تَرکهای قابل تأمل زمین
اینجا زمین است، صدای بی صدای قلم را از آفتاب سوختگی و کرختی زمین می شنوید، عهد بستیم، من و قلم که هر وقت نوشتیم، مثل زخمی که روی آن نمک میپاشیم درد را احساس کنیم، تنها درد. هم قدم شویم و روی چین و چروک زمین قدم بگذاریم و از سالهای آینده صحبت کنیم که دیگر نا و نوایی نخواهیم داشت، در خیابان که قدم میزنم با هر ترک دلی می شکند، جوانی اشک میریزد، فاضلابی بالا میزند، زمین سقط میکند فرزندانش را، انگار به آخر رسیده ایم ، روزی این ترک ها دهان باز خواهد و ما را خواهد بلعید،اما باز هم مجنونی در خیابان قدم می زند و زندگی از چشمانش جاری می شود، زندگی همین است، تنها و تنها یک دیوانه می نویسد و عکس می گیرد، نمک روی زخمش می پاشد و لبخند می زند.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.