سمیه انصاریفرد/ سرویس فرهنگی خبرگزاری فارس/ داراب | رسول امیری شاعر و نویسنده بخش فورگ از توابع شهرستان داراب همچنین عضو شورای شهر دوبرجی و فعال اجتماعی است.
او تاکنون سه کتاب با عناوین کاش اثر انگشتمان یکی بود، خوابهایی که در بیداری دیدهام که مجموعه اشعار سپید کوتاه و بلند است همچنین کتاب خونه دوماد با موضوع آداب و رسوم مراسم عروسی و فرهنگ بومی بخش فورگ منتشر کرده است.
سال ۱۳۷۹ انجمن ادبی سپیده را در منطقه فورگ تشکیل داد و به استعدادیابی در عرصه هنر و ادبیات پرداخت. طی یک سال گذشته در سخنوری به فعالیت پرداخته و شاگردانی را تربیت کرد همچنین در حیطه ساخت فیلم کوتاه و عکاسی نیز فعالیتهایی داشته است. گویندگی و دکلمهخوانی بخش دیگری از فعالیتهای اوست.
مدتها است که دیگر عقیدهای به حضور در جشنوارهها ندارد اما در سالهای گذشته موفق به کسب مقام اول جشنواره پرسش مهر شده است. ذات شاعرانگی، او را به جایگاه یک مولف نزدیک کرده است.
آنچه در ادامه میآید، ماحصل گفتوگوی فارس با این نویسنده و شاعر دارابی است.
-ذات شاعرانگی در آثار شما، نشانگر انسانی است که یافتههای خود را در آثارش ارائه میدهد و هر آنچه از خویشتن خویش میجوشد، عینیت میبخشد؛ با این توصیف آیا در ابتدای کار از آثار شاعران دیگر نیز الگوبرداری یا تاثیری داشتید؟
در ابتدای مسیر به این موضوع توجه خاصی نداشتم و مدتی به طول انجامید که تعدادی از دوستان در محافل ادبی این رویکرد را به من یادآوری کردند که آثارم درونگرا و خودجوش است. روزی که فعالیتهای فرهنگی را آغاز کردم، منطقه فورگ مثل امروز نبود و محرومیتهای بیشتری داشت که باعث شد ما از منابع دور بمانیم و تبعیضها و محرومیتها باعث شد به شعر پناه بردم چرا که برخی حرفها را نمیتوان گفت و در قالب شعر بهتر میتوان مطرح کرد.
در ابتدای راه، بیشتر بر اساس مشاهدات شخصی نوشتهام تا مطالعات هر چند مطالعه نیز در مسیر ادبیات ضروری و کارساز است اما نوشتههایم به سمتی رفت که بدون امضا نیز قابل تشخیص است.
-یکی از ویژگیهای آثار شما، تأثیر جغرافیا بر ادبیات است؛ فضاسازی با الهام از پدیدههای بومی و اقلیمی چگونه راه خود را در آثار شما هموار کرد؟
یکی از ویژگیهای ادبیات ما، تأثیر جغرافیا بر لحن و محتواست؛ وقتی من در منطقه گرمسیر سکونت دارم و ریشههایم در گرما و آتشباد است، نمیتوان از برف و میوههای اقلیم سردسیر سخن گفت و شعر سرود چرا که فورگ، منطقهای گرمسیر است و یکی از عناصر تداعی کننده این منطقه، نخلستانها است هر کس از محیط پیرامون خود الهام می گیرد و همین باعث تنوع در ادبیات می شود.
-نگاهتان به ادبیات فولکلور چگونه است؟ به بیان دیگر زبان، آداب و رسوم همچنین فرهنگ بومی مردم چقدر در آثار شما نمود دارد؟
بومیگرایی در شعر و ادبیات، اصل و اساس کار است. آداب و سنن مردمی که با آنها گذران زندگی میکنیم و زادبوم هر فرد میتواند در آثار ادبی، قابلیت پردازش داشته باشد و محک خوبی برای نویسنده و ارتباط او با مخاطبان بومی باشد.
-مشکلات و آسیبهای اجتماعی چقدر در اشعار شما تنیده شده و در ارائه آثارتان چه نقشی داشته است؟
آغاز کار من با پرداختن به بیعدالتی و آسیبهای اجتماعی بود چرا که مشاهده این دردها ، آزاردهنده بود و برای بازگوکردن آنها دست به قلم بردم بعدها که طبع و ذوق شاعری در انسان شکل میگیرد ، رگههایی از عشق و تغزل نیز در آثار نمود مییابد اما در همان غزل عاشقانه نیز گریزی اجتماعی با رویکرد اعتراضآمیز وجود دارد.
-نیاز امروز ادبیات چیست و برای نسل جدیدی که وارد عرصه شعر میشوند چه پیشنهادی دارید که مسیری را طی کنند که قوت و قوام داشته باشد؟
هر ادیب و شاعری برای این موضوع، دیدگاه متفاوتی دارد. بنده در جایگاهی نیستم که راجع به ادبیات کشور نظر بدهم برای همین به اظهارنظری از یکی از شاعران بسنده میکنم؛
چند سال پیش با شمس لنگرودی ملاقاتی داشتم و او در این زمینه گفت "ادبیات ما دچار نوعی اغتشاش شده و پراکندگی و تشتت آرا گریبانگیر ادبیات است البته چشمانداز آینده این است که این اغتشاش در موقعیتی پایان یابد حال آنکه بدعتگرایی همیشه در همه دورانها وجود داشته و مختص ادبیات معاصر نیست.
-تکنیک و فرم تا چه اندازه در جلا و بقای محتوای ادبی تاثیرگذار است؟
به محتوا بیشتر از تکنیک اهمیت می دهم و محتواگرا هستم چرا که معتقدم یک اثر ادبی باید حاوی پیام تاثیرگذار و ارزشمند باشد؛ تغییر سبک تابع سلیقه مخاطب و گذر زمان است اما یک اثر هنری باید در نهایت، جوشش ذاتی و درونی داشته باشد، از تصنع به دور بوده و فرم، محتوا، بازی زبان و تصویر چنان در هم تنیده شود که قابل تفکیک نباشد هرچند تکنیک و زبان خوب به ارائه محتوا کمک میکند.
-محتوای ادبی که نیاز روز جامعه هست و مخاطب را بیشتر جذب میکند، چیست؟
در شرایط فعلی توصیف ظاهری چهره معشوق و... دیگر چندان کارآیی ندارد و شاعر باید حرفی بزند که بتواند با توده مردم ارتباط برقرار کند؛ مردمی که هر روزه در خیابان و معابر عمومی از کنار ما عبور میکنند و از هر طبقه اجتماعی(کارگر، کارمند، دانشجو و...) در جامعه حضور دارند؛ امروز رویاها و رنجهای برباد رفته مردم و لمس آنها برایم مهمترین دغدغه است.
در گذشته غم هجران معشوق و موضوعهای مشابه در اشعار بیشتر مطرح میشد اما در شرایط فعلی مردم گرفتار غم نان هستند و پیچیدگیهای زندگی اجتماعی گاه چنان افزون میشود که مسائل گذشته کمتر در شعر بروز میکند. در کل ، نگاه تردیدآمیز به جهان هستی و پیرامون محیط میتواند از انسان شاعری دغدغهمند بسازد.
-با توجه به اینکه سمت و سوی ادبیات ما بیشتر متمایل به موج نو و شعر سپید است، شما در ارائه آثار خود به کدام سبک حرکت کردهاید؟
در بیشتر قالبهای ادبی، شعر سرودهام اما گاهی حس و حالم به گونهای است که خودم را اسیر قافیه نمیکنم و درگیر قالب کلاسیک نمیشوم اما گاهی که غزل میجوشد، قالب کلاسیک اجتنابناپذیر است؛ معتقدم تسلط به همه قالبها برای شاعر ضروری است اما برای دوری از محدودیت گاهی چشم خود را به روی قالب میبندم. قالب مورد علاقه خودم از میان موج نو، سپید و از میان کلاسیک، غزل است.
-در ابتدای راه در ارائه آثار خود، از شاعران دیگری تاثیر پذیرفتهاید؟
چیزی که قصد دارم راجع به آن بنویسم باید از درون بجوشد و از ابتدای امر از سر کنجکاوی به نوشتن روی آوردم اما در شعر سپید متاثر از سهراب سپهری بودم هر چند که پس از مدتی آثار شاملو نیز در من تاثیرگذار بود. در ادامه مسیر دوستانی در محافل ادبی استان یا کشور، آثار مرا همراهی کردند ، هرچند نتوانستند زبان مرا تغییر دهند اما آن را ویرایش و پیراسته کردند.
-وضعیت جشنوارهها و انجمنهای ادبی در سطح شهرستان داراب و استان فارس را چگونه ارزیابی میکنید و تا چه حد در استعدادیابی نسل نو ادبی تاثیرگذار است؟
برپایی برخی جشنوارهها ایجاد محدودیت میکند و فقط برای رفع تکلیف و گردهمایی شاعران است اما چنان چه جشنوارهای محتوامحور باشد در آن شرکت میکنم و آن را ارزشمند میدانم.
با راهاندازی انجمن ادبی سپیده در سال ۱۳۷۹ ، نخستین پایگاه فرهنگی با حضور معلمان در بخش فورگ راهاندازی شد و بعدها مجموعهای از شاعران، خوشنویسان و نقاشان در این مرکز به فعالیت پرداختند تا سال ۱۳۹۶ که خانه فرهنگ فورگ تاسیس شد و فعالیتهای ادبی و هنری انسجام بیشتری گرفت و استعدادیابی در مدارس و برپایی کلاسهای آموزشی نیز به آن اضافه شد.
انتهای پیام/ س