اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

سیاسی  /  سایر حوزه ها

پژوهشگر دفاع مقدس: پیروزی در فاو اشتباه تفکر «هاشمی» را نشان داد/ حکایت نامه‌ رجوی به بنی‌صدر

پژوهشگر دفاع مقدس گفت: «هاشمی» فکر می کرد اگر یک پیروزی در جنگ بدست‌آوریم آمریکا و متحدانش متقاعد می‌شوند و جنگ را تمام می‌کنند؛ من معتقدم آن پیروزی در فاو بدست آمد و آزمونی بود که تفکر وی اشتباه است.

پژوهشگر دفاع مقدس: پیروزی در فاو اشتباه تفکر «هاشمی» را نشان داد/ حکایت نامه‌ رجوی به بنی‌صدر

به گزارش خبرگزاری فارس، محمد درودیان پژوهشگر دفاع مقدس با حضور در برنامه سرچشمه در پاسخ به این سوال از چه زمانی انتقاد ها به آغاز جنگ در 31 شهریور سال 59 آغاز شد؟ گفت: همه این مناقشات در این باره در پیش فرض این سوال نهفته است. زمان آغاز جنگ محل اختلاف است چون عراق از پیروزی انقلاب تا سال 59 در حدود 20 ماه تجاوزات مرزی خود را آغاز کرد و در فروردین سال 59 به قدری تحرکات نظامی افزایش پیاده کرد که بخشی از نیروهای ارتش به مرز اعزام شدند.

وی افزود: بر این مبنا جنگ پیش از شهریور سال 59 آغاز شده بود اما از نظر تاریخی جنگ از اول شهریور سال 59 آغاز شد و دیگر هم قطع نشد و در حقیقت 31 شهریور سال 59 تاریخ آغاز رسمی جنگ است. از اوایل شهریور سال 59 عراق در مرز شلمچه تحرکاتی را داشت تا اینکه در 31 شهریور از مرز و معبر اصولی ما گذشت و به سمت پل نو حرکت کرد.

درودیان ادامه داد: اولین سندی که وجود دارد که نشان می دهد جنگ پیش بینی شده است مربوط به لشکر 92 زرهی اهواز است که در تاریخ 19 شهریور سال 59 صادر شده است. در مدارک ارتش گفته می‌شود که 15 شهریور جنگ را پیش بینی کرده اند اما من تا امروز هیچ سندی را ندیده‌ام و در روزشماری که نیروی زمینی ارتش دارد از تاریخ 31 شهریور سال 59 نگاشته شده و من هم سوال کردم که چرا از  اول فروردین این روند را شروع نمی کنید؟ هیچ سندی در کشور وجود ندارد که جنگ را قبل از اول شهریور پیش بینی کرده باشد. اگر مبنای شروع جنگ اول شهریور باشد هیچ کس شروع جنگ را پیش بینی نکرده است. پس این اختلافات‌ با آغاز جنگ شروع می‌شود.

این پژوهشگر دفاع مقدس تصریح کرد: من معتقدم دو عامل موجب غافلگیری ما شد. یک عامل میدانی، یعنی اشغال خاک ما بود. اگر عراق در نقطه صفر مرزی شکست می خورد جنگی اتفاق نیفتاده بود اما آنچه اتفاق افتاد پیشروی ارتش عراق در خاک ما بود و در نتیجه آن 20 هزار کیلومتر از خاک ایران در اشغال قرار گرفت.

درودیان گفت: از اینجا به بعد با توجه به اینکه جنگ یک موضوع نظامی است اما گرایشات سیاسی در این اختلافات نقش دارد. بنیانگذار این پرسش، نهضت آزادی و آن هم در ابتدای وقوع جنگ است. در واقع آنها می گویند دولت بازرگان داشت مسئله را با عراق حل می کرد اما چون این دولت را کنار زدید جنگ شروع شد. دعوای دوم هم با بنی صدر بود که پیش از آغاز جنگ شروع شده بود.

