اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  اندیشه

نظر دین درباره یافته‌های تجربی/ بسیاری از روایات پزشکی غیرقابل استناد است

مدیر گروه اخلاق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشت: با داشتن منابع اولیه دین از سایر منابع معرفت بی‌نیاز نمی‌شویم. این ابزارهای شناخت، امکانات و تجهیزات معرفتی ما هستند که باید همه آن‌ها را به کار گرفت و هیچ‌ یک را بلااستفاده و معطل واننهاد.

نظر دین درباره یافته‌های تجربی/ بسیاری از روایات پزشکی غیرقابل استناد است

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس،‌ حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم‌زاده نوری پژوهشگر و مدیرگروه اخلاق در مرکز اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی ضمن انتقاد به عمل کتاب‌سوزی یک کتاب پزشکی از سوی یک فرد روحانی، به ارائه نظرات تحلیلی در این راستا پرداخت که در ادامه می‌آید:

سوزاندن کتاب مرجع دانش پزشکی اقدام دینی موجه به شمار نمی‌رود

سوزاندن کتاب مرجع دانش پزشکی، گرچه این بار توسط یک روحانی معمم انجام شده اما به هیچ وجه مورد تأیید پاسداران دین و دانش در حوزه‌های علمیه نیست و یک اقدام دینی موجه به شمار نمی‌رود. آنچه مستمسک این رفتار نمادین قرار گرفته از یک سو مخالفت با طب شیمیایی به بهانه عدم اعتماد به آن، ناکارآمدی آن و سوء‌استفاده از آن توسط سیاستمداران و سرمایه‌دارانی است که کارتل‌های بزرگ دارویی را در دست دارند و منافع شخصی یا گروهی را دنبال می‌کنند و از سوی دیگر پیشنهاد جایگزینی آموزه‌های اسلامی و رهنمودهای اولیای دین در زمینه بهداشت و درمان را به جای یافته‌های تجربی بشری در بر دارد.

در فرهنگ اسلامی تلاش علمی «جهاد» به شمار می‌رود

بی‌تردید هر دو جانب این استدلال مخدوش است و راه توجیه و دفاعی برای این رفتار جاهلانه نمی‌گشاید. زیرا:

اولاً تلاش بشر برای یافتن حقایق هستی (حقایق تکوینی یا تشریعی، مادی و این‌جهانی و یا معنوی و اخروی) تلاش محترمی است که از فطرت حقیقت‌جویی و کمال‌خواهی او سرچشمه گرفته است و خدای متعال نیز بر آن فرمان داده است. در فرهنگ اسلامی علم مقدس دانسته شده و تلاش علمی «جهاد» به شمار می‌رود.

صرف اینکه از یک دانش در مسیر دنیاطلبی و برای تأمین مطامع مادی سوء‌استفاده می‌شود، نباید باعث شود که آن را نابود کنیم. آنچه که باید با آن مخالفت شود، جهالت‌ورزی و سوء‌استفاده از علم است نه خود علم. علم فقه و عرفان و کلام و اخلاق نیز گاهی در مسیر مطامع دنیایی قرار گرفته و از آن سوء استفاده شده است.

در تاریخ از دین، قرآن و لباس پیامبران نیز سوء‌ استفاده شده است

آیا رواست که به این بهانه با این علوم درافتیم؟ اگر سوء‌استفاده سیاسی یا اقتصادی از علم، توجیه‌کننده‌ مقابله با آن باشد، هر چیز ارزشمند دیگری که از آن سوء‌استفاده می‌شود، نیز محکوم همین قاعده است. مثلاً در طول تاریخ از دین، قرآن و لباس پیامبران نیز سوء‌ استفاده شده است و کسانی برای هموار کردن راه خود به آیات قرآن کریم و احادیث و سیره پیشوایان معصوم استناد کرده و می‌کنند. نباید به خاطر این جهالت ما نیز جهالت ورزیم.

«کتاب» همواره نماد علم بوده است، نه نماد سیاست‌های کثیف استعماری

معجزه دین اسلام کتاب است و بعثت نبی خاتم (ص) با «اقرا باسم ربک» آغاز می‌شود. کتاب همواره و در طول تاریخ نماد علم و حقیقت بوده است، نه نماد سیاست‌های کثیف استعماری و یا سوء‌استفاده کارتل‌های بزرگ اقتصادی.

سوزاندن کتاب با سوزاندن یک معاهده متفاوت است

سوزاندن کتاب با سوزاندن یک معاهده مانند برجام متفاوت است. برجام یک قرار دوجانبه و یک تعهد انسانی است و تمام حقیقتش به این است که بدان التزام و پایبندی وجود داشته باشد. وقتی یک طرف از اطراف معاهده، عهدشکنی می‌کند و بدان التزام ندارد، حقیقتی برای آن باقی نمی‌ماند که محترم شمرده شود.

قرآن کریم جهاد با کافران را نه به این جهت که ایمان ندارند، بلکه به این خاطر که اَیمان ندارند؛ یعنی به عهد و قرار خود متعهد نیستند، توصیه می‌کند: «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون»‏؛ و اگر پیمان‏هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما به عیب‌جویى زبان گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را هیچ تعهدى نیست، بجنگید تا [از عیب جویى و پیمان شکنى] بازایستند.(توبه: ۱۲).

بسیاری از روایات پزشکی غیرقابل استناد است

ثانیاً با صرف نظر از اینکه بسیاری از کتب و روایات پزشکی که به پیشوایان معصوم نسبت داده شده، بر اساس پژوهش‌های اهل حدیث ضعیف و مخدوش و غیرقابل استناد است (ر.ک: عبدالهادی مسعودی؛ روایات طبی تبار و اعتبار؛ علوم حدیث سال ۲۳ شماره ۱). آموزه‌های اسلامی و رهنمودهای اولیای دین در زمینه بهداشت و درمان جایگزین یافته‌های تجربی بشری نیست. اکتفا به دانش وحیانی و دست برداشتن از سایر منابع علمی همان قدر غلط و نارواست که اکتفا به دانش تجربی و دست برداشتن از دانش وحیانی.

قرآن کریم جبهه مقابل پیامبران را به این جهت مذمت می‌کند که از دانش الهی وحیانی بی‌نیازی جسته و به علم خود دلخوش بودند: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»؛ هنگامى که پیامبرانشان دلایلى روشن براى آنان آوردند، به دانشى که نزد خود داشتند خوشحال بودند و غیر آن را به حساب نمی‌‏آوردند. همان گونه که مشرکان با چنین روشی خود را از منبع ذخار معرفت وحیانی محروم ساخته‌اند، اخباریان نیز خود را از معرفت تجربی و عقلانی و شهودی محروم داشته‌اند.

نگاه انحصاری به یک منبع معرفتی مورد اعتماد نیست

نگاه انحصاری به یک منبع معرفتی - چه در کشف احکام پزشکی و چه در کشف هر حقیقت دیگر - در معرض آسیب و خطا قرار دارد و مورد اعتماد نیست. بنابراین لازم است همه سرمایه‌های علمی خود را معتبر بدانیم و قدر بشناسیم و تلاش کنیم از هریک، نکته‌ای یا قرینه‌ای به دست آوریم. برای توضیح این موضوع، بحث را به همه منابع معرفتی تعمیم می‌دهیم و از مقدمه‌ای دورتر آغاز می‌کنیم:

ابزارهای لازم برای ارتباط با حقایق عالم 

انسان‌ها به صورت طبیعی به دنبال شناخت عالم و کشف حقیقت هستند و این میل فطری از جانب خدا تأیید و بلکه تشویق شده است. خدای متعال برای ارتباط با حقایق عالم و کشف روابط هستی، قوا و ابزارهایی در اختیار انسان قرار داده است. این ابزارها عبارت‌اند از: حس (تجربه)، عقل، شهود و منابع نقلی وحیانی. این ابزارها منابع معرفت - یعنی منبع توجیه و اثبات صدق گزاره‌ها - هستند.

البته امکان دارد حوزه دخالت این قوا و ابزارها متفاوت بوده و یکی در عرصه دیگری راه نداشته باشد؛ مانند حس که در عرصه معارف ماورای ماده - از قبیل احوال برزخ و معاد - حاضر نیست. ولی به هر حال اصل معرفت‌زابودن این چهار ابزار قطعی است. از آنجا که اینها را به عنوان منبع یا ابزار شناخت به رسمیت می‌شناسیم، باید به «اقتضای» آنان برای شناخت - یعنی تأثیر آنان در ایجاد معرفت به شرط عدم مانع - گردن نهیم؛ بنابراین معرفت حاصل از همه این منابع فی‌الجمله اعتبار دارد.

البته می‌دانیم که صحت و اعتبار این منابع دائمی نیست؛ مقتضی معرفت گاهی دچار مانع می‌شود. از این رو نه معرفت حاصل از تجربه همواره صادق است، نه معرفت حاصل از عقل و شهود و نه حتی معرفت حاصل از منبع وحی (قرآن و حدیث)؛ زیرا مراد از وحی، همین ادله نقلی است. این ادله، قطعی الصدور و قطعی الدلاله نیستند و اعتبار دائمی ندارند؛ یعنی در مقام معرفت‌زایی نوعاً کشف ناقص دارند؛ بنابراین بسیار محتمل است که برداشت ما از قرآن و روایات مطابق واقع نباشد.

ممکن است بسیاری از پیام‌های نهفته در متن دینی به اذهان نیاید

این سخن هرگز به معنای ناکارآمدی این ابزارها و بسته‌بودن باب شناخت نیست؛ زیرا این منابع در موارد بسیاری شناخت یقینی پدید آورده‌اند و محکمات معرفتی فراوانی عرضه کرده‌اند که تردید در آن روا نیست؛ اما ۲ مشکل احتمالی نیز برای این منابع پیش می‌آید که آن‌ها را در مواردی از کارآمدی می‌اندازد: یکی اینکه ممکن است هر یک از آن‌ها در عین اینکه توان و اقتضای ایجاد شناخت را دارد، در فرایند حرکت متوقف و دچار انسداد شود (کاستی)؛ یعنی قدرت معرفت‌زایی خود را در ادامه از دست بدهد.

دوم اینکه ممکن است در این مسیر خطا کند و بیراهه ‌رود و خود نیز متوجه اشتباه نشود (کژی). حس و تجربه و عقل، هم احتمال اشتباه دارد و هم اینکه ممکن است به برخی از موضوعات حساس نشود و در آن‌ها وارد نگردد. درک حاصل از ادله نقلی نیز هم احتمال اشتباه دارد و هم احتمال توقف، یعنی ممکن است بسیاری از پیام‌های نهفته در متن دینی به اذهان نیاید و دلالت‌های التزامی و تضمّنی آن پنهان باقی بماند یا اینکه اساساً برداشت نادرستی از متون دینی پدید آید.

این ۲ مشکل را تا اندازه‌ای می‌توان با همکاری میان منابع معرفتی حل کرد. یکی از اموری که احتمال خطا را پایین می‌آورد و اعتماد ما را به نتیجه، بالا می‌برد، این است که در مقام شناخت، از ظرفیت همه این ابزارها استفاده کنیم و هریک را برای دیگری قرینه یا مفسر بگیریم؛ بنابراین نوعی ترابط و تعاضد میان این منابع وجود دارد و همکاری این ابزارها، معرفت مطلوبی نتیجه می‌دهد.

 با داشتن منابع اولیه دین  از سایر منابع معرفت بی‌نیاز نمی‌شویم

معنای این سخن آن است که از یافته‌های تجربی در فهم بهتر منابع دینی بهره بگیریم و از منابع دینی (در مواردی که اظهارنظر وجود دارد) در بررسی یافته‌های تجربی استفاده کنیم.

به بیان کوتاه، با داشتن منابع اولیه دین (قرآن و روایات و عمل معصوم) از سایر منابع معرفت بی‌نیاز نمی‌شویم. این ابزارهای شناخت، امکانات و تجهیزات معرفتی ما هستند که باید همه آن‌ها را به کار گرفت و هیچ‌ یک را بلااستفاده و معطل واننهاد. برای دستیابی به حقیقت در هر سطح و مرحله‌ای نباید به یک منبع معرفتی اکتفا کرد. اگر به دنبال حقیقت هستیم، باید همه ابزارهای معرفتی خود را فعال کنیم و از همه به صورت متوازن کار بکشیم.

تنها ایفای نقش هماهنگ این ابزارها به تولید معرفت مطمئن می‌انجامد. به بیان دیگر این ابزارهای معرفتی هیچ یک به منزله تجهیزات زاید بر نیاز یا اضافه بر سازمان و امکانات یدکی نیست که بتوان از آن در مرحله‌ای بی‌نیاز شد. برای حرکت معرفتی به همه آن‌ها نیاز است. نباید خود را از پاره‌ای امکانات معرفتی محروم سازیم. هر یک از این تجهیزات شناختی، پنجره‌ای به سوی حقایق هستی برای ما گشوده است و نور حقیقتی را به جان ما می‌تاباند. اگر همه این پنجره‌ها را باز نگاه داریم، نور بیشتری در اختیار داریم و احتمال خطای شناختی را بسیار پایین‌تر آورده‌ایم.

اکتفا کردن به دانش وحیانی در پزشکی قابل توجیه نیست

«متون دینی و ادله لفظی به عنوان یک منبع معرفت در کنار سایر معارف نتیجه‌بخش است و فهم مدلولات آن در تعامل با دیگر دانسته‌ها و به‌کارگیری سایر قرائن دانشی مورد اعتماد است». دانسته‌های دیگر ما برای فهم بهتر ادله دینی قرینه‌سازی و زمینه‌سازی می‌کنند؛ همان‌گونه که متون دینی نیز برای فهم بهتر سایر ادله قرینه‌سازی و بستر‌سازی می‌کند.

آیات و روایات موجود گرچه مهم‌ترین منبع شناخت به شمار می‌رود؛ اما تنها منبع نیست. پس به آن به شکل انحصاری نباید اکتفا کرد و خود را از سایر منابع ادراک و تجهیزات خدادادی معرفت نباید محروم ساخت. به این ترتیب محصول فقاهت و اجتهاد، نظر نهایی دین نیست؛ بلکه شرط لازم و نه کافی برای کشف نظر دین است.(۱)

با این توضیح اکتفا کردن به دانش وحیانی در پزشکی قابل توجیه نیست و همان قدر اشتباه است که اکتفا کردن به دانش تجربی و دست برداشتن از همه ادله وحیانی. تجربه بشری هم باید قدر معرفت آسمانی را بشناسد و در پرتو بنیادهای متافیزیک دینی تفسیر شود.

*پی‌نوشت‌:

۱- در این باره ر.ک: عبدالهادی مسعودی؛ «تعامل حدیث با دانش های بشری»، حدیث حوزه، زمستان ۱۳۹۰ش، ص ۱۷ تا ۳۴. محقق در این مقاله، الگوی «گفت‌وگوی گام‌به‌گام مشارکتی» و نوعی حرکت زیگزاگی میان منابع نقلی و تجربی را پیشنهاد کرده است. نیز ر.ک: محمدتقی سبحانی و سیدمحمدمهدی افضلی؛ «حجیت متشابک منابع معرفت»، تحقیقات کلامی، پاییز ۱۳۹۲، ص ۷ تا ۲۷. محققان در این مقاله دادوستد متقابل منابع معرفتی و حجیت متشابک، درهم‌تنیده و ترکیبی آن‌ها را اثبات کرده و مدعی‌اند: عقل در محاوره‌ای نظام‌مند با وحی هم در فهم معنای گزاره‌های دینی و استنباط آن‌ها از متون مقدس، هم در ایجاد هماهنگی و تلائم میان آن‌ها، هم در مقام تعلیم، اثبات، دفاع و اجرای آن‌ها به وحی یاری می‌رساند. وحی نیز عقل را به جنبش می‌اندازد و افق دید آن را بسط می‌دهد؛ بنابراین وحی عقل را هدایت و نظارت می‌کند نه تعطیل، و در تنبیه، تقریر، تذکر، تعلیم حقایق به دیگران و کمال یافتن روش به عقل مدد می‌رساند. نتیجه اینکه میان عقل با معارف وحیانی اعم از وحی رسالی و غیررسالی (بیانات معصومان) ارتباط متقابل وجود دارد و عقل و نقل در تعامل و تلائم با یک‌دیگر معتبرند نه به شکل انفرادی و انحصاری. با این روش نه آموزه‌های دینی گرفتار تعلیق، تقلیل و تأویل‌های بی‌ضابطه می‌گردد و نه دین فاقد تکیه‌گاه معتبر بین‌اذهانی و بی‌بهره از دستگاه مفهومی مورد رضایت دو طرف و اسیر خرافات و مانند آن می‌شود.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول