اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان
رد شدن از آگهی (5) اطلاعات بیشتر
پربازدیدها
از اهدا اعضای بدن فرزند تا تاسیس انجمن اهدا عضو/دختر24ساله بانی خیر شد خانواده مرحومه فاطمه اسماعیل‌زایی می‌گویند: بعد از اهدا اعضای بدن دخترمان، تصمیم گرفتیم برای ترویج و فرهنگ سازی اهدا عضو فعالیت کرده و مردم را به این سمت تشویق کنیم، انجمن اهدا عضو را در سیستان و بلوچستان راه اندازی کردیم و تمام توان خود و خانواده را در این زمینه به کار بستیم.
۱۳۹۸-۷-۶ ۱۴:۰۴ http://fna.ir/dchvyb
0
۴:۵۵

به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان، مانند یکی از روزهای دیگر در دفتر خبرگزاری میهمان داشتیم اما این بار جنس میهمانان ما با مدیران و مسؤولان اداری تفاوت داشتند، پدر و مادری بودند که برای تحقق آرزوی فرزندشان فداکاری کردند، روح فرزند خود را به خدا سپرده و با اعضای بدنش جان چند نفر را از مرگ نجات داده و چراغ خانه‌های دیگر را روشن کردند.

صحبت از مرحوم فاطمه اسماعیل‌زایی است که پیوند اعضایش جان چند بیمار را نجات داده و امید را به کانون خانواده هایشان تزریق کرده است.

در حالیکه در آغاز مصاحبه از اینکه مرور خاطرات می کنیم برای خانواده فاطمه به ویژه برای مادرش، شرمنده بودیم، اما آنها که با رضایت کامل اقدام به اهدا اعضا کرده بودند پر انرژی پشت میز برای مصاحبه نشسته و از فیلم و عکس و ضبط صوت هم نگرانی نداشتند.

نمی دانستیم از کجا شروع کنیم و سؤال اول چه باشد، رو به مادر مرحومه فاطمه کردیم و گفتیم حاج خانم از هر کجا که دوست دارید ماجرا را شرح دهید و هر چه در مورد فاطمه خانم صلاح می دانید برایمان بگویید.

 

مادر فاطمه می گوید: 8 سال قبل بود که در برنامه ماه عسل برنامه ای در مورد اهدا عضو نشان می داد و فاطمه آنجا با دیدن این برنامه به ما گفت ببین مامان چه کار خوبی است که بعد از مرگ اعضای بدن انسان دفن نشه و به بقیه زندگی ببخشد من واکنش نشان دادم و ناراحت شدم و گفتم این چه حرفیه، دخترم لبخند زد و گفت مامان برای الان نه منظورم بعد از 120 سال زندگی بود، بعد پدرش به او گفت که این حرفت را تکرار نکن، مامان ناراحت شد، بی تفاوت شدیم قضیه فراموش شد.

 یک بار دیگر برنامه دیگری در تلویزیون در این زمینه پخش شد و دوباره فاطمه به ما تلنگر زد که مامان اهدا عضو چه کار خوبیه، باز هم با نگاهم به سکوت دعوتش کردم.

فاطمه یکی دوسال قبل به مدت 6 ماه آلرژی پوستی گرفت، بعد از این که درگیر این بیماری شد ما فاطمه را تهران و مشهد برای درمان بردیم و اذیت می شد همیشه داخل اینترنت را چک میکرد عوارض این بیماری را ببیند چون از دیدن سر و صورت ورم کرده خودش نگران بود، من می گفتم مادر نگاه نکن یه بیماری پوستیه خوب میشه ولی خوب دخترم نگران بود.

فاطمه به بزرگترین آرزویش رسید

به دنبال این بیماری یه بار به من گفته بود مامان اگر برای من اتفاقی افتاده شما اعضای بدن من رو اهدا کنید و زمانی که مرگ مغزی فاطمه که اعلام شد، من ناخودآگاه یاد این حرف هایی که در مورد اهدا عضو قبلا زده بودیم افتادم انگار خود فاطمه بود داشت به من یادآوری می کرد و آن لحظه ها و حرف را به یادم می آورد که به پدرش گفتم و این کار به خوبی انجام شد و تمام اعضایی که قابل پیوند بود، اهدا شد.

فاطمه به بزرگترین آرزویش رسید فاطمه از کودکی کمک به دیگران را دوست داشت فاطمه جان به آرزویش رسید و خدا توفیق دهد تا بتوانیم راهش را ادامه دهیم، فاطمه برای سالیان سال زنده است خوشحال از این هستیم که اعضای بدن فرزندم به چند نفر دیگر زندگی بخشیده است اگر من یک فاطمه از دست دادم فاطمه های زیادی به دست آوردم.

فارس: اطلاع دارید که اعضای بدن فرزندتان در بدن چه کسانی می‌تپد

دو کلیه فاطمه به دو بیمار در استان پیوند خورده و بقیه به شیراز منتقل شده که پزشکی که از شیراز آمده بود گفت با کبد فرزند شما 6 تا 7 بیمار میتوانند زندگی کنند، ریه هم همینطور و این خبری است که به شما می دهم که بدانید دختر شما چه کار بزرگی کرده است.

در کل اطلاع ندارم اعضای بدن دخترم در بدن چه کسانی میتپد، اما خودم خیلی دوست دارم ببینمشان، خیلی اوقات که بر مزار فاطمه می رویم متوجه میشویم قبل از ما مزار غبار روبی شده که احساس می کنم توسط همان خانواده ها است و یا بعضی از اوقات افرادی به من زنگ می زنند همدردی می کنند اما خودشان را معرفی نمی کنند، یا بعضی ها تماس می گیرند و می گویند اشتباه گرفته اند من این شماره ها را ذخیره می کنم و متوجه میشوم تماس ها تکرار می شود و به من انگار الهام میشود شاید آنها باشد، در مجموع حس خوبی در این شرایط به من دست می دهد.

دوست دارم این افراد یه روزی بیان خونه ما و مطمئنم روزی میان، مطمئنم فاطمه به خونه بر می گرده، من همیشه در خونه احساسش می کنم منتظرم روزی با افراد بیشتری به خانه برگرده.

فاطمه فرشته بود، یک برادر و سه خواهر دارد اما الان با زندگی بخشیدن به بیماران دیگر فاطمه قطعا چند خواهر و برادر و پدر و مادر و خانواده دارد، خوشحالم که خداوند در آن لحظه به من صبوری داد و این تلنگر را به من زد که بتوانیم به موقع این تصمیم را بگیرم.

فارس: اقوام و آشنایان برای این تصمیم با شما همراهی کردند؟

 فاطمه سوگلی همه فامیل و آشنایان بود، هیچ کس اول راضی نبود و اکثرا می گفتند خیلی ها بعد از مدتی از کما برمیگردند و به زندگی عادی ادامه می دهند و از ما میخواستند این کار را نکنیم اما دختر ما در کما نبود بلکه مرگ مغزی کرده بود و پزشکان مرگ مغزی اون را تایید کردند، اگرچه ما فرق مرگ مغزی و کما را نمی دانستیم و تصمیم گیری سخت بود اما بعد که فهمیدم که مرگ مغزی شده و اگر دیر شود بعد از مدتی این اعضا کارایی خود را از دست میدهد اعلام آمادگی کردم چون نمیخواستم اعضای بدن فاطمه دفن بشه میخواستم در بدن دیگران زندگی کند.

بعد از تصمیم، خیلی از دوستان و  آشنایان از این کار استقبال کردند و همدردی می کنند و دوستان اقوام ما برای دریافت کارت اهدا عضو اقدام کردند.

 امیدوارم برای هیچ خانواده ای مشکلی پیش نیاید اما اگر پیش آمد این کار بزرگ را انجام دهند و به بیماران دیگر زندگی ببخشد و در این تصمیم مردد نباشند.

فارس: فاطمه چند سال داشت و تحصیلاتش چه بود؟

فاطمه متولد26 شهریور 1374 و دانشجوی معماری بود در مقطع کارشناسی، برای ارشد امتحان داده بود قبول شد اما عمرش به دنیا نبود، فاطمه همیشه می خواست معمار مشهوری شود که با این کارش معمار مشهوری شد و زندگی چند بیمار دیگر را به خوبی ساخت، فاطمه با عشق و علاقه به دوستانش کمک می کرد، او مدت 6 ماه با این بیماری درگیر بود سرانجام 5 شهریور سال 97 دچار مرگ مغزی شد و 9 شهریور ما برای اهدا عضو اقدام کردیم، آنچه جالب است اینکه همه اقدامات مهم زندگی او در شهریور رقم خورده است.

 

پدرش می گوید: فاطمه سالها قبل زمانی که در سلامت کامل بود و خبری از بیماری نبود، این مورد را تلنگر زده بود، در سنی هم نبود که بر اساس منطق این حرف را بزند، قطعا بر اساس احساس این حرف را زد اما این مدت زمان که مریض شد هیچ کسی فکر نمیکرد از یک ناراحتی پوستی کار به اینجا برسد، در نهایت پزشکان ما را توجیه کردند که فاطمه به کما نرفته بلکه مرگ مغزی شده است، من میدانستم که فرزندم دیگر بر نمی گردد، دلم نمی آمد جسم سالم را در خاک دفن کنم در حالیکه خانواده هایی منتظر سلامتی بیمار خود هستند.

اگر فاطمه در طول زندگی این اتفاق را عنوان نمی کرد که یه روزی چنین شرایطی فراهم شود دوست دارم این کار انجام شود ما هرگز ذهنمان به این کار خطور نمی کرد اما انگار این حرف که مال چند سال قبل بود، همان روز اتفاق در ذهن مادرش تداعی شد.

فارس: چه شد که برای تاسیس انجام اهدا عضو در سیستان و بلوچستان اقدام کردید و استقبال چگونه بوده است؟

 

حسین اسماعیل زایی پدر مرحومه فاطمه اسماعیل زایی می‌گوید بعد از اهدا اعضای بدن دخترم، با خانواده تصمیم گرفتیم برای ترویج و فرهنگ سازی اهدا عضو بیشتر در این زمینه فعالیت کرده و مردم را به این سمت تشویق کنیم، انجمن اهدا عضو را در سیستان و بلوچستان راه اندازی کردیم و تمام توان خود و خانواده را در این زمینه به کار بسته ایم.

 

پدر فاطمه می گوید: این کار ارزشمند است و ما با افتخار برای ترویج و فرهنگ سازی اهدا عضو اقدام می کنیم تا فرزند صغیر و یتیم تا حد ممکن به این خاطر در جامعه نگذاریم، تا امروز آن میزان از پولی که به عنوان ارثیه برای فرزندم کنار گذاشته بودیم برای ادامه دادن راهش هزینه کرده و میکنیم.

امیدوارم برای هیچ خانواده‌ای این اتفاق رخ ندهد اما اگر رخ داد اجازه ندهند به راحتی جسم سالم در خاک دفن شود در حالیکه ممکن است بیماری به برخی از اعضا نیاز داشته باشد، باید خرافات را بگذاریم کنار، قطعا اگر افراد بدانند قدر و منزلت این کار خوب را خودشان رضایت می دهند چرا که با این کار خانواده هایی برای آنها دعا می کنند، به گفته پزشکان کسانیکه مرگ مغزی می شود اگر در طول چهار روز برای آنان تصمیم گیری نشود، بعد بدن فاسد می شود.

در مراسم‌هایی که با هدف ترویج اهدا عضو انجام داده ایم استقبال اقشار مختلف، طایفه های مختلف استان و اهل سنت از اهدا عضو خوب بوده و تاکنون 100 نفر کارت اهدا عضو دریافت کرده اند.

 

 

 

انتهای پیام/3139/خ

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
همراه اول