(در این مطلب احتمال لو رفتن داستان فیلم وجود دارد)
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، طی هفتههای اخیر فیلم های بسیاری از هجوم مردم دنیا به ویژه اروپا و آمریکا به فروشگاههای زنجیرهای برای خرید و ذخیره موارد بهداشتی و غذایی منتشر شده است و بعضاً شاهد نزاع مردم برای دریافت یک بسته دستمال کاغذی بیشتر بودهایم. در حالی که اگر هر کسی به اندازه نیازش این کالاها را خریداری کند، شاهد کمبود ناگهانی آنها در بازار نخواهیم بود. موضوعی که به خوبی در فیلم سینمایی «سکو» شاهد آن هستیم؛ فیلمی در مذمت خودخواهی.
«سکو» با نام انگلیسی The Platform به کارگردانی «خالدر خازتلو» محصول کشور اسپانیا است که توسط شبکه نتفلیکس عرضه شده. این فیلم تا کنون ۱۴ مرتبه در جشنوارههای مختلف نامزد دریافت جایزه شده که حاصل آن ۹ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین جلوههای ویژه بصری است.
این فیلم ۱۰۴ دقیقهای با بازی «ایوان ماساگه» داستان فردی به نام «گورِنگ» است که به صورت داوطلبانه وارد یک زندان عجیب میشود تا در ازای ۶ ماه حضور آزمایشی در آن، مدال افتخار دریافت کند.
این زندان به صورت عمودی بنا شده و معماری عجیبی دارد؛ بیش از صدها طبقه زیر زمین است و بین هر طبقه حدود ۶-۷ متر فاصله وجود دارد، در عین حال وسط هر طبقه سوراخ مربعیشکل بزرگی قرار دارد که زندانیان میتوانند همدیگر را رؤیت کنند.
زندان مذکور روند پچیدهای دارد، به طوری که زندانیان (اعم از داوطلبان و مجرمان) هر ماه در یکی از طبقات آن به هوش میآیند و با همسلولی خود زندگی میکنند. در صورتی که همسلولی آنها بمیرد یا کشته شود، پس از به هوش آمدن شاهد یک همسلولی جدید خواهند بود. در این زندان، مسأله اصلی بقاست، به طوری که هر روز یک سکو پر از غذاهای متنوع و رنگارنگ از بالا به پایین حرکت میکند و زندانیهای هر طبقه طی ۲ دقیقه میتوانند از غذاهای آن تناول کنند. طبیعی است افرادی که در طبقات بالایی قرار دارند، از شانس بیشتر برای دریافت غذا برخودارند و افراد طبقات بسیار پایین غذایی دریافت نمیکنند. ضمن اینکه سیستم به نحوی برنامهریزی شده است که اگر یک زندانی تکهای از غذا را نگهداری کند، هوای آن سلول به سرعت گرم یا سرد میشود و این تغییر دما به حدی آزاردهنده و کشنده است که هیچ کس نمیخواهد آن را تجربه کند، بنابراین از قانون ذخیره نکردن غذا سرپیچی نمیکند.
البته اگر طبقات بالاتر در مصرف غذا صرفهجویی کنند، این میزان غذا برای زندهماندن همه کفایت میکند، اما مشکل از جایی شروع میشود که زندانیان طبقات پایینتر که یک گرسنگی طولانیمدت را تجربه کردهاند، وقتی سر ماه بعدی در طبقهای بالاتر به هوش میآیند، میخواهند کمبود غذای ماه قبل را جبران کنند و به طرز وحشیانهای غذاها را به نیش میکشند. درست مانند هجوم مردم به فروشگاهها برای خرید مایحتاج بیش از حد نیاز و در نتیجه، کمبود آن برای دیگران.
زندانیان در «سکو»، میتوانند هنگام ورود به این مکان یک وسیله با خود همراه داشته باشند. بر همین اساس، هر شخصی بنا به سلیقه و نیاز شخصی، وسیلهای را انتخاب میکند، یکی شمشیر را بر میگزیند، یکی چاقو را، دیگری سگ خود را و یکی هم مانند «گورِنگ» کتاب را انتخاب میکند. همینجاست که وجه تمایز شخصیت اصلی داستان با دیگر افراد مشخص میشود. او نمیخواهد به بینظمی، خشونت و وحشیگری تن دهد اما کمکم تحت تأثیر فضای زندان و زندانیانش قرار میگیرد. به همین دلیل، این فیلم مملو از صحنههای خشونتآمیز همچون قطع عضو و خونریزی است و تماشای آن به گروههای حساس و افراد کمتر از ۱۵ سال به هیچ وجه توصیه نمیشود!
روند داستانی فیلم پلتفرم خیلی منسجم و منظم پیش میرود و سکانس اضافهای در فیلم وجود ندارد. با وجود لوکیشن تکراری، فیلم به هیچ عنوان کسلکننده نیست و مخاطب را تا انتها همراه میکند. قهرمان فیلم ابتدا شخصیتی مقاوم دارد، اما در اواسط فیلم میشکند تا اینکه بار دیگر در پایان فیلم و تحت تأثیر همراهی سیاهپوستی به نام «باهارات» که فردی خداباور و صوفیمسلک است، علیه سیستم قیام میکند؛ قیامی که نماد آن «سالم برگرداندن یک تکه کیک» به طبقه صفر (بالاترین طبقه زندان) برای رؤیت گردانندگان سیستم است.
«گورِنگ» در قامت یک قهرمان زخمخورده و خونآلود که مخاطب را به یاد تمثال مسیح میاندازد، در حالی که در طبقه ۶ (یکی از بهترین طبقات زندان) است و فاصله چندانی تا آزادی ندارد، به ضیافت پشت میکند تا با ریاضت، عافیت را برای دیگر زندانیان به ارمغان آورد. او نشان میدهد اگر هر کس به سهم خود قانع باشد و دیگر افراد کلونی را هم مدنظر داشته باشد، هم خودش زندگی بهتری خواهد داشت و هم دیگران.
انتهای پیام/