اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  اصفهان

وقتی شخصیت الهام‌دهنده فیلم واقعا شهید شد/ روایت‌های ممنوعه از مشکلات خانواده شهدای مدافع حرم

کارگردان «منطقه پروازممنوع» که به همراه سایر عوامل و با حضور خانواده شهدا مهمان خبرگزاری فارس بود از «جاده سنگلاخ سینمای ارزشی» گفت و با انتقاد از اکران فیلم‌های سخیف تاکید کرد لازم است ذائقه فعلی مخاطب سینما را تغییر داد.

وقتی شخصیت الهام‌دهنده فیلم واقعا شهید شد/ روایت‌های ممنوعه از مشکلات خانواده شهدای مدافع حرم

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، به بهانه اکران فیلم«منطقه پروازممنوع»، عوامل سازنده این اثر بلند سینمای کودک و نوجوان و چند تن از خانواده‌های شهدای مدافع حرم که میهمان ویژه اکران این فیلم هم بوده‌اند، با حضور در دفتر فارس اصفهان پیرامون سینمای ارزشی و نقاط ضعف و قوت و همچنین ظرفیت‌های آن به بحث و گفت‌وگو نشستند.

محمدمهدی خیزاب: خوش به حال محمدمهدی فیلم که پدرش برگشت

علت اصلی حضور خانواده‌های شهدا در این نشست صمیمی، تقدیر و تشکر از عوامل این فیلم بود که در این خصوص همسر شهید مسلم خیزاب با اشاره به بازخورد مثبت پسرش پس از تماشای «منطقه پروازممنوع» می‌گوید: محمدمهدی پس از پایان فیلم به من گفت «خوش به حال محمدمهدی فیلم که بعد از آن‌همه نگرانی‌هایی که داشت بالاخره پدرش برگشت، کاش پدر من هم مثل پدر محمدمهدی برمی‌گشت»، تعریف چندباره محمدمهدی از این فیلم برای من و خانواده نشان می‌دهد که این فیلم برای بچه‌های هم سن و سال محمدمهدی خیلی آموزنده و البته قابل‌توجه است.

همسر شهید مدافع حرم ادامه می‌دهد: در آخر به محمدمهدی گفتم چه حسی داری؟ گفت خوشحالم که بابا شهید شده و این راه را رفته و دلم می‌خواهد من هم این راه را بروم اما از طرفی هم‌دلم می‌خواست مثل محمدمهدی فیلم بابا برمی‌گشت و دوباره می‌رفت شهید می‌شد.

امروز زنده نگه‌داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست و متأسفانه یاد شهدا و خانواده‌های ایشان که به فرموده امام امت ولی‌نعمتان ما هستند در پیچ‌وتاب زندگی و روزمرگی کم‌رنگ شده که یکی از راه‌های زنده نگه‌داشتن فرهنگ شهادت، فیلم و سینما است و دراین‌بین، سینمای کودک و نوجوان می‌تواند تأثیری دوچندان در فرهنگ جامعه داشته باشد.

همسر شهید سجاد حسینی از لزوم ساخت فیلم در مورد شهدا و رزمندگان می‌گوید و به‌نوعی این آثار را تقویت روحی خانواده‌های ایشان خوانده و بیان می‌کند: خود من فرزند شهید هستم، دوران کودکی و نوجوانی ما دقیقاً زمانی بود که فیلم‌های دفاع مقدس نسبتاً خوبی از ابعاد مختلف زندگی یک رزمنده ساخته می‌شد و از کودکی وقتی یک فیلم پیرامون رزمنده‌ها نگاه می‌کردم، به‌عنوان یک فرزند شهید بسیار خوشحال می‌شدم که بنشینم و این فیلم را نگاه کنم و بدانم کسانی مثل پدر من چه‌کارهای بزرگی انجام داده‌اند.

کودک و نوجوان امروز به این فضا احتیاج دارد

او با تطبیق نیاز فرزندان شهید هم‌نسل خودش با وضعیت امروز اشاره می‌کند: خیلی خوشحال می‌شدم یک فیلم را چندین بار نگاه می‌کردم و الآن کودک من در این جایگاه قرارگرفته و هیچ‌کسی دراین‌باره کاری نمی‌کند و چون خودم در این موقعیت بوده‌ام، متوجه تشنگی کودکان و نوجوانان امروز می‌شوم که چه قدر به این فضا نیاز دارند.

