اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

تحریف خاطرات موتورسواران چمران در «ماه عسل»/ «جلیل پاکوتاه» چگونه جانباز شد+فیلم

جلیل جثه ریزی داشت و به «جلیل پاکوتاه» معروف بود، با این حال دستانش چنان قوی بود که فرمان موتور را با دست خالی صاف می‌کرد! او با اینکه بخشی از جمجمه سرش مصنوعی است و نیمی از بدنش تحرک درستی ندارد، اما موتورش را طوری دستکاری کرده که یک دستی بتواند آن را براند.

تحریف خاطرات موتورسواران چمران در «ماه عسل»/ «جلیل پاکوتاه» چگونه جانباز شد+فیلم

خبرگزاری فارس؛ گروه سینما ـ محمد کلهر: «از موتور پیاده شدم، رفتم داخل لندرور. دیدم دکتر چمران نشسته کنار چراغ نفتی خودش را گرم می‌کند. محسن طالب‌زاده (برادر نادر طالب‌زاده) همراه دکتر بود و او بود که مرا صدا زد. دکتر چمران گفت این کارهایی که با موتور در پیست انجام می‌دهید، در جبهه هم می‌توانید اجرا کنید؟ جواب دادم چرا که نه؟! دکتر گفت: فردا بیایید دفتر نخست‌وزیری. چندین موتور صفرکیلومتر ۲۵۰ آنجا بود که تعدادش از ما بیشتر می‌شد. همان موتورها ما را که بچه‌های اتابک، گمرک و گیشا بودیم، وسوسه کرد برویم جبهه و زیر نظر دکتر چمران در ستاد جنگ‌های نامنظم فعالیت کنیم. از موتورها برای شناسایی نقاط دشمن، حمل دیده‌بان‌ها و رساندن پیام استفاده می‌شد. همه جور آدمی هم در بینمان بود، از بچه‌های انقلابی تا آن‌ها که خط و ربطشان با ما نمی‌خورد و آن‌هایی بودند که شب‌ها در عروسی‌ها تک‌چرخ می‌زدند و مجلس گرم می‌کردند. بعضی‌ها به ۴۸ ساعت نکشید برگشتند، اما اکثراً ماندند، حتی سرهایشان را با تیغ تراشیدند و غسل شهادت کردند. عد‌ه‌ای مانند «جلیل نقاد» جانباز شدند و عد‌ه‌ای هم به شهادت رسیدند. ما مانده‌ایم و خاطرات جبهه و عشق موتور، اما دیگر پا توی سن گذاشته‌ایم.»

مستند «خاطرات موتورسیکلت» این ماجراها را نقل می‌کند. به مناسبت ۳۱ خردادماه سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران، با حضور اسماعیل شاه‌حسینی (موتورسوار زمان جنگ)، سیدعباس رابوکی (موتورسوار زمان جنگ)، سامان مختاری (طرح و تحقیق) و امیرحسین نوروزی (تهیه کننده و کارگردان) نگاهی اجمالی به این مستند داشته‌ایم.

 

 

* آقای شاه‌حسینی از نحوه انتخاب موتورسوارها توسط شهید بگویید. 

دکتر چمران با هر گروه و ایده‌ای جوش می‌خورد و وقتی ۵ دقیقه با آن‌ها صحبت می‌کرد، همه جذبش می‌شدند. من آن زمان در رشته‌های کراس و تریال موتورسواری عنوان‌دار بودم. یک روز گفتند بیا نخست‌وزیری. خدمت دکتر چمران رسیدم، از جلسه بیرون آمدند وحدود یک ربع در راهرو صحبت کردیم. ایشان پرسید چه موتوری برای جنوب خوب است؟ آن زمان موتورهای یاماها ژاپنی بود که برخی مدل‌های آن‌ها برای پریدن دوترک مناسب نبود و اکسلش دچار مشکل می‌شد. من به ایشان موتورهای ۴۰۰ سی‌سی را پیشنهاد کردم. گفتند به زودی موتورها را تهیه می‌کنیم و خبر می‌دهیم. دو ـ سه روز بعد اخوی‌ام (حسن شاه‌حسینی) تماس گرفت و گفت شب یک لندکروز دنبالت می‌آید، با موتورت به اهواز بیا! صبح رسیدیم اهواز. شهید چمران مطمئن شد که موتور در جنوب و روی رمل و ... جواب می‌دهد. بعد که مطمئن شد، پرسید چطور موتورها را تهیه کنیم؟ گفتم آقای توسلی (نماینده ژاپن در ایران) هست و می‌توان از ایشان تهیه کرد. آقای توسلی بعد از دو هفته، ۱۰ تا موتور ۲۵۰ سی سی یاماها و ۱۰ تا ۴۰۰ سی سی در جعبه فرستاد اهواز. دکتر از من خواسته بود افرادی را پیشنهاد کنم، اما من موتورسواران هم‌خط خودمان را خیلی کم می‌شناختم. یک روز اخوی تماس گرفت و گفت بیا اهواز، اما بدون موتورت! رفتم اهواز و دیدم موتورسوارانی هستند که غیر از عباس آقا و علی خوشدست، جلیل پاکوتاه و احد ترکه، اکثر آن‌ها را نمی‌شناختم، البته برخی آن‌ها مرا می‌شناختند (چون عنوان‌دار بودم). خلاصه دیدم عده‌ای نشسته‌اند که ۷ نفرشان موهای سر را تراشیده‌اند و غسل شهادت کرده‌اند و می‌خواهند در راه دین و ناموس شهید شوند. اکثر بچه‌ها فنی بودند و خودشان می‌توانستند موتورها را سرهم کنند. موتورها را سرهم کردیم و راه انداختیم.

دیدم عده‌ای نشسته‌اند که ۷ نفرشان موهای سر را تراشیده‌اند و غسل شهادت کرده‌اند و می‌خواهند در راه دین و ناموس شهید شوند

اینجوری هم نبود که دکتر چمران را ببینیم، شاید سر جمع ۴-۵ جلسه در این چندسال دکتر را دیدیم اما منشی داشت که راه درست زندگی و شیوه صحیح برخورد با افراد را آموزش می‌داد و همه تحت تأثیر او قرار گرفتند.نور به قبرش ببارد. ایشان یک پیازی بود که گل لاله شد. کارش با خدا بود. نسیم خنکی بود که در گرمای جانسوز، آمد و رفت.

 

 

* همانطور که گفته شد، در تیم موتورسوارها از همه طیفی بودند. در مستند هم می‌بینیم که برخی تعریف می‌کنند شب‌ها در مجالس عروسی تک‌چرخ می‌زدند. کمی از این پراکندگی روحیات در تیم موتورسوارها بگویید.

رابوکی: طبیعی است که رفتار مردم در اول جنگ با آخر جنگ نباشد، چون اوایل جنگ تقریباً یک سال از انقلاب گذشته بود و هنوز یک عده در حال و هوای قبل از انقلاب بودند. یک عده بودند که در موتورسواری را برای تک‌چرخ زدن و آرتیست‌بازی انجام می‌دادند. برای همین، آن اوایل همه مدل آدمی در گروه بود؛ از امثال «یوسف جعفری»‌ که خیلی مؤمن بود تا «حمید جنازه» که موتورش را کمیته خوابانده بود و برخی دیگر که هنوز آن زمان در جبهه پاسوربازی را رها نکرده بودند! یا مثلاً احد که در جبهه هم تک‌چرخش را می‌زد اما وقتی ازش می پرسیدند در جبهه چه می‌کنی، می‌گفت کار ما للّهی است.

آن اوایل همه مدل آدمی در گروه بود؛ از امثال «یوسف جعفری»‌ که خیلی مؤمن بود تا «حمید جنازه» که موتورش را کمیته خوابانده بود و برخی دیگر که هنوز آن زمان در جبهه پاسوربازی را رها نکرده بودند!

می‌خواهم بگویم نه فقط در موتورسوارها، ۶-۷ مدل آدم در کل ایران بود که از همه آن‌ها هم در جبهه حضور داشتند. بعدها که کلاس عقیدتی برای آن‌ها برگزار می‌شد، کم‌کم تغییر کردند، تسویه شدند و برخی از آن‌ها به شهادت رسیدند.

* مهمترین رکن مستند سوژه آن است. این سوژه از کجا آمده است؟ آیا کتاب «کوچه نقاش‌ها» جرقه آن را در ذهن زده است؟
نوروزی: سوژه و ایده اولیه برای آقای مختاری است و ایشان آن را به خانه مستند ارائه کردند و متواضعانه لطف کرد و اجازه داد من آن را کارگردانی کنم. بیشتر ارتباطات و هماهنگی‌ها از سوی آقای مختاری انجام شد. حتی دو سال قبل هم که برخی افراد گروه موتورسوارها در برنامه «ماه عسل» حضور یافتند، حاصل هماهنگی‌های آقای مختاری بود.

پس از صحبت با افراد مختلف، سعی کردیم پژوهش میدانی را تکمیل کنیم و ببینیم چه کسانی می‌توانند به ما کمک کنند یا جلوی دوربین بیایند و از چه منابعی می‌توانیم فیلم و عکس تهیه کنیم. تهیه آرشیو‌ها غیر از آنچه در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس وجود دارد، هم به واسطه رایزنی ایشان با سوژه‌ها بود و خیلی از عکس‌ها مربوط به آرشیو شخصی افراد است.

 

 

سرانجام به یک شیوه روایت موازی رسیدیم که بین آقای نقاد و بچه‌های موتورسوار بود؛ چون جانبازی آقای نقاد تکلم ایشان را هم در برگرفته و امکان صحبت کردن ندارند، بنابراین مجبور بودیم از آینه ذهن دیگران نکات پیرامون ایشان را بشنویم. تلاش کردیم یک اقدام جانبی (برگزاری مسابقه موتورسواری به نام جام جلیل نقاد) هم در کنار روایت مستند انجام شود.

شهید چمران به شدت بر مدار محبت و احترام با آدم‌ها رفتار می‌کرد و هر کسی را بدون کنکاش کردن یا گزینش کردن بخشی از او، پذیرش می‌کرد

کل این مجموعه، برخوردهای آقا مصطفای چمران را آیینگی می‌کرد و نمایانگر محبت ایشان به هم افراد بود. چون ایشان به شدت بر مدار محبت و احترام با آدم‌ها رفتار می‌کرد و هر کسی را بدون کنکاش کردن یا گزینش کردن بخشی از او، پذیرش می‌کرد. برای جذب موتورسواران هم افراد مختلف درگیر بودند و سعی کردیم در مستند نشان دهیم اگر همدیگر را دوست بداریم، آن وقت می‌توانیم برای هم جان بدهیم، بدون اینکه مرزبندی کنیم. چون اکنون برخی دوستانی که در مسند قدرت هستند، با این منش شهید چمران ـ که نخبه علمی و سیاسی بود ـ نسبت چندانی ندارند.

همسر شهید چمران می‌گوید وقتی کسی با مصطفی بود، انگار تمام وجود مصطفی وقف او بود. اگر از آقا مصطفی چمران همین را یاد بگیریم که آدم‌ها را دوست داشته باشیم، محبتمان را ابراز کنیم و آن‌ها را بپذیریم و محترم بشماریم، زندگی برایمان راحت‌تر می‌شود و خیلی از کارهایمان راه می‌افتد.

 

 

مختاری: خانمم خبری در یک روزنامه درباره جلیل نقاد خوانده بود و می‌گفت قابلیت تبدیل به مستند را دارد. رفتم سمت میدان خراسان و مغازه‌اش را پیدا کردم. با او صحبت کردم، اما همان اول اجازه نزدیک‌شدن نداد. چون مشکل تکلم هم داشت، نمی‌شد با او مکالمه کرد تا قانع شود. اما من سه ـ چهار بار دیگر رفتم و سمج ایستادم. سرانجام یک برنامه کاغذ به من داد که حاوی چند اسم و شماره تلفن بود. با ایما و اشاره به من فهماند این اسامی همرزمانش است. حدود یک سال از این ماجرا گذشت و از طریق آقای شاه‌حسینی افراد دیگر را هم پیدا کردم.

اول ماجرا قرار بود این مستند پرتره «جلیل نقاد» باشد اما با مشکل تکلمش که مواجه شدیم، تصمیم گرفتیم افراد دیگر را پیدا کنیم تا درباره او حرف بزنند

امتیاز اصلی‌ام این بود که خانم فاطمه نواب صفوی (خبرنگار و عکاس جنگ) را هم پیدا کردم و ایشان اطلاعات صحیح را به من می‌رساند. بعد از این مراحل، سراغ ابوالفضل کاظمی روای کتاب «کوچه نقاش‌ها» رفتم که در آن کتاب فقط ۲ صفحه پیرامون موتورسوارها نوشته شده و البته روایتی تخیلی است! آقای کاظمی بین ما و جلیل نقاد واسطه شد (چون هم‌محلی هستند). اول ماجرا قرار بود این مستند پرتره «جلیل نقاد» باشد اما با مشکل تکلمش که مواجه شدیم، تصمیم گرفتیم افراد دیگر را پیدا کنیم تا درباره او حرف بزنند. با اینکه می‌دانستیم خانواده‌اش اجازه نزدیک‌شدن نمی‌‌دهند.

* دلیل مخالفت خانواده آقای نقاد چه بود؟

مختاری: نقاد در دنیای خودش است، سال‌های سال است که کسی سمتش نرفته و فراموش شده است. حتی احساس می‌کند در دوره‌ای کار عبثی انجام داده است، به همین دلیل یک بغضی دارد. مرور زمان نیاز بود تا با او صحبت کنیم و نرم شود و بداند که فراموش‌شده نیست و قبولش داریم.

 

 

بخش‌هایی از مستند «خاطرات موتورسیکلت» با حضور جلیل نقاد

 

ابتدا فکر می‌کنند شهید شده است، تا اینکه بعد از یک روز که قصد تدفین پیکر شهدا را داشته‌اند، می‌بینند کاور جسد جلیل بخار کرده، یعنی زنده است!

جلیل ۳۹ سال پیش جانباز شده، عجیب اینکه ابتدا فکر می‌کنند شهید شده است، تا اینکه بعد از یک روز که قصد تدفین پیکر شهدا را داشته‌اند، می‌بینند کاور جسد جلیل بخار کرده، یعنی زنده است! البته او جراحت سنگینی به جمجمه‌اش وارد شده و به همین دلیل علاوه بر تکلم، نیمی از بدنش هم به خوبی تحرک ندارد. با این‌حال چون آدم فنی است، موتورسیکلتی را دستکاری کرده تا بتواند با یک دست سوارش شود و آن را براند.

سرانجام با تکمیل پژوهش، به این نتیجه رسیدیم که آقای نوروزی با توجه به تجربه‌ای که دارند، کارگردانی این کار را بر عهده بگیرند و ایشان لطف کردند و مستند را کارگردانی کردند.

 

 

* مستند از نظر محتوا غنی است اما معتقدم در روایت تا حدودی الکن است. به تکنیک هم کاری نداریم ـ چون مستند به دنبال این نیست که خودش را از نظر تکنیکی ثابت کند، کما اینکه خودتان هم مستحضرید حتی در برخی نماها، بوم صدا هم دیده می‌شود ـ اما خط روایت مستند از یک جایی به بعد تغییر می‌کند، یعنی شهید چمران به حاشیه می‌رود، سعی می‌شود به جلیل نقاد نزدیک شود اما موفق نیست و ما چیز زیادی از جلیل نقاد نمی‌دانیم و فینال مستند به گونه‌ای است که در برگزاری جام جلیل تقلیل می‌یابد.

نوروزی: اگر بخواهیم بحث فنی و سینمایی بکنیم شاید جلسه به حاشیه برود؛ آن وقت از محضر بزرگواران محروم می‌شویم. ضمن اینکه مستند ما راجع به شخصیت زندگی‌نامه شهید چمران نبود، بلکه درباره تأثیری بود که دیگران از شعاع وجودی او گرفته‌اند. معتقدم توصیف‌کردن تحلیل یک فرد اثر چندانی ندارد و شیوه برخورد او و اثرگذاری‌اش روی دیگران مهم‌تر است.

مستند سه روایت دارد؛ بچه‌های موتورسوار، جلیل نقاد و شهید چمران. یک فیلم ممکن است یک روایت متمرکز نداشته باشد. مضاف بر اینکه وقتی راجع به فیلمی کار می‌کنیم که ۴ دهه از آن گذشته است، به اندازه زمان حال نمی‌توانیم روی آن تمرکز کنیم، چون به آن طول زمان خورده، اسناد کمی در دست است و روایت افراد ممکن است با هم متفاوت باشد.
ضمن اینکه آقای نقاد هم امکان تکلم نداشتند، هم خودش دوست نداشت به او نزدیک شویم و با اکراه همین چند پلان را هم گرفتیم و خانواده‌اش هم دوست نداشتند جلوی دوربین بیایند. همین ممکن است شما فکر کنید چرا بیش از این به جلیل نقاد نپرداختیم. البته که جلیل هم یکی از موتورسواران شهید چمران است اما چون مستند را با او شروع می‌کنیم و پایان می‌بریم، شاید بگویید چرا فیلم درباره جلیل است و نیست! اما ما نام فیلم را جلیل نگذاشتیم و خاطراتی از همه موتورسواران را روایت می‌کنیم.

 

 

برنامه «ماه عسل» که برخی موتورسوارانی که فقط ۴۸ ساعت آمدند و برگشتند، گفتند شهید چمران با بنز آمده بود پیست دنبال بچه‌ها!

شاه‌حسینی: جلیل یک عنوان‌دار و موتورسوار خبره در پیست بود. من در استادیوم تختی سرداور بودم و پیشنهاد دادم نام جام را جلیل نقاد بگذاریم، چون نشان‌دهنده عقبه افرادی همچون جلیل نقاد است و نشان می‌دهد بچه‌های موتورسوار کارشان چه بود و شهید چمران انتخابش عالی بوده است. چون اگر این خاطرات مرور نشود، تحریف می‌شود، مثلاً در برنامه «ماه عسل» که برخی موتورسوارانی که فقط ۴۸ ساعت آمدند و برگشتند، گفتند شهید چمران با بنز آمده بود پیست دنبال بچه‌ها! بنز نبود، لندرور بود و شهید چمران اصلاً عادت نداشت چنین وسیله‌هایی سوار شود، همانطور که هیچ‌وقت رولزرویس نخست‌وزیری را سوار نشد.

مختاری: این مستند پرتره شهید چمران نیست، هنوز کسی این کار را نکرده است. بنیاد شهید چمران یا اطلاعات و محتوای گردآوری شده درباره شهید چمران ندارد یا نمی‌خواهد بدهد. البته من فکر می‌کنم حدس اول درست باشد، چون اطلاعات ندادن بعد از ۴۰ سال منطقی ندارد.

* تصاویر آرشیوی خوبی در مستند می‌بینیم، تا جایی که حتی ابتدای مستند احساس می‌شود این تصاویر بازسازی شده است...

نوروزی: بعضی اوقات آرشیوی را به کار می‌خورانیم، یعنی یک آرشیو پیدا می‌کنیم که موتورسواری دارد از تپه بالا می‌رود یا یک لندرور کنار پیست است. در حالی که آرشیو چندانی از این موضوع وجود نداشت. البته آقایان بهرام محمدی، فریدون گنجور، جاویدالاثر کاظم اخوان و در یک مقطعی آقای آلفرد یعقوب‌زاده از عکاسان دفاع مقدس، آرشیو عکس‌های خوبی داشتند. از آرشیو فیلم‌های روایت فتح هم استفاده کردیم، اما در مجموع آرشیو‌های پراکنده‌ای از ماه‌های ابتدایی دفاع مقدس وجود دارد و فیلم‌های ۸ میلیمتری ممکن است در آرشیو‌های شخصی وجود داشته باشد. از آرشیو روزنامه‌های جمهوری اسلامی‌، اطلاعات و کیهان هم استفاده کردیم اما در مجموع به لحاظ تصویر در مضیقه بودیم. 

 

 

* به عنوان حسن ختام مصاحبه، یکی از نمونه‌های کارکرد موتورسیکلت در جنگ را برایمان تعریف کنید.

رابوکی: ۴۸۳ روز را رسماً در جبهه بودم، مابقی‌اش حساب نشده است چون همه اعزام‌ها ثبت نمی‌‌شد. در این مدت اتفاقات زیادی دیدم از جمله اینکه برخی اوقات بیسیم جواب نمی‌داد، چون روی بیسیم‌هایمان شنود بود و حتی با اینکه کدگذاری هم می‌شد، گاهی توسط عراقی‌ها رمزگشایی می‌شد. به عنوان مثال، در حمله بستان و فتح تپه‌های الله‌اکبر، یک هفته بود که برای تسخیر منطقه‌ شحیطیه می‌جنگیدیم، دکتر چمران هم می‌گفت اگر این منطقه را نگیریم، عملیات به درد نمی‌‌خورد. مشکل این بود که چون بیسیم‌ها شنود بود، نمی‌شد اطلاعات را پشت بیسیم گفت و مشورت کرد. فرمانده به من گفت با موتور می‌روی و پیام را می‌رسانی. رفتم و اطلاعات را رساندم، فرمانده آن سمت گفت بگو وسط ناامن است، تپه‌ها را دور بزنند و از این سمت بیایند. اگر پیام را نمی‌رساندم، ممکن بود هر آن بچه‌ها توسط عراقی‌ها قیچی شوند.

با موتور تا نزدیک کمین می‌رفتیم، به دیده‌بان یا بیسیمچی باتری بیسیم می‌رساندیم؛ یا مثلاً بچه‌ها را برای شناسایی تا نزدیک مقصد می‌بردیم

یا با موتور تا نزدیک کمین می‌رفتیم، به دیده‌بان یا بیسیمچی باتری بیسیم می‌رساندیم. یا مثلاً بچه‌ها را برای شناسایی تا نزدیک مقصد می‌بردیم، در حالیکه این کار با موتور ۸ دقیقه طول می‌کشید، با پای پیاده یک نصف روز طول می‌کشید و خستگی زیادی به همراه داشت.

شاه‌حسینی: اینطور نبود که پیک موتوری فقط کارکرد بیسیم را داشته باشد. البته ترک موتور نشستن هم به این سادگی‌ها نبود، حتی یک بار تکاوری ترک ما نشست و بعدش گفت من دیگر این کار را نمی‌کنم، حاضرم از هواپیما با چتر بپرم اما ترک موتور ننشینم! با این حال، شهید چمران طوری رفتار می‌کرد که برای کسی دلخوری پیش نیاید. دکتر به همه «عزیز»‌ می‌گفت که این تکیه‌کلام همه ما شده بود. آن یک نفر، آن یک گل لاله، فقط یک نمونه داشت که سردار سلیمانی بود. بعدها مشخص شد شهید سلیمانی یکی از شاگردهای چمران بود. 

 

 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول