به گزارش خبرگزاری فارس، در قانون مبارزه با پولشویی مبدأ و مقصد پولی که جابهجا و منتقل میشود باید کاملاً روشن و مشخص باشد، وقتی با یک خارجی قرارداد عقد میکنید، او در فرهنگی بزرگ شده که دقیقاً رأس تاریخ قیدشده در قراردادش پولش را میگیرد و اصلاً در باورش نمیگنجد که ۲۴ ساعت واریز دستمزدش با تأخیر مواجه شود، چه برسد به بیش از ۲ ماه عدم دریافت مبلغ قراردادش!
او نه از بالا رفتن ساعتی مبلغ ارز چیزی میداند، نه از تحریم و قوانین دیگر! بلکه بسیار خرسند خواهد شد که دستمزدش را نگیرد، چون میتواند بعد از ۲ ماه فسخ کند و برود با تیم دیگری قرارداد ببندد و حدود دو، سوم مبلغ قرارداد قبلی خود را نیز از طریق فیفا استیفا کند.
متأسفانه تحریم بانکی عملاً کار ما را در جابهجایی پول مشکل کرده و برای واریز پول به حساب یک فرد خارجی، مجبوریم از طریق غیربانکی مانند صرافی اقدام کنیم.
مشکل اول: در واریز مبلغ پول به حساب صرافی، مقداری هزینه باید بابت انتقال پول و مالیات پرداخت شود و این مبلغ با افزایش نقدینگی بهصورت طبیعی بالا رفته، در نتیجه مقداری پول در این مرحله از بین میرود و اگر خالص دریافتی گیرنده همان مبلغ قرارداد باشد، هزینه مالیات و جابهجایی باید به هزینههای پرداختکننده اضافه شود.
مشکل دوم: دقیقاً داستان از این مرحله به بعد سخت و پیچیده میشود، صرافی باید مبلغ پول را به حساب بانکی فرد مورد نظر در اروپا واریز کند، اینجاست که قانون مبارزه با پولشویی وارد میشود، ابتدا حساب بانکی فرد مورد نظر بلوکه شده و پول مصادره میشود، صاحب حساب باید عنوان کند که این حجم از پول از کجا و بابت چه چیزی از یک یا چند صرافی به حسابش واریز شده؟! و باید ثابت کند تخلفی نکرده، بلکه این پول دستمزد کارکردش در یک تیم باشگاهی است و آن کشور بابت تحریم و... توان جابهجایی پول از حساب بانکی خود را ندارد، زیرا اگر این توانایی وجود داشت تنها با ارائه برگ قراردادش مشکل حل بود اما پذیرفتن اینکه پول از صرافی بابت دستمزد سرمربی فوتبال پرداخت شده کمی برای مردان قانون در اروپا غیرقابل پذیرش است.
مشکل سوم: گاهی برای فرار از این مشکلات دست به دامن ریختن پول در چمدان میشویم و به فرد طلبکار میگوییم پولهایت در چمدان حاضر است بیا و بگیر (برانکو و پرسپولیس). با نظر به اینکه جابهجایی صدها هزار دلار در چمدان از لحاظ امنیتی و روانی فشار زیادی را به حملکننده آن وارد میکند، به محض ورود این حجم پول نقد در فرودگاههای خارج کشور، مبلغ مصادره میشود و فرد باید اسناد رسمی ارائه کند که این پول نقد را از کجا آورده و ممکن است حداقل ظرف ۲ هفته پروسه تحقیق طول بکشد و پس از اثبات حقیقت، بلافاصله حدود ۴۰ درصد مالیات از آن پول به نفع دولت برداشته میشود، در نتیجه این راه نیز منتفی خواهد بود زیرا اگر اجرایی بود، برانکو میآمد و چمدان پولش را میگرفت.
این مشکلات بهزودی گریبان تمام خارجیهای حاضر در فوتبال کشور را خواهد گرفت و آنها یکییکی خواهند رفت، مشکل ماشینسازی در پرونده شیمبا، تاخیر در پرداخت دستمزد ویلموتس و فسخ استراماچونی.
* کیروشیزه شدن استراماچونی و مسیر اشتباه مدیران
همگان به یاد داریم که در دوره دوم مربیگری کارلوس کیروش در تیم ملی، وی چگونه با فشار مردم به ایران بازگشت، آن فشار نامعقول که برخی از رسانههای خاص نیز در بهوجود آمدنش نقش داشتند، منجر شد تا کارلوس با قراردادی خاص و بدون چارچوب در حد و مرزها به حکمرانی بپردازد و از پول خشکشویی تا دندانپزشکی خانوادهاش در پرتغال را نیز از فدراسیون طلب کند.
دستمزدهای خارج از عرف و مصاحبههای بسیار تند یکی دیگر از دستاوردهای تن دادن به هر خواسته او بود، تا جایی که کنترلش از دست همه خارج شد، با ذکر این خاطره به واکاوی ماجراهای باشگاه پرافتخار استقلال میپردازیم.
مربی استقلال بدون کسب دستاوردی خاص و تنها با رساندن تیمش در هفته دوازدهم به صدر جدول در حالی که اختلافشان با تیم چهارم جدول تنها ۲ امتیاز بود به ناگاه استقلال را ترک کرد.
این مربی درست یک روز قبل از بازی مهم تیمش با پیکان ناگهان به همراه دستیارانش باشگاه را با شوک رفتنش روبهرو کرد، به نحوی که هواداران استقلال با هجوم به ساختمان باشگاه و درگیری با عوامل آن، صحنههای ناراحتکنندهای را رقم زدند.
اینکه مربی حرفهای چگونه یک روز قبل از یک مسابقه حساس همراه با دستیارانش باشگاه را ترک میکند، خود نشان از بیتدبیری و عدم حرفهایگری او دارد اما توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:
* هیات مدیرهای را تصور کنید که برای ماندن مربی تیمش، ساعتها پشت در منزل او ایستاده و در میزند و مربی بیاعتنا درب را باز نمیکند، این مسؤولان در آینده چگونه میتوانند مربی خود را مدیریت کنند؟
* سرمربی، رئیس هیأت مدیره را دروغگو و کماطلاع خطاب میکند، آیا رئیس محترم از این به بعد توان نشستن با سرمربی سر یک میز را دارد؟
* هوادارانی که بعد از صدرنشینی در هفته دوازدهم فراموش کردند که سرمربی متبوعشان کمتر از ۲۴ ساعت قبل مسابقه حساس تیمشان را رها کرده، آیا میدانند که استراماچونی خواهان لغو قرارداد سال دومش شده است؟
* آیا هواداران با فشاری که آوردند تا مسؤولان باشگاه را مجاب کنند به هر طور ممکن هر پیشنهاد مربی خود را بپذیرند و او را به تیم بازگردانند، در انتهای فصل و با اتمام قرارداد وی اگر برای فصل دوم درخواست نامعقول و سنگینی داشت، تضمین میکنند که اعتراضی در مورد چرایی فسخ سال دوم او به زبان نیاورند؟
* چه کسی قرار است فردی را که با بیاعتنایی کامل نسبت به مسؤولیتش تیمش را رها کرده، قرارداد سال دومش را فسخ کرده و تنها بهدلیل صدرنشینی تیمش در هفته دوازدهم مانند یک فاتح به باشگاه برگشته را کنترل کند؟
* آقای خلیلزاده رئیس محترم هیأت مدیره که سرپرست مدیرعاملی باشگاه نیز شده، چه برنامهای برای مدیریت مجموعهای که از سرمربی تا بازیکنان، همگی او و اعضای هیأت مدیرهاش را کماطلاع، دروغگو و غیرشفاف توصیف کردهاند، دارد؟
* وزارت ورزش چگونه اعتراضات و خروجی معیوب مدیریت باشگاه را مدتها قبل دیده است و ترتیب اثر نداده تا اینکه کار به نقطه انفجار برسد؟
* چرا دکمه پیشبینی و پیشگیری چرخه مدیریتی ما همواره خاموش است و همیشه بعد از بروز خسارت به فکر چاره میافتیم؟
یادمان باشد قدیسسازی، بتسازی و اعتنای بیش از اندازه باعث میشود کنترل امور از دستمان خارج شود و استثمار شویم، از طرفی عدم مدیریت صحیح و عدم پیشبینی بهموقع گاهی باعث بروز خسارتهای ناگوار میشود که خروجی آن منجر به هدر رفتن منابع مالی و انسانی میشود.
پس بهتر است از تاریخ درس بگیریم!
* استعمار جدید چگونه است؟
یادتان باشد استعمار و استثمار دیگر از طریق جنگ و خونریزی وارد نمیشود، کشورهای قدرتمند دیگر حوصله لشکرکشیهای جانفرسا را ندارند تا قسمتی از کره خاکی را به ضمایم خود اضافه کنند، آنها پس از سالها به این نتیجه رسیدهاند که روشی بهتر، کمهزینهتر و درآمدزاتر را برگزینند زیرا در روش جنگی ممکن بود پس از خسارتهای زیاد جانی و مالی یکی مانند گاندی یا عمر مختار پیدا شود که با راهاندازی انقلاب، تمام رشتههایشان را پنبه کند، روش جدید آنها اقتصادی و فرهنگیست، این مقدمه از آن جهت بیان شد تا متوجه شویم چگونه با ما رفتار میشود.
اگر فکر میکنید مربیهای خارجی بدون مطالعه به کشورمان میآیند، سخت در اشتباهید، با پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات، فرهنگ رفتاری، فکری و حتی تصمیمگیریهای اغلب جامعه ما بسیار دقیقتر از آنچه فکر میکنیم در اختیارشان قرار میگیرد.
با آغاز دهه ۹۰ شمسی و تولد شبکههای اجتماعی، تأثیرگذاری مربیان خارجی روی مردم بیشتر شده است زیرا آنها از قدرت رسانه آگاهند.