این همسر شهید تأکید می‌کند: وقتی‌که متوجه موضوع این فیلم شدم بسیار خوشحال شدم، چراکه در این مدت به هرکسی که می‌گفتیم در این خصوص کار کند و کم‌کاری‌هایی که در این حوزه صورت گرفته را جبران کند، می‌گفتند به ما اجازه کار نمی‌دهند چراکه این کارها موضع‌های سیاسی دارد و اگر بخواهیم کارکنیم هیچ حمایتی وجود ندارد و به همین دلیل احساس می‌کنم ورود به چنین عرصه‌های نیازمند یک جسارت خاص است.

او که از تماشای فیلم لذت برده و بسیار از داستان و شخصیت‌های آن تأثیر گرفته است می‌گوید: خود من از دیدن این فیلم لذت بردم و در تک‌تک لحظه‌ها به‌راحتی می‌توانستم با مادر محمدمهدی قصه همزادپنداری کنم، البته این فیلم یک‌هزارم سختی‌های خانواده‌های شهدا و رزمنده‌ها را به تصویر کشیده است.

فیلمی که باغم تمام نمی‌شود

البته کار هنری و اثری که انتظار تأثیرگذاری بسیار از آن را داریم باید ازنظر فنی و هنری هم در قوت و زیبایی باشد که در این رابطه همسر شهید حسینی با تکمیل صحبت‌های خود می‌افزاید: در آن بخش از فیلم که یوزپلنگ وارد می‌شود یک ضعفی به چشم می‌آید چراکه به نظر من باید یا از یوزپلنگ طبیعی استفاده می‌شد و یا اینکه حداقل خیلی تمیزتر کار می‌شد و این تصنعی بودن را حتی بچه‌ها هم متوجه شدند اما بچه‌هایی هم که در فیلم بودند واقعاً خوب بازی می‌کردند، اما نقطه پایانی قصه یعنی برگشت پدر محمدمهدی به نظرم اوج داستان بود و خیلی خوشحال شدم که آخر آن باغم تمام نشد.

کمک به فرهنگ ایران اسلامی وظیفه همگانی مخصوصاً مدیران و مسؤولان است اما گاهی مشاهده می‌شود که دستگاه‌ها و افرادی که وظیفه ذاتی ایشان کمک به فرهنگ‌سازی و آثار ارزشی است نه‌تنها کمکی نمی‌کنند بلکه در این مسیر سنگ‌اندازی کرده و تخریب می‌کنند.

همسر شهید خیزاب گفت: چند روز گذشته یکی از مسؤولان با من تماس گرفت و گفت که چرا سینما رفتید، این فیلم یک سری اشکالاتی داشت که با حضور شما سبب شد تا به این فیلم ارزش داده شود و این برای من جای سؤال بود که چرا باید فلان مسؤول به جای حمایت چنین تماسی بگیرد در حالی که پس از گفت‌وگو با خانواده‌های شهدا که در اکران فیلم حضور داشتند، دیدم همه راضی هستند به‌خصوص از نقش بچه‌ها.

ایرادگیری مسؤولان از یک فیلم خانوادگی و ارزشی

همسر شهید مدافع حرم در ادامه می‌گوید: تنها جوابی که توانستم به آن مسؤول بدهم این بود که وقتی بحث جشنواره فجر و اکران‌های این جشنواره مطرح می‌شد با آن وضعیتی که برخی از بازیگران ما داشتند و البته فیلم‌هایی که بعضاً محتوای خوبی هم نداشت، چقدر تکریم و تشویق می‌شدند، اما از این فیلم که به دغدغه نوجوان با مضمون سبک زندگی یک رزمنده و فرزندش پرداخته و می‌توان گفت به معنای واقعی یک فیلم خانوادگی است، این‌چنین ایراد گرفته می‌شود.

او با گلایه از وضع حال حاضر سینما می‌گوید: آنجا واقعاً انسان سردرگم می‌ماند که عدالت کجا رفته؟ و چرا کسی واقعاً برای وضعیت اسف‌بار فیلم‌ها و حتی نوع حضور بازیگران و تماشاگران اعتراضی نمی‌کند؟ و برای چنین فیلمی که یقیناً در کنار نقاط قوت نقاط ضعفی هم دارد، این‌چنین اعتراض و هجمه وارد می‌شود.

همسر شهید خیزاب آثاری ازاین‌دست را برای خانواده‌ها و جامعه لازم می‌داند و ادامه می‌دهد: این اثر باید نقطه شروعی باشد برای کارهای بعدی چراکه می‌دانیم و شاهد هستیم که می‌خواهند نقش شهدا، رزمندگان و سبک زندگی آنان را کم‌کم از جامعه محو کنند، اما چنین موضوعاتی در کنار جذابیت و ... سبب می‌شود تا سبک زندگی شهدا و رزمندگان چه در دوران دفاع مقدس و چه الآن زنده مانده و تأثیر خودش را در جامعه و به‌خصوص خانواده‌ها بگذارد.

از شهید خیزاب خواسته‌ام تا کمکتان کند

وی یادآور می‌شود: علاوه بر این‌چنین فیلم‌هایی به فرزندان ما نشان می‌دهد که پدرانشان چه کسانی بودند و چرا این راه را انتخاب کردند و همچنین هم سن و سال‌های پدران آن‌ها در عرصه‌های دیگر کار جهادی مشغول هستند و همان شب اکران برای تک‌تک اعضای گروه دعای عاقبت‌به‌خیری کردم و از شهید خیزاب خواستم تا کمکتان کند در این راه محکم‌تر و استوارتر قدم بردارید.

لبخند رضایت و دعای شهدا و خانواده‌های ایشان می‌تواند بهترین هدیه و انگیزه برای فیلم‌سازان متعهد باشد و در شرایط کنونی که سینمای ما به‌نوعی دچار خود سانسوری شده، مدرسه سینمایی عمار محکم و استوار در مسیر سینمای ارزشی قدم بر می‌دارد.

حامد بامروت نژاد در ادامه با اشاره به هدف ساخت این فیلم می‌گوید: واقعاً هیچ تقدیری بهتر از لبخند رضایت خانواده شهدا و رزمندگان مدافع حرمی که این فیلم برای به تصویر کشاندن زندگی آنان ساخته‌شده است سراغ ندارم، هدف ما در مدرسه سینمایی عمار از ابتدا ورود به موضوعاتی بود که در سینمای ما تقریباً سانسور شده و دیده نمی‌شود و مدافعان حرم از همان ابتدا یکی از سوژه‌هایی بود که ما واقعاً دغدغه آن را داشتیم.

تهیه‌کننده «منطقه پروازممنوع» تصریح می‌کند: در فیلم قبلی امیر داسارگر، یعنی فیلم هنگامه، رابطه بین یک رزمنده مدافع حرم که قرار است به سوریه برود و می‌خواهد این موضع را به همسرش اطلاع بدهد و ارتباط این دو به تصویر کشیده شد، هنگامه یک کار 40 دقیقه‌ای بود که ساخته شد و به دلیل مدت زمان این فیلم، در سینماها جایی برای اکران ندارد.

او تصریح می‌کند: به همین دلیل فیلم هنگامه را به‌صورت بلیت اختیاری در کشور اکران کردیم بدان معنا که هرکس در هر مکانی که می‌خواست، مسجد، هیأت و ... اکران می‌کرد و مردم پس از تماشای فیلم، هرچقدر که راضی بودند بلیت می‌خریدند، مخاطبی بود که هزار تومان بلیت خرید و مخاطبی هم بود که 200 هزار تومان بلیت خرید و درواقع فیلم نیمه بلندی که باید درآمدزایی آن صفر باشد در سال 95 حدود 70 میلیون تومان به شیوه اختیاری بلیت فروخته شد.

در سینمای ما نمی‌شود به خیلی از موضوعات ورود پیدا کرد

بامروت‌نژاد ادامه می‌دهد: در سینمای ما یک موردی را دارند جا می‌اندازند که نمی‌شود به خیلی از موضوعات ورود پیدا کرد، قبل از جشنواره که درگیر کارهای اکران بودیم، به ما گفته می‌شد که چرا تا این حد دغدغه دارید؟ یقیناً سانس‌ها پر خواهد شد و من گفتم دغدغه من پر شدن سانس ها نیست بلکه موضوع اصلی توان و پتانسیل ما در اکران و همچنین رضایت مردم است.

این تهیه‌کننده خاطرنشان می‌کند: در اصفهان 6 اکران وجود داشت که به 8 سانس فوق‌العاده رسید، در مشهد یک سانس اصلی داشتیم که به 4 سانس فوق‌العاده در همان روز رسید و این وضعیت در شهرهای دیگر از جمله کرج و تبریز هم اتفاق افتاد و این در حالی است که ما کار خاصی انجام نداده‌ایم بلکه امید داریم این جنس فیلم‌ها نشان دهد که سینمای ایران چقدر ظرفیت دارد که مخاطب به‌راحتی بلیت می‌خرد و استقبال می‌کند و امیدوارم این خط ادامه پیدا کند.

مسأله سوریه و مدافعان حرم فصلی نو در فرهنگ این مرز و بوم به شمار می‌رود و حدیثی تازه از شهادت، ایثار و خودباوری را برای این نسل انقلاب می‌خواند که شاید برای نسل حاضر ملموس‌تر از دفاع مقدس باشد.

امیر داسارگر در این مورد می‌گوید: ما قبلاً برای ساخت چنین سبک‌هایی به سراغ شهدا و رزمندگان دفاع مقدس می‌رفتیم اما بعد از شروع اتفاقات سوریه و ورود مدافعان حرم به این مسأله، بستری باز شد تا به این عرصه با نگاهی جدید و متفاوت ورود پیدا کنیم که هم به لحاظ سینمایی دراماتیک‌تر است و هم برای مردم قابل لمس‌تر باشد.

آتش‌بازی فرزند شهید در مراسم سالگرد شهادت پدر

گاهی درک فرزند نوجوان شهید از شهادت، بسیار عمیق‌تر از امثال ما است و انسان را مبهوت می‌کند که شاید این بصیرت و رشد معرفتی را باید حاصل فرهنگ شهادت و تربیت حسینی بدانیم، کارگردان «منطقه پروازممنوع» می‌افزاید: برای مثال نامه علی عطایی به پدر شهیدش نقطه شروع فیلم بود و هفته اول فیلم‌برداری را با ما بود، علی عطایی که سالگرد شهادت پدرش هم‌زمان شد با فیلم‌برداری ما، مثل پدرش خیلی بازیگوش بود و برای سالگرد پدرش مراسم آتش بازی در محل حیاط اسکان راه انداخت و معتقد بود باید جشن بگیرد چراکه پدرم به چیزی که می‌خواست رسید.

او الهام و انرژی گرفتن از فرهنگ مقاومت و مدافعان حرم را عامل موفقیت می‌داند و ابراز می‌کند: اتفاقات مدافعان حرم هم به لحاظ سینمایی جذابت خودش را دارد و هم از لحاظ محتوا و با دقت می‌بینم که ما زیر منت این‌ها هستیم و امیدوارم که گروه ما و گروه‌های دیگری که مشغول کار هستند یا خواستند کاری انجام بدهند و به هر دلیلی نشده، بدانند که می‌شود.

داسارگر خطاب به همسر شهید خیزاب می‌گوید: به این فردی که احساس مسؤولیت کرده و به شما گفته که چرا برای اکران این فیلم رفتید باید گفت نمره ما از 20 شاید 13 باشد اما این نشان می‌دهد که مدیریت فرهنگی ما وضعیت درستی ندارند چراکه محصولات دیگری با نمره 3 و 2 و.. را معتقد هستند که باید در سبد توزیع قرار بگیرد به‌طوری‌که در همین جشنواره فجر امسال می‌توان گفت 5 فیلم نمره خوبی داشتند و یقینا 5 فیلم با نمره منفی هم وجود داشته ولی این نمرات منفی در سبد توزیع باید باشند اما از این‌طرف ما باید فیلم‌های خودمان را در حد اسکار بسازیم! چه ازنظر محتوا و چه تکنیک که یقینا هر فیلم مشکلات خاص خود را دارد اما برآیند کار مهم است.

هدف ما شادی دل خانواده‌های شهدا و غبطه خوردن دیگران به حال ایشان بوده است

کارگردان «منطقه پروازممنوع» از هدف خود در ساخت این اثر می‌گوید و تأکید می‌کند: در ساخت این فیلم ما از خانواده شهدا الهام گرفتیم، در تحقیقات با شهید صدرزاده آشنا شدیم و برای پیدا کردن یک نمونه مشابه به مرتضی عطایی رسیدیم اما 25 روز از شروع پروژه گذشته بود که مرتضی عطایی شهید شد؛ گیر کردیم در این پروژه که باید رابطه پدر و پسری در فضای مدافع حرم را نشان بدهیم و درنهایت هدف ما این بود که بچه‌های شهدا با دل‌شاد از سینما بیرون بروند، لذت برده باشند، بقیه به حال ایشان غبطه بخورند و احساس غرور بکنند.

