اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

با رنگ باختن حافظه جمعی، توانایی مقابله ما با همه گیری بعدی نیز رنگ خواهد باخت

رسانه های دیجیتال انتشار اطلاعات نادرست را ساده تر می کنند. مثلا ظهور ویدئوهای واقع نما حکایت از این دارد که ممکن است مردم در آینده به طرق پیش بینی نشده ای در مورد شواهد متقاعد کننده مربوط به ویروس کرونا تردید کنند.

با رنگ باختن حافظه جمعی، توانایی مقابله ما با همه گیری بعدی نیز رنگ خواهد باخت

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: درست پایین دهکده آنیوشی در ژاپن سنگی وجود دارد که این هشدار روی آن نقش بسته است: «مصیبت سونامی های بزرگ را به خاطر داشته باشید. هرگز پایین تر از این نقطه خانه نسازید.»

این سنگ بعد از سونامی بزرگی که در سال 1933 کل این منطقه را نابود کرد کار گذاشته شده و به کسانی که به هشدار آن گوش می کنند کمک کرده تا از بلای مشابهی که در سال 2011 تقریبا 80 سال بعد از آن فاجعه رخ داد در امان بمانند.

وقتی آخرین موج ویروس کرونا فروکش کرد، چه نوع سنگ یادآوری برای نسل های آینده وجود خواهد داشت؟

این پرسش فقط برای تاریخ ثبت شده و به خاطر خود تاریخ نیست. من به عنوان یک فیلسوف سیاسی می بینم که این مسئله با یک مشکل بسیار قدیمی در حوزه کاری من سر و کار دارد: اینکه چگونه باید اطمینان حاصل کرد که جوامع در طول زمان استوار و پایدار باقی می مانند. یادآورهای مادی – هر چیزی از لوح های سنگی گرفته تا مصنوعات دیجیتالی که اطلاعات مربوط به یک رویداد را در خود ذخیره کرده باشد – به حفظ و دوام حافظه جمعی نسبت به یک خطر خاص کمک می کنند.

با این حال گستره جهانی و عدم تناوب نسبی همه گیری هایی نظیر ویروس کرونا، باعث می شود که آنها برای حافظه جمعی به شکل خاصی چالش آور شوند.

 

مشکل سوگیری ها

هم اکنون تلاش بی سابقه ای برای انباشتن آرشیوهای دیجیتال عظیمی با اطلاعات مربوط به این همه گیری در جریان است. برای مثال پژوهشگران در دانشگاه آریزونا پروژه ای موسوم به «روزنگار سال بلازده: آرشیوی برای کووید19» را شروع کرده اند که از مردم دعوت می کند با هر چیزی، از ویدئوهای شخصی خود گرفته تا پست های اینستاگرامی و خاطرات اینترنتی شان را درباره زندگی در طول همه گیری ویروس کرونا در غنی تر کردن آن مشارکت کنند.

اما صرف انباشتن اطلاعات در یک مخزن کافی نیست؛ بدون وجود زیرساخت های اجتماعی و تکنولوژیک مناسب، مردم نه قادر به دسترسی و نه تفسیر آن هستند.

برای آنکه یک یادآور به راستی موثر باشد،  گروه های بزرگی از جمعیت باید این خطر را به رسمیت بشناسند و قادر به آماده سازی مناسب خود دربرابر آن باشند.

انگیزه دادن به مردم برای آرشیو کردن مطالب خود بزرگ ترین چالش است.  ما از جهات مختلف نسبت به تجربیات فردی خود دارای سوگیری های زیادی هستیم و معمولا خطرات را کمتر از میزان واقعی برآورد می کنیم یا نادیده می گیریم، مگر آنکه  به شکل دست اول با آنها رو در رو شویم.

مثلا شهر النبورگ در آلمان را که در امتداد رود مولده واقع شده در نظر بگیرید. ساکنان این شهر با وجود سیلاب های کوچک بسیار این رود زندگی خود را می گذراندند، بنابراین می دانستند که همواره خطری از جانب رود متوجه آنهاست. با این حال در سال 2002 زمانی که این سیلاب های همیشگی به شکل سیلابی درآمد که تقریبا هر 100 سال یک بار  در اروپا رخ می دهد و این شهر را زیر خود غرق کرد، مردم برای آن آماده نبودند. از آنجا که سیلاب های کوچک مشکل بزرگی برای مردم به وجود نمی آورد، آنها درک جامعی از خطر حقیقی یک سیلاب بزرگ نداشتند. در نتیجه بسیاری از آنها نسبت به  هشدارهای رسمی که از بالا آمدن شدید آب رود خبر می دادند شک داشتند. همین الگوی سوگیری را می توان در دیگر بلایا نظیر زلزله یا فوران های آتشفشانی نیز مشاهده کرد.

چالش های منتج از این سو گیری ها در طول زمان رشد می کند. تمام رویدادها در نهایت از حافظه زنده ناپدید می شوند و این روند حدود 90 سال طول می کشد. وقتی این اتفاق رخ داد، نسل های بعدی فرصت های کمتری برای داشتن گفتگوهای اقناع کننده با شاهدان عینی خواهند داشت. این تعاملات، عامل انگیزه بخش مهمی برای جدی گرفتن  قابل تکرار بودن تهدید است. ناپدید شدن  خاطرات شخصی واضح از فلج اطفال، سیاه سرفه و سرخک، با وجود خطرات کاملا مستند سازی شده این بیماری ها، به شکلی در افزایش رشد احساسات ضد واکسیناسیون نقش داشته اند.

 

چالش های فناوری

شاید بتوان با کمک فناوری تا اندازه ای بر این سوگیری ها غلبه کرد. تماشای ویدئوهای زندگی در قرنطینه یا گفتگو با کسانی که  مبتلا به این ویروس شده اند، نزدیک ترین چیزی است که نسل های آینده می توانند از طریق آنها به شکل دست اول از این همه گیری تجربیاتی به دست آورند یا با کسانی که چنین تجربیاتی به دست آورده اند گفتگو کنند.

اما ویدئو و دیگر رسانه ها نهایتا  امکان برقرار دیالوگ لازم را فراهم نمی کنندو بیشتر شکل تک گویی به خود می گیرند. ویدئوهایی از شهادت شاهدان عینی و روایت های دوراندیشانه مورخان درباره آخرین همه گیری جهانی قابل مقایسه یعنی آنفلونزای اسپانیایی سال 1918 وجود دارد. با این حال به نظر می رسد که یادآورهای ملموسی نظیر این ها موجب نشده که جامعه درک دقیقی از این خطر را در خود نهادینه کند.

 از طرفی فناوری می تواند در این تلاش مداخله کند. رسانه های دیجیتال  انتشار اطلاعات نادرست را ساده تر می کنند. مثلا ظهور ویدئوهای واقع نما حکایت از این دارد که ممکن است مردم در آینده به طرق پیش بینی نشده ای در مورد شواهد متقاعد کننده مربوط به ویروس کرونا تردید کنند. در واقع بسیاری از آنها همین امروز نیز این تهدید  را با وجود آمار بالای مرگ و میر دست کم می گیرند یا واقعیت های دیگر همه گیری را به عنوان یک هوچیگری رد می کنند.

در اینجا یک مشکل اساسی تر باقی می ماند. فناوری با قادر ساختن ما به درک و انتشار بهتر اطلاعات،  ما را دچار بیش باری اطلاعات کرده است. میزان توجهی که به هر موضوعی می شود همزمان با افزایش اطلاعات تولید شده در حال کاهش است. شاید هم اکنون یک همه گیری جهانی در پیش زمینه ذهن همگان قرار داشته باشد. اما آیا ما می توانیم فرض کنیم که این یادآورهایی که در پشت سر باقی می مانند، به طور خودکار توجهی را که سزاوار آن هستند از سوی کسانی که در یک جهان اشباع شده از اطلاعات زندگی می کنند به خود جلب کنند؟

 

امیدواری نسبت به نهادها

در دراز مدت به خاطر آوردن فعالانه ویروس کرونا از عهده هر کسی ساخته نیست؛ شاید بهترین کار اتکا به تعداد نسبتا اندکی از مردم باشد. در نتیجه آنها باید نقش یک سنگ یادآور زنده را ایفا کنند و در صورت ضرورت با قدرت به بقیه جهان هشدار دهند.

به نظر نمی رسد که نهادهای موجود بتوانند از پس این کار بربیایند. دانشگاه ها عمدتا بر خلق اطلاعات جدید و آماده کردن دانشجویان برای بازار کار تمرکز دارند نه انتشار گزینشی هشدارهای قدیمی. کتابخانه ها در کار ذخیره اطلاعات بسیار کارآمد هستند، ولی نه در تفسیر اطلاعات و ارتباط با جامعه.

سازمان های دولتی نظیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها و سازمان بهداشت جهانی بنا بر قاعده از قدرت جلب کردن توجه جامعه برخوردار هستند. با این حال حتی سازمان های دارای حسن نیت نیز ممکن است بنا به مقاصد دیگر مورد دخل و تصرف قرار گیرند. یکی از شروط زنده نگه داشتن این خاطرات از سوی یادآورها، این است که این نهادها در برابر فساد، دورنمای کمبود بودجه یا سازماندهی آنها به شکلی که نتوانند چابک و سریع عمل کنند صیانت شوند.

 شاید پرداختن به چالش های بالا مستلزم ایجاد نهادهای جدیدی باشد که نقش حافظه را بازی کنند و در برابر فساد واکسینه باشند و نقش رایزنی به طور کلی بین جامعه و دولت را ایفا کنند. این نهادها باید از صلاحیت لازم برای تایید صحت اطلاعاتی که به دست می آورند برخوردار باشند که بتوانند اعتماد عمومی را جلب و حفظ کنند. بعلاوه کسانی که آنها را حفظ می کنند نیز باید کارشناس ارتباط برقرار کردن با این یادآورها باشند، به شکلی که توجه عمومی را جلب کنند و بر سوگیری ها فائق آیند.

یکی از نهادهایی که با این معیار منطبق است «موزه شهر ولوس» در یونان است. این موزه در اصل به عنوان خانه اطلاعات برای این منطقه– از جمله واقعیات مربوط به زلزله ها و سیل های رخ داده در دهه1950 – بنا شده، اما اخیرا تمرکز خود را متوجه افزایش دادن آگاهی ها از خطر بیماری ها نیز کرده است. این موزه با کارشناسان آماده سازی در برابر بلایا و مقامات شهری برای شناسایی و دسترسی به گروه های در خطر و تهیه بازی های مبتنی بر حافظه فرهنگی  مشورت دارد و نقش آشکاری در زندگی این شهر ایفا می کند. امروز این موزه به عنوان یک مطالعه موردی در این باره به کار می رود که چگونه نهادها می توانند به حفظ حافظه جمعی در مورد خطرات کمک کنند.

نسل های آینده سزاوار آن هستند که بهترین جایگاه ممکن را در مقابله با همه گیری اجتناب ناپذیر بعدی داشته باشند. این آماده سازی شامل یادآورهای همیشگی درباره آنچه که در سال 2020 اتفاق افتاد نیز می شود.

نویسنده: شن دوناهو (Sean Donahue) دانشجوی دکترای فلسفه در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

منبع:  https://b2n.ir/810189

انتهای پیام.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول