به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، بسیج اساتید دانشگاه تربیت مدرس در محکومیت نامه موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب نامهای نوشت.
متن این نامه به شرح زیر است:
آقای محمد موسوی خوئینیها ۷ تیرماه ۱۳۹۹ در نامهای سرگشاده خطاب به مقام معظم رهبری مطالبی را پیرامون وضعیت کنونی کشور عنوان کرد که با رویکردی نقادانه از سه منظر میتوان آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
در نگاه اول، براساس آموزههای دینی و سخنان گهربار ائمه اطهار (ع)، بیداری اجتماعی – سیاسی، نقد منصفانه اوضاع جامعه، نصیحت و تذکر (توصیه) به مسئولان حکومت اسلامی نه تنها مذموم نیست بلکه وظیفهای شرعی و امری پسندیده است.
مقام معظم رهبری نیز بارها مراکز علمی و نخبگان جامعه را به نقد و بررسی و ارائه راهکار در امور مختلف کشور فراخواندهاند و حتی از انتقاد دیگران نسبت به خود که بعضاً به صورت علنی نیز بوده است، با آغوش باز استقبال کردهاند. بنابراین نفس عمل نامهنگاری به مقام معظم رهبری و نقد مسائل، به دور از اشکال است؛ اما در نامهنگاری اخیر آنچه جای نقد و تأمل دارد، سرگشاده بودن نامه است.
مردم ایران اکنون به مشکلات اقتصادی کشور واقف هستند و با تمام وجود آن را در زندگی خود لمس میکنند و مسببان ایجاد چنین شرایطی را نیز به خوبی میشناسند.
حال اگر نیت ناصحانه و از سر دلسوزی است، چرا نامه به صورت خصوصی و به دور از انتشار عام محضر مقام معظم رهبری ارائه نشده است؟ عقل سلیم، خلوص نیت و صداقت حکم میکرد که نویسنده که از ابتدای دولتهای یازدهم و دوازدهم همواره حامی سیاستهای اجرایی کنونی بوده است، اگر نگرانی از اوضاع دارد، اولاً خطاب اصلی نامهنگاری خود را عاملان و مسببان وضعیت کنونی قرار میداد و ثانیاً اگر راهکار و توصیهای خطاب به مقام معظم رهبری داشتند، در نامهای خصوصی عنوان میکردند.
بنابراین باید این حق را برای ملت قائل بود که در اهداف و نیت در پس پرده نامهنگاریهای این چنینی شک و تردید داشته باشند.
نگاه دوم به این نامهنگاری را باید از منظر سوابق و شخصیت نویسنده نامه مورد ملاحظه قرار داد. نویسنده شخصی آشنا و مدعی انقلابیگری، دارای سابقه فعالیت در حوزههای قانونگذاری (حضور در مجلس شورای اسلامی)، قضاوت (دادستان کشور)، تحقیق و پژوهش (مرکز تحقیقات استراتژیک)، مشورتی (مجمع تشخص مصلحت نظام)، اجرایی (کمیتههای انقلاب اسلامی در اوائل انقلاب)، حرکتهای انقلابی (تسخیر لانه جاسوسی آمریکا)، ارشاد، تبلیغ و حضور فعال در تشکلهای سیاسی (مجمع روحانیون مبارز) و... است. این شخص با توجه به تعدد و تنوع سوابق شغلی و مسئولیتی، پس از گذشت بیش از چهل سال از عمر انقلاب اسلامی، در حقیقت عملکرد خود و دولتهای مورد حمایتاش را نقد کرده اما آن را خطاب به رهبر و ولی فقیه جامعه اسلامی به نگارش در آورده است. وی که اکنون خود را در جایگاه شاکی و مدعی قرار داده است، پیش از آنکه دیگران را مورد پرسش و نقد قرار دهد، باید پاسخگوی بسیاری از شبهات و نقدهایی باشد که همواره متوجه او بوده است.
نویسنده هیچگاه پاسخ نداده است که چگونه بزرگانی همچون شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و مفتح را قبل از انقلاب، به دلیل فعالیت در دانشگاه یا آموزش و پرورش، "سازشکار" با حکومت وقت معرفی کرده است. وی متهم به پدرخواندگی فکری افراد و گروههای تندرو در اوایل انقلاب است. شبهات دیگری نیز درباره نویسنده مطرح است که لازم است وی درباره آن در پیشگاه ملت پاسخگو باشند و تنها خود را در جایگاه مدعی و شاکی نبیند.
و اما نگارنده که مشکلات کنونی کشور را مستقیم و غیرمستقیم متوجه جایگاه رهبری کرده است، باید بداند که هر شخص آگاه به اصول قانون اساسی، به خوبی واقف است که پاسخگوی مشکلات و مسائل مطرح شده در این نامه، نمیتواند مقام معظم رهبری باشد، چرا که متولیان و مسئولان پیگیری هر یک از موارد مطرح شده در نامه، در قانون اساسی مشخص است. وی از "تورم روز افزون همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده" گلایه دارد.
مشکلی که در نتیجه سیاستهای نسنجیده دولت مورد حمایت وی، امروز گریبان جامعه را گرفته است. هیچ انسان منصف، عاقل و آگاهی نمیپذیرد که در ایجاد چنین مشکلی، مستقیم یا غیرمستقیم رهبری خطاب قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر، بارها و بارها بر تکیه بر توان داخلی، حل مشکلات اقتصادی با پیگیری سیاست اقتصاد مقاومتی، قطع وابستگی به نفت و رونق و جهش تولید در کشور تأکید کرده و نامگذاری سالها را نیز با موضوعات اقتصادی انجام داده است.
لذا در این چند سال، اگر به توصیههای عالمانه و سنجیده اقتصادی ایشان توجه میشد و مدیران اجرایی کشور، آنها را پیگیری و عملیاتی میکردند، امروز شاهد چنین مشکلاتی نبودیم.
حال چگونه میتوان باور کرد که نویسنده نامه با آن همه سابقه کاری و حضور در مناصب مختلف، از این موضوعات بیاطلاع باشد؟ نگارنده این نامه باید در خلوت، با خود بیاندیشد که چرا پس از انتشار متن نامهاش، با سیلی از انتقادات و متنهای مستدل اعتراضی از جریانها و افراد مختلف مواجه شد.
وی باید بداند که مخالفتی با نامهنگاری انتقادی خطاب به رهبر معظم انقلاب وجود ندارد، اما نگرانی و دغدغهها نسبت به نیات پشت پرده این گونه متنهای طعنهآمیز و غیرمنصفانه است که واکنش منفی دلسوزان کشور، نظام و انقلاب را در پی داشته و خواهد داشت.
انتهای پیام/