بخشی از کارهای فرهنگی باید درجهتی باشد که خانواده‌های شهدا و بخصوص فرزندان شهدا احساس غربت و تنهایی نکنند و این نشان دادن سیره و فرهنگ شهدا می‌تواند جامعه‌ای را به سعادت برساند.

همسر شهید خیزاب مطرح‌شدن نام شهید را لازم نمی‌داند و اولویت را بافرهنگ شهادت دانسته و یادآور می‌شود: شهید خیزاب عکس و فیلم‌هایی دارد که کمتر منتشرشده، وقتی می‌بینم کسی در سینما جهادی کار می‌کند، عکس و فیلم‌ها را به او نشان می‌دهم و می‌گویم نیازی نیست اسمی از شهید خیزاب باشد اما شما به‌عنوان یک نویسنده و کارگردان ببینید و در فیلم‌هایی که می‌سازید مدنظر داشته باشید.

محمدپارسا با عکس و لباس پدرش به آرامش می‌رسد

او بابیان لزوم پرداختن فیلم‌سازان به زندگی خانواده‌های شهدا بخصوص کودکان ایشان گفت: شهید خیزاب و شهید عطایی باهم بودند و چند عکس در سوریه با یکدیگر دارند و کسانی که در این زمینه کار می‌کنند باید ببینند، محمدپارسا با عکس و لباس پدرش به آرامش می‌رسد و محمدمهدی همه دغدغه‌اش این است که شب لباس پدر را بپوشد و بخوابد، هنوز ماشین پدر را تکان نداده و وقتی داخل ماشین می‌رود بوی پدر را احساس می‌کند.

همسر شهید خیزاب بیان می‌کند: اگر آن‌کسی که فیلم را تهیه و کارگردانی می‌کند فیلم‌ها و عکس‌ها و حتی از نزدیک وضعیت خانه شهدا را ببیند، بسیار کار بهتری خواهد شد، چون آن صحنه را از نزدیک دیده است، تمام بچه‌های شهدا ویترینی از وسایل پدر نگه‌داشته‌اند، بیایند از نزدیک ببیند دغدغه این بچه‌ها چیست.

او اذعان می‌کند: محمدمهدی در تمام فضای منزل ویترین و کمد زده و وسایل پدرش را گذاشته است، کارهایی که بچه‌های شهدا می‌کنند نوعی نقش‌آفرینی است که باید به تصویر کشیده شود و اینکه فیلمی ساخته می‌شود و ارتباطی که قبل و بعد از اکران با خانواده شهید بوده قطع می‌شود درست نیست، باید ارتباط ادامه داشته باشد و این انتقادها و پیشنهادها باید جمع شود تا یک کار بهتر و زیباتر از فیلم‌هایی که ساخته می‌شود، نمایش داده شود و فیلم‌ها، عکس‌ها و دست‌نوشته‌های شهدا به تصویر کشیده شود.

بچه که بودیم به ما می‌گفتند شما از سهمیه استفاده می‌کنید

گاهی سوزندگی زخم زبان‌هایی که بر جان و دل خانواده‌های شهدا می‌نشیند کم‌تر از تیر و ترکش نیست و غم از دست دادن عزیزان را دوچندان می‌کند و رسانه و سینما باید تلاش کند این فضا را بشکند و واقعیت‌ها را نشان دهد.

همسر شهید حسینی با بیان برخی زخم زبان‌ها و بی‌انصافی‌ها در مورد خانواده‌های شهدا می‌گوید: بچه که بودیم به ما می‌گفتند شما از سهمیه استفاده می‌کنید، حتی معلم راهنمایی من گفت، «اگر تا به اینجا بنیاد شهید برای تو نمره گرفته من نمی‌گذارم از اینجا بالاتر بروی» من شوکه شدم و فقط گریه می‌کردم که چه کسی برای من نمره گرفته که این حرف را به من می‌زند، باید نشان داده شود که با این سختی‌ها بچه‌ها بزرگ شدند.

همسر شهید خیزاب در تکمیل صحبت‌های همسر شهید حسینی می‌افزاید: آن‌کسانی که این تهمت‌ها را زدند، وقتی مدافعان آمدند، شروع کردند که ما بچه‌های رزمنده قدیم را دوست داریم چون برای مملکت خودشان جنگیدند و این‌ها برای اسد جنگیدند، آن‌کسانی که می‌گفتند شما از سهمیه استفاده کردید امروز خانواده‌های مدافعان حرم را اذیت می‌کنند و گویا نمی‌دانند همان‌هایی که در دوران جنگ سختی کشیدند، دوباره همان‌ها پشت رهبری را گرفتند و سختی‌ها را تحمل می‌کنند، کسانی که از قبل در جنگ و جبهه بودند دوباره همان خانواده‌ها دست به تفنگ شدند و بچه‌های کسانی که در دوران دفاع مقدس دزدی می‌کردند همان راه پدر را ادامه می‌دهند.

