اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

سیاست و فساد در سازمان بهداشت جهانی

بدون این سازمان های بین المللی که به خاطر منافع مالی برای عده ای معدود ماموریت اصلی آنها به سرقت برده شده، جهان حتما جای بسیار بهتری خواهد بود.

سیاست و فساد در سازمان بهداشت جهانی

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: {این مقاله از زبان فرانسوی ترجمه شده و نگارش آن به پیش از اپیدمی شیوع ویروس کرونا در ووهان چین بازمی گردد.} 
کلمه WHO در زبان انگلیسی کوتاه شده «سازمان بهداشت جهانی» است. سازمانی که اگر نام کوتاه شده اش در انگلیسی را به همان معنای واقعی این کلمه یعنی «کی» ترجمه کنیم بیشتر مناسب حال آن است. WHO: واقعا کی است؟
آیا بدون این تشکیلات که در تئوری، ایده بسیار خوبی پشت آن است جهان وضعیت بهتری خواهد داشت؟ پاسخ این سئوال به اندازه ماموریت در نظر گرفته شده برای این سازمان جدی است.
اگرچه حتی مرگ یک نفر هم خیلی زیاد است، اما در مقایسه با پیش بینی های هشدار دهنده این سازمان حرفه ای که سیاست هایش را بر تمام وزارتخانه های بهداشت و درمان جهان تحمیل می کند، می توان گفت که اپیدمی ویروس اچ1ان1 نسخه سال 2009 آن کوهی بوده که تاکنون چیزی جز یک موش نزاییده است.
اما دامن زدن به آن چه نمایش با شکوهی بود برای رسانه ها! چه وحشت سازمان یافته درخشانی بود! چندین و چند میلیون یورو خرج شد و در بهترین حالت جز شایعات نگران کننده  درباره خطرات سلامتی مرتبط با این واکسیناسیون که حتی هیچ تاثیری هم ندارد، هیچ ثمری نداشته است!
به این ترتیب هذیانی به پا خاست که  توانست عناوین خبری را حتی از  یک تهدید بسیار ملموس تر، بسیار کشنده تر و با اثراتی که پیشاپیش بخش عمده ای از جمعیت جهان تا مغز استخوان خود حس کرده بودند برباید؛ یعنی اثرات اقلیمی ناشی از آلودگی و به مخاطره افتادن حیات در نتیجه یک ایدئولوژی در حال حاضر غالب، این ایدئولوژی که سرمایه داری افراطی و غیرعادلانه باید «مقررات زدایی» شود؛ البته این عبارت پردازی متین و سنگین را شاه دزدان ثروتمند این ایدئولوژی برایش برگزیده اند. 
در همین حال رسانه ها که برای لحظه ای سلبرتی ها و مسابقات فوتبال خود را نادیده می گیرند،  بر آن می شوند تا نورافکن را روی نمایندگان، کارشناسان و سخنگویان این سازمان، یعنی سازمان بهداشت جهانی برگردانند تا چشم گوسفندان تماشاچی را نیز خیره کنند. شاید تا امسال تجربه این سازمان برای عده ای یک خبر بوده باشد، اما اکنون اهمیت آن را به روشنی می توان مشاهده کرد.
آدم هایی با چهره های جدی و یک جور حال و هوای حرفه ای را به ما نشان داده اند، از آن نوع انسان های  معمولی که تمایل دارند لیاقت و کاردانی محض و سلامتی چون روزروشن را به خود نسبت دهند.

سازمان بهداشت جهان: واقعیت ها
مثل هر سازمان جهانی دیگری که از خاکستر جنگ جهانی دوم زاده شده (چون سازمان تجارت جهانی که جانشین گات شده، صندوق بین المللی پول، سازمان ملل که جایگزین اتحادیه ملت ها شده) سازمان بهداشت جهانی نوعی ابروزارتخانه فراملیتی و در این مورد در حوزه بهداشت و درمان است.
قدرت این سازمان از قدرت همتاهای ملی اش فراتر می رود. این سازمان نماینده نوع انتخابی که جمعیت های کشورهای عضو آن کرده اند نیست و مشمول روندهای انتخاباتی واقعا دمکراتیک نمی شود. حقیقت آن است که تمام همین سازمان ها هستند که در واقع زندگی روزمره ما را  در حوزه های مربوطه کنترل می کنند. تشکیل این سازمان در 7 آوریل 1948 عملی شد.
تمام این سازمان ها به شکلی شبیه بازوها یا شاخک های یک اختاپوس بسیار بزرگند که هدف آن هماهنگ کردن، بهبود بخشیدن و اجرایی کردن اقدامی بسیار مهم در مقیاسی جهانی است.
برای روشن کردن یک نکته بسیار مهم باید گفت که این طرز فکر می تواند گمراه کننده باشد که این سازمان ها کارهایشان را مستقل از یکدیگر انجام می دهند. همچنان که نمی توان تصور کرد که  کبد بی آنکه اصلا به قلب یا کلیه ها کاری داشته باشد، می تواند کار خودش را انجام دهد.
تمام آنها در جهت اهداف مشابهی کار می کنند، هر کدام در حوزه تخصصی خود و تمام آنها  به سازمان ملل و به کسانی که بودجه آنها را تامین می کنند پاسخگو هستند.

سازمان بهداشت جهانی هیچ دلیلی نمی بیند که خودش را در چیزی مقصر بداند
اگر به سایت رسمی سازمان بهداشت جهانی سری بزنید، البته از اینکه این سازمان دارای پیشینه ای بدون هیچ لکه ابهامی است و نیز به خاطر اقدامات انسان دوستانه اش سزاوار تحسین است، تحت تاثیر قرار خواهید گرفت.
کمی شبه مونسانتو است، این شرکت چند ملیتی که بر بازار کشاورزی صنعتی سیطره دارد و می خواهد بذرهای دستکاری ژنتیک شده خود را که با ژن ترمیناتور تکمیل شده اند بر تمام جهان تحمیل کند، با این حال سعی دارد به شما بباوراند که دغدغه اصلی آن را سلامت و توسعه کشورهای فقیر شکل می دهد.
 به هر روی همچون هر دادگاه قانونی، اینکه به طرف «متهم» فرصت بیان نظراتش داده شود، کاری دمکراتیک، روشنفکرانه و مدرن است.
و برای اتهامات فساد و تبانی با شرکت های داروسازی در زمینه کارزار واکسناسیون جهانی سال 2009 این مارگارت چان است که پا پیش گذاشته تا از شهرت و اعتبار سازمان بهداشت جهانی دفاع کند.
مهم است بدانیم که این اتهامات مطرح شده اتهامات سنگینی هستند که کاملا مورد بحث و گفتگو قرار گرفته اند و نهادهایی آنها را مطرح کرده اند که سابقه خوبی دارند و دانشمندان و روزنامه نگاران تحقیقی آنها را بیان کرده اند که معتبر و قابل اعتمادند. رد کردن تمام این افراد به عنوان مشتی تئوری پرداز توطئه کار سختی است، شبیه کاری که این روزها همین که بحث جالب و فراگیری در مورد یک موضوع حساس به راه می افتد (مثل نسخه رسمی حملات یازدهم سپتامبر، تئوری گرمایش جهانی جی آی ای سی، نیات اتمی ایران و غیره و غیره) مرتبا اتفاق می افتد.
این درست است که در تعیین یک معیار برای همکاری بین سازمان بهداشت جهانی و شرکت های داروسازی که این داروها را تولید می کنند یک منطق خاص وجود دارد، با این حال پرسیدن سئوالاتی در این باره که این موسسات در تصمیماتی که در نهایت سازمان بهداشت جهانی گرفته چه نقشی داشته اند و نیز در مورد نفوذ واقعی آنها کاری کاملا مشروع است.
به گفته سازمان بهداشت جهانی ضمانت های بسیاری برای مدیریت تضادهای منافع بالقوه وجود دارد و آنها افکار عمومی را نیز در نظر می گیرند.
کارشناسان خارج از سازمان بهداشت جهانی که به آن توصیه می دهند، متعهد هستند یک بیانیه عدم داشتن تضاد منافع و نیز جزئیات حرفه ای و مالی که ممکن است بی طرفی این دیدگاه ها را به مخاطره بیندازد ارائه کنند. رویه هایی برای شناسایی، تحقیق و ارزیابی هر تضاد منافع بالقوه ای، برای افشا و اتخاذ تمهیدات مناسب نظیر کنار گذاشتن یک کارشناس از یک گروه مشورتی، یک گروه مطالعاتی کارشناسی یا یک جلسه وجود دارد.
«با این حال به گفته سازمان بهداشت جهانی اعضای کمیته اضطراری باید سوگند یاد کنند که هیچ تضاد منافعی ندارند. اعضای کمیته از میان فهرستی مرکب از حدود 160 کارشناس انتخاب می شوند که در طیفی از حوزه های مربوط به سلامت عمومی تخصص دارند. بعلاوه مقررات بهداشت و سلامت بین المللی که در سال 2007 لازم الاجرا شدند، قانونی را در نظر گرفته که هدف آن هماهنگ کردن واکنش ها نسبت به وضعیت های اضطرارای بهداشت عمومی در مقیاسی بین المللی همچون اپیدمی ویروس اچ1ان1 است. اما مقررات بهداشت و سلامت بین المللی همچنین شامل بندهایی برای تشکیل یک کمیته اضطراری در صورت بروز یک اپیدمی نیز هست که به دبیرکل در زمینه مسائل مطرح شده از ضرورت بالا بردن سطح هشدار گرفته تا توصیه تمهیداتی موقتی و غیره مشاوره می دهد. تمام اعضای کمیته اضطراری یک توافقنامه قابل اعتماد بودن را امضا خواهند کرد و بیانیه ای را مبتنی بر اینکه هیچ تضاد منافعی ندارند ارائه می دهند و می پذیرند که بدون هیچ مزد و پاداشی، زمانی را به عنوان یک مشاور برای انجام وظیفه خود اختصاص دهند.»
اصول تحسین برانگیزی است، اما بی آنکه هیچ مبنایی در واقعیت داشته باشند!

سازمان بهداشت جهانی باید حساب خود را پس بدهد
اگر برخلاف کسانی که فقط برای تحسین ویترین می ایستند واقعا وارد مغازه شویم دو چیز را می فهمیم: هرچند کلمات زیبایی برای تخفیف دادن احساس بی اعتمادی ما بیان می شود، این مسئله کماکان حقیقت دارد که روابط نزدیک بین کارشناسان سازمان بهداشت جهانی و صنایع داروسازی بسیار خطرناک، بسیار مبهم و کشف آن بسیار دشوار است.
بدون آنکه فقط به خاطر لذت و سرگرمی حاصل از آن بخواهیم یک تئوری پرداز توطئه باشیم و نگاهی نظیر یک ورزش یا اوقات فراغت به آن داشته باشیم – در حالی که صلیبی ها از نسخه های رسمی حمایت می کنند و به نظر می آید که ویترین آرایی سایت های رسمی نیز به همین منظور صورت می گیرند- یک چیز در ذهن من روشن است؛ اینکه مبهم بودن و قابل اعتماد بودن با هم جور در نمی آید.
اگر پیچیدگی هایی که مشخصه تمام نهادهای مدرن به شمار می رود فردی را که بیرون ایستاده گیج و سردرگم می کند و موانع بزرگی را بر سر راه افراد عادی مثل من که به دنبال منافع خود هستند قرار می دهد، باید آن را یکی از پیامدهای ناخواسته مدرنیته و طیف همواره در حال افزایش وظایف و اهداف سازمانی دانست. اما به عمد مبهم بودن یک چیز دیگری است. این کار با هدف پنهان کردن چیزی و دزدیدن عامدانه چیزی انجام می شود.

نتیجه گیری
نکته به اندازه کافی عجیب آنکه هرچند رسانه ها در اوج وحشت ویروس در سال 2009 به شدت برافروخته شدند، همین که شایعاتی در مورد  اتفاقاتی پخش شد که در سازمان بهداشت جهانی رخ می داد و به برخی از نام های بسیار کم شناخته شده مربوط می شد، جهت نورافکن ها را عوض کردند و ترجیح دادند شاخک هایشان را به سمت موضوعات سرگرم کننده تری چون عتیقه های جانی هالیدی، بازگشت به بازی در تنیس زنان بلژیکی، سبکسری های مایکل داردن یا نیکولاس سارکوزی (سیاستمداران بلژیکی و فرانسوی) و اظهارات امیدوارانه باراک اوبامای صلح جو کردند  و همزمان اشاره کردند تا وقتی که همه چیز به خیر و خوبی پیش می رود، ما همچنان باید همانطور که وزرای فرمانبردارمان می گویند، با اطمینان پا پیش بگذاریم و خود را واکسینه کنیم، هر چند آنفلونزای شرور فراغت کوتاهی را به ما داده بود.
شایعه توطئه آمیز و کثیف فساد، اسامی کاملا شناخته شده در کسب و کار اما ناشناخته برای کل جامعه؟ بیایید آنها را فراموش کنیم! مهم تر از همه اینکه این ظرف را هم نزنیم!
واکسن ها فروخته شده بودند، توصیه ها داده شده بودند و میلیون ها دوز از این سم پیشاپیش به بدن ما تزریق شده بود.
آیا حقیقت ما را آنچنان به وحشت می اندازد که دروغ را ترجیح می دهیم و حتی وقتی که پای به مخاطره افتادن سلامتی مان به میان می آید، باز هم دروغ بیشتر و بیشتری را در زندگی های کنترل شده مان می پسندیم؟
شاید همه چیز بسیار پیچیده به نظر بیاید، اما در عمل خیلی هم ساده است.
 برای هر قلم اطلاعات جدید یک نسخه «سبک» از نوع شیرین شده اش ساخته شد که رسانه های قابل خرید و فروش شدن آن را انتشار دادند و به ما مخاطبان قالب کردند و ما هم بدون هیچ سئوالی آن را سرکشیدیم.
عوامل محرک اصلی این  جهانی شدن ترس و نادانی است، نتیجه این ساده سازی  بی روح همه چیز که هر گونه عمقی را از آنها می گیرد و اگر انسان بخواهد بفهمد که واقعا چه اتفاقی رخ داده است، هر گونه پرسشگری را که ضروری و در واقع واجب است، از آن می گیرد.
این شبیه همان چیزی است که در تروریسم می بینیم؛ اینکه در هر رویداد توضیح داده نشده ای همیشه همان هیولای ترسناک مقصر دانسته می شود: القاعده – بدون کوچک ترین کند و کاوی در مورد دلیل نسبت دادن این اعمال به آنها. یک انفجار؟ القاعده. یک آدم ربایی؟ القاعده. یک حمله به غیرنظامیان؟ القاعده. یک زمین لرزه؟ القاعده.
این شبیه همان چیزی است که  در بیانیه های جزم اندیشانه در مورد گرمایش جهانی ساخته دست انسان می بینیم. چیزی که دیگر هیچ بحثی را هیچ تحقیق اضافه ای، هیچ پرسشگری را موجب نمی شود: حتی فکر کردن به آن یک بدعت است. دی اکسید کربن انسانی، معادل القاعده برای عامل نامشخص در گرمایش جهانی است.
این شبیه همان چیزی است که در  اپیدمی ها و دیگر بلایای سلامتی آینده  می بینیم. همانطورکه جی آی ای سی درباره دی اکسید کربن به ما می گوید، سازمان بهداشت جهانی مشکل را برایمان ساده سازی می کند و ما باید ممنون آنها باشیم: «واکسن بزنید. هیچ سئوالی نپرسید. ما قابل اعتمادترین و کاردان ترین کارشناسان را داریم. شرکت های داروسازی که لبالب از نوع دوستی هستند، شب و روز برای نجات ما کار می کنند.» و ما هم این را باور می کنیم.
بشریت قرن بیست و یکم یک خطر مخوف است، خطر مرگباری که در درون هر یک از ما می پلکد.
این عمر فاروق عبدالمطلب نیست، همان دانشجوی 23 ساله نیجریه ای، هدیه کریسمس القاعده برای راهبرد جنگ اوبامای صلح جو.
این یک ویروس نیست، هدیه والنتاین برای بکستر، جی اس کی، نوراتیس و بقیه.
این دی اکسید کربن ما نیست، هدیه نیچر به سیاستمداران ورشکسته ما. این حتی ال گور این توئیت پراکن سریالی نیست که دادگاه هایی در بریتانیا او را به نه کمتر از 11 دروغ آشکار و ارائه تصاویر غلط اشاره شده در فیلمش که فقط با حقیقت در تضاد هستند محکوم کرده اند. این القاعده یا هر سازمان اسلامگرای افراطی دیگر نیست.
تمام این ها هیچ چیز نیستند جز هیولاهایی ترسناک که دکمه ترس را فشار می دهند که بگویند آنها دشمن هستند اما دشمنانی نسبتا کوچک.

تفویض اختیارات از سوی ما؛  دشمن شماره یک ماست.
ما در روزگاری زندگی می کنیم که جهانی سازی آنچنان که در ابتدا انتظار می رفت، جهانی را به ارمغان نیاورده که حاکمیتی بهتر داشته باشد، عادلانه تر باشد، شفاف تر باشد، بلکه برعکس سیستمی را خلق کرده که سردرآوردن از آن و درک آن دشوارتر است، سیستمی  که به شدت قدرتمند است.
این معجون قدرت قاهره و محرمانگی شدید، معجون کاملا قدرتمند و به کلی مقاوم بودن در برابرتحقیقات دمکراتیک است که مرگبار است. این بزرگ ترین تهدیدی است که امروز بشریت با آن مواجه است.
ما به محاصره در آمده ایم و ترجیح می دهیم با فریب دادن خودمان به زندگی ادامه دهیم، آن هم در حالی که این همه نشانه وجود دارد که یک جای کار اشتباه است و این باید ما را برای پس گرفتن کنترل خود به حرکت در آورد.
به جای آن ما با ایمانی نابجا خود را در دستان کسانی قرار می دهیم که صاحب این اختیارات بزرگ هستند، کسانی که مظنون به رشوه خواری و فساد هستند.
درحالی که رسانه ها هدایت ما را در دست دارند و تنها به چیزهایی می نگریم که آنها جهت نورافکنهایشان را به سمت آن می گیرند، دست در دست آنها انتخاب می کنیم که آنها را باور کنیم، به جای آنکه آنها را به پرسش بگیریم.
با توجه به وضعیت موجود، من بدون هیچ تاملی پاسخ سئوال خودم را به سئوالی که در ابتدای مطلب مطرح کردم خواهم داد: بدون این سازمان های بین المللی که به خاطر منافع مالی برای عده ای معدود ماموریت اصلی آنها به سرقت برده شده، جهان حتما جای بسیار بهتری خواهد بود.
نویسنده: پاسکال اسکاره (Pascal Sacré) از نویسندگان سایت
منبع: https://b2n.ir/882942

انتهای پیام. 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول