اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

وحدت انقلابی؛ راهکار تشکیل مجلس انقلابی

با دقت در بیانات رهبر انقلاب، به این نتیجه می رسیم که در اعتماد به لیست‌های انتخاباتی اولا باید افراد ائتلاف کننده را بشناسیم و ثانیاً باید ببینیم که ائتلاف کنندگان برای معرفی لیست انتخاباتی، زندگی و زیست مؤمنانه و دین‌مدارانه‌ای دارند و نسبت به مسائل انقلاب حساس بوده‌اند یا نه.

وحدت انقلابی؛  راهکار تشکیل مجلس انقلابی

خبرگزاری فارس،گروه دیدگاه؛ «علیرضا معاف» در یادداشتی با پرداختن به موضوع انتخابات و راهکار تشکیل مجلسی انقلابی، نوشت:

انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال 1397 به گام دوم و چله دوم خود وارد شده است. انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوم اسفندماه 98، اولین انتخابات در مرحله راهبردی گام دوم انقلاب اسلامی است.

جبهه فراگیر معرفتی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای انقلاب اسلامی برای کشف مسیر حرکت خود و تعیین آرایش کلان انتخاباتی خود نیاز به یک نظام منطق و مدل معقول و فراگیر دارد؛ ما این نظام منطق را «وحدت انقلابی» می نامیم.

۱- تبیین مفهوم «وحدت انقلابی»

وحدت انقلابی، موصوف و صفتی است که هم بر اتحاد، وحدت، ائتلاف و همگرایی حداکثری همه سلایق و جریانات داخل در جبهه انقلاب تأکید می نماید و هم از وحدت بی ضابطه، بدون مرزبندی و بدون شاخص پرهیز و تحذیر می دهد.

وحدت انقلابی یک دیالکتیک دینامیکال، رفت و برگشت پویا و داد و ستد فعال بین تمنای وحدت با ضرورت انقلابی بودن ایجاد و تعریف می نماید. وحدت انقلابی منجر به تشکیل مجلس انقلابی، قوی، مقتدر، مستحکم و کارآمدی می شود که در نظر و عمل، ضد آمریکایی و ضد استکباری خواهد بود. مجلسی که بتواند با رویکرد حل المسائلی، مشکلات و نگرانیهای مردم را رفع نماید، در برابر تحریمهای فزاینده آمریکا با برنامه و با انگیزه بایستد، در برابر فشارهای خارجی، دولت و نظام را بیمه کند و به شدت پاک و پاک دست باشد.

وحدت انقلابی از نگاههای تفریطی که بدون مرزبندی مشخصی وحدت با هر کسی را تئوریزه می کند اجتناب می کند و معیار انقلابی بودن را مستمرا یادآوری می نماید و همچنین از نگاههای افراطی که به اسم انقلابی بودن هرگونه همگرایی و ووحدتی را نفی می کنند، پرهیز می نماید.  وحدت انقلابی، مبنا و زیرساخت معقول و منطقی ائتلاف بر مبنای آرمانها، ارزشها و مفاهیم مترقی و متعالی انقلاب اسلامی را پیشنهاد می دهد.

جمله حکیمانه امام خمینی مبنی بر آنکه «مجلس در رأس امور است» بیش از آنکه یک جمله إخباری باشد یک گزاره إنشائی است بدان معنا که باید مجلسی سر کار بیاید که بتواند در راس امور کشور قرارگرفته و مقدرات کشور را ریل گذاری کند. اگر مجلس بخواهد در راس امور باشد باید مجلسی قوی، مستقل، محکم، مستحکم و در یک کلام انقلابی و کارآمد باشد. کارآمدی مجلس در سالهای اخیر به دغدغه جدی خردمندان و خواص و همچنین مردم تبدیل شده است. نقش آفرینی موثر، نتیجه بخش و اثربخش مجلس در بزنگاههای کشور نظیر تصمیمات برجامی و بنزینی این سوال جدی را در ذهن بسیاری از مردم ایجاد کرده است که چرا مجلس شورای اسلامی کارآمدی لازم را ندارد. تحقق مجلسی که «عصاره فضائل ملت» و در «راس امور» باشد به مقدمات واجبی نیاز دارد که وحدت انقلابی از مهم ترین آنهاست.