یکی از کسانی که با مطالعه دقیق بافت اجتماعی آذربایجان توانسته بود موفق ظاهر شود تونی الویرا بود، او یکی از مربیان تا حدودی موفق تراکتور بهشمار میرود اما در بزنگاههایی که باید نتیجه مطلوب میگرفت نتوانست مدیریت لازم را بهجا آورد، یکبار چهار باخت پیاپی را با تراکتور تجربه کرد و بار دیگر نتیجه ۳ بر ۱ را نتوانسته بود برای ۱۰ دقیقه حفظ کند تا تیمش را به مقام اولین قهرمانی برساند.
اما سکوهای یادگار امام تبریز هیچگاه علیه او شعاری نداد، حتی پس از ۴ باخت پیاپی! یک دلیلش را میتوان از پیامهای هواداران در صفحات مجازی جستوجو کرد و دلیل دیگرش را باید در دل تبریز بود تا فهمید!
دلیل اول حرکات عجیب و غریب و اجرای تئاترهای وی در کنار زمین بود، مانند دراز کشیدن و مشت کوبیدنش بر روی زمین که همین امر باعث شده بود تا وی در ذهن هواداران یک غیور ششآتشه متعصب به تراکتور لقب بگیرد و دلیل دیگرش نیز صرف چای و قلیان پسرش در قهوهخانههای تبریز به همراه لیدرهای تراکتور در شبهای زیبای تبریز بود که باعث شد جو سکوها هیچگاه علیه او نشود.
لقب استاد روانشناسی و جامعهشناسی بیشک برازنده کارلوس کیروش است، رفتارهای پوپولیستی او در جلوی دوربینها مخصوصاً در چهار سال دوم مربیگریاش را همگان به یاد دارند، هیچکسی نمیدانست او در پشت صحنه چه توهینهایی به ملت و فرهنگ ایران نثار میکند اما در مقابل لنز دوربینها با همراهی یارانش، یک ایرانیتر از ایرانی وطنپرست نشان داده میشد که میخواهد حق ملتی مظلوم را از ظالمان بستاند، آخر سر با بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان دریافتی شخصی از فوتبال ایران، کشور را ترک کرد اما هیچکس اثری ماندگار از حضور هشتسالهاش ندید زیرا نه دستیار ایرانیاش در حال حاضر تیم دارد و نه ستارگانی که از آنها نام میبرد درخشش لازم را دارند، نه فلسفه فوتبالش در کشور نهادینه شده است.
حال استراماچونی نیز با فنی مشابه توانست هواداران استقلال را همراه خود سازد تا بیش از نصف پولش را کامل دریافت کند، رفتارش دو روز، خیابان جنب باشگاه و جلوی درب وزارت ورزش را ملتهب کرد اما هواداران به جای بازخواست از وی که چرا در برههای حساس تیم و بازیکنانش را بهخاطر دریافت نیمی از معوقاتش ترک کرده، به حمایتش پرداختند! در حالی که استقلال در هفته دوازدهم و با ۲ بازی بیشتر و یک امتیاز اختلاف توانسته بود صدرنشین باشد، یعنی حتی این تیم قهرمان نیمفصل نشده بود تا بگویند کارنامهاش برای نیمفصل موفق بوده است اما مطمئن باشید آندرا استراماچونی فیلم تکتک تجمعات و شعار هواداران مقابل ساختمان باشگاه، مصاحبه معاون وزارت امور خارجه، وزیر و معاونان وزارت ورزش، دیدار سفیر ایتالیا در تهران با مقامات بلندپایه، دیدار خودش با سفیر ایران در رم و مصاحبه رئیس بانک مرکزی را بهعنوان یک رزومه بزرگ کاری جمع میکند و روزی به نوههایش میگوید طبق مصاحبه مقامات بلندپایه، نبود من امنیت یک پایتخت بزرگ را مختل کرده بود! او اینک مانند کیروش نقش پلیس بد را در میز مذاکرات ایفا میکند و سپس در مقابل دوربینها ژست پلیس خوب را میگیرد و به مردم چیز دیگری میگوید، دلیل کلیه این رفتارها علاوه بر مطالعه دقیق فرهنگی جامعه، فاصله و عدم اطمینان مردم به حرفهای مسؤولان است.
برخی مدیران بهقدری دروغهای رنگارنگ و زیبا به خورد مردم داده و در زمان اجرا، کاری برعکس انجام دادهاند که دیگر کسی حرفشان را نمیپذیرد و این شکاف بهوجود آمده را افرادی مانند استراماچونی پر میکنند، آنها در کنار گود ایستاده و در حالی که پولهایشان را میشمارند و آبمیوهشان را مینوشند شاهد زد و خورد ما با یکدیگر در میان غباری از خاک و دود هستند، استعمار جدید اینگونه وارد میشود.
گزارش از علی دهقانی سانیج
انتهای پیام/۳۱۴۱/ح