اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  آذربایجان شرقی

به بهانه «روز جهانی صنایع ‌دستی»/ به حرمت دست‌های آغشته به هنر و اصالت

عبور بی‌محابای روزهای روی تقویم، کاری به کووید 19 و کرونازدگی ما و خانه‌نشینی‌هایمان ندارد. از راه می‌رسد و یادآوری می‌کند که امروز، روز جهانی صنایع‌دستی و هنرهای سنتی است.

به بهانه «روز جهانی صنایع ‌دستی»/ به حرمت دست‌های آغشته به هنر و اصالت

خبرگزاری فارس- فرینوش اکبرزاده: بیستم خرداد، یادآور شیر زنان و دلاور مردانی است که جانانه ایستاده است و هرچه از زخم و درد و تنهایی است به جان خریده‌اند تا هنر بی‌پناه نماند و اصالت از میان نرود.

صنایع‌دستی و هنرهای سنتی، نه فقط در نام که در جان، حافظ بی‌ادعای فرهنگ و اصالت کشورهاست و ایران ما سرزمین سراسر رنگ و هنر و تاریخ ما به‌قدری حرف نگفتنی دارد از این دریای بی‌انتها.

هنرمندان صنایع‌دستی، زنده نگاه‌دارندگان هنرهای سنتی همانانی هستند که اگر روزی روزگاری در کوچه و خیابان از کنارمان بگذرند آنها را نمی‌شناسیم؛ به حرمتشان دست بر سینه نمی‌گذاریم و با عزت در را برایشان باز نمی‌کنیم.

با این وجود آنان جریان‌ساز هستند، همین دست‌های چروک‌خورده هستند که دیروز را به فردا گره می‌زند؛ با همین انگشتانی که بارها زخم دفتین و چاقو را چشیده‌اند، رج به رج می‌بافند تا گل‌های قالی بی‌آب نمانند. با دستانی به خشکی ِخاک، خاک را جان بخشیده و کوزه و کاسه‌هایشان، جای نان و آب شده‌اند. تیزی مُغار بارها سرانگشتانشان را به جای ورق نقره شکافته، اما عزم ایشان حتی اگر زخم دیده باشد از استواری نیفتاده است.

روز جهانی صنایع‌دستی از آن روزهای ساکت و مظلوم تقویم است که با وجود یدک کشیدن عنوان جهانی، حتی در سطح بومی هم ناشناخته است. امروز روز جهانی صنایع‌دستی است و برای ما این روز با عنوان صنایع‌دستی و هنرهای سنتی، رنگ و‌ بویی خودمانی‌تر دارد.

روز ِ همه هنرهایی که از دل تاریخ برآمده‌اند. بعضی‌هایشان شناخته شده‌تر هستند و چون قالی، در هر خانه‌ای جایگاهی دارند و عزتی، بعضی دیگر چون حکاکی روی نقره، ماندگارکننده خاطره پیوندی هستند که چهره دو عاشق را در قاب خود جای می‌دهد. برخی همچون سفال، خنکای آب را گوارای وجود می‌کنند و برخی دیگر، گل و بوته روی رخت و لباس می‌شوند.

در این میان، کاش این هنر بود که بر صدر می‌نشست و قدر می‌دید، تنهایی هنرمندان ما اما نشان می‌دهد هر چند هنر برتر از گوهر آمد پدید، اما روزگاری هم هست که جادوی ارجمند می‌شود و هنر را به کنج عزلت می‌راند؛ هر چند کوتاه هر چند موقتی.

هنرمندان صنایع‌دستی، قصه‌های پرغصه‌ای دارند، از آن قصه‌های مثنوی هفتاد من... به‌ویژه در این گوشه از ایران زمین در جایی که نقطه اتصال شرق و غرب بوده و بر روی چشمان هنردوستان، ابروی جاده ابریشم محسوب می‌شده!

آذربایجان‌شرقی و شهر تبریز را از دیرباز با هنرهای سنتی و صنایع‌دستی‌اش می‌شناختند. کیست که نام تبریز را بشنود و یاد قالی نیافتد؟ تصویر میز منبت‌کاری شده پیش چشمانش شکل نگیرد؟ یا ورنی رنگارنگی، جواهر تراش خورده‌ای، روسری پر نقش و نگاری، صراحی شفافی را یاد نکند؟

هنرمندانِ اینجا و همه جا، هنوز دردهای عجیب دارند بابت کار و پیشه، هنوز کوله به دوش کار می‌کنند و هنوز میان ساخت و فروش به مشکلات‌شان فکر می‌کنند.

در سال‌های اخیر صنایع‌دستی مختلف و متنوع آذربایجان‌شرقی با کسب ۱۳ عنوان فاخر نشان مرغوبیت بین‌المللی نشان داده آنچنان از بازارهای جهانی دور نیست و می‌شود با تمرکز و سرمایه‌گذاری در این بخش، بازده آن را در سطحی بسیار گسترده دید.

اشتغال رسمی بیش از ۱۱ هزار نفر در بیش از ۸۰ رشته صنایع‌دستی در سطح استان ما بیانگر اهمیت این حوزه در رفع بیکاری و توسعه جامعه است، اهمیتی که آن را آنچنان که شایسته است، جدی نگرفته‌ایم.
 

با وجود این اوصاف ما همچنان مکان مشخصی برای عرضه هنرهای سنتی و صنایع‌دستی به شکلی مجموع و متمرکز حتی در شهر تبریز نداریم. مجموعه بازار امیریه که در موقعیت مکانی نه چندان مناسب به امید تبدیل شدن به خانه هنر و هنرمندان افتتاح شد، روز به روز سوت و کورتر و خالی‌تر می‌شود.

بازارچه صنایع‌دستی به بازارچه صنایع گیاهی و کشاورزی تغییر ماهیت می‌دهد و بعد از سال‌ها دور شدن از روز کلنگ‌زنی، تکلیف شهرک صنایع‌دستی تبریز هنوز مشخص نیست.

این‌ها به جز دغدغه‌های هنرمندان صنایع‌دستی در خصوص تامین مواد اولیه است همچنین به جز نگرانی‌های بی‌شمار در رابطه با فروش دست‌ساخته‌هایشان.

از نقص شدید ارتباط با مخاطب و روزآوری بدون هنجارشکنی سنت‌ها و بازارسازی و بسته‌بندی و برندسازی البته با سرعت می‌گذریم که سال‌هاست به همین شکل رها شده است.

روز صنایع‌دستی، فقط روز قدردانی از چند هنرمند پیشکسوت و بوسیدن دست ایشان به‌عنوان طلایه‌داران حفظ فرهنگ دیروز و انتقال به‌سوی آینده نیست. این روز زمانی برای دیدن این زخم‌هاست؛ روزی برای گرفتن دستان چروک خورده‌ای که راهی جز نقش‌آفرینی ندارند.

همیشه در همین روز داغ خردادماهی، یادم می‌آید چهره آن بانوی با تجربه‌های بسیار را که وقتی گفتم سوی چشمان‌تان مادرجان؟ گفت دلم هنوز سو دارد مادرجان..

صنایع‌دستی و هنرهای سنتی شهر و دیارمان با تمام سختی اما هنوز ایستاده و هر چند افتان و خیزان، اما به مسیر خود ادامه می‌دهد؛ مسیری که دورنمای آن، بسته به همت ماست. مایی که شهروند هستیم، مدیر هستیم، خریدار هستیم، شهروند هستیم، همشهری هستیم. مایی که میان دو انتخاب، باید دست دلمان را بگیریم و اصالت را تنها نگذاریم.

انتهای پیام/60012/س/ح

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول