خبرگزاری فارس ـ گروه اندیشه: یکی از محکمات اندیشه امام و رهبری این است که انقلاب در سال ۵۷ تمام نشد. بلکه این یک حقیقت امتداددار است که سبک مدیریتش، اصول ثابتی دارد که شناخت آنها برای امتداد دادن به انقلاب و حل چالشهای امروز نیاز است. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»، ۲ فصل مهم را به سبک انقلاب پیامبران اختصاص داده است.
هدف نهایی پیامبران
ایشان در یک فصل نظام اهداف و در فصل دیگر سبک تحقق این اهداف را تبیین میکنند. هدف نهایی پیامبران رشد و سلوک همه انسانها به سمت خدا است. اما برای تحقق این هدف، نظامی از اهداف وجود دارد که عدم توجه به ترتیب و ترتب آنها ما را دچار خطا میکند. قطعاً برای تحقق «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» باید اول شریعت و ظاهر رفتارها تغییر کند.
اما مقدم بر تغییر ظاهر رفتارهای افراد باید زمینه و محیط اقدام بر اساس توحید شکل بگیرد. هر مرحلهای که به لحاظ غایت مقدم است، کار را برای تحقق مرحله بعدی ساده میکند. بنابراین تغییر و اصلاح جامعه بر اصلاح فرد مقدم است.
اولین قدم در تحقق شریعت/ حیاتیترین و اساسیترین بخش جامعه
اما برای تغییر جامعه نیز عمیقترین و اصیلترین لایه را باید بر اساس هویت مشترک انسانی معرفی کرد. متن جامعه فارغ از تفاوتها و تمایزات افراد بر اساس هویت مشترک انسانی معرفی میشود.
ایشان جامعه بیطبقه توحیدی را برای سبک تغییر این لایه از جامعه مورد توجه قرار میدهند. حیاتیترین و اساسیترین بخش جامعه، آن متن وحدانی جامعه است که دین اولاً آن را تغییر میدهد. تغییر از جامعه شیطانی به بستری مستعد برای رشد انسانی یا تغییر وضعیت استبدادی به مردمسالاری که اولین بروز جامعه بیطبقه توحیدی است و این یعنی تغییر از استبداد به مردمسالاری، اولین قدم در تحقق شریعت است.
اما نکته مهمی که در فرایند این تغییر باید مورد توجه قرار داد، جدا کردن ۲ حیثیت صیرورت و تغییر از فاعلیت و تأثیر است. یعنی به لحاظ تأثیر و فاعلیت، آن مراحلی که در نهایت باید تغییر و صیرورت پیدا کنند، اول به کار میروند. پس عقاید و ایمان انسانها که در مراحل نهایی رشد قرار دارند، خودشان برای ایجاد تغییر رفتارها و ساختارها به کار میروند.
لذا نقطه شروع، ایمان و توحید است و نقطه نهایت نیز ایمان و توحید است. و این یعنی انقلاب بر اساس ایمان و انگیزه و اندیشه مردم پیش میرود. همچنین حضرت امام (ره) در انتهای کتاب «حکومت اسلامی» خود روی راهبرد تبلیغات و تعلیمات تأکید میکنند. به تعبیری تغییر گفتمان و باور مردم برای ایجاد حرکت.
۲ طیف جدا از روش انقلاب اسلامی
با این حساب روش انقلاب اسلامی از دو طیف جدا میشود. اول از کسانی که عقاید را ترویج میکنند، اما این عقاید را بدون توجه به غایات و راهبردهای روی زمین در جامعه تبلیغ میکنند. یعنی کلیات ابوالبقا میگویند. اینها نمیتوانند یک جنبش و حرکت اجتماعی خلق کنند. دوم کسانی که تغییر را بر اساس عقاید و ایمان مردم سامان نمیدهند، بلکه معتقدند اول ساختارها را عدهای تغییر میدهند، بعد مردم به تبع رشد میکنند.
راست بیخاصیت و چپ ظاهرگرا در دو سوی سبک انقلاب حضرت امام (ره) قرار میگیرند. راستی که اندیشههایش به واقعیت امتداد نمییابد و چپی که اساساً کار را با ایمان مردم پیش نمیبرد. راست در چنته جز آرمانها و عقاید چیزی ندارد و توان امتداد دادن این اندیشهها تا ساحت اقدام و راهبردها را ندارد و چپ نیز فقط تغییرات را ملاحظه میکند و قدرت ندارد فاعلیت و ایمان مردم را برای ایجاد چنین تغییراتی پای کار بیاورد.
انقلاب هم روشش توحید است و هم غایتش توحید. هم برای مردم است هم به دست مردم و این سبک کار انبیا و اولیا است.
علی مهدیان
انتهای پیام/