بله، حتما میشناسید! 14 فروردین 99 ساعت 9 صبح گنبدکاووس؛ تقاطع خیابان حافظ و میهن (معروف به چهار راه میهن) با ماشین از خیابان حافظ عبور میکردم سرعتم که کم شد چند کارگر جوان به سمت شیشه نیمه باز ماشین هجوم آوردند: کارگر حاجی!؟؟
خبری از ماسک، دستکش و فاصلهگذاری اجتماعی نبود، در چشم این جماعت خواستهای دیگر موج میزد غم نان!؟
لحظهای خودم را جای جوان کارگری که دستش را از بالای شیشه داخل خودرو کرده بود و داد میزد حاجی 40 تومن میآم!! تصور کردم، خدای من ... این خانوادهها که با بلای ناخوانده کرونا درآمد خود را از دست دادهاند چگونه گذران زندگی میکنند؟
کسی که غصه نان دارد 100 میلی لیتر الکل 10 هزار تومانی، یک جفت دستکش بادکنکی 1500 و ماسک 7 هزار و 500 جای در سبدش دارد؟ به نزدیکان خود (اقوام و همسایهها) از این زاویه بنگرید و ببینید مشاغلی که دچار بحران شدهاند پیدا میکنید؟ همنوعانی که درآمدی ندارند و شرم و حیاء پردهای شده است که پشت این پرده نالهای، آه و غصهای سنگین نهفته است.
دستفروشها، کاسب جمعه بازاری، راننده سرویس مدارس، بنا و کارگر ساختمان، شاگرد املاکی و خیلی از مشاغلی که در ذهن شما لیست شد و در اینجا مجال ذکر آن نیست در این شرایط چه میکنند؟
بدیهی است که جبران این حجم از رنج و درد مردم عزم ملی میخواهد، به حال و روز نزدیکان خود بنگریم و تنگدستان در حجب و حیاء مانده را دستگیری کنیم. همان طور که سعدی گفته:
جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر بنده پاش
ره نیک مردان آزاده گیر
چو اِستادهای دست افتاده گیر
به یاد داشته باشیم هر نوری که به زندگی دیگران میتابانیم بازتاب آن انواری از جانب خداوند است خداوندی که رحمانیتش زبانزد خاص و عام است.
==============================
یادداشت از «جعفر کشتهگر» مدرس دانشگاه
==============================
انتهای پیام/۸۳۰۱۴