به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «جام جم» گفتوگویی با حسین صمصامی، سرپرست اسبق وزارت اقتصاد و قائممقام کمیته امداد حضرت امام(ره) درباره وضعیت اقتصادی کشور انجام داده است که مهمترین بخشهای آن را در ادامه میخوانید.
بیثباتی و عدم اطمینان تولید را نابود کرده
- وضعیت اقتصادی امروز کشور نشاندهنده بیسامانی و عدم مدیریت واحد و منسجم در اداره و هدایت مسائل اقتصادی کشور است. حال اقتصاد ایران آنقدر بد است که بیثباتی و عدم اطمینان در آن، تولید و بازارهای مولد را یا نابود کرده یا در حال نابود کردن است.
- تکانههای ارزی رخ داده طی دو سال اخیر، مسائل و مشکلات بازار کار و تولید را بهشدت تحت سوءترین تاثیرات قرار داده و مانع رغبت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در تولید و فعالیتهای مولد میشود.
- در شرایطی که نرخ ارز روزانه بالا میرود و به تبع آن قیمت کالاها و خدمات هر روز گرانتر از قبل میشود دولت ادعا میکند که اقتصاد به بهترین شکل ممکن در حال مدیریت است.
- رئیس بانک مرکزی از رصد بازار ارز خبر میدهد، در حالی که مجموع شرایط موجود در اقتصاد ایران نشاندهنده نبود متولی در اقتصاد ایران است، چه برسد به مدیریت و رصد بازار مهمی چون بازار ارز!
- متاسفانه نرخ کالاها و خدمات بهشدت سرسامآور و لجامگسیختهای در حال افزایش است، این مساله بیانگر آن است که دولتمردان نهتنها مدیریت اقتصادی، بلکه حتی سیاستگذاری اقتصادی هم ندارند.
تولید بیاهمیتترین موضوع برای دولت است
- یکی از ایرادات اساسی که به سیاستگذاریها و مدیریت دولت وارد است مساله تولید است.
- رهبر معظم انقلاب سالهاست به انحای مختلف از ابلاغیههای مختلف تا نامگذاری سالها به مساله تولید و اهمیت رونق و جهش آن تاکید داشتهاند، اما متاسفانه تولید بیاهمیتترین موضوع برای دولت است و دولت بارها ثابت کرده بهراحتی از کنار آن عبور میکند.
- مساله تولید آنقدر مهم است که عمده سیاستگذاریهای پولی و مالی دولت و بانک مرکزی باید در راستای هدایت سرمایهها به سمت بازارهای مولد قرار گیرد، اما شاهدیم که دولت برای هدایت سرمایهها به بازار سرمایه و نه تولید بازار گرمی میکند.
- شرایط اقتصاد ایران بهگونهای است که تولید هیچگاه در سیستم بازار سرمایه ایران رونق و جهش نمیگیرد، چرا که اصلا سرمایهها در این بازار برای تولید هزینه نمیشود، بلکه بازار سرمایه یا بورس ایران محل خرید و فروش کاغذ و رواج نوع دیگری از دلالی و سفتهبازی است. از این جهت نباید اجازه داد تمام سرمایهها به سمت بازار سرمایه هدایت شود. واقعا نمیدانم هدف دولت از این موضوع چیست.
- برخی میگویند دولت برای تامین کسری بودجه خود با کاهش نرخ سود بانکی سعی دارد سرمایههای مردم را به سمت بازار سرمایه سوق دهد. این هم یک تحلیل است که میتواند مطرح باشد. مثلا دولت بخواهد بازار سرمایه را رونق داده تا از این طریق داراییهای خود را در بورس به فروش برساند.
بازار سرمایه و بورس هیچ کمکی به بخش واقعی اقتصاد نمیکنند
- به هر حال مساله و موضوع مهم این است که بازار سرمایه و بورس درحالحاضر و در وضعیت کنونی اقتصاد هیچ کمکی به بخش واقعی اقتصاد نمیکنند، چراکه سرمایهها باید در سرمایهگذاریهای فیزیکی و واقعی هزینه شوند. یعنی انتقال نقدینگی باید به سمت تولید کارخانهها و افزایش اشتغال پایدار هدایت شود درغیراینصورت برای اقتصاد فایدهای نخواهد داشت.
- دولت با سیاستهای ضدتولیدی خود کاری کرده که متاسفانه ظرفیت تولید کشور درحالحاضر بهشدت خالی است. سیاستهای دولت باعث شده اصولا بازاری برای فروش وجود نداشته باشد و مردم قدرت خرید خود را از دست دادهاند.
- اگر دولت با برخی از اقدامات جلوی سفتهبازی و دلالی را بگیرد و اصطلاحا چراغی را پیش پای تولید روشن کند قطعا تولیدکننده هم به سمت تولید میرود و فعالیتهای تولیدی خود را آغاز میکند.
- متاسفانه در اثر سیاستهای دولت بخش بزرگی از شهرکهای صنعتی بهکلی تعطیل شدهاند. همین کارخانههای تعطیل شده همان ظرفیتهایی هستند که در اقتصاد ایران وجود دارند اما به فعلیت نرسیدهاند.
- آنچه امروز ما در اقتصاد ایران شاهدیم از سه حالت خارج نیست. دولت یا ارادهای نداشته، یا برنامهای نداشته یا اصولا کاربلد نبوده و صرفا شعار میدادهاست.
اصرار دولت بر هموار کردن مسیر برای دلالی جای سوال است
- واقعا بسیاری از کارشناسان اقتصادی از اینکه ماجرا چیست و چرا شرایط اقتصاد کشور به اینجا رسیدهاست متحیرند. اینکه واقعا چرا دولت علیرغم اینکه بهعینه میبیند کشورهایی که به تولید بها دادهاند تا چه اندازه در اقتصاد موفق شده و رشدهای اقتصادی بالایی را تجربه کردهاند بازهم بر خامفروشی نفت و هموار کردن مسیر برای دلالی و سفتهبازی اصرار دارد جای سوال است.
- متاسفانه هرروز با افزایش قیمتها مواجه هستیم و دایره معیشت خانوار روزبهروز تنگتر و کوچکتر میشود. مردم از فشار مالی و از تبعات آن خسته و ناراضی و نگران هستند. با این شرایط جای تعجب دارد که چرا دولت دست به اصلاحات اساسی نمیزند و حداقل یکی دو مورد از شعارهای انتخاباتی خود را برای خالی نبودن عریضه هم که شده محقق نمیکند.
- هدایت سرمایهها به سمت تولید به افزایش رشد اقتصادی منجر شده و علاوهبر ایجاد اشتغال، دولت میتواند از محل فعالیتهای ایجادشده مالیات دریافت کند. از طرفی هنگامی که نرخ بیکاری کاهشیافته و همه صاحبان درآمد موظف به پرداخت مالیات به دولت شوند این مساله در نهایت به افزایش درآمدهای دولت منجر میشود.
انتهای پیام/