۲- تبیین منطق «وحدت انقلابی»

هر دوره که به انتخابات‌ مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم، موضوع انتخاب افراد اصلحی که بتوانند مطالبات مردم و بدنه انقلابی را پیگیری کنند، به دغدغه اصلی طیف گسترده‌ ای از خواص جامعه تبدیل می‌شود. این دغدغه خصوصا در کلان شهرها و بویژه در تهران که نیاز به ۳۰ نماینده دارد، ازجمله مهمترین مشغله‌های ذهنی این طیف از جامعه است. واقعا از میان چندصد کاندیدا چگونه باید به جمع‌بندی رسید و ۳۰ نفر را برای تهران انتخاب کرد؟ این دغدغه وقتی بیشتر می‌شود که بر اساس باورهای دینی، با انتخاب این افراد، رأی‌دهنده دراعمال و آرای آنها شریک خواهد بود و روزی از او حساب خواهند کشید.

این مساله را قرار دهید در کنار اینکه اولا برای انتخاب نمایندگان مجلس با دو دسته کاندیدا مواجهیم؛ کاندیداهایی که به خوبی با عملکرد، خصوصیات، مواضع و دیدگاه‌های‌شان آشناییم و کاندیداهایی که از آنها شناخت کافی و کاملی نداریم. ثانیاً با توجه به کثرت کاندیداها و محدودیت تعداد نمایندگانی که باید انتخاب شوند و رقابتی که بین جریانات سیاسی وجود دارد، اگر تمرکز بر ۳۰ کاندیدای مشخص صورت نگیرد، طبعا آراء متشتت شده و نتیجه مطلوب به دست نمی‌آید.

سئوال مهم این است: چه کنیم؟ چطور از میان این همه کاندیدا افراد مطلوب خود را انتخاب کنیم که هم در زمان پاسخگویی اخروی دچار لکنت نشویم و هم برای رسیدن به نتیجه مطلوب، کار جمعی انجام داده باشیم؟

برای حل این مشکل، یکی از راه‌های منطقی و معقول و تا حدودی شرعی، مراجعه و مشورت با افراد مطلع، انقلابی، مومن و امین است. با همین منطق در آستانه هر انتخابات، علاوه بر برخی افراد که به صورت فردی در انتخابات شرکت می کنند، تعدادی از چهره‌های سیاسی یا احزاب و گروه‌ها در دایره‌ای گسترده‌تر، اقدام به تشکیل جبهه‌های سیاسی کرده یا ائتلاف انتخاباتی راه می‌اندازند و لیست انتخاباتی می‌دهند تا در انتخاب کاندیدای اصلح، به مردم کمک کنند و مشاور انها باشند.

مدل پیشنهادی رهبر انقلاب برای ائتلاف‌های انتخاباتی چیست؟

برای پاسخ به این سئوال، بهترین کار تبعیت از مدلی است که رهبر انقلاب در آستانه انتخابات سال ۹۴ به جامعه ارائه دادند و فرمودند: «یکایک افراد را ممکن است نشناسیم، خود بنده هم وقتی این فهرست‌ها را می‌آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدم‌های این فهرست‌ها را نمی‌شناسم اما اعتماد می‌کنم به آن کسانی که معرفی کرده‌اند، و نگاه می‌کنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرفی کرده‌اند «چه‌کسانی هستند»؛ اگر دیدم اینها آدم‌های «متدین و مؤمن و انقلابی‌ای» هستند، به حرفشان اعتماد می‌کنم و به [فهرست]‌ آنها رأی می‌دهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده‌اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمیتی نمی‌دهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیرآمریکا است، به حرفشان اعتماد نمی‌کنم؛ به‌نظر من این راه خوبی است. اگر چنانچه کسانی این‌جور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتفاق بیفتد.»

با دقت در بیانات رهبر انقلاب، به این نتیجه می رسیم که در اعتماد به لیست‌های انتخاباتی اولا باید افراد ائتلاف کننده را بشناسیم و ثانیاً باید ببینیم که ائتلاف کنندگان برای معرفی لیست انتخاباتی، زندگی و زیست مؤمنانه و دین‌مدارانه‌ای دارند و نسبت به مسائل انقلاب حساس بوده‌اند یا نه.

رهبر انقلاب در این بیانات راهگشا تأکید کرده‌اند که اعضای ائتلافی که لیست انتخاباتی داده‌اند باید نسبت به مسائل دینی، انقلابی و استقلال کشور حساس بوده باشند.

بنابراین اولین انتظار از سابقه چهره های ائتلاف کننده این است، وقتی در سال‌های اخیر بارها و بارها مبانی دینی توسط رسانه‌ها و دولتمردان سکولار و لیبرال زیر سئوال رفت، این افراد در دفاع از مبانی دینی به میدان آمده باشند، باید در این راه شمشیر زده باشند و در برابر فتنه ها و انحرافات ساکت نبوده باشند.

تاکید رهبر انقلاب بر ارائه لیست‌های انقلابی

تبلیغ «رأی لیستی» با استناد به کلیت بیانات رهبر معظم انقلاب با ملاحظه این منطق است که ایشان قبل از این جمله، خطاب به گروه ها و افرادی که دور هم می‌نشینند و لیست انتخاباتی ارائه می‌دهند، این جملات را هم فرمودند:

«آن کسانی که این فهرست‌های پیشنهادی را می‌دهند، واقعاً رعایت حق را بکنند؛ مسئله‌ رفیق‌بازی و جناح‌بازی و مانند این چیزها را دخالت ندهند و نگاه کنند ببینند که چه کسی واقعاً شایسته است؛ آن کسی را که شایسته است بگذارند و به مردم معرّفی کنند. این هم یک بخش و یک بُعد از رعایت حقّ‌النّاس است.»

در واقع ایشان هم منطق وحدت و هم منطق انقلابی بودن را تئوریزه کرده اند.

پایان دوگانه غیرواقعی «اصلاح‌طلب - اصولگرا»/ آغاز وحدت انقلابی

متاسفانه برخی چهره‌های منتسب به جریان اصولگرا، از آنجا که در مقام عمل، نمی‌توانند خود را با آرمان‌های این جریان و مطالبات بدنه اجتماعی آن تطبیق دهند، با تقسیم‌بندی جریانات سیاسی به دو گروه اصولگرا و اصلاح‌طلب، همواره در زمان معرفی لیست‌های انتخاباتی، شخصیت‌های مذبذب، بی‌عرضه، ناتوان و بی‌انگیزه را که نه تنها در بدنه اجتماعی جریان انقلابی جایی ندارند، بلکه مورد انتقاد آنها هم هستند، در لیست‌ها قرار می‌دهند و در صورت اعتراض و انتقاد بدنه انقلابی نسبت به معرفی چنین لیست متناقضی، با لولونمایی از اصلاح‌طلبان، همه را مجبور به تبعیت از خود می‌کنند.

در حالی که تقابل امروز میان دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نیست و اساسا چنین جریاناتی چندین سال است که دیگر وجود خارجی ندارند و این واژگان با واقعیت‌های سیاسی جامعه تطبیق نمی‌کنند. تقابل واقعی و ملموس صحنه سیاسی کشور، تقابل بین دو جریان «انقلابی و غیر انقلابی» است و همانطور که غیر انقلابی ها با هم ائتلاف می کنند انقلابی ها هم باید به فکر وحدت معقول و منطقی باشند.

بیانات امام خمینی در تبیین وحدت انقلابی

حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «احدی شرعاً نمی‌تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد. و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروه‌ها نظر موافق داشتند ولی رأی دهنده تشخیصش بر خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تأیید برای رأی دهنده اطمینان حاصل شد، می‌تواند به آنها رأی دهد.»

همچنین معمار بزرگ انقلاب می فرمودند: «اگر همه کسانی که در رأس هستند، بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست بر شما تبعیت کنید. باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رأی بدهید... اینطور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیَک چه گفته، این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد.»

در نتیجه هرچند همانند آنچه رهبر انقلاب فرمودند، حضرت امام هم معتقد بودند، اگر به افراد یا گروهی اعتماد دارید می توانید در مورد کسانی که شخصا شناختی از آنها ندارید، نظر آن گروه معتمد را اعمال کنید. در تکمله همه اینها باید این سخن  پیامبر اسلام (ص) را یادآور شد که فرموده است: «هر کس برادر دینی خود را به امری هدایت کند که می داند راه صحیح، غیر از آن است، به یقین به آنها خیانت کرده است.»

۳- تبیین عقلانیت وحدت انقلابی

الف) اشکالات و ابهامات رویکردهای موجود در جریان انقلابی به وحدت

اینکه نیروهای انقلابی، «همبستگی» و «یکپارچگی» داشته باشند و به‌واسطۀ «هم‌افزایی» و «هم‌گرایی»، قدرت سیاسی و اجتماعی بیشتری به‌دست آوردند، نه این‌که گرفتار «تشتّت» و «تعدّد» باشند، مساله مهمی است و تا این اندازه،  «مسأله‌ وحدت»، قابل‌مناقشه و نقد نیست و از بدیهیّات اوّلیّۀ کنش سیاسی است. بنابراین دیدگاه افراط گرایانه گروههایی که مرزهای انقلابی گری را آنقدر تنگ و محدود می بینند که کسی جز خودشان را در دایره انقلابی بودن نمی توانند ببینند، اساسا مردود است.

عدم توجه به مقدمات ضروری وحدت

اما مسأله در آنجا شکل می‌گیرد که در طیف قابل توجهی از جریان انقلابی، به وحدت به‌مثابه «مسألۀ بنیادین و ابتدایی» نگریسته و در صدر مسائل نشانده می‌شود. در حالیکه منطقا زمانی سخن گفتن از وحدت، در عمل به نتیجه رسیده و تحقق ان ثمربخش خواهد شد که پاره ای از اتفاقات قبل از آن رخ داده باشد:

[۱]. منطق و مبنای کنش سیاسی نیروهای انقلابی و ملاک‌ها و معیارهای شناسایی انقلابی از غیرانقلابی و انقلابی قوی از انقلابی ضعیف، تعیین گردیده و ماهیّـت انقلابی‌گری در عرصۀ فعّالیّت انتخاباتی و قواعد و اصول آن، به‌طور شفاف و متمایز، نگاشته شده است.

[۲]. نیروهای انقلابی، طرح‌های جدّی و برنامه‌های کارآمد برا ی حلّ مشکلات مردم آماده‌ کرده‌اند.

[۳]. نیروهای انقلابی، شعارها و مفاهیم و گفته‌های دلنشین و جذاب، فراهم نموده‌اند که توده‌های مردم، شیفتۀ آنها خواهند شد.

[۴]. نیروهای انقلابی، از بدنۀ اجتماعی گسترده و پایدار برخوردار هستند.

[۵]. نیروهای انقلابی، نمونه‌های عینی و عملی از تجربه‌های مدیریّتی موفق و کامیاب، داشته‌اند که بتوانند به مردم ارائه  و نظر آنها را به‌دست آورند.

[۶]. نیروهای انقلابی، پدران فکری و هادیان راهبردی نقش‌آفرین و باثبات دارند که همگی در برابر  تصمیم آنها، متواضع و مطیع هستند.

[۷]. نیروهای انقلابی، به اندازۀ کافی، چهره‌های سرشناس و توانمند تربیت کرده‌اند و در اختیار دارند که به‌عنوان سرآمدان و نخبگان جبهۀ انقلابی، به مردم عرضه کنند.

و ... .

اما چقدر از این اندیشه‌های راهبردی، در عمل تحقّق یافته و نیروهای انقلابی از آنها عبور کرده‌اند؟ آیا اهمّیّت این خلاء‌ها و نقصان‌ها، از وحدت کمتر هستند؟! آیا وحدت بر این عناصر تقدّم دارد، یا این عناصر بر وحدت؟!

تجربه‌ شکستهای انتخاباتی علی رغم تحقق وحدت

در انتخابات مجلس دهم، با وجود وحدت نیروهای انقلابی و ارائۀ فهرست یکپارچه به مردم، نتیجه به رقیب واگذار شد. حال پرسش این است که اگر صرف وحدت، آن‌اندازه «مهم» و «تعیین‌کننده» است، چرا «بودن» آن بی‌حاصل و غیرمؤثّر بوده است؟! در انتخابات ریاست‌جمهوری سال نودودو یا نودوشش، چه تضمینی وجود داشت که چنانچه برخی از نیروهای انقلابی کنار روند، سبد رأی آنها به نیروی انقلابی باقی‌مانده تعلّق خواهد گرفت؟! مگر مردم، همگی تابع شکاف‌ها و مرزبندی‌های سیاسی‌ای هستند که رواج دارد؟! ازآنجاکه منطق انتخاباتی مردم، همواره مطیع منطق انتخاباتی تصمیم‌سازن و تصمیم‌گیران سیاسی نیست، آیا بیرون‌زدگی‌های توده‌ای و شناور، لحاظ شده‌اند؟!

ابهام در معنای وحدت

 طی سالیان گذشته نیروهای انقلابی، حتّی به خود «وحدت» نیز، آنچنان که اقتضاء و ضرورت «منطق انقلابی‌گری» است، نپرداخته‌ و آن را معنا نکرده و بیشتر دچار «عمل‌گرایی» و «مصلحت‌سنجی‌های غیرواقعی» شده‌اند. وحدت، همیشه «کارساز» و «کارپرداز» نیست، وحدت، همواره مبتنی بر «صواب» و «صلاح» نیز نیست؛ چراکه ممکن است ریشه در «محاسبات منفعت‌اندیشانه» و «معادلات قدرت‌مدارانه» داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، نه‌فقط وحدت، یک «ارزش نسبی» است، نه «ارزش مطلق»، بلکه اگر «سازوکارهای غیرموجّه و نامشروع» برای تحقّق وحدت به‌کار گرفته شوند، وحدت دیگر حتّی «ارزش» هم نخواهد بود! پس نباید به‌گونه‌ای رفتار کرد که وحدت به «ضدّارزش» تبدیل شود. این آسیبی است که نیروهای انقلابی گرفتار آن شده‌اند:

[۱]. «وحدت حزبی»، یعنی همبستگی بر مدار خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌های گروهی و قبیله‌ای و جریان‌های حزبی را بر شایستگی‌های واقعی، ترجیح‌دادن.

[۲]. «وحدت سهمیه‌ای»، یعنی برای هر گروهی از نخبگان قدرت، مقدار و حجمی از حضور و فاعلیّت را درنظرگرفتن، با این توجیه که ندادن سهم اینان، مساوی است با خروج‌شان از بازی وحدت.

[۳]. «وحدت مماشاتی»، یعنی سستی‌ورزیدن در کاربست معیارهای اسلامی و انقلابی، و لغزنده و سیّال‌کردن ملاک و مبناها، و گستردن بی‌حساب دایرۀ خودی‌ها.

[۴]. «وحدت خویشاوندی»، یعنی این فرد و آن فرد، به‌واسطۀ انتساب به فلان شخصیّت برجستۀ سیاسی، باید به بازی انتخابات راه داده شود، بی‌آن‌که از صلاحیّت نظری و عملی برخوردار باشد.

این سیاه‌کاری‌ها در زمینۀ وحدت، «تجربه‌های گزنده»‌ای را رقم زده و کام بدنۀ اجتماعی انقلاب را تلخ کرده است. وحدت، یعنی «هم‌افزایی صُلحا و شایستگان»، وحدت یعنی «ائتلاف قلّه‌های انقلابی‌گری و تعهّدات مکتبی»، وحدت یعنی «درکنارهم‌نشستن عقلاء و زبدگان اهل نظر»، وحدت یعنی «هم‌گرایی تقواپیشگان و اهل بصر».

ب) وحدت انقلابی؛ وحدتی عقلانی و عاری از افراط و تفریط

نیروهای اصیل انقلابی، باید از چنبرۀ کج‌فهمی‌ها و کج‌عملی‌های دو طایفه خارج شوند و خودشان، قاعدۀ بازی انتخابات را تعیین کنند و بر امر وحدت، منطق مشروع حاکم کنند. این دو طایفه، بدین شرح هستند:

[۱]. یکی «برخی‌اصول‌گرایان محافظه‌کار»، یعنی کسانی‌که عمل‌گرایی را با مصلحت‌اندیشی اشتباه گرفته‌اند؛ در گذشته و مناسبات شخصی خویش، متوقف مانده‌اند؛ از هر نقد و ابطالی، گریزانند؛ به روی همه لبخند می‌زنند و در کنار همه می‌نشینند؛ وحدت را به تصمیم‌گیری‌ در حلقه‌های بسته و محدود، تفسیر کرده‌اند؛ کمتر تجربه‌های مدیریّتی موفّق و قابل‌دفاع دارند؛ با مردم و در کنار مردم نیستند؛ گرفتار اشرافی‌گری و کاخ‌نشینی شده‌اند؛ عقل مدبّر و مولّد ندارند؛ همیشه و در همه‌جا هستند، امّا حضور‌شان جز انفعال و رنگ‌پذیری، اثری ندارد؛ در لحظه‌های بهنگام و تاریخی، مشی میانه‌روانه و غیر‌خودی‌دوستانه در پیش می‌گیرند؛ مذاکره و برجام و انقیاد ذلیلانه را به‌عنوان تصمیم نظام معرفی‌کنند؛ سکوت و خاموشی را بر شفاف‌سازی و نهی‌ازمنکر ترجیح می‌دهند؛ به‌سادگی در زمین غیرخودی‌ها بازی می‌کنند؛ دوپهلوگویی و کاسب‌کاری، به طبع ثانوی‌شان تبدیل شده است؛ و ... .

[۲]. دیگری «برخی ‌عدالت‌خواهان ساختارشکن»، یعنی کسانی‌که انقلابی‌گری را با سیاه‌نمایی خلط کرده‌اند؛ به‌جای نقادی عالمانه و سنجیده، تخریب می‌کنند؛ کوبیدن و نفی‌کردن همه‌چیز را وظیفۀ خویش می‌شمارند؛ از کاه، کوه می‌سازند و به‌خاطر دستمالی، قصر را به آتش می‌کشند؛ همگان را با ملاک خواسته‌های خودشان می‌سنجند؛ عدالت را از اخلاق و ولایت و تدبیر، تفکیک و مستقل کرده‌اند؛ عملیّاتی و سطحی هستند و نمی‌توانند راهبردی و کلان‌دامنه، اندیشه کنند؛ اندیشه‌ورزی و تدبیر را رها کرده‌اند و در اجرا و عین، غرق شده‌اند؛ به کمترین بهانه‌ای، نفی و طرد می‌کنند و حکم به فساد و انحراف می‌دهند؛ شرایط و موقعیّت را به‌طور کلّی، کنار می‌دهند و تصوّر خام و غیراقتضائی از عدالت دارند؛ و  ... .

نیروهای انقلابی اصیل باید «برداشت سوّم» خویش را ساخته‌و‌پرداخته کنند که در نقطۀ مقابل هر یک از این گزاره‌ها و انگاشته‌ها است. چنانچه امروز، چاره‌ای تدارک نبینیم و اینان، به سرآمدان و راهبران نیروهای انقلابی تبدیل شوند، فردا دیگر نخواهیم توانست خویش را بازسازی کنیم و سره را از ناسره، بازنماییم. باید نشان دهیم که روایت ما از وحدت، نه آغشته به «عمل‌گرایی سیاسی‌کارانه» است، نه آلوده به «کمال‌نگری خیال‌اندود»!

وحدت، سازوکاری است برای دستیابی به «آرمان‌های انقلابی»، و ازاین‌رو، اوّلاً، نباید با اقتضائات و دلالت‌های خود آرمان‌ها، تعارض و اصطکاک داشته باشند، ثانیاً، نباید انقلاب را با ارجاع به آرمان‌های خود انقلاب، محکوم و متهم کند!. وحدت باید متصف به صفت انقلابی باشد؛ وحدت انقلابی!

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول