به گزارش خبرگزاری فارس از خرمشهر، امروز سوم خردادماه است. سالروز آزاد سازی خرمشهر یا به تعبیری خونینشهر. امروز یادآور آزاد سازی شهری است که به تعبیر سید اهل قلم، دروازهای در زمین دارد و دروازهای در آسمان! و دروازه آسمانی آن به سمت کربلا گشوده میشود که جز مردانِ مرد را به آن راه نمیدهند!
امروز سند زنده از فداکاری، رشادت، ایثار و جانفشانیهای رزمندگان غیور و شجاع و آخرالزمانی مهدی موعود(ع) است که برای آرمان خود اندکی تعلل نکردند و با خون پاک و اثرگذار خود، فصل جدیدی را در انقلاب اسلامی گشودند.
شهدایی که ایستادگی کردند تا انقلاب و مردم از پا نیفتند، از خود گذشتند تا ملت ما به خواستههای خود برسد، ذره ذره شدند تا کشور ما بزرگ و بزرگتر شود و خلاصه حماسه خلق کردند تا نسل جدید شجاعت و صلابت و ایستادگی را به ارث ببرد.
بر همین این اساس و به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر با حاج حسن آذرینیا از رزمندگان باصفا و فداکار دفاع مقدس و حاضر در عملیات بیتالمقدس(آزاد سازی خرمشهر) به گفتوگو نشستیم.
فارس: خودتون رو معرفی کنید.
آذرینیا: بنده حسن آذرینیا، فرزند قباد متولد سال 1338 در شهرستان آبادان هستم. اکنون 61 سال سن و 5 فرزند دارم و بازنشسته سپاه پاسداران و ساکن اهواز هستم.
بنده در هنگام شروع جنگ 21 ساله و عضو رسمی سپاه بودم که دوشادوش دیگر رزمندگان مشغول نبرد با دشمن متجاوز شدم.
بنده همزمان با تهاجم دشمن در واحد عملیات سمت داشتم سپس در مخابرات سپاه انجام وظیفه کردم و پس از سقوط بخش شمالی خرمشهر جانشین فرمانده بسیج منطقه(شهید عبدالرضا موسوی) شدم. در عملیات الی بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر مسوول واحد تعاون رزمی 22 بدر بودم.
به صورت مستقیم در عملیاتهای ثامنالائمه، الی بیت المقدس، طریق القدس، رمضان، بدر، خیبر، والفجر 8 و والفجر مقدماتی و به صورت غیر مستقیم به دلیل مسؤولیتی که داشتم در عملیاتهای جنوب کشور حضور داشتم.
فارس: در رابطه با آغاز جنگ تحمیلی برای ما صحبت کنید.
آذرینیا: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آشنا شدن ملتهای جهان با آرمانهای نظام اسلامی، صدام ملعون با حمایت تمام جانبه و تمام قد همه مستکبران عالم به دنبال این بود که به این انقلاب نوپا ضربه وارد کند.
بر همین اساس در روز 31 شهریورماه ارتش عراق با هجوم به ایران، جنگ تحمیلی را آغاز کرد و با تمام امکانات و ادوات خود وارد عرصه شد اما جوانان ما با توکل به خدای متعال و با ایمان و شجاعت و رشادت مثالزدنی خود در برابر دشمن ایستادگی کرده و حماسه خلق کردند.
فارس: در رابطه با جنگ در خرمشهر و حال و هوای آن زمان برای ما بگید.
آذرینیا: رژیم بعثی با دو لشکر پیاده زرهی و یک تیپ مهندسی وارد خرمشهر شد و توپ و مهمات را بر سر مردم شهر ریخت که به یاد دارم تعداد فراوانی از مردم بی گناه و مظلوم شهید شدند و پس از هجوم وحشیانه دشمن، بسیاری از مردم آواره شدند.
رزمندگان در کوچه پس کوچههای شهر به مبارزه پرداختند. ما در آن زمان حدود 3 هزار نفر بودیم اما در مقابل دشمن 30 هزار نیروی انسانی داشت و از لحاظ توان نظامی و مهمات و سلاح در بهترین درجه قرار داشت و حمایت بیش از 30 کشور را به همراه داشت.
اما ما در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح هیچ امکانات و ادواتی نداشتیم. دورههای آموزشی کمتری را دیده بودیم و غالبا جوان بودیم اما با توکل و اراده مثالزدنی ایستادگی و مقاومت میکردیم و گاهی به قلب دشمن میزدیم و با گرفتن اسلحه آنها با خودشان میجنگیدیم.
ما در اوج خطر و آتش بودیم که در کوچههای خرمشهر با دست خالی در برابر تانکهای رژیم بعثی ایستادگی میکردیم. در منطقه مولوی خرمشهر به همراه شهید سید علی حسینی با تانک عراقی درگیر شدم و این شهید والامقام در آن لحظه با آرپیجی حدود 6 تانک عراقی را منهدم کرد و یکی از تانکها به سمت او شلیک کرد که ما تصور کردیم سید علی حسینی شهید شده است اما جان سالم به در برد.
بعد از این جریانات برای استراحت به مدرسهای اعزام شدیم که شب هنگام این مدرسه را به توپ بستند و تعدادی از نیروهای ما از جمله شهید محسنیفر و شهید سید علی حسینی به شهادت رسیدند که این اقدام باعث ناراحتی ما و به اوج رسیدن احساسات شد.
این جا بود که شهید جهانآرا برای روحیه دادن و دلداری به رزمندگان و نیروها آن جمله معروف را بیان کرد که: بچهها، اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛ مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند. این شهید باز ادامه داد که از هیچ کس انتظار کمک نداشته باشید و او بارها در این مواقع اسم خیانت را به زبان میآورد.
فارس: خیانت؟
آذرینیا: بله خیانت. تجهیزات و نیروی کامل دشمن از یک طرف و خیانتهای داخلی از سوی بنیصدر در طرف دیگر موجب شد که شهر سقوط کند. بنده بارها از شهید جهانآرا بحث خیانت را شنیدم یک مرتبه در 10 مهر و یک مرتبه در 24 مهر که خرمشهر در این روز به خونینشهر نامگذاری شد.
در روز 24 مهر دشمن بسیاری از مناطق شهر را به تصرف درآورد و جنگ تن به تن شده بود در آن حادثه تعدادی به شهادت رسیدند و تعدادی مجروح شدند ولی متاسفانه ما حمایت نمی شدیم.
بنده عازم سپاه آبادان شدم و در اتاق مخابرات حضور پیدا کردم که به شدت اصرار داشتم با رئیس جمهور بنیصدر ارتباط تلفنی برقرار کنم، تماس برقرار شد و فردی جواب بنده را داد، خواستم با بنی صدر صحبت کنم اما پذیرفته نشد اما با اصرار فراوان با رئیس دفتر او صحبت کردم و مشکلات و درگیری و کمبود را به او اطلاع دادم اما او در پاسخ به بنده گفت که با چوب و سنگ مقاومت کنید! در حالی که جوانان ما در حال پرپر شدن بودند و این صحبت داغ دل ما را بیشتر کرد.
من پس از این قضیه به خرمشهر برگشتم و با شهید جهانآرا دیدار کردم و داستان و ماجرا را به اطلاع او رساندم. شهید جهان آرا دستان خود را روی سرش قرار داد و با بغض و اشک به من گفت که این(بنیصدر) در حال خیانت است!
فارس: در رابطه با سقوط خرمشهر برای ما صحبت کنید.
آذرینیا: خرمشهر با هجوم وحشیانه رژیم بعثی سقوط کرد. البته کل خرمشهر به دست عراقیها نیفتاد بلکه بخش شمالی شهر ساقط شد. همه ما از این اتفاق به شدت ناراحت بودیم اما مقاومت را رها نکردیم.
همه ما به دنبال این بودیم که شهر را پس بگیریم و در نهایت پس از جنگ سخت و طاقتفرسا خرمشهر را در سوم خرداد باز پس گرفتیم و خونینشهر آزاد شد.
نیروهای ما در عملیات بیتالمقدس که واقعا عملیات گسترده، نفسگیر و فرسایشی بود توانستند ضربات مهلکی را بر دشمن وارد کند که دشمن تلفات فراوانی را داد و حدود 17 هزار عراقی اسیر شدند.
فارس: از لحظه آزادسازی خرمشهر و ورود به مسجد جامع شهر برای ما صحبت کنید.
آذرینیا: شادترین لحظه زندگی من زمان آزادسازی خرمشهر است. همه ما در یک شور و نشاط و شعف قرار داشتیم و به همدیگر تبریک میگفتیم.
ابتدا مشتاقانه و با خوشحالی تمام به سمت مسجد جامع رفتیم، بنده در این لحظه پرچم خوشرنگ جمهوری اسلامی ایران را بر مناره مسجد نصب کردم و شهید افشاری اذان ظهر را در مسجد جامع خرمشهر گفت.
این اتفاق نشاط دوباره و روحیه دو چندانی را به تمام ملت ایران و رزمندگان بخشید چرا که خرمشهر فقط بحث سرزمین نبود، بلکه بحث اعتقاد و ایمان بود.
فارس: برای ما بر لزوم انتقال خاطرات و سرمایه جنگ به نسل جدید بگید.
آذرینیا: روحیه حماسه، فداکاری، ایثار و ولایتمداری باید در جامعه ما همیشه برقرار و پررنگ باشد. خیلی از اتفاقات و صحنهها در دفاع مقدس شکل گرفت اما در سینهها ماند و منتقل نشد.
رسالت همه به ویژه متولیان فرهنگی این است که آثار و اسناد صلابت و شجاعت ملت ایران و حماسه رزمندگان را به نسل جدید و جوانان منتقل کنند چرا که این یک تکلیف است.
جوانان با الگوگیری از شهدای عزیز ما به مقام بالا و معرفت میرسند و کشور با وجود روحیه حماسه، فداکاری، ایثار و ولایتمداری بیمه میشود.
فارس: حرف پایانی؟
آذرینیا: شهدا یک رسالت و دین سنگینی را بر دوش ما قرار دادند، شهدا دین خود را ادا کردند و جان دادند اما ما در مقابل آنها چه مسؤولیتی داریم؟ ما باید راه آنها را ادامه دهیم و فرهنگ شهادت را در جامعه تزریق کنیم.
خرمشهر متاسفانه مورد بیمهری قرار گرفته است، خرمشهر آزاد شد ولی آباد نشد. این شهر در ایامی بهترین شهر خاورمیانه بود اما اکنون از سوی برخی از مسوولان مورد ظلم قرار گرفته است.
آیا اگر موسویها و جهانآراها اکنون در این شهر حضور داشتند باز وضعیت اینچنین بود، قطعا نه چرا که آنها فعال، دغدغهمند، توانا، انقلابی و بدون تعارف بودند.
عدم مطالبهگری از سوی مردم و تسلط مسوولان غیرمسوول دو علت رنج دیدن خرمشهر است، شهری که یک روز در اسارت دشمن بود و برخی مواقع در اسارت افراد سودجو و فرصتطلب!
گفت و گو از محسن یوسفی
انتهای پیام/72033/ر