اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

روایتی چند صدایی از اتللوی جنوبی/وقتی خرچنگ خانگی لای ملافه ها خانه می کند

یکی از مهمترین ویژگی های نمایش «تنها خرچنگ خانگی لای ملافه ها خانه میکند، اتللو» علاوه بر اقتباس از نمایشنامه شکسپیر، خلق روایت آیینی و سنتی از جنوب کشورمان ایران است که با موسیقی، طراحی لباس و نوع گویش بازیگران عجین شده است.

روایتی چند صدایی از اتللوی جنوبی/وقتی خرچنگ خانگی لای ملافه ها خانه می کند

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، نمایش «تنها خرچنگ خانگی لای ملافه ها خانه می کند، اتللو» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشت کوهی این شب ها و تا انتهای سال در تالار قشقایی تئاتر شهر به صحنه می رود.

بازیگران این نمایش اصغر همت، ناهید مسلمی، غلامرضا فرج‌زاده، ایمان اشراقی، مسیح کاظمی، منصور صوفی و گاتا عابدی هستند.

نمایشنامه اقتباسی از اتللوی شکسپیر است در واقع یک بازآفرینی با شخصیت های سنتی و ایرانی جنوب کشور محسوب می شود. ابراهیم پشت کوهی تاکنون نمایشنامه های خود و اقتباس از نمایشنامه های شکسپیر را به صحنه برده است. به طور مثال نمایش «تنها سگ اولی می داند چرا پارس می کند، مکبث» در سال 88 و الان هم «تنها خرچنگ خانگی لای ملافه های لانه کرده است، اتللو» و وی مطرح می کند که در آینده هم کاری با عنوان «تنها گربه جن گرفته جیغ نمی کشد، میراندا» را آماده خواهد کرد.

نمایشنامه اقتباسی از اتللوی شکسپیر است در واقع یک بازآفرینی با شخصیت های سنتی و ایرانی جنوب کشور محسوب می شود. 

همه این نمایشنامه ها اشتراکاتی به لحاظ اقتباس از آثار شکسپیر، استفاده از واژه «تنها» در عناوین و همینطور استفاده از المان یک حیوان در عنوان دارند. این نمایشنامه نیز دارای المان خرچنگ به عنوان حیوانی آب زی و خشک زی است که صاف راه نمی رود و وجودش هم دارای خیر و هم شر است. درست همان چیزی که در شخصیت اتللو داستان مشاهده میکنیم.

 

*تراژدی عشق و خیانت

مضمون نمایش همانطور که از عنوانش مشخص است دارای تم عشق و خیانت است یعنی تراژدی شکسپیر با همه زیبایی هایش دست مایه یک نمایش جنوبی سنتی شده است. در تراژدی اُتللو شخصیت اصلی مرد داستان که فرمانده مغربی در ارتش ونیز است به تحریک یکی از زیر دستانش به نام یاگو به وفاداری همسرخود دِزدمونا شک می کند و بی آنکه مسئله را با زن در میان بگذارد بی رحمانه او را می کشد اما بعد از قتل به بی گناهی همسر فادارش پی می برد که بسیار دیر است در نتیجه دست به خود کشی می زند. این نمایشنامه بارها و بارها در مجامع مختلف هنری در دنیای تئاتر اجرا شده و دست مایه دیگر کارها از سینمایی تا اپرا و تئاتر قرار گرفته است.

ابراهیم پشت کوهی جنوبی است و به دلیل عرق خاصی که به زادگاهش دارد ، اتللو را در کار خود دخیل کرده اما یک اثر ایرانی با همان تم عشق و خیانت خلق میکند. دختر  و پسری که عاشق هم می شوند دختر ساده دست از خانواده و پدرش می کشد اما در نهایت شک مبتنی بر خیانت باعث می شود پسر که همان اتللو بندری است او را بکشد. اما نکته ای که اینجا به ذهن می رسد این است که همه شخصیت ها اسامی شان قدری تغییر به سمت جنوب کرده اما اتللو همان اتللو مانده و در کاری که در واقع میخواهد عرق به جنوب را نشان دهد این اسم یک وصله ناجور می زند.

ابراهیم پشت کوهی جنوبی است و به دلیل عرق خاصی که به زادگاهش دارد ، اتللو را در کار خود دخیل کرده اما یک اثر ایرانی با همان تم عشق و خیانت خلق میکند

ردپای جنوب و زادگاه پشت کوهی در این کار مشهود است از طراحی میزانس لب آب خلیج فارس تا لهجه جنوبی بازیگران و توجه به سنت ها و آداب آنها مشهود است. این اتللو در بندرعباس زندگی کرده ، فلافل می خورد و خلیج فارس را دوست دارد اما یاور از دوستان او که کاپیتان کشتی هم هست، سکان زندگی اش را در دست می گیرد و سرانجام او را به دام انداخته و باعث مرگ مونا که همان دزدمونای داستان شکسپیر است، می شود.

این نمایشنامه علاوه بر اینکه یک درام تراژیک است در جاهایی کمدی گروتسک براساس رئالیسم جادویی می شود. در واقع بخش هایی از کار رئال و بخش هایی نیز سوررئال می شود همین خط داستان شکسپیر را از بین می برد و به خود ابراهیم پشت کوهی نزدیک میکند چرا  که او یک کارگردان و نویسنده مولف است.

