خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: اردوان مجیدی پژوهشگر و فعال تعلیم و تربیت در سلسله یادداشتهایی، به ریشهیابی و کالبد شکافی مشکلات ماهوی نظام تعلیم و تربیت و ارائه راهحلهای ممکن میپردازد؛ در بیستمین بخش از این یادداشتها آمده است: این یادداشت و چند یادداشت بعدی، از بخشهایی از کتاب ”گذار در بحران؛ تعلیم و تربیت در گذار به سمت نظام برتر“، تألیف نگارنده همین یادداشتها، که در حال انتشار در انتشارات خبرگزاری فارس است، انتخاب شده است.
یک تجربه متفاوت در تغییر پارادایم تعلیم و تربیت [1]
در یک گوشه سالن مدرسه غرفهای بزرگ است، که گروهی از شاگردان با مربی خود به صورت حلقه روی زمین نشسته و مشغول خواندن قرآن و گفتوگو در مورد آیات هستند. مصحف قرآن، یکی از مهمترین کتابهای درسی شاگردان است، که روزانه مراجعات مکرری در تمام کلاسهای درسی بر حسب موارد ایجاد شده به آن دارند.
در یک گوشه دیگر سالن، غرفه حجره مانند یک کلاس قرار دارد که با یک درگاه کوچک و بدون در، از سالن جدا شده است. شاگردان پشت میزهای خود یا وسط زمین کلاس نشسته و مشغول کارهای خودشان هستند. کمی که دقت میکنید، یکی مشغول انجام تمرینهای کتاب درسی خود است؛ یکی دیگر کنار دیوار نشسته و تکیه داده و مشغول مطالعه یک کتاب علمی و یادداشت برداری است؛ چند نفر از شاگردان میزهایشان را به هم چسباندهاند و به صورت یک گروه مشغول انجام تمرینهای درس خود و بحث در مورد بسته آموزشی که مربی به آنها داده هستند؛ و خلاصه هر کسی به کاری مشغول است. چند تا از شاگردان کلاس هم الان در کلاس حضور ندارند و با هماهنگی مربی در آزمایشگاه یا در غرفهها و یا باغ یا در بخشهای دیگر مدرسه مشغول به کارند. مربی با یک گروه نشسته و به آنها در انجام تمرینها کمک میکند. بعد از مدتی به سراغ گروه دیگر میرود. در این بین شاگردانی که سؤالی دارند، به سراغ مربی رفته و از او کمک میگیرند.
یکی از شاگردان حین انجام کارتمرینهای[2] خود، سینی نان و کره و مربا را کنارش گذاشته و لقمهای میخورد و در دفترش چیزی مینویسد. یکی دیگر از شاگردان هم که کمی خسته شده، با هماهنگی با مربی، به بوفه بدون فروشنده مدرسه در سالن رفته، سیبی را برداشته، در دفتر خرید ثبت کرده، به کلاس بر میگردد و حین انجام تمرینهای خود، سیب را گاز میزند.
از این کلاس بیرون میروید و به کلاس دیگری که به همین صورت در گوشه دیگری از سالن قرار دارد، وارد میشوید. شاگردان و مربی همه به صورت یک حلقه روی زمین نشسته، و در مورد موضوعی بحث و گفتگو میکند. پس از نیم ساعت گفتگوی آنها تمام شده و پخش و پلا شده و آنها هم نظیر کلاس قبلی در گروههای مختلف مشغول انجام کارهای خودشان میشوند.
در کلاس دیگر یک فیلم مستند با پروژکتور پخش میشود و شاگردان در گوشه گوشه کلاس نشسته و فیلم را نگاه میکنند و در دفترشان چیزهایی یادداشت میکنند. گهگاه یکی از شاگردان که این مستند را او در بخش پروژه درسی خودش انتخاب کرده، فیلم را نگه میدارد و در مورد آن صحنه فیلم توضیح میدهد و معلم نیز به او در این بحث کمک میکند. بقیه شاگردان هم در هنگام پخش فیلم نکاتی را مطرح میکنند.
از کلاس خارج میشوید. شکلهای 1 و 2 ، تصاویری از محیط واقعی مدرسه حکمت بابلسر، در خلال این تجربه را نشان میدهد.[3]
دگردیسی تعلیم و تربیت در گذار به پارادایمی جدید
اتفاقی که در این تجربه مثال زده شد، تجربهای متفاوت نه فقط در تغییر چند سازوکار و روش آموزشی، بلکه تغییر پارادایم تعلیم و تربیت بود. پارادایم تعلیم و تربیت در حال دگردیسی است. مفاهیم، عناصر و روشهایی که شالودههای پارادایم صنعتی را تشکیل میدادند، در حال تطور به سمت مفاهیم، عناصر و روشهایی متفاوتند. قواعد و مولفههایی که در پارادایم قبلی معنا دار بودند، در پارادایم جدید اعتبار خود را از دست میدهند. در پارادایم جدید، طیف متفاوتی از مفاهیم، مولفهها و قواعد، محقق میشوند، که فهم آنها نیازمند فهم عمومی پارادایم تعلیم و تربیت برتر است.
شکل 3، مقایسهای اجمالی بین دو پارادایم نظام صنعتی و نظام برتر تعلیم و تربیت را به تصویر میکشد. در ادامه این سلسله یادداشتها، به تبیین ابعاد یادگیری در پارادایم جدید میپردازیم. در ادامه همین یادداشت، موضوع خودفراگیری را مورد بحث قرار می دهیم. بحث خودفراگیری به خصوص از این زاویه که در شرایطی که این روزها با توجه به بحران کرونا، و تعطیلی مدارس در سال تحصیلی گذشته و احتمالا فعالیت محدود زمانی در سال آینده، دست به گریبان هستیم، دارای اهمیت زیادی برای خانواده ها، شاگردان، مربیان و مدارس است.
خود فراگیری
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فلیَبدأ بتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ، و لیَکُن تأدیبُهُ بسِیرَتِهِ قَبلَ تأدیبِهِ بلِسانِهِ، و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِم.[4]
هر که خود را در مقام پیشوایى مردم قرار دهد باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد و پیش از آنکه به زبانش تربیت کند، با رفتار خود تربیت نماید و کسى که آموزگار و مربّى خود باشد بیشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن که آموزگار و مربى دیگران است.
هر شاگرد خودش یاد میگیرد. ما به او یاد نمیدهیم. او از ابزارها و بسترهای یادگیری که در اختیارش میگذاریم، استفاده میکند تا یاد بگیرد. ضمن آنکه ما او را به حرکت در مسیر یادگیری تحریک کرده و برای این حرکت انگیزش ایجاد میکنیم. ضمنا میگذاریم که او از عملکرد و رفتارهای خودش بازخورد دریافت کند.
مسألهای که در آموزش رسمی به واسطه غلبه یادگیری برنامهای اسکینری ایجاد شده، این است که برای یادگرفتن شاگرد، فکر میکنیم باید تمام عناصر و مراحل یادگیری را ما برای او مشخص کنیم، به او ابلاغ کنیم، و از او بخواهیم عینا همان چیزی را که به او میگوییم یاد بگیرد. این اتفاق، شاگردان را به یادگیرندگانی منفعل تبدیل کرده، که منتظر است خوراک و برنامه و ترتیب یادگیری توسط معلم به او داده شود، و هر چه را به او میدهند، عینا به همان شکل یادگرفته و پس بدهد. حتی کار به جایی رسیده است که خواندن و یادگرفتن کتاب نمیتواند توسط خود شاگرد انجام شود؛ اگر قرار است مطالب یک کتاب را بخواند و یادبگیرد، این معلم است که باید برای او مطلب را بخواند، و ذره ذره به او بفهماند.
چرا تصور میکنیم شاگرد خودش نمیتواند مطلبی را بخواند، بفهمد و یاد بگیرد؟ چرا در مورد ترتیب یادگیری و شکل یادگیری، پیشاپیش به تلاش او اعتماد نداریم، و فکر میکنیم فقط و فقط ما هستیم که میدانیم او چطور باید یاد بگیرد، و چه مراحلی را برای این یادگیری طی کند. کمی به شاگردان اعتماد کنیم. کمی بگذاریم روی پای خودشان بایستند. قدمها را خودشان بردارند.
هر کس به اندازه خودش رشد پیدا میکند. ما فقط بستر را فراهم میکنیم. کسی قرار نیست به جایی برسد. ما فقط فضای رشد را فراهم میکنیم.
هر چند در رعایت معیارهای رسمی آموزش و پرورش کتاب درسی باید در بازه زمانی خاصی به حداقل خاصی برسد، اما برای وجوه دیگر و ابعاد دیگر پرورش، اندازه مشخص برای رسیدن یک شاگرد وجود ندارد. یکی ممکن است کم و دیگری بیشتر در یک بعد رشد کند.
خود فراگیری ، از سه زاویه قابل طرح و بحث است (شکل 4).
در زاویه اول خودِ خود فراگیری و خودآموزی، یعنی شاگرد خودش یاد بگیرد. شاگرد است که دارد رشد میکند و یاد میگیرد. او خودش باید درگیر موضوع یادگیری شده، و حرکت در مسیر توسط خود او انجام شود. قرار نیست کسی او را در این مسیر قدم به قدم ببرد. کسی به او مسیر را نشان میدهد، اما حرکت در این مسیر و برداشتن قدمها توسط خود او اتفاق میافتد. این یک زاویه که مطالب متعددی راجع به آن در مباحث حوزهی تعلیم و تربیت موجود است.
در زاویه دوم، سازوکارها و روشهای خود فراگیری و ابزارها و بسترهای خود فراگیری مطرح است. مسائل و روشهای مختلفی در این حوزه وجود دارند. آموزش به کمک رایانه[5] از مصادیق خود فراگیری است، یعنی رایانه ابزاری است برای اینکه خود شخص یاد بگیرد. آموزش از راه دور[6]، آموزش به کمک رایانه، رایایادگیری[7]، یا نظایر آنها، همه به مسئلهی خود فراگیری میپردازد و زوایای مختلفی از خود فراگیری را فراهم میکند. الگوهای تولید متون خودآموز، فیلمهای خودآموز یا هر طور مستند خودآموز دیگر، در مباحث فنآوری آموزشی، همه سازوکارهایی مبتنی بر خودفراگیری است. در همه اینها مسئله این است که مربی حضور نداشته باشد و شاگرد بدون حضور و دخالت مستقیم مربی یاد بگیرد.
در زاویه سوم، بحث تعلیم مربی با نگاه خود فراگیری است. یعنی مربی با کار مستقیم یا غیر مستقیمی که با شاگرد خود انجام میدهد، کاری کند که شاگرد به شکل خود فراگیری درس خود را یاد بگیرد، و تعلیمات خود را بگیرد، در واقع خود او یاد میگیرد. بحث رویکرد مربیگری[8] بر همین موضوع متمرکز است. در واقع در رویکرد مربیگری، شاگرد برای یادگیری ترغیب میشود؛ اما یادگیری توسط خود شاگرد اتفاق میافتد. کار مربی[9] ایجاد انگیزه و حرکت دادن شاگرد برای این است که در او انگیزه ایجاد شود، و بتواند مسیر خود را پیدا کند، حرکت کند، یاد بگیرد، و به هدف خود دست پیدا کند.
*****
در این یادداشت به اجمال، اشاره ای به پارادایم جدید تعلیم و تربیت، و نمونه ای از فضای تحقق آن، و یکی از ابعاد تحقق آن در حوزه خودفراگیری کردیم. در یادداشتهای بعدی، انشاءالله ابعاد دیگری از این پارادایم را مورد بحث قرار خواهیم داد. انشاءالله. الحمد لله رب العالمین.
[1] - این مثالها از مستندات رویکرد مدرسهای حکمت، انتخاب شده است. از طریق وبگاههای http://irit.ir و http://maktabe-hekmat.ir میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد این رویکرد و مصادیق عینی تحقق و اجرای مباحثی که در این یادداشتها مطرح میشود، کسب کنید.
[2] - در رویکرد مدرسهای حکمت به جای استفاده از عبارت مصطلح ”تکلیف“، که شاگرد را در جایگاه انفعالی، با بار منفی قرار میدهد، از عبارت ”کارتمرین“ (کار-تمرین، سر هم خوانده می شود) استفاده میشود.
[3] - این تکه کوتاه، روایتی کوتاه، از بازدیدی از مدرسه حکمت بابلسر، قبلا نیز در بخشی از یادداشت هفتم از همین سلسله یادداشتها، آمده بود. منتهی با توجه به ارتباط آن با ادامه بحث این یادداشت، مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
[4] - میزان الحکمه جلد دوازدهم، ص 316، نهج البلاغة: الحکمة73.
[5] - Computer Aided Learning یا تحصیل به کمک رایانه Computer Aided Education.
[6] - Distance Education
[7] - یا آموزش الکترونیکی یا E Learning
[8] - Coaching و Mentoring ؛ در یادداشت هشتم، در خلال بحث رویکرد استاد و شاگردی به این مبحث اشاره کردیم.
[9] - Coach یا Mentor
انتهای پیام/