به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، روایت زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم؛ مهندس حسن رجایی فر به زودی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر میشود.
مصیب معصومیان که خود از مدافعین حرم عقیله بنی هاشم (ع) و از یاران نزدیک شهدای خان طومان است کمر همت بسته که دینش را به همرزمانش ادا کند. وی که تاکنون بیش از ۱۰ عنوان کتاب با موضوعات خاطرات شهدای مظلوم خانطومان نگاشته است، این بار به سراغ مرد خستگی ناپذیر خانطومان رفته است؛ مردی که هنوز پیکر پاک و خستهاش به وطن بازنگشت.
شهید مدافع حرم حسن رجایی فر در چهارم تیر ماه ۱۳۵۴ در یکی از روستاهای کامیکلا شهرستان بابل و در پای کوههای سر به فلک کشیده البرز چشم به جهان گشود که نامش را از ارادت خاص خانواده متدین و مذهبیاش به خاندان بزرگ عصمت و طهارت، حسن نامیدند.
از همان اول کودکی صبر و زیبایی خلقش زبانزد اهل روستا بود. دوران کودکیاش تازه داشت شکل میگرفت که صدای تیر و ترکش و بوی شهید و شهادت از گوشه گوشه مملکت به گوش میرسید و تابوت هایی در همین حوالی و روستاهای همجوار بر روی دست مردم شریف و مومن تشییع میشد از همان دوران کودکی به عضویت بسیج محله درآمد و طولی نکشید که عضو فعال بسیج و مسجد محله شد. گرچه به جبهه و جهاد بسیار علاقهمند بود اما سن کمش اجازه ورود به جبهه را به او نداده بود.
دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در همان روستا و منطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند و از آنجایی که به کارهای الکتریکی و برق علاقه داشت، مهارت خاصی در این زمینه کسب کرد. طوری که اکثر کار دستیهای مدرسه اش را با وسایل برقی آماده و در این بخش جوایزی را هم کسب کرد. تحصیلات اولیهاش را در سال ۷۳-۱۳۷۲ تا مقطع دیپلم علوم انسانی پیش برد و ادامه تحصیل را به وقتی دیگر انداخت و وارد بازار کار شد. دو سالی نگذشت که وارد خدمت مقدس سربازی شد و در همان سال اول خدمت سربازی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج تا زمان شهادت سه فرزند بود.
در امتداد خدمت مقدس سربازی، به سربازی دائمی نظام در آمد و در سال ۱۳۸۷ به عضویت پاسداری در سپاه متنعم شد. در سال ۱۳۸۲ در دانشگاه آزاد اسلامی در رشته مدیریت بازرگانی و در عرض ۲ سال و نصفی لیسانس گرفت و با توجه به مشغله ای که داشت، برای ارشد ثبت نام و در سال های ۹۳-۹۲ در رشته مدیریت استراتژیک این رشته را به پایان رساند. هر زمان و مکان مأموریتی بود با جان و دل میپذیرفت و کارش را فقط و فقط برای رضای خدا انجام میداد و در دی ماه ۱۳۹۴ بود که برای اولین بار به ماموریت رزمی حقیقی یعنی پیکار با دشمنان زبون و کافران حربی، دشمنان اسلام و به خصوص شیعه در کشور سوریه رفت. پس از ۲۰ روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و برای معالجه و درمان به ایران بازگشت.
۱۴ فروردین ۱۳۹۵ موعد دوم ماموریتش بود. پس از رزم سنگین ۲۲ روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه مشغول رزم بود که در روز پنجشنبه ۱۶/۲/۱۳۹۵ و در عملیات ناجوانمردانه دشمن کافر، در حالی که نیروها در زمان نه صلح و نه جنگ بودن مورد هجوم همه جانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان به ظاهر مسلمان احرارالشام ، جیش الفتح ، داعش و... قرار گرفتند که به همراه ۱۴ لاله خونین بال استان همیشه لاله خیز مازندران در منطقه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و هنوز هم که هنوزه پیکر پاک و خستهاش به وطن بازنگشت.
مصیب معصومیان در این باره میگوید:
از صورت پیر و سالها زحمتکشیدهشان خواند. کمی بعد از مصاحبه، دیگر حیرتزده به آنچه آنها میگفتند، گوش میدادم. گاه میپرسیدم و گاهی از خاطرات تکاندهندۀ پدر شهید، اشکم جاری میشد. مات میشدم و همه اینها شوق شنیدن مصاحبه را در من دوچندان میکرد.
در بین حرفهایش فهمیدم که همۀ اتفاقات مهم و بزرگ زندگی حسنآقا از قبل به او الهام میشد. این الهامات و قصههای شنیدنی آن، مرا مجاب میکرد که فقط شنونده باشم و بیشتر راغب شدم که زندگی مرد خستگیناپذیر مهندس شمالی خانطومان را بدانم. در طی چند جلسه، مجموعاً ۲۵۰ دقیقه از پدر و مادر شهید مصاحبه گرفتم. در آخرین جلسه، پدر شهید جزوه چاپشدهای به من داد که دستنوشته حسنآقا در آن بود. تا به منزل خودم برگشتم، تقریباً اواخر شب، شروع کردم به خواندن. حیران شدم وقتی اتفاقات زندگی حسنآقا را خواندم که با قلم خودش نوشته بود. اتفاقات را در چهارده بند آورده بود. شاید به نیت چهارده معصوم چنین نوشته؛ اما هرچه بود، نیت خدایی حسنآقا در نوشتههایش جاری است.
کتاب زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم حسن رجایی فر به قلم مصیب معصومیان به زودی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار میشود.
انتهای پیام/