 

یکی از ویژگی های جذاب نمایش علی رغم اینکه مخاطبان انتظار یک نمایش غربی را با حضور در سالن دارند، استفاده از موسیقی زیبای جنوبی بندرعباسی با لباس های سنتی مردمان جنوب است. سازهای جنوبی در این کار زنده توسط هنرمندان نواخته می شود.

اما در عین همه این مباحث یک نامنظمی در بخش های مختلف کار می بینیم که شاید در جاهایی تماشاگر را سردرگم بین نمایشنامه اتللو و نمایشنامه پشت کوهی کند. گاها این تصور برای مخاطب ایجاد می شو د که کلیشه عشق و خیانت تا کی؟ و چه برتری این اثر نسبت به آثار مشابه دیگر دارد؟

نکته دیگر تبحر بازیگران کار در اجراها است. گاتا عابدی در نقش مونا برای نخستین بار است که روی صحنه تئار ظاهر شده هاست اما چنین چیزی نمودنمیکند و او چون یک بازیگر کارکشته ایفای نقش کرده است، در کنارش اصغر همت با تخصص و تبحری که دارد او را پوشش می دهد. بازیگران دیگری چون ناهید مسلمی نیز رخوت و خسته کننده بودن برخی فضاها را کم می کنند و با نقش بازیگری پیر که به دنبال شوهر می گردد فضا را تلطیف می کنند. علاوه بر اینها ایمان اشراقی نیز که سالها از فضای هنر دور بوده و با بازی در خط قرمز در تلویزیون به شهرت رسیده ، با چهره و تیپی متفاوت در نقش دلا ظاهر می شود و یک عاشق پیشه را به خوبی نشان میدهد.

شاید بتوان گفت یکی از نقاط قابل تأمل این کار دکور آن است که متحرک است یک فضای سفید رنگ که داخلش متحرک بوده و از آن استفاده های زیادی می توان کرد یک جا این فضا آپارتمان می شود یک جا اتاق خواب، در جای دیگر لنج و یک جا هم ساحل خلیج فارس که به دلیل کوچک بودن فضا اجرا در سالن قشقایی شاید بتوان گفت این دکور برای این فضا مناسب نیست چرا که فضایی برای تنفس به مخاطب نمی دهد و جلوی صندلی ها طراحی شده است هرچند که زیبایی و خلاقیت خاص خود را دارد.

ایمان اشراقی نیز که سالها از فضای هنر دور بوده و با بازی در خط قرمز در تلویزیون به شهرت رسیده ، با چهره و تیپی متفاوت در نقش دلا ظاهر می شود و یک عاشق پیشه را به خوبی نشان میدهد.

«تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند، اتللو» نخستین اجرایش را در بخش مسابقه صحنه سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر پشت سر گذاشت و اکنون نیز در همان جا به اجرای عموم می رود.

ابراهیم پشت کوهی کارگردان اثر درباره این نمایش می گوید: وظیفه من ساختن یک تئاتر خوب است و شاید بهتر باشد این‌گونه برایتان بگویم که یک کارگردانِ مولف باید بتواند امضایش را پای اثرش بگذارد. من مدت‌هاست که از تک‌صدایی یا همه نقش‌ها در خدمتِ یک کاراکتر بودن پرهیز می‌کنم و می‌کوشم به سمت چندصدایی در متن که یکی از مباحث مطرح‌شده در پست‌مدرنیسم است حرکت کنم، کاری که در ««تنها سگ اولی می‌داند چرا پارس می‌کند، مکبث» نیز انجامش دادم.

در واقع «تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند، اتللو» خرده‌روایت‌هایی دارد که شخصیت‌ها در آن به یکدیگر وصل می‌شوند. هیچ‌کدام از کاراکترهای ما تیپ نیستند، شاید مدت زمان حضورشان روی صحنه زیاد نباشد اما کاراکترشان در همان مدتی که روی صحنه هستند، پرداخت می‌شود و هر کدام قصه خود را دارند. این نکته‌ای است که فرمالیست‌ها مطرح می‌کنند؛ ایجاد چندصدایی و گسترش عدم قطعیت در ساختار اثر. زمانی که شما در مورد عدم قطعیت صحبت می‌کنید دیگر محوریت با اتللو نیست و کاراکترها در خدمت او نیستند. شاید اتللو هسته مرکزی‌ باشد اما زخم‌ها و عقده‌های هر کدام از کاراکترها نیز قابل بررسی‌ است.

در نمایش فقط از یک بازیگر بومی جنوبی استفاده کردم. جایی که نهنگ؛ پدر مونا(با بازی اصغر همت) با دخترش در خانه مشغول حرف زدن است؛ چون اینها متعلق به خانواده ای اشرافی هستند نوع رفتار، پوشش و حرف زدنشان با طبقه اجتماعی سایر شخصیت های نمایش مثل اتللو، یاور و برناس متفاوت است و برای من همیشه زبان به عنوان دغدغه جدی مطرح است. با این تفکیک نوع گفتار مخاطب می تواند متوجه تفاوت خاستگاه طبقاتی میان شخصیت ها بشود. به هر حال بخشی از این شخصیت ها زندگی عامیانه و پیشینه دریانوردی دارند و نوع حرف زدنشان هم طبیعی است که با ادبیات گفتاری کوچه و خیابانی همخوان باشد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول