گروه رسانه خبرگزاری فارس؛ سیده راضیه حسینی: روزنامهنگاری، میتواند بهجای اینکه صرفا مشکلات جامعه را انعکاس دهد، راهحلهایی برای بهبود شرایط جامعه نیز ارائه کند. این یکی از مهمترین ایدههای روزنامه نگاری سازنده و مثبتگراست؛ شکل نوینی از روزنامهنگاری که چند سالی است توسط مهمترین خبرگزاریها و روزنامههای جهان در حال گسترش است. گزارشهایی که با سبک روزنامهنگاری سازنده توسط رسانههای مختلف دنیا تولید شده است، در یک پایگاه داده جمعآوری شده تا مرجعی برای ژرنالیستهای علاقمند به این حوزه باشد.
این سه تکنیک، اصل کاری هستند
وبسایت «Solutions Story Tracker» پایگاه دادهای است که گزارشهای مربوط به روزنامهنگاری سازنده ر را جمعآوری و تلاش کرده با طبقهبندی انواع این گزارشها منبع خوبی برای ارائه روشهای روزنامهنگاری مثبت گرا باشد. بیش از 9000 گزارش خبری، از 1199 وبگاه رسانهای و 173 کشور، ماحصل تلاش این گروه است. بخشهای مختلف این سایت، انواع متعددی از روشها و تکنیکهای روزنامهنگاریسازنده را مورد توجه قرار داده است. مهمترین این روشها عبارتند از:
«استفاده از قدرت ارتباطات مردمی» (Power of Relationships) که در آن روزنامهنگار تلاش میکند نشان دهد پیوندهای مردمی در یک جامعه و تقویت روابط شخصی تا چه اندازه میتواند به حل مشکلات جامعه کمک نماید.
«توانمندسازی مردم» (Empowering People): در این تکنیک، روزنامهنگار در گزارش خود راهحلهایی ارائه میدهد که مردم را از قربانیان مشکلات، به حلکننده مشکلات تبدیل نماید. یعنی تلاش میکند اثبات نماید مردم درگیر تا چه اندازه میتوانند با تنظیم انتظارات خود از دولتها و تحت فشار قرار دادن آنها به حل مشکلات خود کمک نمایند.
«ریشهیابی و بررسی علل وقوع مشکلات» ( Attacking Root Causes ): در این مدل، روزنامه نگار در تلاش است تا در کنار طرح ایرادات و مشکلات، ریشههای شکلگیری این مشکلات را هم مورد توجه قرار دهد. این شیوه از جمله مهمترین شیوههای روزنامهنگاری سازنده است، که در این سایت با ارائه بیش از ۲۲۰۰ گزارش خبری بخش مهم و قابل توجهی از پایگاه داده مورد اشاره را به خود اختصاص داده است.
در ادامه، این دسته مهم را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
یک قدم بزرگ برای حل مشکلات
وقتی در کنار بیان مشکلات، ریشهها و علتهای آن نیز بیان شود، یک قدم بزرگ برای بیان راهکارهای رفع مشکلات برداشته میشود. همین، امید به حل مشکل را در بین مخاطبین زنده نگه میدارد و از سرخوردگی آنها بواسطه پرداختن صرف به مشکل جلوگیری میکند؛ مخاطبی که روزانه زیر بمباران اخبار بد قرار دارد و گاهی به این نتیجه میرسد که جهان پیرامونش به انباشتی از معضلات غیرقابل حل تبدیل شده است. همین حتی کمک میکند که برای مشارکت در حل مشکل نیز ترغیب شود. یعنی او را از یک خواننده منفعل و ناامید به فردی پویا و امیدوار تبدیل میکند.
برای فهم دقیقتر این سبک رزنامهنگاری، در ادامه دو نمونه از گزارشهایی که در پایگاه «Solution Story Tracker» آمده را مورد بررسی قرار میدهیم. گزارش اول که در «نیویورکتایمز» کار شده به بررسی این موضوع میپردازد که در پرداختن به بیماریها، شرح ریشهها و عوامل آنها میتواند در گسترش سلامت جامعه تا جه اندازه موثر باشد. گزارش دوم مربوط به روزنامه «گاردین» است که در آن روزنامهنگار تلاش کرده به بررسی این موضوع بپردازد که پرداختن به ریشهی جرائم، ساختای موثر برای کاهش وقوع آنها فراهم میکند.
توجه به این دو گزارش و تکنیکهای بکار رفته در آن روشن میسازد که یک روزنامهنگار چگونه میتواند بجای بررسی سطحی مشکلات، برای مخاطبین خود شیوه حل مسائل را تشریح نماید.
برای حل بیماری، باید به دنبال درمان علت بیماری بود
نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «درمان علت و نه بیماری» این مهم را در قالب تشریح وضعیتی در ایالات متحده مورد بررسی قرار داده است. بر اساس این گزارش، در سال ۱۹۶۵ در یک ایالت فقیر نشین روستایی در آمریکا، «جک گیگر» پزشک آمریکایی برای حل معضل فقر غذایی کودکان دچار سوءتغذیه در میسیسیپی، نسخه غذایی -به جای دارو- تجویز میکرد. شیر، سبزیجات، گوشت و میوه از تجویزهایی بود که وی برای این کودکان در نظر گرفته بود. نکته جالب توجه این بود که وی بر همین اساس که راهحل درمان این بیماری را نسخه غذایی میدانست، صورت حساب پرداختی برای تغذیههای مورد نیاز کودکان را از محل بودجه مرکز بهداشت حساب میکردو
هنگامی که خبر این اتفاق به واشنگتن رسید، دولت برای توبیخ گیگر ماموری به میسیسیپی اعزام کرد تا او را روشن سازد که بودجه ایالتی مرکز بهداشت صرفا باید برای مخارج درمانی مورد استفاده قرار بگیرد و خرید مایحتاج غذایی جز ردیف بودجه چنین سازمانی نیست. گیگر در پاسخ به این اعتراض گفت: « آخرین باری که در کتابهای پزشکی جستجو کردم، راه درمان سو تغذیه، غذا بوده است!» در واقع گیگر با این پاسخ به دنبال این بود واشنگتن این مقوله مهم را درک کند، که سوء تغذیه، بواسطه کمبود تغذیه مناسب کودکان ایجاد شده و تنها راه درمان آن، حل این ریشه یعنی تقویت بنیه غذایی آنها خواهد بود؛ و نه دارو درمانی. به عبارت دیگر بهبود سلامت مردم، نه در گرو صرفا افزایش خدمات درمانی، بلکه بواسطهی رفع ریشههای بروز بیماریها ممکن و عملی خواهد شد.
ریشهیابی به ارائه راه حلهای بهتر میانجامد
این گزارش نیویورک تایمز همچنین با بررسی دیگر بیماریها و با نمایش وجود ارتباط جدی و منطقی بین بیماری و سبک زندگی افراد بیمار، این حقیقت مهم را تشریح میکند که گسترش سلامت و کاهش چشمگیر بیماری تنها در صورتی ممکن خواهد بود که دولت در جهت بهبود شرایط زندگی مردم که منجر به بیماری میشود، تلاش نماید. مثلا، وضعیت نه چندان مناسب آپارتمان ها از نظر بهداشتی که خود موجب بیماریهای عفونی میشود، باید اصلاح شود؛ وگرنه انتظار کاهش بیماریهای عفونی در جامعه انتظاری نابجاست. یکی از پزشکان آمریکایی در توضیح و تشریح تاثیر عوامل زیستی بر سلامت مردم گفته بود:« یک پزشک چطور میتواند انتیبیوتیکی که باید یک ساعت بعد غذا مصرف شود را برای بیمار خود تجویز نماید، در صورتی که مطمئن نیست آن بیمار از عهده صرف غذا بر میاید؟!». استفاده پزشکان امریکایی از راهنماهای بهداشتی به جای تجویزهای لزوما دارویی در همین رابطه گسترش یافته است؛ پزشکان در موارد بسیاری بجای تجویز دارو، به بیماران، ورزش، تغذیه های مناسب و مسائلی ازین قبیل را توصیه میکنند.
بر اساس گزارش نیویورک تایمز در همین رابطه، بسیاری از مشکلات مربوط به حوزه بهداشتی مردم، حتی نیازمند پزشک نیست. مثلا، وقتی یک صاحبخانه از تعمیر سیستم تهویه یک آپارتمان خودداری میکند، آسم کودک مستاجر در این خانه، لزوما راه حلی پزشکی ندارد. دولت باید با ورود به مسئله صاحبخانه را مجبور به تغییر رفتار نماید! بنا براین، ریشهیابی مشکلات، تا این اندازه موجب دسترسی به پاسخهای متفاوت خواهد بود. پاسخهایی که بدون بررسی ریشهای مشکلات، قابل دسترس نخواهد بود. توجه صرف، به روبنای ظاهری مشکلات جامعه، همچون توجه یک پزشک صرفا به بیماری افراد - بدون توجه ریشههای وقوع بیماری- منجر به ارائه درمانهای مقطعی خواهد بود، که با صرف هزینه بسیار، نمیتواند مشکلات جامعه را بطور واقعی ریشهکن نماید.
ریشهیابی مشکلات هزینهها را کاهش خواهد داد
یکی از گزارشهای دیگری که در حوزه ریشه یابی علل مشکلات مورد توجه قرار گرفته، گزارش «گاردین» در مورد تعداد اندک زندانیان در هلند است. در گزارش مورد اشاره، بهجای توجه به تعدد جرایم پدید آمده در هلند، به ریشههای روانی وقوع جرایم پرداخته است. هوفو فولکز یک روانشناس پزشکی قانونی در همین رابطه میگوید: «هیچکس جرایم مورد وقوع را تایید نمیکند. اما به این مسئله باید توجه داشت که آنچه افراد مجرم را سمت یک جرم سوق میدهد، دنیای غمگین آنهاست. اختلال در یادگیری، مشکلات خانوادگی، مشکلات روانی، اوتیسم و … به بروز رفتارهای مجرمانه منجر خواهد شد.» بنابراین زندانیکردن مجرمین، راه حل مشکل نیست؛ چرا که پس از پایان دوران حبس، این افراد بعنوان همان افراد بزهکار قبلی وارد جامعه شده و مجددا ممکن است دست به اقدامات مجرمانه بزنند. در نتیجه، حل مشکلات روانی و اختلالات روانی مجرمین، این ایده را برای مقامات هلندی ایجاد کرد که میتوان به جای حبس افراد مجرم، انها را به سمت مرکز توانبخشی روانی سوق داد.
گزارش گاردین از قول «میراندا بون» استاد جرم شناسی دانشگاه لیدن در همین رابطه مینویسد: « مردم میتوانند به خاطر اعمال خود پاسخگو باشند و به زندان محکوم شوند و یا نه، در یک موسسه روانپزشکی مورد درمان قرار بگیرند. TBS مرکز روان درمانی مجرمانی است که نمیخواهند مجازات حبس را تحمل کنند. در این موسسه، افراد برای اختلال روانی که تشخیص داده شده علت اعمال مجرمانه آنها بوده، تحت درمان قرار میگیرند و در واقع میآموزند که به جامعه و هنجارهای جامعه بازگردند.» این گزارش در ادامه توضیح داده که همین اقدام ساده توانسته از هزینههای سرسامآور زندانها جلوگیری کند، تعداد زندانیان را کاهش دهد و از همه مهمتر، مجرمین زیادی را به اغوش جامعه بازگرداند.
انتهای پیام/