خبرگزاری فارس ـ زهره سعیدی: نمایش «لانچر5» به نویسندگی و کارگردانی پویا سعیدی و مسعود صرامی این شبها در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود. این نمایش پس از اجراهای موفق در تالار سایه تئاتر شهر و تئاتر مستقل برای سومین بار به تماشاخانه ایرانشهر رسیده است.
بازیگران این کار امیر نوروزی، میلاد چنگی، مجید یوسفی، محمد حق شناس، صادق برقعی، مرتضی سلطان محمدی، باسط رضایی، حامد محمودی، مجتبی یوسفی، عرفان امین، فرشید روشنی، امیرحسین احمدی، منصور نصیری، پویا عربگری هستند.
نمایش در روند اجراهای چند سالهاش جوایز زیادی را دریافت کرده است از تندیس بهترین نمایشنامه نوزهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی (جایزه رادی) تا بهترین نمایشنامه جشنواره تئاتر شهر، بهترین طراحی صحنه و بازیگری مرد در جشنواره تئاتر فجر و نامزدی بهترین بازیگری مرد 1397 میتوان اشاره کرد.
لانچر 5، دو ساعت و سی دقیقه است اما مخاطب این زمان را احساس نمیکند چرا که نمایش قدری او را جذب میکند، معماها به اندازهای او را درگیر میکنند که زمان به بی زمانی تبدیل میشود و این از نقاط قوت کار محسوب میشود.
* ماجرا از چه قرار است؟
نمایش در یک پادگان نظامی اتفاق میافتد، سه قتل مرموز در پاسداری لانچر 5 رخ داده است که توسط بخش بازرسی پادگان در حال بررسی و ریشه یابی این قتلها هستند. لانچر 5 یک نمایش پلیسی و معمایی رئال است، یک نوع کمدی گروتسک نیز محسوب میشود، در عین اینکه مخاطب را میخنداند درام تلخ آن نیز خنده را به زهرخند تبدیل و به لحاظ محتوایی و مضمونی او را درگیر فضا میکند.
موضوع قدری جسورانه و تابو به شمار میآید خشونت و ناهنجاری جنسی در پادگان نظامی در دوران رژیم پهلوی که سرپوش گذاشتن بر آن آسیبهای بیشتری را ایجاد میکند.
موضوع قدری جسورانه و تابو به شمار میآید خشونت و ناهنجاری جنسی در پادگان نظامی در دوران رژیم پهلوی که سرپوش گذاشتن بر آن آسیبهای بیشتری را ایجاد میکند.
در پادگانی نظامی سه تیر به فاصله زمانی یک ماه منجر به مرگ سه سرباز شده است. به دلیل اهمیت موضوع، سروان شایگان افسر دایره بازرسی از طرف ستاد کل مامور حل و فصل پرونده میشود. نمایش به خوبی ترکیب بندی شده و بخشهای طنز و تراژیک کار با هم تلخی عریان این موضوع را در فضا پخش میکند، مخاطب به خوبی با سروانی که به دنبال ایجاد عدالت است همذات پنداری و با سربازان قربانی همدلی میکند اما در واقع در جایی ورق بر میگردد و می بینیم همین سروان هم به دنبال عدالت نبوده است.
پادگان المان و نمادی از نظم حاکم بر جامعه میتواند باشد اما در لوای این نظم، سختگیریها و دیکتاتوری به نوعی فضا را در یک پستو به قهقرا میبرد فقط جاییکه که دیگر گند کار در آمده همه چیز به هم میریزد و بوی تهوع از آن بیرون میزند. دیکتاتوری حاکم بر این فضا و ترس از گفتن واقعیتها ، شرایط را بدتر میکند به طوریکه ذهن به سراغ فیلم سینمایی «سرخپوست» میرود و امیر نوروزی در نقش نوید محمدزاده سرخپوست نماد ایجاد عدالت و نظم میشود اما همه چیز به اینجا ختم نخواهد شد.
در طراحی فضا، میزانسن، نور و موسیقی شاهد یک ترکیب فوق العاده، روانی و یکدستی هستیم همه چیز از همان ابتدا در خدمت متن قرار گرفتهاند، این هوشمندی نشان دهنده تبحر عوامل در خلق چنین فضایی است. بازیها با تخصص انتخاب شده و سروان و سربازان بدون استثنا از پس نقشهای خود به خوبی برآمدهاند. شخصیت پردازیها قوی صورت گرفته و مخاطب به خوبی با افراد همذات پنداری میکند هر چند شاید برخی لهجهها و زبانها برای مخاطب تهرانی قدری سخت فهم باشد.
اما گل سرسبد بازیها، نقش آفرینی امین نوروزی در قالب نقش سروان شایگان است که تا انتها با تبحر روی صحنه حضور دارد، دیالوگهای سخت، طنز، تلخ و دشوار را با چاشنیهای خاص خود به خورد مخاطبی میدهد که علاقهمند به او شده است. شاید به نظر برسد برخی نقش ها به خوبی شخصیت پردازی نشدهاند اما در یک فضای پادگان نظامی با این همه کاراکتر به نظر میرسد میتوانست سختتر از این هم باشد.
کاراکترها هر کدام مشکلات و مسائل خاص خود را دارند، ترسها، عقدهها، کابوسها و رنجهایشان در گفتارشان پیدا است.
در نهایت اینطور میتوان گفت که لانچر 5 به خوبی به مسئله خشونت جنسی پرداخته در عین حال که واقعیتهای تلخ را عریان کرده اما آنها را در لوایی از حرمت نیز نگه داشته است و توانسته مخاطب را راضی از سالن بیرون بفرستد به طوریکه سالن با ظرفیت تماشاخانه ایرانشهر نزدیک به سه ردیف نیز روی زمین برای تماشای نمایش مینشینند.
اما یک نکته برای کسانی که روحیه لطیفی دارند مشهود است که خشونتهای مردانه در فضای پادگانی، برخی دیالوگها آنها را اذیت کند.
امید طاهری، عضو کارگروه نقد سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر نیز درباره این نمایش نوشته است: «در نمایش «لانچر پنج» نظم نمادین موجود در پادگان، جایگاه و رتبهها و درجههای تعریف شده، رفتار و گفتار تعریف شده، نحوه برخورد و سلام نظامی به ارشدها، نحوه صحبت و در مجموع هر آنچه در یک پادگان نظامی قرار دارد، از آدمها تا اشیا؛ پوشههایی که به ردیف و منظم در قفسهها چیده شده؛ همه و همه، نمیتواند مانع منفعت طلبی فردی آدمها باشد و سرانجام از چنین منفعت طلبی، یا خیر زاده میشود یا شر. که هر چه باشد، همواره موی دماغ نظم نمادین ناظمان جامعه بوده.
بنابراین نمایش «لانچر پنج» را میتوان از منظر «لاکان» و سه نظم بنیادیناش ( امر خیالی، امر نمادین و امر واقع ) بررسی کرد. اگر چه این نمایش هرگز قصد ندارد در این نظریه سرگردان شود یا به قطعیتی دست یابد. اما بالهای اندیشه خود را از حدود و ثغور یک ستون حوادث یا خبری تکان دهنده در روزنامه و یا نمایشی با رویکردی انتقادی به یک رخداد مستند، فراتر می برد. در «لانچر پنج»، پادگان نظامی به عنوان امر نمادین، مورد هجوم امر واقع قرار میگیرد. این یک تداخل تاریخی است. رییس اداره بازرسی در دل ساختار و نظم موجود در امر نمادین، برای حل معمای قتلی که محصول هجوم امر واقع است، راهی جر اتکا به امر خیالی ندارد. او ناچار است خود را به عنوان یک وجود کامل متصور شود و آنچه را با فهم خود دریافت کرده، بستر قضاوت و تصمیم گیری خود کند. این همان نظمی است که «لاکان» آن را رد میکند و معتقد است محصول تمایل بشر به تسخیر جهان به دست خود یا دست ساختههای خود است.
در آخرین صحنه نمایش، سربازی نزد سروان میآید و یک پرده دیگر از روی حقیقت بر میدارد. او به سروان هشدار میدهد که آیا نمی ترسد این ماجرا برایش بد تمام شود؟! اما سروان شایگان از این موضوع نمیترسد. او در تردیدی دیگر به سر میبرد. تردید از اینکه آیا میتواند خود را به تمامی یک نظم نمادین بداند؟ سروان شایگان، نمونه یک بیرون زدگی فردی از ساختارهای اجتماعی است که این بار در جایگاه خیر مینشیند. اما همواره چنین بیرون زدگیهایی هم زاینده خیر بوده و هم شر.
«لانچر پنج» در برگیرنده مفاهیمی عمیقتر از ناهنجاری مورد اشاره متن خود است. اما بستر مناسبی را برای طرح مسئله خود انتخاب می کند. در نمایشنامه، کارگردانی، طراحی، بازیگری و سایر عناصر اجرا، ساده و بی پیرایه برخورد میکند، چون اقتضای موضوع نمایش است. اما در همین سادگی و بی پیرایگی، آنجا که باید، سیلی محکم خود را میزند و خنده را بر دهان مخاطب خشک میکند. در نمایشنامه و اجرا، به درستی لحظات کمیک ایجاد میکند تا در قدم اول ارتباطی ملموس با مخاطب برقرار کند. فضا و کاراکترها برای مخاطب آشنا میشوند. همانهایی هستند که هر روز در زندگی شاهد حضورشان هستیم. دور از دسترس نیستند. از دل تاریخ نیامدهاند، اگر چه سانسور تاریخی اجباری را بر دیوار اجرا الصاق کرده باشد. اینها زندگی روزمره خود ماست و فاجعه در کنار همین لبخندها و قهقههها بروز پیدا میکند. «لانچر پنج»، آخر دنیا نیست. جایی است کنار گوش ما.»
لانچر 5 تا انتهای سال در تماشاخانه ایرانشهربه صحنه میرود و چه خوب است این دست نمایشها به لحاظ محتوایی پرو پیمان در مدت زمان زیادی روی صحنه باشند و مورد اقبال مخاطبان قرار بگیرند.
انتهای پیام/