اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

بحران های سه گانه ای که جهان را تکان داده اند

بحران هایی که این همه گیری جرقه آنها را زده چنان عمیق و گسترده اند که به ناگزیر به یک بازتوزیع رادیکال قدرت و ثروت در سطحی جهانی منجر خواهد شد. جوامعی که با تدارک دیدن انرژی، دانش و سرمایه های لازم خود را برای این تبعات آماده کرده اند از جمله برندگان خواهند بود.

بحران های سه گانه ای که جهان را تکان داده اند

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: با توجه به اینکه کشورها به تدریج در حال بازگشایی اقتصادهای خود و تسهیل یا حتی حذف فاصله گذاری سختگیرانه اجتماعی هستند، همه گیری کووید19 در حال ورود به دومین مرحله خود است. با این حال  تا ظهور یک واکسن یا درمان موثر و قابل دسترس برای همگان، بازگشت به «وضعیت عادی» بیشتر به آرزو شباهت دارد تا واقعیت. بدتر آنکه این خطر وجود دارد که این روند، زمینه موج دوم سرایت بیماری در سطوح محلی و منطقه ای و احتمالا در مقیاسی بسیار بزرگ تر را فراهم آورد.
حقیقت آنکه تصمیم سازان سیاسی، ارائه دهنگان مراقبت های درمانی و جامعه در کلیت خود درس های زیادی را از تجربه موج اول این بیماری آموخته اند. هر چند وقوع یک موج دوم برای سرایت این بیماری به نظر بسیار محتمل به نظر می رسید، اما در این صورت به شکلی متفاوت با موج اول اتفاق خواهد افتاد. به جای تعطیلی های کاملی که زندگی اقتصادی و اجتماعی را به حالت توقف درآوردند، واکنش ها در برابر موج دوم عمدتا بر قوانین سختگیرانه اما هدفمند در زمینه فاصله گذاری اجتماعی، استفاده از ماسک، برقراری ارتباطات از راه دور، ویدئوکنفرانس کردن و از این قبیل متکی خواهد بود. اما بسته به شدت موج بعدی، تعطیلی های محلی یا منطقه ای در اکثر موارد گسترده، همچنان ضروری به نظر می رسند.

در فرایندی که بیشتر به موج اول این همه گیری شباهت خواهد داشت، مرحله دوم آن نیز سه گانه ای از بحران های همزمان را به وجود خواهد آورد. به خطر از کنترل خارج شدن موارد جدید ابتلا و انتشار دوباره آن در سطح جهانی در شرایط تسهیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی جاری، باید یک جدال نزاع ژئوپلتیک تشدید شونده را نیز افزود. اقتصاد جهانی هم اکنون در یک رکود عمیق به سر می برد که  به سرعت یا سهولت نمی توان بر آن غلبه کرد. و این مسئله در کنار همه گیری، در تشدید رقابت های بین چین و آمریکا به خصوص در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر موثر خواهد بود.
گویی که آمیزه فعلی از اغتشاش های به وجود آمده در وضعیت سلامتی، اجتماعی،  اقتصادی و ژئوپلتیک به اندازه کافی بی ثبات کننده نبوده اند که عامل ترامپ را نیز نباید نادیده گرفت. اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای یک دوره دیگر پیروز انتخابات شود، هرج و مرج جهانی فعلی به شدت تشدید خواهد شد، در حالی که پیروزی رقیب دمکرات او جو بایدن، دست کم می تواند ثبات بیشتری را با خود به دنبال بیاورد.
 به ندرت پیش آمده که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چنین نقش گسترده ای داشته باشد. با توجه به بحران های رو به تشدید جهان، اغراق آمیز نیست اگر بگوییم که بشریت در حال نزدیک شدن به چهارراهه های تاریخی است. وسعت  و دامنه رکود اقتصادی فعلی احتمالا تا پاییز و زمستان آینده کاملا روشن نخواهد شد، یعنی زمانی که به احتمال زیاد با شوک دیگری همراه خواهد بود، زیرا جهان دیگر به چنین انقباضات شدیدی عادت ندارد. ما هم از نظر روانی و هم از لحاظ واقعی به رشد مداوم خو کرده ایم.
 آیا کشورهای ثروتمندتر در غرب و آسیا قادر خواهند بود از پس یک کسادی یا حتی رکود عمیق، گسترده و طولانی برآیند؟ حتی اگر معلوم شود تریلیون ها دلاری که در قالب کمک های مالی انگیزشی هزینه می شود برای جبران یک فروپاشی کامل ناکافی است، سئوالی که پیش می آید این است که بعد چه خواهد شد.
در بدترین سناریو (که غیرممکن هم نیست) ترامپ پیروز انتخابات می شود، موج دوم همه گیری جهانی می شود، سقوط باز هم بیشتر اقتصادها ادامه پیدا می کند و جنگ سرد جدید در شرق آسیا به جنگی داغ تبدیل می شود. اما حتی اگر انسان بدترین حالت را فرض نکند، بحران های سه گانه در یک عصر جدید تشدید خواهند شد که بازسازی سیستم های سیاسی و اقتصادی ملی و نهادهای چند جانبه را الزامی می کند. حتی در سناریوی بهترین حالت ممکن، هیچ امکان بازگشتی به وضعیت گذشته وجود ندارد. گذشته ها گذشته است، اکنون فقط آینده است که وجود دارد. 
ما نباید هیچ توهمی در این باره داشته باشیم که بعد از این چه چیزی می تواند و باید رخ دهد. بحران هایی که این همه گیری جرقه آنها را زده چنان عمیق و گسترده اند که به ناگزیر به یک بازتوزیع رادیکال قدرت و ثروت در سطحی جهانی منجر خواهد شد. جوامعی که با تدارک دیدن انرژی، دانش و سرمایه های لازم خود را برای این تبعات آماده کرده اند از جمله برندگان خواهند بود؛ کسانی که از دیدن آنچه که در پیش است ناتوان می مانند، خود را در زمره بازندگان خواهند یافت.

به هر روی مدت ها پیش از این همه گیری، جهان در یک دوره انتقالی به عصر دیجیتال  قرار داشت، با مفاهیم گسترده ای که برای ارزش فناوری های سنتی، صنایع میراثی و توزیع قدرت و ثروت جهانی دارد. بعلاوه همان موقع یک بحران جهانی حتی بزرگ تر کاملا در افق مشهود بود.  پیامدهای تغییرات اقلیمی که با آن دست به گریبانیم، مخوف تر از هر چیزی دیگری است که تاکنون دیده ایم و هیچ شانس یا واکسنی برای حل معضلات ناشی از آن وجود نخواهد داشت.
از این رو همه گیری کووید 19  نشانگر یک نقطه عطف واقعی است. برای قرن ها ما به یک سیستم اقتصاد سیاسی مشتمل بر دولت ملت های خودپسند مستقل، صنایع (هم تحت سرمایه داری و هم سوسیالیسم) اتکا داشته ایم که با مصرف سوخت های فسیلی و منابع طبیعی پایان پذیر به حیات خود ادامه داده است. این سیستم به سرعت در حال رسیدن به مرزهای غایی خود است که انجام تغییرات بنیادین را  اجتناب ناپذیر می سازد.
اکنون وظیفه ما این است که تا جای ممکن از موج اول این بحران های سه گانه درس بگیریم. برای اروپا که به نظر می رسد از نظر اقتصادی و ژئوپلتیک بسیار عقب مانده است، این لحظه نشانگر  فرصتی غیرمنتظره است برای رسیدگی به کاستی های مشهود خود. اروپا ارزش های سیاسی (دمکراسی، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی)، دانش فنی و قدرت سرمایه گذاری خود را دارد که قاطعانه به نفع اصول و اهداف خودش و نیز اصول و اهداف بشریت به طور کلی دست به عمل بزند. تنها سئوالی که  در اینجا مطرح است این است که اروپاییان منتظر چه هستند؟
نویسنده: یوشکا فیشر (Joschka Fischer) وزیر امور خارجه پیشین آلمان
منبع: https://b2n.ir/335524

انتهای پیام. 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول