خبرگزاری فارس، مشهد - هنوز هستند در این شهر مردانی که چشمان خود را بیتفاوت روی سرنوشت و زندگی انسانها نبستهاند بلکه با توکل بر خدا آستین همت را بالا زدهاند و در پی نجات و دستگیری انسانهای گرفتار و در بند اعتیاد بر آمدهاند، همتی مثال زدنی که اگر مسئولان مربوطه نیز واجد آن بودند یقینا حال و روز اعتیاد و چهره ناخوشایند آن در این شهر به گونهای دیگر بود.
در یک روز گرم تابستانی به قصد بررسی زوایای تاریک و روشن اعتیاد راهی یکی از محلات حاشیه شهر مشهد واقع در انتهای خیابان خواجه ربیع میشوم، فقر و کلافگی و ازدحام اولین نشانهها از زندگی در حاشیه شهر مشهد هستند که با ورود به این محله به استقبال من میآیند، کودکانی رها شده ، بوی متعفن فاضلاب جویهای آب، صدای وزوز مگس و مردان بیکاری که در سایه دیواری نشسته در حالی که سیگاری را نیز دود میکنند و پسرکان نوجوانی که تا کمر در سطل زباله فرو رفتهاند و کیسههایی مملو از مواد بازیافت را به همراه دارند، اینها همه تنها گوشهای اندک از تصاویر ناخوشایندی است که همه روزه مردمان ساکن در محلات حاشیه شهری بهنام مشهد با آن دست به گریبان هستند.
مسافتی را طی میکنم، به اراضی کشاورزی میرسم اینجا انتهای خیابانی در بلوار یوسفزاده است یک بلوار پر از صحنههای ناخوشایند در دومین کلان شهر ایران! در بین راه شاهد مناظر تأسفباری هستم که قلب هر بینندهای از دیدن آن به درد میآید، برایم باور کردنی نیست این اتفاقات را در این شهر ببینم، اینجا مشهد است، دومین شهر مذهبی جهان اسلام وجود این بیغولهها و این مناظر در جوار بارگاه امام رضا(ع) چه توجیهی دارد! در ادامه این مسیر فرد معتادی را میبینم در حالی که از شدت مصرف مواد گویا از هوش رفته و در گوشهای روی خاک خوابیده است و کیسه افتاده در کنار او حکایت از زباله گردیاش دارد، در حالی که وحشتی توام با حس درد و غم جانم را فرا گرفته است به آرامی از کنارش رد میشوم و در حالی که در فکر زندگی و سرانجام سرنوشت او غوطهور هستم، سر پیچ خیابان مجدد چشمم به دو فرد معتادی میافتد که زیر یک پتو لولیدهاند و از شواهد امر پیداست گویا میخواهند مواد مصرف کنند، هر دو جوان هستند به خوبی آثار شرم و حقارت را در چهرهشان میخوانم انگار با زبان بیزبانی از من میخواهند هرچه زودتر آنجا را ترک کنم و بیننده قصه سوختن و برباد رفتن یک زندگی نباشم.
دیدن این صحنهها هم زجر است و هم عین درد، در حالی که غم سر تا پای وجودم را فراگرفته از عدم نظارتها در ساماندهی معتادان متجاهر از طرف نیروی انتظامی و سایر ارگانهای متولی احساس انزجار و تعجب میکنم، این چنین صحنههایی آن هم با این فراوانی بالا زیبنده شهر امام مهربانیها نیست، بعد از طی مسافتی بالاخره به کمپ ترک اعتیاد عرشیا میرسم تا بعد از تماشای این صحنههای دردناک راوی داستان یک منجی باشم که زندگیاش بیشباهت به زندگی پرندهای بهنام ققنوس نیست.
زندگی دوباره بعد از ۲۳ سال اعتیاد
سید صادق سعادتی در گفتوگو با خبرنگار فارس در شرح ماجرای زندگی پر تلاطم خود این چنین میگوید: از ۲۰ سالگی زمانی که از سربازی بازگشتم، درگیر اعتیاد شدم حدود ۲۳ سال مصرف کننده بودم و بعد از تحمل مشقات فراوان تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم و اکنون ۹ سال و ۱۵ روز است که به زندگی پاک بازگشتهام و حدود ۷ سالی میشود که به کار مدیریت کمپ ترک اعتیاد روی آوردهام و باید اعتراف کنم، عاشق این کار هستم.
او که حالا خودش مدیریت یک کمپ ترک اعتیاد را بر عهده گرفته است، در خصوص عوامل مؤثر در گرایش وی به اعتیاد بیان میکند: در بروز این بیماری نقش خانواده بسیار پر رنگ است، متأسفانه در خانواده ما پدرم به اعتیاد مبتلا بود و علاوه بر او ما پنج برادر نیز همگی به اعتیاد گرفتار اعتیاد شدیم.
وی ادامه میدهد: بعد از اینکه پدرم اعتیاد را کنار گذاشت من و سایر برادارنم نیز شروع به ترک کردیم و خوشبختانه همه آنها هماکنون پاک هستند.
سعادتی که در اوایل دوران اعتیاد خود معتاد به مصرف مواد مخدر سنتی بوده است در اواخر این دوران به مصرف ماده مخدر صنعتی شیشه روی میآورد، به عقیده او اعتیاد میوه فقر و بیکاری است، به همین علت در اثر عدم حضور سرپرست آگاه که بد و خوب و راه از چاه را به او و برادرانش نشان دهد و در پی همنشینی با رفقای ناباب خیلی زود گرفتار دام اعتیاد شدند.
مدیر کمپ ترک اعتیاد با بیان اینکه مضرات مصرف مواد صنعتی از سنتی به مراتب خطرناکتر است، میگوید: مدتی بعد از مصرف شیره، از ۳۵ سالگی تا ۴۳ سالگی به مصرف شیشه روی آوردم، آن هم در حد مرگباری که هرچه درباره آن دوران وحشتناک بخواهم صحبت کنم باز هم نمیتوانم عمق درد و فاجعه را بیان کنم.
وی در خصوص میزان وابستگی و آسیب در مواد مخدر صنعتی و سنتی توضیح میدهد: هر دو خانمان سوز است اما مواد صنعتی علاوه بر جسم، روان انسان را نیز از بین میبرد و فرد معتاد را دچار توهم میکند.
توهم حاصل از مصرف مواد مخدر زندگیام را مختل کرد
سعادتی در ادامه سخنانش به دو خاطره وحشتناک از دورانی که به مصرف مواد صنعتی روی آورده بود، اشاره میکند و میگوید: هنگامی که شیشه مصرف میکردم اوضاع زندگیام از لحاظ روانی و آرامش بسیار وخیم شد، چون مدام دچار توهم میشدم و به همه مشکوک بودم و اعتمادی به کسی نداشتم همین اسباب بسیاری از بحث و مشاجرات در درون خانوادهام شده بود شاید باور نکنید اما در اثر توهم حاصل از مصرف شیشه یک بار از چناران تا مشهد را با دنده عقب ماشین رانندگی کردم و یک بار هم در حالی که شیشه مصرف کرده بودم وقتی از آینه جلوی ماشین آرم زرد تاکسی را دیدم چون دچار توهم بودم به گمان اینکه ماشین پلیس به دنبالم است با سرعت بسیار بالایی برای فرار از دست پلیس ماشین را میراندم!
نخستین جرقه برای رهایی از دام اعتیاد
مدیر کمپ ترک اعتیاد در ادامه سخنانش در خصوص اولین جرقهای که باعث ترک اعتیاد او شد، میگوید: متأهل بودم و یک شب به خانه آمدم و از همسرم طلب یک استکان چایی کردم و او هم پاسخ داد، هر جایی تا این وقت شب بودی برو همان جا چایی بخور همین جمله جرقهای برای شروع دعوا و مشاجره من با همسرم شد و از آن شب هرچه به همسرم میگفتم او پاسخ سربالا به من میداد، بعد از چند وقت واقعا کلافه شده بودم تا اینکه یک روز صبح برخاستم و گفتم یا میروم و پاک برمیگردم و یا جنازهام را برایت میآورند، فقط از من راضی باش و حلالم کن.
سعادتی از دوران اعتیادش به عنوان سیاهترین دوران عمر خود یاد میکند و در این خصوص میگوید: اعتیاد باعث شد من همه چیزم را از دست بدهم از خودم دیگر بدم آمده بود و آن روز در حالی خانه و همسرم را ترک کردم که آیندهای نامعلوم در پیش رویم بود، در حالی که همسرم اشک میریخت ساکم را برداشتم و از خانه بیرون آمدم.
وی ادامه میدهد : بعد از ترک خانه به یک کمپ ترک اعتیاد مراجعه کردم همین اتفاق تبدیل به نقطه سر آغاز در تحول زندگی من شد، زیرا حضور من در آنجا اشتیاق و علاقه وافری نسبت به انجام این کار در من ایجاد کرد بهطوریکه تصمیم گرفتم خودم یک کمپ دار شوم.
مدیر کمپ ترک اعتیاد عنوان میکند: بعد از بهبودی کامل به خانه مراجعه کردم و به همسر و پدر و مادرم گفتم من عاشق انجام کار کمپداری هستم و میخواهم در این زمینه از حالا به بعد فعالیت داشته باشم.
وی بیان میکند: شغل سابق من ساختوساز و بنگاهداری معاملات املاک بود و درآمد خوبی هم داشتم، اما اشتیاق بسیار من نسبت به انجام این کار باعث شد شغل سابق خودم را کنار بگذارم و الان تمام وقت مشغول کار در اینجا هستم و حتی به منزل خودم هم خیلی کم سر میزنم.
سعادتی تنها دو فرزند دختر دارد که بهتازگی متأهل شدهاند و بر طبق سخنان او خوشبختانه از زندگی موفقی هم برخوردار هستند.
وی در همین رابطه افزود: خوشبختی کنونی خود و خانوادهام را از سایه دعای خیر و خدمت به معتادان میدانم، من بسیار از این کار راضی هستم این بچهها واقعا مظلوم هستند، شاید از لحاظ مالی در این کار پول آنچنانی نباشد اما آرامش حاکم در آن به دنیا میارزد و اثرات خیر این کار در زندگی من مشهود هست.
سعادتی ادامه میدهد: از اول عاشق همسرم بودم به او خیلی بدهکارم و خیلی او را اذیت کردم اما الان خدا را شکر، رابطه بسیار خوبی با هم داریم و رفیق هستیم، او هم بسیار به این کار مشتاق است و هر کاری از دستش بر بیاید برای این بچهها انجام میدهد.
مدیر کمپ در ادامه سخنانش برایم میگوید: در اداره اینجا هیچ نهاد دولتی به ما کمک نمیکند، حتی چند وقت پیش میخواستند اینجا را پلمب کنند اما به لطف خدا نتوانستند این کار را انجام بدهند.
وی درباره عامل اصلی اشتیاق خود به این کار در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده و صدایش به لرزه درآمده است، میگوید: هر چیزی را نمیتوان به زبان آورد با کلمات نمیتوانم میزان اشتیاقم و اسباب ایجاد آن را توضیح بدهم چون تمام این علاقه از روی دل و احساس خوبی است که از این کار نصیب من میشود، در کنار این بچهها انسان به پاسخ تمامی نیازهای روحی و روانی و معنوی خود میرسد و روحش سیراب میشود و در نهایت به یک احساس نشاط و رضایت درونی میرسی.
سعادتی در خصوص شیرینترین و تلخترین خاطره کاری خود میگوید: شیرینترین لحظات زندگی من زمانی است که میبینم شب عید شده، یک مریض بعد از درمان به کانون خانواده بازگشته است و با گذشت یک یا دو سال از پاکی خود با من تماس میگیرد و از من سپاسگزاری میکند و میگوید این زندگی و پاکی را مدیون تلاشهای تو هستم و هنگامی که برای من دعا میکنند بسیار باعث خوشحالی من میشود.
تلخی گزنده بازگشت مجدد به مصرف مواد مخدر
مدیر کمپ ترک اعتیاد در ادامه با اشاره به برگشت مجدد برخی از معتادان بعد از پاکی خود به مصرف مجدد مواد مخدر، این بازگشت را تلخ میداند و بیان میکند: تلخترین اتفاق در دوران کاری من مربوط به ترک اعتیاد برادرم است که متأسفانه به تزریق انواع و اقسام مواد مخدر روی آورده بود و برای ترک مواد پا و دندههایش شکست و پرده گوشش آسیب دید، اما بالاخره موفق به ترک اعتیاد شد.
سعادتی با بیان اینکه سن اعتیاد متأسفانه در بین افراد جامعه پایین آمده است به کم سن و سالترین فرد معتادی که یک پسربچه ۹ ساله بوده است، اشاره میکند و میگوید: هماکنون معتادان زیر سن ۱۷ سال را به کمپ ترک اعتیاد نوجوانان میفرستند.
نقش گروه دوستان در گرایش به اعتیاد
سعادتی در ادامه سخنانش به نقش دوستان در اعتیاد اشاره میکند و میگوید: در آن دوران هرچه رفیق داشتم خلافکار بودند به طوریکه دو نفر از دوستانم را به خاطر قاچاق مواد اعدام کردند.
خودزنی در فرد معتاد حاصل مصرف شیشه و کریستال
مدیر کمپ میگوید: بسیاری از افراد معتاد به شیشه و کریستال که برای ترک به اینجا مراجعه میکنند متأسفانه در اثر نرسیدن مواد شروع بهخودزنی میکنند و حتما یک نفر مراقب باید بالای سر آنها باشد چون هر کار خطرناکی ممکن است در هنگام توهم از فرد معتاد سر بزند.
وی مهمترین اقدام جهت جلوگیری از اعتیاد در بین جوانان را آموزش جهت پیشگیری میداند و در این خصوص میگوید: متأسفانه همانطور که قبلا گفتم سن اعتیاد پایین آمده و تعداد بسیاری از دانشآموزان ما را نیز درگیر کرده است، دولت باید آموزش های لازم جهت پیشگیری از این بلای خانمانسوز را از مدارس ابتدایی شروع کند.
جای خالی ارگانهای نظارتی در مقوله اعتیاد
سعادتی که گلهمند از کممهریهاست، میگوید: متأسفانه در جامعه ما دلسوز واقعی برای جلوگیری از این معضل خانمان برانداز پیدا نمیشود، به طور مثال چهار ماه از شیوع کرونا میگذرد در طول این مدت حدود ۱۰۰ بیمار در اینجا بستری بودند اما حتی یک نفر در این مرکز را نزد و نگفت چیزی احتیاج دارید و یا حداقل زمینه اجرای پروتکلهای بهداشتی را نظارت کنند، تمام امکانات بهداشتی و ملزومات را ما خودمان فراهم کردیم.
مدیر کمپ با گلایه از عدم همکاری مطلوب بهزیستی و سایر ارگانهای متولی در این امر بیان میکند: اگر مسئولان به درستی وارد این عرصه شوند و دلسوزی لازم را از خود نشان دهند، خیلی مؤثرتر میتوان در این حوزه چه به جهت پیشگیری و چه از لحاظ درمان عمل کرد.
وی میگوید: متولیان اگر واقعا بهدنبال سروسامان دادن به وضعیت لجام گسیخته اعتیاد و عوارض حاصل از آن هستند باید پای کار بیایند و چارهاندیشی برای معضل کار و معیشت معتادان بهبود یافته کنند، در غیر این صورت تمام زحمات ما به محض اینکه فرد معتاد پایش را از در اینجا بیرون بگذارد و کار درستی نداشته باشد و خانوادهای منتظرش نباشد به باد رفته است.
مدیر این کمپ ترک اعتیاد معتقد است اگر الان کسی به بهزیستی و یا سایر ارگانهای متولی این امر مراجعه کند و بگوید ۲۰۰ نفر معتاد را میخواهم نجات دهم کسی اهمیتی نمیدهد و فقط خدمات صرف معلولان میشود در حالی که این افراد برای بازگشت به زندگی و جلوگیری از وارد شدن لطمات بیشتر به جامعه نیازمند کمک و توجه ارگانها و افراد خیر هستند.
سعادتی با بیان اینکه دولت میتواند برای مبارزه با اعتیاد از معتادان بهبود یافته بهره جوید، در این خصوص توضیح میدهد که دولت در تمام مراحل مبارزه با اعتیاد میتواند از توان این بچهها استفاده کند و نیاز به امکانات خاصی برای مبارزه با اعتیاد نیست.
او معتقد است اول از همه باید جلوی ورود مواد از مرزهای کشور را گرفت و آشپزخانههای تولید مواد را در داخل شناسایی کرد و یقین دارد در این رابطه هیچ کسی بهتر از همین بچههای معتاد در شناسایی مکانهای خلاف نمیتواند کمک کننده باشند.
سعادتی میگوید: در درمان نیز بسیاری از افراد بهبودیافته مانند من پای کار هستند فقط به حمایتهای لازم نیازمند هستند و مهمترین مرحله در پایداری بر ترک وجود اشتغال سالم برای فرد معتاد است دولت در این زمینه واقعا باید به داد بهبودیافتگان برسد.
متولیان امر چارهاندیشی مناسب برای افراد معتاد داشته باشند
مدیر کمپ ضمن اشاره به دو معضل فقر و بیکاری در بروز اعتیاد از متولیان امر همچون اداره بهزیستی و کار و تعاون تقاضا میکند برای وضعیت کار بیماران چارهاندیشی مناسب داشته باشند، در غیر این صورت بعد از بهبودی تمام زحمات ما بههدر میرود و نبود کار و درآمد خود عاملی میشود جهت بازگشت مجدد فرد بیمار به سمت مصرف مواد مخدر است.
سعادتی علاوه بر فقر و بیکاری، دور شدن از یاد خداوند را در بروز اعتیاد بسیار مؤثر میداند و توضیح میدهد: بستر خانواده وقتی سالم و پر از یاد خداوند باشد بسیار در جلوگیری از اعتیاد مؤثر است.
وی بهشدت نگران عواقبی است که از آتش اعتیاد گریبان آینده جامعه را خواهد گرفت و معتقد است باید دولت در این رابطه آیندهنگری کند و از الآن به فکر چاره این معضل باشد، در غیر این صورت اگر با سرعت فعلی رشد اعتیاد پیش برود شاهد عواقب ناخوشایندی همچون فروپاشی خانوادهها و در پی آن فروپاشی بنیان جامعه و از بین رفتن ثروت عظیمی همچون نسل جوان و نوجوان و بهدنبال افزایش آمار طلاق و وقوع انواع کارهای مجرمانه و خلاف مواجه میشویم.
بستری رایگان افراد معتاد کارتون خواب
مدیر کمپ که تاکنون با اقدامات مطلوب و خود انگیخته باعث نجات زندگی و بهبودی تعداد زیادی از افراد معتاد شده است در خصوص منبع درآمد خود میگوید: هزینه نگهداری معتادان را از خانوادههای آنها دریافت میکنم و بنا بر توان مالی هر خانواده این مبلغ متغیر است و افراد کارتون خواب حتی رایگان در اینجا بستری و نگهداری میشوند.
سعادتی با بیان اینکه از هر 10 نفر مراجعه کننده جهت درمان به اینجا حدود چهار تا پنج نفر آنها پاک میمانند، بیان میکند: بعد از پاکی باید برای این افراد باید دو اقدام مؤثر انجام داد در اولین گام باید به فکر اشتغال این افراد بود تا ضمن اینکه سرشان گرم میشود و احساس مفید بودن دارند از لحاظ مالی مستقل شوند و در گام بعدی باید روابط آنها با خانوادهایشان را اصلاح کرد و آنها را به کانون خانواده بازگرداند.
وی در ادامه سخنانش از ماجرای پیوند یک زوج بعد از پنج سال جدایی در اثر اعتیاد مرد خانواده سخن میگوید: یکی از افرادی که به اینجا جهت درمان آمده بود و اتفاقا کارتن خواب هم بود شخص میانسالی است به نام داوود که پنج سال از جدایی او و همسرش میگذرد و همین جدایی تبدیل به عاملی شد در دامن زدن به شرایط وخیم زندگیاش، چرا که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت اما وقتی به اینجا مراجعه کرد ابتدا سعی کردیم حال روحی وی را خوب کنیم و امید و انگیزه زندگی را در این فرد قوت بخشیم از همین رو بعد از اینکه با همسر وی چند جلسه صحبت کردیم، توانستیم او را مجاب و راضی کنیم تا در صورت بهبودی شوهرش با او آشتی کند و سر زندگیاش برگردد.
مدیر کمپ برایم میگوید: بعد از گذشت ۶ ماه از درمان، این فرد را به یکی از دوستانم معرفی کردم تا در کارخانه او مشغول به کار شود خدا را شکر الان از عید نوروز، همسرش به زندگی با او بازگشته و داوود حقوق خود که مبلغی نزدیک به یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میشود را به همسرش میدهد تا هزینه خود و سه دخترش را تامین کند.
سعادتی در ادامه از تلاشهای بیسرانجام خود جهت سروسامان دادن به وضعیت اشتغال معتادان بهبود یافته توضیح میدهد که هماکنون تعدادی از این افراد را بعد از بهبودی جهت کار به یک کارخانه آبکاری آلومینیوم میفرستد و قبلا نیز تعدادی از بهبود یافتگان را برای کار به پمپبنزین و خط دو قطارشهری میفرستاده است، اما هنگامی که متوجه میشود حق و حقوقات آنها پرداخت نمیشود از معرفی مجدد آنها برای کار در آنجا منصرف میشود.
عدم استفاده از داروی شیمیایی در دوران ترک
مدیر این کمپ ترک اعتیاد میگوید: در این مرکز از مواد و داروی شیمیایی استفاده نمیشود و بسته به نوع ماده مخدری که مصرف میشود طول درمان و زمان بستری شدن متفاوت است به طور مثال طول مدت ترک شیشه چهار ماه است.
سعادتی در ادامه توضیح میدهد که باید فرد معتاد را سرگرم و لحظات شادی برای او بهوجود آورد تا حواس او از فکر مصرف مواد دور شود.
وی میگوید: باید سعی کنیم این بچهها را با زندگی آشتی دهیم برای همین منظور آنها را فقط در اینجا نگهداری نمیکنیم و قبل از شیوع کرونا و تعطیلی استخرها، بعضی روزها آنها را به پارک و استخر میبردیم تا ضمن اینکه در بین مردم هستند به تفریح نیز بپردازند.
ادای زکات بهبودی از اعتیاد به خدا
وی در خصوص عاملی که باعث شد او بعد از درمان اعتیادش به تأسیس کمپ ترک اعتیاد بپردازد، میگوید: اولین و آخرین عامل عشق است و دیگر هیچ من بعد از اینکه در کمپ موفق شدم بعد از گذشت سالها اعتیاد را ترک کنم و به زندگی عادی باز گردم شوق و هیجان این بازگشت دوباره به زندگی و نگاه احترامآمیز مردم در اجتماع به من باعث شد از خدا بخواهم به من کمک کند تا من نیز با احداث کمپ ترک اعتیاد این احساس زیبا را برای سایر معتادان نیز خلق کنم و عاملی شوم جهت تشویق و سوق آنها به ترک اعتیاد و بازگشت به زندگی در واقع من میخواستم با ایجاد کمپ زکات بهبودی خودم را به خدا بپردازم.
مدیر این کمپ در ادامه برایم از روزهای نخست کمپداری خودش آن هم با دستانی خالی و بییاور میگوید: بعد از بهبودی به مدت ۱۹ ماه در همان کمپی که بستری شده است به طور رایگان خدمت انجام دادم و بعد از گذشت ۱۹ ماه خودم اولین گام را در جهت ایجاد کمپ و کمک به معتادان متجاهر برداشتم.
سعادتی توضیح میدهد: من از زیر صفر این کار را شروع کردم تا به اینجا رسیدم در اوایل کار با موتورم میرفتم و دو تا سه نفر از افراد معتاد را پیدا میکردم و با آنها میرفتم نانوایی و دو تا سه عدد نان با پنیر میخریدم و میآمدیم در کمپ با هم میخوردیم.
وی از احساس خوشایندی سخن میگوید که از انجام این کار برایش حاصل میشود و آن را با هیچ چیز دیگر در این دنیا معاوضه نمیکند.
مدیر این کمپ ترک اعتیاد میگوید: ناامیدی در کار ترک فرد معتاد جایگاهی ندارد، ما کمپداران چندین روش داریم از این راه نشد از راه دیگری وارد میشویم تا بالاخره به درمان و پاسخ مناسب برسیم، به طوریکه در بعضی موارد یک فرد معتاد تا ۲۰ بار خطا میکند اما ناامید نمیشویم چون یقین داریم بعد از تلاش و امتحان انواع راههای درمان بالاخره موفق به ترک اعتیاد او میشویم.
بهترین درمانگر اعتیاد، یک فرد معتاد بهبود یافته است
سعادتی با بیان اینکه برای درمان یک فرد معتاد باید از خود این جماعت بود تا بتوان به عنوان نقش یک درمانگر موفق عمل کرد، توضیح میدهد: یک درمانگر باید حال و روز این افراد را درک کند و در هر موقعیت بنا به اقتضائات بهترین تصمیم و رفتار را در پیش بگیرد برای همین است که بسیاری از افراد تحصیل کرده قادر به انجام این کار نیستند و موفقیتی در این حوزه ندارند چون این بیماری را با گوشت و پوست خود درک نکردهاند و با آن غریبه هستند.
وی در پایان سخنانش میگوید: من برای خودم به کمک هیچکسی احتیاج ندارم فقط این جوانان را دریابید یک نگاه به آنها بیندازید، هم این افراد در سنین جوانی قرار دارند جامعه به این افراد بدهکار است از مسؤولان میخواهم که به آنها بیشتر توجه کنند.
همدلی و عشق رمز موفقیت در کار
در پایان این گفتوگو هستیم که روانشناس مرکز نیز به جمع ما میپیوندد.
مهدی وکیلزاده، روانشناس و کارشناس مراکز کمپ ترک اعتیاد در مشهد در خصوص رمز موفقیت سعادتی میگوید: تنها رمز موفقیت مدیر اینجا همدلی او با بیماران است، او آنها را درک میکند و با محبت و عشق با آنها رفتار میکند و بیماران این را خوب درک میکنند.
روانشناس این مرکز ترک اعتیاد در ادامه سخنانش با اشاره به حضور سه هزار معتاد متجاهر در بزرگراه شهید چراغچی مشهد عنوان میکند: عزمی جدی جهت مقابله و سروسامان دادن به وضعیت اسفناک معتادان در بین مسؤولان وجود ندارد آنها به خوبی به علل و عوامل بروز اعتیاد و راههای پیشگیری از آن آگاه هستند اما عزمی واحد در این خصوص برای مبارزه با این بلای خانمانسوز وجود ندارد.
وی مهمترین عوامل در سوق یافتن فرد به مصرف مواد مخدر را بیکاری، فقر، محیط و دوستان نامناسب، روابط خانوادگی گسسته، بحران هویت دربین نوجوانان و مشکلات جنسی میداند و در این خصوص میگوید: وجود افراد معتاد در حاشیه شهر مشهد به یک معضل اساسی برای شهروندان ساکن در آنجا تبدیل شده است و به عدم امنیت در آنجا دامن زده است.
روانشناس این مرکز ترک اعتیاد با اشاره به ماجرای دزدیدن انگشترهای مادرش در روز روشن توسط دو سارق در یکی از محلات حاشیه شهر مشهد بیان میکند: فقر، عدم جمعآوری معتادان متجاهر و نظارتهای کم نیروی انتظامی در این زمینه و عدم امکانات رفاهی و تفریحی برای جوانان و از جمله بیکاری آنها باعث شده روزبهروز شاهد افزایش انواع جرایم در محلات حاشیه شهر مشهد باشیم.
وکیلزاده با اشاره به عوامل بازگشت مجدد یک فرد بهبودیافته به اعتیاد میگوید: فرد معتاد یک فرد آسیبدیده چند وجهی است او علاوه بر جسمش، روح و روان و روابط اجتماعی آسیب دیدهای دارد، اگر بخواهیم یک فرد اعتیاد را کاملا ترک کند باید برای زندگی او برنامه داشته باشیم.
نبود شغل مناسب و عدم پذیرش خانواده بعد از ترک اعتیاد
وی دو معضل بزرگ بعد از ترک اعتیاد را نبود شغل مناسب و عدم پذیرش فرد معتاد از سوی خانواده میداند.
مشاور مرکز کمپ ترک اعتیاد با بیان اینکه مهمترین عامل در ترک اعتیاد از سوی فرد معتاد عشق و علاقه به خانواده است، از مردم و خانوادههای افراد بیمار تقاضای پذیرش آنها را کرد و میگوید: یک فرد معتاد یک مجرم نیست بلکه یک بیمار است وقتی فردی دوران درمان را طی نموده و بهبودی حاصل کرده است، نیاز دارد به آغوش جامعه و خانواده بازگردد و گاهی همین عدم پذیرش افراد بیمار از سمت خانواده و جامعه باعث گرایش مجدد آنها به اعتیاد شده است.
وکیلزاده در ادامه سخنانش یادآوری میکند: اگر دولت و مسئولان چارهاندیشی جهت اشتغال افراد بهبودیافته نداشته باشند، آنها بعد از تلاشهای بیسرانجام جهت یافتن کار مناسب با سرخوردگی دوباره به سبک زندگی قبلی خود باز میگردند.
توزیع مواد مخدر در مراکز اشتغال بهبود یافتگان
وی با اشاره به مراکز کاری که در گذشته افراد درمان شده جهت اشتغال به آنجا معرفی میشدند، میگوید: متأسفانه به علت عدم نظارت دقیق در برخی از این مراکز بین افراد بهبود یافته مواد مخدر پخش میکردند تا دوباره افرادی را که از دام اعتیاد نجات یافته بودند را معتاد کنند.
مشاور مرکز ترک اعتیاد تاکید میکند: اگر مسؤولان فکری در این رابطه و راهکارهای اصولی نداشته باشند باعث ادامه سیکل معیوب و بازگشت مجدد فرد بهبودیافته به اعتیاد میشود.
فروش غیرمجاز متادون در برخی عطاریها
وکیلزاده بیان کرد:یک مسئله و مشکل دیگر متادون فروشی در سطح شهر به صورت غیر مجاز است.
وی افزود: این دارو باید به صورت اصولی و با دستور پزشک مصرف شود اما متأسفانه در بسیاری از عطاریها این دارو به صورت غیر مجاز به فروش میرسد.
مشاور مرکز ترک اعتیاد عرشیا با بیان اینکه نظارتی در این خصوص وجود ندارد، میگوید: سازمانهای متولی در زمینه فروش غیر قانونی داروی متادون باید نظارت بیشتری داشته باشند زیرا متادون فروشی عاملی در دامن زدن به اعتیاد است .
خماری که حاصلش سوختن پا شد
بعد از پایان این گفتوگو با دعوت مدیر کمپ در بین افراد بیمار بستری شده در آنجا حاضر میشوم همگی آنها جوان هستند و مطمئنا پر از امید در حالی که دوربینم را جهت گرفتن عکس از آنها آماده میکنم چشمم به پای تاول زده و سوخته مردی جوان میافتد جلو میروم و از او درباره علت این حادثه سوال میپرسم، میگوید که پنج سال است که به دام اعتیاد گرفتار شده است و این اواخر کارتون خواب بوده شبی بعد از مصرف مواد در حالی که به خوابی عمیق رفته پایش در آتش میسوزد و او متوجه نمیشود.
وی میگوید: پدر و مادر ندارم هر دو مردهاند و به تنهایی زندگی میکنم و شغلم آشپزی است بعد از اینکه در بیمارستان دکترها جوابم کردند با کمک خواهرم در اینجا بستری شدم و خوشبختانه با مراقبتهای آقای سعادتی و بچههای اینجا بعد از گذشت ۶ ماه تاولها و زخم پایم خوب شد.
در بازگشت از آنجا در اراضی متروکه مجاور باز شاهد حضور معتادان متجاهر هستم گویی دیدن و حضور آنها برای ساکنان حاشیه شهر به امری عادی تبدیل شده است و به خوبی میتوان پی به انواع عواقب این حضور در سطح جامعه و به قول روانشناس مرکز ترک اعتیاد به گسترش دزدیها، تجاوزات و عدم امنیت در این قسمت شهر پی برد و چیزی که برایم تبدیل به سوال میشود این است که چرا جای ماموران نیروی انتظامی و گشتهای نظارتی آنها و سازمان بهزیستی و ستاد مبارزه با مواد مخدر در سروسامان دادن به این وضعیت و حضور لجام گسیخته معتادان متجاهر خالی است؟ و آخرین پرسش آیا با یک وفاق بین دستگاهی واقعا نمیتوان به اوضاع بی سامان بیماران بهبود یافته از اعتیاد سامان داد و با تولید اشتغال علاوه بر کمک به آنها به بحث امنیت جامعه کمک کرد، شاید به قول مدیر کمپ و روانشناس آنجا این بیماران دلسوز ندارند.
===================
گزارش از: میثاق اشرافیان
===================
انتهای پیام/ 70068/ح