وی عنوان کرد: خود بحث ادامه جنگ، تابع تحولاتی است که در جریان حمله عراق به ایران صورت گرفت. وقتی عراق به ایران حمله کرد تصور این بود که مرکزیت نظام سیاسی ایران دچار بی‌ثباتی می شود و فرو می پاشد. بخشی از محاسبات صدام بر این مبنا بود و فکر می کرد که به موازات حمله اش به ایران آمریکایی ها هم طرح های سیاسی برای مرکزیت ایران دارند. یک احتمال دیگر این بود که پس از اشغال بخشی از خاک ایران توسط عراق ایران تسلیم خواسته های عراق می شود. یکی از خواسته های عراق لغو قرار داد 1975 الجزایر بود.

پژوهشگر دفاع مقدس افزود: اگر جمهوری اسلامی این را می پذیرفت گرفتار نتایج یک شکست نظامی و سیاسی می شد. احتمال سوم این بود که عراق یک سری مناطق را می گیرد ولی حاکمیت ایران می ماند و وضع به همین صورت ادامه پیدا می کند که این بیشتر با دیدگاه اسرائیلی ها منطبق بود.

درودیان تصریح کرد: آنها ایران و عراق به عنوان دو قدرت منطقه ای در اثر ادامه جنگ دچار فرسایش شوند و آمریکایی ها هم بر همین مبنا موافق ادامه جنگ بودند.

وی تصریح کرد: در واقع جنگ که ابزار تغییر نظام و براندازی است یا تغییر در یک قرار داد حقوقی یا تجزیه و بی ثباتی بود هیچ کدام اتفاق نیفتاد. اما ما مسئله اشغال را تبدیل به آزاد سازی و بعد هم شکست ارتش عراق کردیم. در جریان عملیات های فتح المبین و بیت المقدس ارتش عراق حدود 40 هزار اسیر داد و در حال فروپاشی بود.

وی اظهار داشت: بنابر این آنهایی که پشت این جنگ بودند به هیچکدام از خواسته های خود نرسیدند و در نتیجه ایران تبدیل به یک قدرت شد. حالا مسئله اصلی برای آنها مهار قدرت ایران می شود. کنار این مسئله یک اتفاق راهبردی هم افتاده است که ربطی به جنگ ایران نداشت اما یک پیوستگی ایجاد کرد که هنوز هم ادامه دارد و نزدیک چهل سال است که منطقه خلیج فارس ارتباطش با غرب آسیا متاثر از آن چیزی است که بعد از فتح خرمشهر اتفاق افتاد.

درودیان گفت: اسرائیل در آن زمان به دنبال بیرون کردن فلسطینی ها از جنوب لبنان و شمال اسرائیل بوده است یک حمله نظامی می کند و وارد بیروت شد. بلافاصله بعد از فتح خرمشهر ما در لبنان حضور پیدا کردیم و نقطه پیوستگی تحولات اسرائیل با انقلاب اسلامی و ایران از این نقطه آغاز می شود که از درون آن حزب الله ایجاد می شود و بخشی از قدت بازدارندگی ما علیه اسرائیل شکل می‌گیرد.

پژوهشگر دفاع مقدس عنوان کرد: موضع آمریکا و شوروی در اینجا متفاوت است حزب توده هم متاثر از دیدگاه شوروی نگاهش تغییر می کند. کیانوری که در ابتدا موافق ادامه جنگ بود متاثر از نگاه شوروی ها می گوید که نباید جنگ را ادامه داد.

وی اظهار داشت: نهضت آزادی مخالف ادامه جنگ بود چون به لحاظ ملاحظه سیاسی جنگ فضای سیاسی ایران را می بست و نهضت آزادی تصور می کرد به عنوان یک حزب نمی توانست کارش را ادامه بدهد.

درودیان خاطرنشان کرد: چون فضا به دلیل جنگ فریز و بسته شده بود و آنها نمی توانستند اعلام موضع کنند زیرا با آنها برخورد می شد.

وی ادامه داد: دلیل دیگر این بود که آنها در محاسباتشان این طور فکر می کردند که جنگ به ضرر ما است. آنها تصور می کردند که پایان دادن به جنگ با گرفتن غرامت امکان پذیر است من در مصاحبه با آقای یزدی هم به ایشان گفتم که استدلال شما برای اینکه می گویید می شد به جنگ پایان داد چه بود؟ ایشان می گفت که فلان کشور و فلان کشور گفتند که پول این غرامت را می‌دهند. اشاره آقای یزدی به کنفرانس فاس مراکش بود که آنجا مطرح شده بود که یک صندوقی برای پرداخت غرامت ایران و عراق تشکیل می دهند.  من دو سوال از آقای یزدی کردم که به یکی پاسخ نداد و در پاسخ به دیگری سکوت کرد.

درودیان با بیان اینکه اولین مواضع رسمی که نهضت آزادی در مخالفت با ادامه جنگ اتخاذ می کند و اعلامیه هم پخش می کند یکسال بعد از ادامه جنگ است.

پژوهشگر دفاع مقدس افزود: همزمان با تصمیم گیری برای ادامه جنگ نهضت آزادی کاملا سکوت می کند و دو بیانیه می دهد که در یکی فتح خرمشهر را تبریک می گوید و در دیگری می گوید که نگویید ما عامل جنگ بودیم. پس اولین گروهی که به صورت رسمی بیانیه می دهد و با جنگ مخالفت می کند حزب توده است و نهضت آزادی حدود یکسال بعد بیانیه می دهد.

وی گفت: فروردین سال 62 این بیانیه منتشر می شود. آنها می گویند ما قبل از بیانیه می رفتیم پیش آقای هاشمی و صحبت کردیم اما اعلام مواضع یک حزب با بیانیه صورت می‌گیرد و اولین بیانیه آنها یکسال بعد از اتخاذ تصمیم ادامه جنگ منتشر می شود که مباحث آنها ارزش تاریخی ندارد بلکه یک تحلیل تاریخی است.

این پژوهشگر دفاع مقدس افزود: حرف اصلی نهضت آزادی که در بیانیه مشهور آنها هم آمده است و به صلح امام حسن استناد می کنند و امام در جواب آنها گفتند جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل عالم، این بود که ادامه جنگ به زیان ما است و می شود با صدام مذاکره کرد و منافعی را بدست آوریم که به سود ما است.

وی تصریح کرد: من با آقای یزدی 8 ساعت بحث کردم. اینها که می گفتند ما باید جنگ را تمام می کردیم فرضشان بر این بود که آمریکا هم موافق پایان دادن جنگ است در صورتی که این فرض اشتباه است و امریکا به دلایل مختلف موافق ادامه جنگ بود. امام هم این موضوع را فهمیده بودند ولی در بهمن سال 61. امام در آن تاریخ گفتند آمریکا دنبال تضعیف ایران یا تضعیف عراق و ایران است که خط اسرائیل هم این بوده است.

درودیان افزود: آنها فکر می کردند که همه چیز برای صلح فراهم بوده است و ما این کار را نکردیم در صورتی که اصلا اینطور نبوده است.

وی ادامه داد: من از آقای یزدی سوال کردم به نظر شما ما بعد از فتح خرمشهر در موضع برتر بودیم؟ ایشان گفتند بله. بعد پرسیدم آیا آمریکا حاضر بود این برتری ما را به رسمیت بشناسد و جنگ را تمام کند، گفتند نه.

پژوهشگر دفاع مقدس اظهار داشت: در سوال دوم گفتم خوب چگونه قرار بود جمع شود گفت در کنفرانس فاس مراکش قرار بود صندوقی ایجاد کنند و غرامت ایران و عراق را بدهند. گفتم خوب قضیه تعیین متجاوز که قرار بود آنها از کنار آن رد شوند چون اگر عراق به عنوان متجاوز شناخته می‌شد آن وقت آمریکا و عربستان و کشورهایی که از عراق حمایت می کردند هم به عنوان متجاوز شناخته می شدند.

وی خاطرنشان کرد: بعد گفتم آقای یزدی شما به عنوان یک حزب اگر آن موقع نظام این تصمیم را گرفته بود و اینطور می شد که یک صندوقی در عربستان ایجاد کنند و کشورهای عربی پولشان را در آن بریزند و ما و عراق هر 6 ماه یکبار برویم و گزارش دهیم تا پول بگیریم، شما به عنوان یک حزب سیاسی این کار را مسخره نمی کردید و این سوال را مطرح نمی کردید که ایران در موضع برتر بود و صدام در حال سقوط بود حالا رفته اند و دست گدایی به سمت عربها دراز کرده اند. ایشان سکوت کرد. بنابر این این موضعی که می‌گیرند با آن تصورات و شرایط تاریخی همخوانی ندارد.

درودیان اظهار داشت: ببنید امروز وقتی شما می گویید راه حل سیاسی، در پس ذهن مخاطبان شخصیتی مثل آقای ظریف و مذاکرات برجام و ماجرای مک فارلین وجود دارد در حالی که آن موقع که این اتفاقات نبود.

پژوهشگر دفاع مقدس گفت: شرایط و پیش فرضهای آن زمان با امروز فرق دارد و باید دید که فهم ما از جنگ راهی برای مذاکره می گذاشت یا نه. فهم ما از جنگ این بود که برای نابودی موجودیت نظام و انقلاب این جنگ به راه افتاده است خوب کسی که موجودیت نظام را در خطر می بیند آیا حاضر به مذاکره می شود. او باید قدرت ایجاد کند و با قدرت دشمن را نابود کند و شعار سقوط صدام برای همین بود.

وی گفت: این نگاه حداقل تا فتح خرمشهر واقع بینانه بود در حالیکه برخی جریانات قبل از فتح خرمشهر خواستار پایان دادن به جنگ بودند مانند بنی صدر. بنی‌صدر این موضوع که جنگ را به دلیل کمبود امکانات نمی شود ادامه داد در حوزه سیاسی دنبال می کرد و در ارتش هم همین نگاه وجود داشت. ارتش دلایلش نظامی بود و می گفت با این محدودیت سلاح نمی شود جنگ را ادامه داد اما بنی صدر متاثر از نامه ای که رجوی برای او نوشته بود که اینها یعنی امام می خواهند تو را تمام کنند و تو به عنوان فرمانده کل قوا می‌توانی اینها در جریان جنگ جارو کنی. این اسناد بعدا از خانه تیمی منافقین کشف شد.

درودیان تصریح کرد: اسنادی وجود دارد که رجوی با دست خودش این نامه ها را به بنی صدر داده است و بنی صدر در نامه خودش به امام بخشی از نوشته های بنی صدر را تکرار می کند. آنها احساس می کردند در ادامه جنگ پیروزی حاصل نمی شود و ارتش به عنوان تنها نیروی نظامی کشور معتقد بود که جز عملیات محدود کاری نمی توان انجام داد که این موضوع در کتابهای ارتش هم منتشر شده است. آنها دو عملیات برای آزادسازی آبادان انجام دادند که موفق نشد. یک عملیات هم غرب  برای آزاد سازی غرب کرخه تا فکه اجرا کردند که آن هم موفق نبود.

وی گفت: در عملیات نصر هم می خواستند خرمشهر را آزاد کنند که به عملیات هویزه معروف شد که موفق نبودند. بنابر این بنی صدر فکر می‌کرد از این نظر کاری نمی‌شود انجام داد و علتی که بنی صدر مسیر سیاسی را انتخاب کرد به نتیجه رسیده بود که نمی شود از راه نظامی کاری کرد و چون فرمانده کل قوا بود و مسئول بود چالش هایی هم داشت. از یک طرف میدان دست او بود و به عنوان فرمانده کل قوا می دید امکانات نیست و نمی شود کاری کرد و از طرف دیگر به عنوان رئیس جمهور می خواست کار کند و از نظر سیاسی دچار مشکل بود.

این پژوهشگر دفاع مقدس گفت: بنابر این دلیل مخالفت من با دیدگاهی که می گوید بنی صدر در جریان جنگ خیانت می کرد همین است. تثبیت بنی صدر در ساختار سیاسی از مسیر پیروزی در جنگ عبور می‌کرد و شکست در جنگ برای او سودی نداشت. این که بگوییم مسیری را می روید و به نتیجه نمی رسید پس خیانت است تنها یک تحلیل است. اما اینکه او اراده ای برای خیانت داشته باشد، خوب این کار سودی برای او نداشت و بنی صدر از مسیر پیروزی در جنگ می توانست بماند و نیاز نبود با منافقین فرار کند.

وی با اشاره به دیدگاه مجاهدین خلق درباره جنگ خاطر نشان کرد: به نظر من دوگانه ای که مجاهدین خلق داشتند این بود که اگر می خواستند در جنگ در چارچوب نظام حضور پیدا کنند دیگر به عنوان یک گروه سیاسی موضوعیت نداشتند و اگر هم می خواستند مقابل نظام بایستند باید با متجاوز هم موضع می شدند.

درودیان گفت: این دوگانگی و تناقض و وقتی که بنی صدر در ساختار سیاسی از نظام فاصله گرفت موجب شد تا آنها به بنی صدر نزدیک شوند و مواضع سیاسی و نظامی آنها با بنی صدر هماهنگ شود و مهمترین سندی که جایگاه آنها در جنگ را مشخص می کند این است که آنها در 30 خرداد سال 60 در حالی که بخشی از خاک ما در اشغال بود دست به اسلحه بردند و سرنگونی نظام و امام را دنبال می کردند. بعد هم کاملا رفتند در عراق و ارتش آزادی بخش را راه انداختند.

وی ادامه داد: اگر نخواهیم از منظر خدمت و خیانت به کار آنها بپردازیم  و بخواهیم از دیدگاه نهضت آزادی به مجاهدین خلق بنگریم، مجاهدین در حقیقت منسجم ترین و تشکیلاتی ترین سازمان نظامی است اما هیچ نقشی در مقاومت ملی ندارد و سازمانی که مجاهدین خلق است و مقاومت کرده و این عنوان را یدک می کشد در بزنگاه تاریخی حاضر نبود و همین غیبت او از نظر سیاسی برایش کافی است و وقتی که در دفاع غایب بود در دفاع نقش ندارد و مواضع خود را در مقابل انقلاب قرار می دهد و بعد هم که پایگاه خود را در عراق می برد. برخی معتقدند که اسفند سال 59 سازمان از طریق کانال های ارتباطی که به وسیله سازمان آزادی بخش فلسطین و یاسر عرفات با عراق  داشت، با آنها تماس گرفت چون نسبت به آینده خودش نگران شد.

وی تصریح کرد: خبری هم که وجود دارد و شاهسوندی می گوید که اسفند سال 59 رجوی و بنی صدر یک خروج مخفی از ایران کردند تا اگر اوضاع بحرانی شد و خواستند از ایران خارج شوند مسیر مهیا باشد. بنابراین خطی که سازمان با همکاری بنی صدر از فروردین 59 شروع کرد و منجر به اقدام مسلحانه شد در سال 60 خطی بود که سازمان با خروج از کشور و در فرانسه به توافق رسیده بود.

وی درباره ماجرای مک فارلین گفت: مک فارلین حاصل تفکر آقای هاشمی بود که وقتی در عملیات خیبر به عنوان فرمانده عالی جنگ وارد شد دید از طریق نظامی امکان پیروزی نیست و اصلا در سال 62 هم گفت این عملیات را انجام دهید و به خانه بروید و بقیه کار با ما یعنی استفاده از راه حل سیاسی. پس طرح موضوع مذاکره و استفاده از راه حل سیاسی در جنگ به خاطر بن بست نظامی بود و ادراک از ناتوانی نظامی برای پیروزی است نه اینکه ابزار سیاسی مکمل ابراز نظامی است. اگر ما به این ادراک رسیده بودیم باید در فتح خرمشهر به این رسیده بودیم و من معتقدم منطقی که ادامه جنگ را مطرح کرد آقای هاشمی بود و بعد از عملیات طریق القدس آقای هاشمی در مصاحبه گفت که اگر منافع ما تامین نشود وارد خاک عراق می شویم.

پژوهشگر دفاع مقدس اظهار داشت: آقای هاشمی فکر می کرد ما از نظر نظامی نمی توانیم در جنگ پیروز شویم. آقای هاشمی 2 اشتباه داشت یکی اینکه فکر می کرد اگر با امریکا توافق کنیم می شود صدام را برداریم اما امریکا این قدرت را نداشت و دیگر اینکه فکر می کرد اگر یک پیروزی بدست آوریم آمریکا و متحدانش متقاعد می شوند و جنگ را تمام می کنند من معتقدم آن پیروزی در فاو بدست آمد و آزمونی بود که تفکر آقای هاشمی اشتباه است.

انتهای پیام/ 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول