به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، برگزاری «نخستین کنفرانس ملی علوم شناختی» و رسانه اول اسفند ماه ۹۸ از سوی خبرگزاری فارس در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران بهانهای شد تا بر روی این موضوع کار کنیم که شیوههای تولید محتوای علوم شناختی و جنبههای آن بر مخاطب چه تاثیری دارد.
* علوم شناختی چیست؟
علوم شناختی یک رشته میانرشتهای است و شاخههای روانشناسی، علومعصبی، علوم رایانه، انسانشناسی، زبانشناسی، فلسفه را دربر میگیرد. واضح است که این علوم در کنار ذهن به موضوعهای دیگری نیز میپردازند؛ بنابراین آن بخش از این علوم که به نوعی به موضوع علوم شناختی بپردازند جزو علوم شناختی محسوب میشوند.درباره علومرایانه پژوهشگرانی که در حوزه هوشمصنوعی کار میکنند را میتوان دانشمندان شناختی بهشمار آورد؛ همچنین آوردن این نکته نیز مهم است که در منابع گوناگون از شاخههای گوناگونی (از علوم تربیتی گرفته تا زیستشناسی) به عنوان زیرشاخههای علوم شناختی یاد شده است. شاید کمی عجیب به نظر برسد که چگونه چندین و چند علم مختلف به یک موضوع میپردازند.
درباره «کارکردهای علوم شناختی در حوزه رسانه» با چند نفر از کارشناسان حوزه علوم شناختی و رسانه صحبتی داشتیم که در زیر میخوانید.
مدلسازی سازوکارهای ذهن با رویکرد علومشناختی
مهدی آشوری مدیر دفتر فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است که بیشتر مطالعات علمی در یک قرن گذشته شکل گرفته و وقتی صحبت از مطالعه علمی و طبیعی یارانه داشتند بحث را محدود میکردند به هویتهای مشاهدهپذیر از جمله امور مربوط به فعالیتهای شناختی مانند حل مسأله، تفکر، استدلال کردن و تصمیمگیری ذهن که به عنوان یک جعبه سیاه در نظر میگرفتند که برگرفته از یکسری محرکها و پاسخها است.
مدلسازی سازوکارهای ذهن در علوم شناختی
وی میگوید: اتفاقاتی در ۵۰-۴۰ سال اخیر در دو نسل علوم شناختی رخ داد و تلاش شد با حفظ رویکرد طبیعی گرایانه و علمی سازوکارهای ذهن را مدلسازی کنند. علوم شناختی تلاش کرده سازوکارهای فعالیتهای ذهنی را مدلسازی کند و برای توصیف، پیشبینی و کنترل فرایندها موفقیتهای زیادی داشته و اگر از یک نگاه عملگرایانه به این علوم توجه کنیم کارکردهای زیادی میتواند در حوزههایی که ذهن با آن درگیر است را کمک کند که یکی از حوزههای موثر در مدلسازی رسانه است.
مدیر دفتر فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه میدهد: علوم شناختی چه در نسل اول بیشتر براساس مدلهای محاسباتی از ذهن بود و چه در نسل دوم که رویکردهای مدلهای اقتصادگرایانه را مد نظر داشت پیشفرض طبیعیگرایانه بود. از جمله تصمیمگیری، حل مساله، صحبت کردن، ادراک کلام و پیامها حالت طبیعیگرایانه دارند و امور فراطبیعی را انکار نمیکنند ولی میگویند در مطالعه روش ما محدود میشود به امور طبیعی. طبیعیگرایی در علم نمیتواند خیلی از فرایندها را بررسی کند که این درحقیقت یک کاستی در مدلهای شناختی است.
وی معتقد است که در رسانه انتقال پیام مدنظر است و باید بدانیم پیام چگونه و با چه سازوکارهایی منتقل میشود و بر ذهن مخاطب تاثیرگذار میگذارد. تصمیمگیریهایی در زمینه اقتصادی، سیاستی و مسائلی که مربوط به زندگی روزمره و تحول انتقال پیام، ارسال و شیوه است به قالببندی مهمی نیاز دارند. اگر مدلی از سازوکارهای ذهنی داشته باشیم و عناصر طبیعی در این حوزه مورد توجه قرار گیرند میتوانند در مداخلههای رسانهای موثرتر باشند و درحقیقت میتواند مدلهای علوم شناختی را در مورد اینکه تصمیمگیری و گفتار به چه صورت است میتواند در بحثهای رسانهای بسیار کمک کننده باشد. اگر بخواهیم رسانه را به عنوان یک علمی که میتوانیم از طریق آن فعالیتهای انتقال پیام را سازماندهی و براساس مدلها پیشبینی کنیم میتوانیم پاسخی از مخاطبان بگیریم و مدلهای علوم شناختی برای مردم کاربرد داشته باشند.
پردازش تفکر ذهنی با علوم شناختی میسر میشود
و اما در ادامه اشکان ممبینی کارشناس امور رسانه معتقد است که علوم شناختی یک مبحث نوین است که با ذهن مخاطب درگیر است و میتواند از طریق شناخت ذهنی که از مخاطب به عمل میآورد در تحقق اهداف رسانهای که مورد نظر آن بخش است بهره بگیرد.
وی معتقد است: علوم شناختی به شکل یک پرتاب دهنده است و تفکر ذهنی را پردازش میکند. اگر شخصی به صورت آگاهانه در معرض رسانه قرار بگیرد میتواند شخصیت خود را شکل دهد و تفکر ذهنی را پردازش کند. اگر یک شخص به صورت آگاهانه در معرض رسانه قرار گیرد میتواند شخصیت خود را شکل دهد و به نوعی مدیریت کند.
چگونگی مواجه با رسانه از طریق علوم شناختی
این کارشناس امور رسانه میگوید: اگر شخصی به صورت ناآگاهانه در معرض رسانه قرار گیرد با توجه به اینکه شناخت ذهنی از رسانه ندارد و شخص منفعل عمل میکند باعث میشود رسانه برای او تصمیم بگیرد و کاری انجام دهد که رسانه به شخصیت او شکل دهد. علوم شناختی به ما کمک میکند چطور و چگونه با رسانه مواجه شویم. کاری که در حال حاضر رسانههای آمریکا انجام میدهند و در بازتاب خبرهایشان با توجه به شناختی از ذهن مخاطب دارند میدانند چطور باید از این امر استفاده کنند و هدفشان را به ذهن مخاطب و تمام دنیا برسانند. رسانهها میتوانند در شناخت علم جدید که یک علم نوین است به تمام سطوح مدیریتی در کشور کمک شایانی داشته باشند.
اثرگذاری شیوههای تولید محتوا و جنبههای اثرگذاری بر مخاطب در علوم شناختی
در ادامه پیگیریها صحبتی با محمد شهبا استاد تمام دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر داشتیم که وی معتقد است: مهمترین کارکرد علوم شناختی در حیطه شیوههای تولید محتوا برای جنبههای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب و انتخاب مجراهای انتقال پیام با توجه به دگرگونیهایی که در فضای مجازی و وسایل ارتباط جمعی و تمرکز بر رسانهها و نحوه گزینش آنها است.
وی میگوید: با توجه به فرهنگ، قابلیتهای ادراکی و شناختی آن جامعه و بخش بسیار مهمتر که توجه به مخاطب است برای دریافت آثار هنری، تجزیه و تحلیل براساس شناخت ادراکی و مسائل مرتبط با قواعد هنری که سه حیطه کاملا به هم پیوسته اما مجاز از علوم شناختی هستند که در حیطه رسانه خیلی کار دارند.
شهبا معتقد است: اگر بازیهای یارانهای را محاسبه رسانه بگیریم و جنبه رسانهای دارند غوطهوری و جذب بازی شدنها یک بحث مفصلی است که میتواند پژوهشهای گوناگونی در این زمینه انجام داد. در بحث آثار داستانی مثل فیلم داستانی، سریال، مجموعههای تلویزیونی بحث تصمیمگیری را داریم و اینکه تصمیمگیری در درون داستان است و تصمیمگیریهای مخاطب فهم روابط علت و معلولی در روند پیگیری داستان و رسیدن به نتیجه دارد که اینها حیطههای مهمی هستند که علوم شناختی میتواند به بحث فاکتورهای رسانهای کمک کند.
به گزارش فارس، علومی که تا به الان داشتیم بر جهان خارج و پدیدههای قابل مشاهده با فضای بیرونی تمرکز داشتند. علوم شناختی تمام توجه خود را به کشف «فضای درونی» معطوف کرده است. این علم در دهه ۵۰ پایهگذاری و در دهه ۷۰ سازماندهی شد و دهه ۹۰ چنان پیشرفت کرد که آن دهه «دهه مغز» نامگذاری شد.
انتهای پیام/