خبرگزاری فارس- گروه رسانه: در قرن بیست و یکم سواد رسانه ای از مؤلفه های مهم و تاثیرگذاری است در پیرامون آن بحث و جدل های بسیاری صورت می گیرد. در حقیقت رسانه ابزار قدرتمندی است که در این سالها هر روز از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار می شود و قدرت آن هم بیشتر شده است. برخی معتقدند رسانه ابزار فریب افکار عمومی از سوی صاحبان قدرت شده است و برخی هم معتقدند رسانه زمینه ساز شنیده شدن صدای مردم شده است و به همین دلیل صاحبان قدرت نمی توانند دچار دیکتاتوری شوند. اما حالت سومی هم وجود دارد که آن در هم آمیختن راست و دروغ با هم است. تا جایی که نمی توان مرزی برای آن مشخص کرد و دانست چیزی که ارائه شده حقیقت است یا خیر. در چنین شرایطی قطعا داشتن سواد رسانه ای بسیار مهم است. این موضوع هم همانطور که گفته شد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اما آیا علی رغم داشتن سواد رسانه ای، ما مهارت استفاده از این تکنیک هم داریم؟ یا سواد رسانه ای هم مانند برخی دانش های دیگر تنها به آموختن آکادمیک نیاز ندارد و کند و کاو هم در آن مهم است و به تمرین و تکرار برای یافتن مهارت نیاز دارد؟ در این باره با «محمدصادق نصرالهی» عضو هیئت علمی و مدیر گروه فرهنگ و دولت دانشگاه امام صادق (ع) و دبیر کل سومین همایش ملی سواد رسانه ای و اطلاعاتی گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
- نقش و ضرورت توجه به ارتقای سواد رسانهای میان مردم، مسوولان و رسانهها در مواجهه با اخبار کرونا از اهمیت بالایی برخوردار است. ویروس کرونا شاید فراگیرترین و در عین حال عمیقترین بحرانی باشد که بشریت در دهههای اخیر با آن مواجه شده است. امروزه اکثر کشورهای جهان در سطح ملی درگیر این پدیده شده اند و به معنای واقعی کلمه با یک بحران جهانی کمنظیر مواجه هستیم. بحرانی که علی رغم همة تهدیدهای آن میتواند با نشان دادن ضعفهای بنیادین یک جامعه، فرصتی برای رفع نواقص پنهان باشد.
-از آنجایی که بحرانها مسیر زندگی اشخاص را از ریل عادی و برنامهریزی شده خارج میکند، فضای جامعه به شدت ناثبات شده و هیجانات و احساساسات بر فضای عقلایی جامعه مستولی میشود. اضطراب بر منطق کنشی و عملکردی آحاد جامعه حاکم شده و موجب جو روانی ترس میشود و همین دیالکتیک، مجدداً اضطراب فردی را افزون میکند.
-در اینجاست که ضریب تأثیر پروپاگاندا، شایعهپراکنی و موجسواری رسانهای بیش از پیش میشود؛ چرا که قوه عقل تضعیف شده در انسان منجر به زودباوری، عدم هوشمندی و تأثیرپذیری او از جریان سهمگین اخبار دروغ میشود. بازار داغ شایعهپراکنی تا آنجا پیش میرود که میتواند جامعه را به مرز هرج و مرج و آنارشیسم بکشاند. «بی نظمی و هرج و مرج» موقعیتی است که یک جامعه بحرانی، هر آن در معرض آن خواهد بود و اگر جامعهای دچار هرج و مرج شود، مستعد پذیرش هر نوع آسیبی از جنس روانی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، دینی، فرهنگی و اجتماعی و ... خواهد شد. بر همین اساس، میتوان اهمیت مضاعف و چندبرابری «نهادینهسازی سواد رسانهای» در آحاد کاربران و مخاطبان را جهت بهرهبرداری در موقعیتهای بحران گوشزد کرد. سواد رسانهای به عنوان قابلیت، توانمندی، مهارت و ملکه وجودی مدیریت مصرف رسانه از طریق تحلیل هوشمندانه پیام و تمییز سره از ناسره آن، یکی از اصلیترین و بنیادینترین ابزار مقابله با بحرانهایی همچون ویروس کرونا است.
بحرانها مسیر زندگی اشخاص را از ریل عادی و برنامهریزی شده خارج میکند، فضای جامعه به شدت ناثبات شده و هیجانات و احساساسات بر فضای عقلایی جامعه مستولی میشود. اضطراب بر منطق کنشی و عملکردی آحاد جامعه حاکم شده و موجب جو روانی ترس میشود و همین دیالکتیک، مجدداً اضطراب فردی را افزون میکند.در اینجاست که ضریب تأثیر پروپاگاندا، شایعهپراکنی و موجسواری رسانهای بیش از پیش میشود؛ چرا که قوه عقل تضعیف شده در انسان منجر به زودباوری، عدم هوشمندی و تأثیرپذیری او از جریان سهمگین اخبار دروغ میشود.
-نصرالهی با اشاره به لطمات بی توجهی به مولفه های سواد رسانهای به عنوان مهارت مواجهه هوشمندانه با محتواهای رسانهای گفت: متأسفانه در همین یک ماه اخیر از زمان ورود کرونا به کشور، پدیدهها و اتفاقات بعضاً نامبارک و نامیمونی رخ داده که کنکاش پیرامون آنها نشان میدهد که یکی از اصلیترین علل بروز آنها، «ضعف سواد رسانهای جامعه ایرانی» است. تشکیل صفهای طولانی بنزین و مصرف شربی الکل و متأسفانه جان باختن جمعی از هموطنان، نمونهای از این موارد است. اینکه افراد بدون توجه به اعتبار منبع تولید و توزیع اخبار به ویژه از جهت غرض و هدف او و بدون راستیآزمایی پیام از جهت منطقی تحت تأثیر آن قرار میگیرند و کنشی را بروز میدهند، همه و همه نشانهای از ضعف عمومی جامعة ما در کسب ملکات و مهارتهای سواد رسانهای است.
- به نظر میرسد که بدیهیترین و در عین حال مهمترین لطمهای که از ضعف مذکور متوجه جامعه است، «لطمه جسمی» است. مصرف مشروبات الکلی به خیال پیشگیری از کرونا، استفاده خودسرانه از داروهای غیرمرتبط و بعضاً مخرب در زمان بروز علائم کرونا و صدها مورد دیگر نمونههایی از این لطمه هستند. متأسفانه در نیمه دوم اسفند، صد و اندی از هموطنان به واسطه مصرف شربی الکل جان باختهاند. البته ممکن است این مسئله جنبههایی از سبکزندگی نیز داشته باشد اما با فرض مصرف با هدف پیشگیری که یقیناً یکی از منابع شکلگیری چنین تصوری اخبار فضای مجازی بوده است، نشان از لزوم سواد رسانهای در حفظ سلامت جسمی دارد. چه بسا اگر همین افراد از سطح مناسبی از سواد رسانهای برخوردار بودند، میتوانستند به نادرست بودن چنین اخباری پی ببرند و تحت تأثیر آن قرار نگیرند.
-«لطمه روحی و روانی» دومین آسیبی است که متوجه جامعه خواهد شد. ایجاد ترس افراط گونه منتهی به اضطراب میتواند سبب بروز خشونت در جامعه و بینظمی بشود. در عین حال همین لطمه تأثیرپذیری نسبت به رسانهها بیش از پیش میکند. به وجود آمدن وسوسههای ذهنی و وسواسهای رفتاری پیامدهای چنین آسیبی است. شاید همین روزها یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز در خانوادهها و سطح عمومی جامعه، رعایت بهداشت فردی و محیطی باشد که بعضاً منجر به درگیری میشود.
-همچنین «لطمه دینی و فرهنگی» سومین لطمهای است که کرونا به واسطه ضعف سواد رسانهای کاربران میتواند داشته باشد و مشاهده شد که دو جریان ضددینی و متحجر لندن نشین، همزمان با هم و البته به شکل طراحی شدهای مکمل یکدیگر، سعی داشتند دوگانگی و تناقض «علم و دین» و «عقلانیت و معنویت» را در قصه کرونا برجستهسازی کنند. این در حالی است که عقلانیت معنویتگرای شیعه از همان ابتدای وقوع این اتفاق، رویکردی متعادل و متناسب را در پیش گرفت. به نظر میرسد سواد رسانهای بصیرت گرا میتواند نه تنها کاربران را در تأثیرپذیری این جریان خبری ایمن کند، بلکه میتواند نمونهای مؤثر در آگاهیبخشی به مخاطبان نسبت تبارشناسی جریانها و شبکههای معاند لندننشین باشد.
-لطمه چهارم ضعف سواد رسانه ای «اقتصادی» است و همانطور که در بسیاری از تصاویر دیده شد، تغییر الگوی مصرف مردم جهان از یک وضعیت عادی و متعادل به یک وضعیت اضطراری و هیجانی در انبار کردن اجناس مصرفی که منجر به خالی شدن قفسههای فروشگاهها و درگیریهای میدانی شد، نشان از قدرت بازنمایی و تصویرسازی رسانه از بحران دارد. البته این پدیده در کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر به ویژه کشورهای مدعی توسعه یافتگی غربی کمتر به وقوع پیوست.در هر حال رسانهها در شکلدهی به اپیدمی مصرف هیجانی و افراطی بیتأثیر نبودهاند و فضاسازی ترس یقیناً در بروز چنین رفتاری مؤثر بوده است؛ این در حالی است که اکثر کشورها ضمن تأکید بر وجود ذخیرههای کالایی کافی، سعی در اطمینانبخشی به مردمشان دارند، اما همین مصرف هیجانی رسانه ساخته، سبب نامتوازن شدن نظام توزیع کالا و بروز بحرانهای خودساخته اقتصادی میشود.
«لطمه دینی و فرهنگی» سومین لطمهای است که کرونا به واسطه ضعف سواد رسانهای کاربران میتواند داشته باشد و مشاهده شد که دو جریان ضددینی و متحجر لندن نشین، همزمان با هم و البته به شکل طراحی شدهای مکمل یکدیگر، سعی داشتند دوگانگی و تناقض «علم و دین» و «عقلانیت و معنویت» را در قصه کرونا برجستهسازی کنند. این در حالی است که عقلانیت معنویتگرای شیعه از همان ابتدای وقوع این اتفاق، رویکردی متعادل و متناسب را در پیش گرفت.
-همچنین ضروری است که بگویم آخرین لطمهای که در اینجا بیان میشود، «لطمه سیاسی» است. تصویرسازی رسانههای متفرقه و غیررسمی از ناکارآمدی تصمیمهای سیاستی و سیاسی، سبب بروز نوعی «کماعتمادی و بیاعتمادی» نسبت به نظام سیاسی و رسانههای رسمی آن میشود. این در حالی است که مورد وثوقترین و در عین حال انسجامبخشترین رسانهها، رسانههای رسمی کشور هستند. بازار شایعات میتواند تا آنجا جولان بدهد که متعاقب هر تصمیمی، رفتاری متناقض از مردم سر بزند که این وضعیت خود اوضاع را بغرنجتر میکند. در همین ایام، شبهة عدم قرنطینه کردن قم به عنوان اولین شهر کرونایی و همچنین شایعه عدم توقف پروازهای شرکت ماهان که در لایههای عمیق به دنبال تضعیف نهادهای دینی و انقلابی است، دو محور موضوعی مهم سیاسی در پدیده کرونا بود.
-پروپاگاندهای رسانههای معاند سبب آسیبرسانی به رابطه اعتماد محور میان مردم و نظام سیاسی و رسانههای آن است و به نظر میرسد که اصل صداقت و صراحت میتواند مبناییترین راهبرد رسانههای رسمی کشور باشد. یکی از خطوط خبری بسیار مهم و مؤثری که دولت و صدا و سیما در این ایام دنبال کردن، اعلام رسمی آمار مبتلایان، جانباختگان و بهبودیافتگان بود. به نظرم همین خط خبری ساده، جلوی حجم وسیعی از شایعات و اضطرابافکنیها را در جامعه گرفت. البته رسانههای معاند سعی در مخدوشکردن این آمار داشتهاند اما به نظرم توفیقی در جهت نداشتند. همین نمونه شفافیت صداقتمحور نشان از عمق اثرگذاری این راهبرد دارد. در عین حال رصد روزآمد شایعات و پاسخدهی به آن خط سیاستی دیگری است که باید پیگیری شود.
- وجود یک «قرارگاه رسانهای متمرکز» جهت مدیریت رسانهای کشور در چنین بحرانی اصلیترین پیشالزام است و چنین قرارگاهی، در درجه اول باید پایش و رصد به روز، گسترده، عمیق از جریان خبری کشور داشته باشد. این اولین و لازمترین کاری است که باید انجام شود. در این جهت رسیدن به الگویی از منابع تولید شایعه، محورهای موضوعی شایعه و ... ضروری است. متعاقب شکلگیری چنین تصور واقعگرایی از وضعیت موجود میدان میتواند دست به مداخله زد. به نظر میرسد که پاسخگویی منطقی، اقناعکننده و به روز و به هنگام به شبهات و شایعهها اصلیترین تاکتیک میدانی خواهد بود.
-از برکات بحرانی چون کرونا همین بس که توجه ما و به ویژه سیاستگذاران و برنامهریزان فرهنگی و ارتباطی را یک بار دیگر به وضعیت نابسامان و نامطلوب سواد رسانهای جلب کرده و همین تهدید میتواند با یک سیاستگذاری کوتاهمدت، میان مدت و بلند مدت و برنامههای عملیاتی برآمده از آنها به یک فرصت منحصر به فرد بدل شود. تقویت و نهادینهسازی سواد رسانهای، روندی زمانبر و بنیادینتر است که به نظر میرسد کرونا سبب شده است که نوعی تمهید و آمادگی ذهنی در کاربران نسبت به جایگاه و ضرورت آن به وجود آید، تا تنور داغ است نان سواد رسانهای در تنور عطش افکار عمومی چسبانده شود. در همین ایام میتوان کارگاههای سواد رسانهای را به شکل رسانهای و مجازی طراحی و منتشر کرد. نشان دادن تکنیکهای تحلیل اخبار کرونایی میتواند به شدت اثرگذار باشد و سبب شکلگیری موج جدی و جدید اقبال جامعه به مقوله سواد رسانهای شود.
وجود یک «قرارگاه رسانهای متمرکز» جهت مدیریت رسانهای کشور در چنین بحرانی اصلیترین پیشالزام است و چنین قرارگاهی، در درجه اول باید پایش و رصد به روز، گسترده، عمیق از جریان خبری کشور داشته باشد. این اولین و لازمترین کاری است که باید انجام شود.
-زمانی که شفافیت از سوی جریان رسانهای رسمی کشور باشد، منجر به تشویش افکار عمومی نمیشود. اتفاقاً شفافیت سبب بروز نوعی طمأنینه در مخاطبان شده و وجاهت دستگاه سیاسی را به مراتب افزون میکند. آنچه که در مدیریت بحرانها کارساز است، اعتماد طرفینی مردم و حاکمیت است و این مهم جز با صداقتمحوری تحقق نمییابد. در عین حال پیگیری خط خبری امیدآفرین، مثبتنگر و نشاطانگیز نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. در همین ایام اتفاقات خوب و دلنشینی از فداکاریها، تلاشها و مجاهدتها رخ داده است که میتواند تهدید کرونا را به فرصت ارتقای سرمایه اجتماعی و فرهنگی جامعه مبدل کند.
انتهای پیام/