خبرگزاری فارس از تهران؛ رضا افراسیابی: شاید شما هم آن فیلم را که در آن سردار سلیمانی قصد دارد به خط مقدم برود و پشت دوربین اصغر با لحنی نگران از او میخواهد بماند و از همینجا فرماندهی کند را دیدهاید. این روزها این فیلم بین کاربران فضای مجازی دستبهدست میشود و خیلیها آن را مشاهده کردهاند. کسی که در آن فیلم نگران حاج قاسم بود و علاقه فراوانی به سردار دلها داشت، به شهادت رسیده است. حاج قاسم برای اصغر خیلی عزیز بود و حالا این ۲ شهید جبهه مقاومت دوباره در کنار هم هستند.
خوش به سعادت حاج اصغر
مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور ساعت ۱۵ در مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهرک شهید بروجردی برگزار شد. در خیابانها و کوچههای اطراف محل برگزاری مراسم مردان و زنان سیاهپوش بهطرف مسجد در حرکت هستند. سربازانی که لباس نظامی به تن دارند دو طرف ایستادهاند و با احترام نظامی به مهمانان خوشآمد میگویند.
شبستان مسجد پر از آدم است که مراسم رأس ساعت شروع میشود. حمید علیمی مداح اهلبیت(ع) بعد از نوحهسرایی در این مراسم گفت:«خوش به سعادت حاج اصغر که در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع) شهید شد. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند اگر این شهدا نبودند حریم اهلبیت(ع) تخریبشده بود. امروز ما وظیفه سنگینی در قبال خون شهدای مدافع حرم داریم و باید با بصیرت راهشان را ادامه دهیم».
پسرم عاقبتبهخیر شد/ عاشورای ۸۸ مقابل فتنهگران ایستاد
اینجا مراسم ختم نیست و برای شهید مدافع حرم بزرگداشت گرفتهاند. اما درست مثل مراسم ختم صاحبان عزا ورودی شبستان مسجد ایستادهاند و به مهمانان خوشآمد میگویند.
مدام مهمانان در رفت و آمد هستند و وقتی خلوت میشود سراغ پدر شهید پاشاپور میروم. از او میخواهم که از پسرش بگوید: «اصغر همیشه وقتشناس بود و انقلابی عمل میکرد. به یاد دارم که در عاشورای سال ۱۳۸۸ وقتی همراه با دسته زنجیرزنان به هیأت برگشتیم متوجه شدم که پسرم به همراه تعدادی از هیأتیها نیستند. با پرسوجو از اینو آن فهمیدم که به قصد مقابله با حرمتشکنان عزای اباعبدالله الحسین(ع) رفتهاند». او آهی میکشد و به صحبتهایش ادامه میدهد: «نهتنها پشیمان نیستم بلکه خوشحالم که پسرم در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع) به شهادت رسیده و عاقبتبهخیر شده است. اصغر دلداده خاندان عصمت و طهارت(ع) بود و نمیتوانست بیتفاوت بماند. اگر رهبر اجازه بدهد من هم آماده جهاد هستم تا پرچم بر زمین نماند».
مدیون شهدا هستیم
علاوه بر مردم مسؤولان لشکری و کشوری بسیاری به این مراسم آمدند که یکی از آنها سردار قاسم رضایی فرمانده مرزبانی ناجا بود. او کنار پدر شهید ایستاده که سراغش میروم و میخواهم درباره دلیل حضورش در این مراسم برایم بگوید که بلافاصله توضیح میدهد: «من نقشی درآمدن به این مراسم نداشتم و شهید خودش من را به این مراسم دعوت کرده است. بدون اغراق میگویم که نیرویی وصفنشدنی من را به این مجلس کشاند. همه مردم و مسؤولان باید دقت داشته باشند که زندگیمان را مدیون خون شهدا هستیم و برای نشان دادن وفاداریمان باید راهشان را ادامه دهیم».
راه پدرم را ادامه میدهم
شلوغی مراسم فقط به داخل شبستان خلاصه نمیشود و روی پلههای ورودی تا خیابان هم جمعیت زیادی ایستادهاند. در طی مراسم وقتی عدهای از داخل بیرون میروند فرصتی نصیب آنها که سرپا ایستادهاند میشود تا جایی پیدا کنند.
در این میان سراغ مهدی پسر شهید میروم تا حرفهای او را بشنوم. او میگوید: «پدر من علاقه بسیاری به حاج قاسم داشت و آن فیلم معروف را باهم دیدیم. به یاد دارم که پدرم وقتی میدید که چطور حاج قاسم میگوید زشته منو از ۲ تا گلوله می ترسونی چشمهایش از اشک خیس میشد.
وقتی هم خبر شهادت سردار را شنید مدام به تصاویر حاج قاسم که از شبکههای صداوسیما پخش میشد نگاه میکرد و اشک میریخت». از مهدی میخواهم تا درباره حال این روزهایش برایم بگوید: «طبیعی است که دلم برای پدرم تنگ شود اما خدا را شکر میکنم که پدرم برای دفاع از حریم اهلبیت(ع) به شهادت رسید. اگر قابل باشم من هم راه پدرم را ادامه خواهم داد. پدرم همیشه از من خواست تا سرباز ولایت باشم و گوش به فرمان ولیفقیه».
داداش اصغر دلش برای خدمت به مستضعفین جهان میتپید
دیگر به انتهای مراسم نزدیک میشویم و با اینکه هوای بیرون از مسجد حسابی سرد است اما داخل شبستان هنوز آدمها در رفت و آمد هستند.
حمید برادر شهید بیرون مسجد ایستاده و مهمانان را به داخل شبستان راهنمایی میکند. او درباره برادرش اینگونه میگوید:«برای مراسم ارتحال حضرت امام خمینی(ره) با تعدادی از دوستان مشغول آماده کردن شربت و شیرینی بودیم تا از زائران آن بزرگوار پذیرایی کنیم. تعدادی از دوستان قصد داشتند خوراکیها را تست کنند تا متوجه طعمشان شوند. اصغر همه ما را به حضرت زهرا(س) قسم داد که این کار را نکنیم. اصغر گفت هرکسی الان از این خوراکیها بخورد باید فردا صبح اول وقت در ایستگاه صلواتی حاضر باشد فاتحهای برای امام(ره) بخواند و بعد بخورد. گفتیم همین الان این کار را میکنیم اصغر جواب داد امروز فایدهای ندارد باید فردا بیایید جهان این همبستگی اسلامی را ببیند. تمام دغدغه اصغر سربلندی انقلاب و اسلام بود». او در ادامه توضیح میدهد: «اصغر محور همه فعالیتهایش را مسجد قرار داده بود. همیشه میگفت اول مسجد بعد بسیج و هیئت و بقیه کارها. خیلی با داداش رفیق بودیم. با شناختی که از اصغر دارم میگویم دلش برای مستضعفین جهان میتپید».
شهید پاشاپور در یک نگاه
اصغر پاشاپور با نام جهادی اصغر ذاکر متولد سال ۱۳۵۸ و از اولین کسانی بود که برای دفاع از حریم اهلبیت(ع) همراه با سردار قاسم سلیمانی راهی سوریه شد. او علاقه فراوانی به حاج قاسم سلیمانی داشت و یک ماه بعد از شهادت او در سیزدهم بهمن نودوهشت در نزدیکی حلب سوریه به همرزمان شهیدش پیوست. شهید پاشاپور در شهرری زندگی میکرد و ۳ فرزند داشت. او فرمانده پایگاه بسیج کوثر در محله جوانمرد قصاب بود و بیشتر از ۷ سال هم بهعنوان مدافع حرم در سوریه حضور داشت. البته مهرماه ۱۳۹۵ هم محمد پورهنگ شوهر خواهر او بهعنوان مدافع حرم به شهادت رسید. تا لحظهای که این گزارش نوشته میشود پیکر مطهر این شهید به کشور برنگشته و در اختیار تکفیریها قرار دارد.
انتهای پیام/خ