به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، در پی وقوع انقلاب صنعتی و تغییر نظام اجتماعی- سیاسی از فئودالی به سرمایهداری کم کم جایگاه اجتماعات محلی در نگاه مردم تنزل پیدا کرد و شهروندی به عنوان یک ارزش مطرح و در نتیجه آن مهاجرت از روستا به شهر و از شهرهای کوچک به کلانشهرها به عنوان پیشنیاز پیشرفت و ترقی مطرح شد.
مردمی که تا دیروز در روستا یا شهر محل تولدشان زندگی میکردند به دنبال زندگی بهتر و رفاه بیشتر به شهرها آمدند و چون قیمت مسکن در شهر بالا بود نمیتوانستند در مرکز شهر ساکن شوند، پس به حاشیه شهر رفتند تا بتوانند برای کار به مرکز شهر بیایند.
در استان اصفهان سه شهر فولادشهر، شاهینشهر و بهارستان بیش از سایر مناطق به مهاجرپذیری شناخته شدهاند و تنوع اقوام مهاجر از یک سو و سبک زندگی مردم در این شهرها باعث شده تا شهروندان القابی مانند ایران کوچک، پاریس کوچولو و خوابگاه به آنها بدهند.
شاهینشهر پس از شهرستان اصفهان (که شهر بهارستان نیز در آن قرار دارد) بیشترین تعداد مهاجر را در سالهای ۹۰ تا ۹۵ در خود جای داده و ۱۸ هزار و ۳۰۰ نفر از سایر استانهای کشور به شهرستان شاهینشهر و میمه مهاجرت کردهاند که در این بین جمعیت مهاجران از استان خوزستان بیش از سایر استانها است.
مسکن مهر فولادشهر بزرگترین پروژه مسکن مهر کشور پس از پرند است که در صورت تکمیل جمعیتی ۱۰۰ هزار نفری را به جمعیت این شهر اضافه میکند، جمعیتی که غالباً از سایر استانها به این شهر مهاجرت میکنند تا شاید آینده بهتری در کنار صنایع بزرگ استان مانند کارخانه ذوبآهن، مجتمع فولاد مبارکه، سیمان سپاهان، صنایع دفاعی زرین شهر و چندین کارخانه بزرگ و کوچک دیگر شهرستان لنجان داشته باشند.
ناشناخته بودن افراد برای همدیگر از ویژگیهای جوامع مهاجرپذیر است، همین ویژگی باعث شده بسیاری از شیادان به دنبال ایجاد گروهها و حلقههایی با اهداف غیراخلاقی بروند و مردم نیز که نمیتوانند به نیازهای ارتباطی خودشان که از نیازهای اساسی انسان است پاسخ مناسب بدهند به عضویت این حلقهها در میآیند که گسترش تبلیغات گروههای فعال در این حوزهها در بهارستان از مصادیق آن است.
شکل متفاوت روابط فردی در جوامع مهاجرپذیر
مرضیه فرشاد، مدیرکل بهزیستی استان اصفهان در گفتوگو با خبرنگار فارس پیرامون آسیبهای اجتماعی در شهرهای مهاجرپذیر استان اصفهان اظهار کرد: در محیطهای مهاجرپذیر روابط بین افراد معنا و ساختار جدیدی پیدا میکند، به عنوان مثال ارتباطگیری و دوستشدن افراد در فضاهای خدماتی مانند آرایشگاهها و باشگاهها شکل میگیرد که این میتواند در عین مفید بودن آسیبزا باشد به این معنا که آدمهای ناسالم از این فضاها برای فعالیتهای نامناسب و نابههنجار استفاده میکنند.
مدیرکل بهزیستی استان اصفهان ابراز کرد: به دلیل افزایش جمعیت ناشی از اجرای پروژه مسکن مهر نگران آینده فولادشهر هستیم و بارها از سازمان بهزیستی درخواست کردهایم که اجازه راهاندازی یک مرکز اورژانس اجتماعی مستقل در این شهر را بدهند.
وی با اشاره به این که هدف اورژانس اجتماعی حمایت از زنان، کودکان و سالمندان است، ادامه داد: وقتی در یک جامعه مردم حمایت اجتماعی کمی از یکدیگر داشته باشند و فضای محلهای کمرنگ شود احتمال این که مخاطبان اورژانس اجتماعی بیشتر شود، بالا میرود.
ضعف روابط انسانی، ریشه آسیبهای اجتماعی
فرشاد خاطرنشان کرد: در خانوادههایی که پدر و مادر و خانوادههای فرزندانشان نزدیک به هم زندگی میکنند و یا اهالی یکدیگر را بشناسند اگر کودکی گریه کرد همه به او توجه میکنند، اگر صدایی از خانه همسایه بیاید همه احساس مسؤولیت میکنند اما مهاجرت در حجم بالا انجام شود حس مسؤولیت اجتماعی کمتر میشود.
مدیرکل بهزیستی استان اصفهان تأکید کرد: ریشه آسیبهای اجتماعی در شهرهای مهاجرپذیر ضعف روابط انسانی است، برای حل این مسأله باید آموزشهای عمومی و اختصاصی افزایش یابد، به جمعیت دبیرستانی باید آموزشهای پیش از ازدواج، به دانشجویان آموزشهای حین ازدواج و به خانوادهها تربیت فرزند را آموزش دهیم.
توسعه فقط آجر روی آجر گذاشتن نیست
میثم مهدیار، جامعهشناس و معاون پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی از اهالی شهرستان لنجان است که در مطالعات خود به بررسی ریشه آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها و شهرهای جدید پرداخته، مهدیار در گفتوگو با خبرنگار فارس عدم انجام مطالعات لازم و فقدان پیوستهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و محیط زیستی در طرح های توسعهای را از مهمترین دلایل رشد آسیبهای اجتماعی و محیط زیستی در کشور دانست و اظهار کرد: این مسأله در منطقه لنجان نیز نرخ بیکاری بالا را به دنبال داشته است. بیکاری هم به نوبه خود باعث رشد حاشیه نشینی، اعتیاد، طلاق، افسردگی، خشونت شهری میشود در واقع فقدان آن مطالعات زنجیرهای از مشکلات مختلف را برای منطقه به بار آورده است.
کارشناس مسائل اجتماعی تصریح کرد: توسعه بدون در نظر گرفتن زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی از جمله ملاحظات جمعیتی است که باعث شکلگیری یک بحران جمعیتی در منطقه شده و البته خود این پدیده محصول نگاه مهندسی به توسعه شهری است، نگاهی که توسعه را به معنای کشیدن خیابان و آجر روی آجر گذاشتن تعریف میکند و توجهی به روح اجتماعی و فرهنگی شهر ندارد.
وی ادامه داد: چیزی که یک محیط زندگی را شهر میکند آپارتمانها و خیابانها نیست، بلکه روح اجتماعی شهر است و بدون این روح اجتماعی، جمع شدن این همه آدم کنار هم که بسیاری از آنها نه شغل دارند و نه کمترین امکانات رفاهی در دسترس آنهاست، آسیبزا و خطرناک است، بدون این مدنیت روح انسانها در اصطکاک سیمانها و آجرها فرسوده و مستهلک میشود، به عبارت بهتر ساکنان این شهرهای جدید سرپناه دارند ولی این سرپناههای بیروح حسی از زندگی را به آنها نمیدهد.
مهدیار گفت: در طرف مقابل و در جوامعی که پیوندهای محلی و روابط خانوادگی برقرار است آسیبهای اجتماعی نیز پایینتر است، به عنوان مثال وقتی فردی به پول نیاز پیدا میکند این امکان فراهم است تا با استفاده از سرمایه اجتماعی (روابط فردی) نیاز مالی خودش را برطرف کند و از دوستان و آشنایان و حتی همسایگان پول قرض بگیرد.
نقش نظارت عمومی در کنترل آسیبهای اجتماعی
کارشناس مسائل اجتماعی اضافه کرد: یک نمونه دیگر از این آسیبهای اجتماعی مسأله حجاب و نوع پوشش است، در شهرهای کوچک از آن جا که اکثر اعضای جامعه یکدیگر را میشناسند نوعی کنترل عمومی از سوی محیط اجرا میشود و هنجارشکنان به این دلیل که نسبتهای خانوادگی آنها مشخص است کمتر فرصت هنجارشکنی پیدا میکنند اما در شهرهای مهاجرپذیر این کنترل عمومی نمیتواند وجود داشته باشد.
حذف عامل آسیبزا به جای هزینه برای کاهش تبعات
وی تأکید کرد: گام اول برای حل آسیبهای اجتماعی در این شهرها جلوگیری از جابهجایی جمعیت است، مسألهای که همواره دولتها به آن بیتوجه بودهاند و یک بار به اسم مسکن مهر، یک بار اقدام ملی مسکن و زمانی با مسکن فرهنگیان الزامات زیست جمعی را نادیده گرفتهاند اما در این دوره از مجلس شورای اسلامی باید اساسنامه شرکت عمران شهرهای جدید مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا شهرفروشی متوقف شود.
مراسم آغاز عملیات اجرایی مسکن فرهنگیان در فولادشهر-۱۵ اردیبهشت ۹۹
مهدیار خاطرنشان کرد: به جای هزینه برای ساخت مسکن و ایجاد کلونیهای جمعیتی در شهرهای جدید باید به سمت استفاده از فضاهای موجود در شهرهای فعلی برویم و دولت تسهیلات مناسبی برای نوسازی و بازسازی بافتهای فرسوده در اختیار مردم قرار دهد تا مردم ناچار به مهاجرت برای خرید مسکن ارزان نشوند.
کارشناس مسائل اجتماعی اضافه کرد: یکی دیگر از راههای حل مشکل مسکن ایجاد شهرکهای کوچک در فاصله میان دو شهر است و چنین شهرکهایی جایگزین مناسبی برای شهرهای جدید چند ده هزار نفری هستند و نمونهها در برخی نقاط استان اجرا شده است.
وی یادآور شد: فلسفه شهرهای جدید این است که سرریز جمعیت شهرهای بزرگ را در خودشان جای دهند، به عنوان مثال سرریز جمعیتی تهران به پردیس، پرند و واوان منتقل شود اما در شهرستان لنجان که زمینهای ساختهنشده بسیاری دارد سرریز جمعیتی بیمعناست و غالب جمعیت فولادشهر مهاجران از سایر شهرها و استانهای کشور هستند، این در حالی است که استانهای مبدأ مانند لرستان و چهارمحال و بختیاری زمینهای زیادی برای ساخت و ساز دارند و زمانی که نگاه واقعبینانه به مسأله داشته باشیم ریشه این مهاجرتها را اشتغال در صنایع اطراف لنجان میبینیم.
مهدیار تصریح کرد: مهاجرت دادن جمعیت برای اشتغال کاملاً غیرمنطقی است و دولت باید به جای هزینه برای رفع آسیبهای اجتماعی ایجاد شده در این شهرها به دنبال ایجاد اشتغال و اعطای تسهیلات کشاورزی و گردشگری در استانهای مهاجرفرست باشد، طرح آمایش ملی سرزمینی نداریم که مشخص کند در هر نقطه از کشور چه جمعیتی باید ساکن شوند و به جای آن وجود زمین خالی برای ساخت و ساز ملاک پذیرش جمعیت قرار میگیرد که ریشه در نگاه سوداگرانه به ساخت و ساز دارد.
باید محلهگرایی را تقویت کرد
کارشناس مسائل اجتماعی اظهار کرد: یکی از راههای تقویت محلهگرایی ایجاد کانونهای کوچک ارتباط محلی مانند پارک محلهای و مساجد کوچک است که تعامل بیشتر اهالی محله را به دنبال دارد، روش دیگر حفظ خردهفروشیهای داخل محله است که با گسترش فروشگاههای زنجیرهای درحال نابودی هستند، این مغازهها جایی هستند که اهالی هر محله در زمان خرید با هم دیدار و گفتوگو میکنند.
وی افزود: روش دیگر ایجاد فضاهای خاطره جمعی است که به دو دسته موسمی مانند هیأت، حسینیهها و جشنهای مناسبتی و دائمی مانند المانهایی که یادآور یک مفهوم برای اهالی باشد (مثلاً نخل برای جنوبیها) تقسیم میشوند که مردم با حضور در این برنامهها با یکدیگر آشنا میشوند و یا با دیدن این المانها برای آنها برخی خاطرات یادآوری میشود.
تشکیل شورایاریها و مشارکت دادن مردم در تصمیمگیریهای مدیریت شهری یکی دیگر از روشهای تقویت محلهگرایی هستند که مشابه آنها در تهران نیز اجرا شده و در شهرهای کوچکتر (مانند فولادشهر، شاهینشهر و بهارستان) بازدهی بیشتری در پی خواهد داشت.
مهاجرت از شهری به شهر دیگر که از آن با عنوان مهاجرت داخلی یاد میشود به تنهایی اتفاق بدی نیست و حتی در قرآن نیز به آن اشاره شده اما وقتی این مهاجرت در مقیاس بزرگ انجام میشود، مهاجران فرصت آشنایی و پذیرش فرهنگ مقصد را پیدا نمیکنند و در نتیجه میزان تعاملات بین مردم کاهش مییابد که آسیبهای آن با القاب زیبا مانند «ایران کوچک» جبران نمیشود.
نکته قابل تأمل در تحلیل آمار مهاجرت به استان اصفهان و انطباق آن با آمار بیکاری نشان میدهد که مهاجران استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری بیشترین سهم را مهاجران به استان اصفهان بین سالهای ۹۰ تا ۹۵ داشتهاند.
حضور هم زمان این استانها در جایگاه دوم و چهارم بیشترین آمار بیکاری در کشور میتواند نشاندهنده این مسأله باشد که با حل مشکل بیکاری در استانهای مبدأ مهاجرت میتوان از بخش قابل توجهی از جابهجایی انبوه جمعیت و آسیبهای ناشی از آن جلوگیری کرد.
کلونیهایی از جنس قومیت
کوروش محمدی، رئیس کمیسیون اجتماعی و محیط زیست شورای اسلامی شهر اصفهان سوء مدیریت جامعه در مسأله مهاجرت را ریشه آسیبهای اجتماعی میداند، وی معتقد است: بیبرنامگی در کنترل مهاجرتها در کلانشهرها به شکل حاشیهنشینی و در شهرهای پیرامونی مانند فولادشهر به شکل بحران هویت نمود پیدا میکند و در هر دو صورت کاهش حس تعلق شهروندی را به دنبال دارد که ریشه آن در نبود انسجام اجتماعی و گسست فرهنگی است.
رئیس کمیسیون اجتماعی و محیط زیست شورای اسلامی شهر اصفهان ادامه داد: به عبارت دیگر بارگذاری جمعیتی در بافتهای نامتجانس و ناهمگن باعث ایجاد کلونیهای قومیتی میشود که به مرور زمان روح همکاری با دیگر شهروندان را از دست میدهند و صرفاً میان قوم خودشان ارتباط برقرار میکنند.
وی خاطرنشان کرد: ایجاد شهرکهایی در کنار کلانشهرها با هدف انتقال سرریزجمعیتی یک خطای استراتژیک است که نتوانسته مانع آسیبهای تراکم جمعیت شود و آمار آسیبهایی مانند طلاق، بیکاری و دیگر بزههای اجتماعی را افزایش داده است.
سبقت نرخ مهاجرت از توان خدمت
محمدی متذکر شد: هیچ قانونی اجازه منع مهاجرت را نمیدهد و افراد آزادند که خودشان محل زندگی را انتخاب کنند اما این به معنای عدم برنامهریزی برای کنترل جابهجایی جمعیت نیست، حداقل حقوق شهروندی باید در اختیار شهروندان قرار گیرد در حالی که مهاجرت بیرویه امکان خدمترسانی را از دستگاههای متولی سلب میکند و به همین دلیل است که نارضایتی شهروندان از سطح خدمات عمومی در این شهرها را شاهد هستیم.
رئیس کمیسیون اجتماعی و محیط زیست شورای اسلامی شهر گفت: کنترل مهاجرت باید از مبدأ مهاجرت آغاز شود، این که جمعیتی در حدود یک شهر از استانی به استان دیگر جابهجا میشوند نشان از بیبرنامگی در هر دو منطقه مهاجرپذیر و مهاجرفرست دارد که هم به مبدأ و هم به مقصد آسیب میزند.
وی تصریح کرد: بیشتر مهاجران به دلیل مشکلات مالی مجبور به مهاجرت میشوند و در حالت عادی هیچ مهاجری مایل به بریدن از تعلقات و زندگی در حاشیه شهرها نیست و این یعنی میتوان با افزایش سطح رفاه و فعال کردن ظرفیتهای اقتصادی مبدأ از بسیاری مشکلات جلوگیری کرد.
انتهای پیام/۶۳۱۱۳/ص۳۰/م