بانویی که فرزند شهید و همسر شهید است و می‌خواهد مادر شهید هم بشود

او خاطرنشان می‌کند: همسر شهید سجاد حسینی فرزند شهید است با اینکه پدرش را ندیده و مادرش تنهایی دو فرزند را بزرگ کرده، از زمان شهادت سجاد حسینی می‌گفت، «من فرزند شهید بودم و همسر شهید شدم و دلم می‌خواهد مادر شهید شوم»، این خیلی سخت است؛ ایشان در این میدان قرارگرفته و می‌گوید از بچگی با سنگ‌قبر کنار آمدم و به فرزندم هم یاد دادم که چطور با سنگ‌قبر کنار بیاید.

همسر شهید مدافع حرم تصریح می‌کند: پسرم می‌گوید «مامان یعنی چه که به ما می‌گویند شما سهمیه دارید؟» که من به می‌گویم به این حرف‌ها توجه نکن و تلاش خودت را بکن، ما همسران شهدا از صبح که بیدار می‌شویم تا شب فرزندان‌مان را چندین کلاس آموزشی و ورزشی می‌بریم، پیدا نیست ولی بعدها اگر به‌جایی رسیدند، می‌گذارند به‌حساب سهمیه‌ها و همان صحبت‌هایی که برای شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم گفته می‌شود.

وی خطاب به عوامل سازنده فیلم «منطقه پروازممنوع» تأکید می‌کند: شما می‌توانید یک گام جلوتر حرکت کنید و با در دست داشتن پرچم ولایت، خیلی درخشان‌تر از الان به‌پیش بروید و موفق باشید، هرچند سختی کار همیشه بوده اما اجر کار بیشتر می‌شود.

فرزندان شهدا دوست دارند عکس پدران‌شان را در سطح شهر ببیند

همسر شهید خیزاب ابراز می‌کند: شهدای مدافع حرم در هر استانی 20 یا 30 نفر هستند و باید کار شود، فرزندان شهدا دوست دارند عکس پدران‌شان را در سطح شهر ببیند، فیلمی که اکران می‌شود به اسم هر شهیدی است، اگر عکس شهدا در کنار فیلم باشد بچه‌ها ذوق بیشتری دارند، حتی فیلم را در فضای مجازی منتشر کنند هرچند هزینه‌بر است اما مخاطب بیشتر درک می‌کند و می‌بیند، برای مستند «مشق پدر» از تهران مشهد و جاهای مختلف با من تماس می‌گرفتند و گریه می‌کردند شاید من خودم این حس را نداشتم اما برای آن‌ها مستند واقعی شهید و چقدر تکان‌دهنده بود.

امیر داسارگر دسترسی به گنجینه فرهنگ شهدا را از برکات این کار دانسته و بیان می‌کند: یکی از مسائل ما سختی نزدیک شدن به خانواده شهدا و همسران شهدا است، همسران شهدا آرشیوها را مانند گنج دپو می‌کنند، چون مراجعه به آن‌ها بسیار است، اولین روزی به سمت کلیدر رفتیم فرزند شهید به من گفت مادرم گفته دفترهایی که تا حالا به کسی نداده‌ام به شما بدهم و بابی باز شد که یکی از برکات این کار بود چراکه این آرشیوها مانند گنج شده‌اند.

اگر اطمینان پیدا کنیم، دست‌نوشته‌های شهید را منتشر می‌کنیم

همسر شهید خیزاب در این خصوص می‌گوید: اگر اطمینان حاصل کنیم دست‌نوشته‌ها را می‌دهیم، دست‌نوشته‌های شهید که برای من نوشته‌شده بود، راهکار بسیار خوبی برای جوانانی است که می‌خواهند، ازدواج کنند، خبرنگاری از تهران به من گفت که دست‌نوشته‌های شهید را به من دهید، جملات عاشقانه و لذت‌بخش شهید، اما از صفرتا صد آن را تغییر داده بود که من به آن‌ها گفتم رضایت ندارم و دست‌نوشته‌ها را از آن‌ها گرفتم، ولی وقتی اطمینان پیدا کردیم چه اشکالی دارد، ارائه می‌دهیم.

از آتش زدن چادر تا انداختن آب دهن به‌ صورت همسر شهید

مصائب و سختی‌های خانواده‌های شهدا تازه بعد از شهادت عزیزانشان شروع می‌شود و غم نبودن عزیز و تکیه‌گاه کمرشان را خم می‌کند، اما توهین‌ها از جانب دوستان جاهل جانکاه‌تر از هر چیزی است و جان را آتش می‌زند.

همسر شهید خیزاب از سختی‌های پس از شهادت می‌گوید: بعد از شهادت آقا مسلم، چادر من را سوزاندند و آب دهان به صورتم انداختند، خیلی دلم سوخت و سر مزار نشستم و گریه کردم، ناگهان محمدمهدی گفت من این آقا را می‌شناسم گفت مداح منم باید برم را می‌خواند، سید رضا نریمانی بود، به پسرم گفتم برو به او بگو هر جا می‌رود برای خانواده‌های شهدا دعا کند.

وی ادامه داد: خود سید رضا نریمانی سرمزار آمد و به او گفتم آن چیزی که ما را اذیت می‌کند زخم‌زبان‌های مردم است، باید این سختی‌ها به نمایش داده شود، فرزند شهید پدر را از دست‌داده و مادر را هم می‌خواهند از او بگیرند تا جایی که فرزند مریض می‌شود و این مریضی ادامه پیدا می‌کند.

عقد ساده جوانان در خانه شهید خیزاب

فرهنگ و سیره شهدا هم جذابیت دارد و هم برای نسل جوان می‌تواند راه گشا باشد اما نیاز به معرفی و پروبال دادن دارد و این وظیفه بر دوش رسانه‌ها و سینما است.

همسر شهید خیزاب با گلایه از صداوسیما گفت: زوج‌های جوان بسیاری برای عقد به خانه ما می‌آیند و تأکید می‌کنند که آینه‌شمعدان شهید خیزاب را بگذارید، ما می‌خواهیم در همان آینه نگاه کنیم، خیلی ساده یک حلقه می‌خرند، به صداوسیما گفتم که این را به تصویر بکشید اما حاضر نشدند بیایند.

امیر داسارگر از نحوه بهره‌گیری از ظرفیت خانواده‌های شهدا و رزمندگان مدافع حرم در ساخت این اثر می‌گوید: برای برقراری ارتباط بیشتر بچه‌ها با فضای مدافعان حرم، از رزمنده مدافع حرم آقای قاسمی دانا، چه در زمان پیش‌تولید و چه در زمان فیلم‌برداری استفاده کردیم تا با بچه‌ها هم‌کلام شوند چراکه اصل ماجرا شکل‌گیری ارتباط بین فعالان فرهنگی و خانواده شهدا است و هرچقدر این محافل فراتر از یک همایش شود، قطعاً ثمره‌ای بهتر خواهد داشت.

کارگردان «منطقه پروازممنوع» ابراز خوشحالی کرد: در همین چند دقیقه گفت‌وگوی صمیمانه، چند سکانس خوب دریافت کردم، اما سینما محدودیت‌های خاص خود را دارد و نمی‌توآن‌همه اتفاقات را به صحنه کشید، برای مثال قسمتی که در خاطرات همسر شهید خیزاب گفته شد محمدمهدی در کوله‌پشتی پدرش می‌خوابید تا با او برود یا مانع رفتنش شود، ساعت‌ها نیازمند تکرار هست تا طبیعی از کار دربیاید.

هنرمند و خانواده شهید باید تعامل داشته باشند

تغییر ذائقه و سبد تولیدات سینمایی به‌مانند ترازویی دو کفه است و تولید آثار خوب و استقبال و حمایت مخاطب ملازم یکدیگر هستند و با استقبال از آثار ارزشی و متعهد می‌توان وضعیت سینما و به دنبال آن، فرهنگ جامعه را بهبود بخشید.

بامروت نژاد تأکید کرد: فیلم بدون زندگی کردن درنمی‌آید، واقعاً اگر این فیلم یک درصد توانسته باشد دل خانواده شهدا را شاد کند، به خاطر اندک زمانی بوده که ما شهید ابوعلی و یا خاطرات شهید صدرزاده را درک کردیم، بنابراین این تعامل هم برای هنرمند و بچه‌های داستان‌نویس و فعال جبهه انقلاب و هم برای خانواده شهدا مهم است.

تهیه‌کننده «منطقه پروازممنوع» همچنین ادامه داد: نکته حائز اهمیت، استقبال مردم از این تولیدات است، فضای سینما شبیه اینستاگرام است، یعنی هر چه لایک سینما که فروش و استقبال مردم است بالا برود محصولات سبد تولید آن‌هم افزایش پیدا می‌کند و از طرفی از 80 میلیون جمعیت کشور، حدود یک‌میلیون و 800 هزار نفر مخاطب سینما هستند که این قشر در سینما حضور پیدا می‌کنند و با چنین ذائقه‌هایی که در این سال‌ها دیده‌ایم، مشخص است که تولیدات سخیف و... افزایش پیدا می‌کند و مخاطب به سمت فیلم‌های مناسب نمی‌رود.

او عدم استقبال از سینمای ارزشی را مسبب ظهور آثار سخیف و بزن‌ و برقص دانسته و اذعان کرد: با این حساب معلوم می‌شود که فیلم ارزشی کم فروش پیدا می‌کند و کارگردان دیگر سراغ موضوعات این‌چنینی نمی‌رود و این امر سبب می‌شود کارگردان‌ها از فیلم‌ساز به‌اصطلاح روشنفکر گرفته تا فیلم‌سازی که کار مذهبی می‌ساخته، امروز به سمت کارهای سخیف روی آورند و درواقع ذائقه مخاطب دچار مهندسی معکوس می‌شود.

 خیلی وقت است که از سازمان‌های فرهنگی نا امید شده‌ایم

بامروت نژاد افزود: راه درست شدن سینما، تولید سینما، توزیع فیلم و استقبال مخاطب برای تماشای فیلم است و تجربه هم نشان داده که سازمان‌های فرهنگی و...خیلی تأثیر و البته همکاری در این زمینه‌ها ندارند و خیلی وقت است که ما از آن‌ها نا امیدیم، بنابراین خود مردم باید وارد عرصه عمل شوند.

تهیه‌کننده «منطقه پروازممنوع» ابراز داشت: خانواده‌های شهدا که این‌قدر دغدغه تولید دارند که البته ارزشمند و مهم هم هست، باید به همین میزان و درکنارش دغدغه توزیع هم داشته باشند، چراکه اگر توزیع به‌خوبی اتفاق نیوفتد، راه‌های باز شده بسته خواهند شد و این خاصیت سینماست، چراکه سینما ترکیبی از صنعت، رسانه و هنر است و باید این چرخه بچرخد.

وی با بیان نقش اساسی مخاطب در سینما گفت: شهید آوینی معتقد است سینمای متفاوت، مخاطب متفاوت دارد و ما به این نتیجه رسیدیم که این مخاطب متفاوت، اهل پشت گیشه و سایت خرید بلیت رفتن نیست و این مخاطب متفاوت سازوکار متفاوت هم دارد و متأسفانه ظهور و بروز طرف مقابل خیلی بیشتر است.

در سینما امربه معروف و نهی از منکر لازم است

بامروت نژاد اظهار کرد: ما معمولاً از هم تعریف نمی‌کنیم اما مخاطب طرف مقابل، مثلاً در یک تئاتر معمولی شروع می‌کند به بیان احساساتش با هیجان، اما ما بروز نداریم و شاید به‌نوعی بتوان گفت که آن‌ها امربه‌معروف و نهی از منکر را بهتر از ما می‌دانند بنابراین تأکید، می‌کنم که لازم است در کنار دغدغه تولید، دغدغه توزیع را هم داشته باشیم تا مخاطب ما به سمت سینما کشیده شود.

تهیه‌کننده «منطقه پروازممنوع» یادآور شد: امروز نسبت به چند سال گذشته وضعیت ما خیلی بهتر است، مثلاً مخاطب ما اگر ورود پیدا کند می‌تواند آثاری مانند ماجرای نیمروز، شبی که ماه کامل شد، منطقه پروازممنوع، انقراض و... را ببیند بنابراین آن‌قدر دست ما پر هست که باید بگردیم از بین 80 میلیون، مخاطب خودمان را پیدا کنیم و به سمت سینما بکشیم.

 

به گزارش فارس، در پایان خانواده شهدا به نیابت از باقی خانواده‌های شهدای مدافع حرم هدیه‌ای را به رسم یادبود تقدیم این گروه هنری کردند.

================

گفت‌وگو از: عطیه توسلی

================

انتهای پیام/63106/م30/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول