اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

همدان

«سلام بر عاشقان دیوانه»/ از کار در «اطلاعات» تا هم‌نشینی با «جیمی»

«غلامرضا شفیعیان» از قدیمی‌های مطبوعات و پیشکسوتان اطلاع‌رسانی در نهاوند است، او که معتقد است اگر به گذشته بازگردد باز هم خبرنگاری انتخاب اوست، به عنوان «عاشقان دیوانه» که پیشکسوتان خبر بر خبرنگاران نهاده بودند، می‌بالد.

«سلام بر عاشقان دیوانه»/ از کار در «اطلاعات» تا هم‌نشینی با «جیمی»

خبرگزاری فارس ـ همدان؛ «عاشقان دیوانه» و «عشق پردردسر» واژه‌های پرمعنایی هستند که اغلب خبرنگاران خود و کارشان را چنین معرفی می‌کنند، این واژه‌ها وجه مشترک اغلب خبرنگاران دیروز و امروز است، افرادی که حرفه خود را نه یک شغل که عشق می‌دانند چرا که بدون عشق نمی‌توان در این وادی قدم گذاشت، مسیر پرفراز و نشیب آن را طی کرد و ناملایمات و سختی‌ها را به جان خرید.

گواه این نکته نیز کسانی هستند که به عنوان یک شغل و با انگیزه‌های مادی به این وادی قدم نهاده و سرانجام چون عشق و تعهد راستینی به رسالت خبرنگاری نداشته‌اند یا با رحل اقامت به شغلی دیگر، عطایش را به لقایش بخشیده‌اند و به قول معروف دنبال زندگی‌شان رفته‌اند و یا اگر مانده‌اند نتوانسته‌اند در این زمینه موفقیت‌هایی به دست آورند و زبان مردم باشند.

اما هستند افرادی که پیشکسوت این عرصه بوده و بر عکس، عطای نام و نان را به لقای شهرت و ثروت و موقعیت‌های بالای اجتماعی بخشیده و ترجیح داده‌اند مطالبه‌گر حق و حقوق مردم باشند.

هفته خبرنگار فرصتی مغتنم و بهانه‌ای است تا ضمن قدردانی از تلاش اصحاب قلم و اندیشه، نقش و رسالت آنان در این راه بازخوانی شود، علاوه بر آن می‌توان با نقبی به خاطرات پیشگامان این عرصه، منش و روش آنان را به عنوان الگوهایی عملی در برابر دیدگان فعالان جدید این حوزه ترسیم کرد.

به همین بهانه با «غلامرضا شفیعیان» از قدیمی‌های مطبوعات و یکی از پیشکسوتان حوزه اطلاع‌رسانی نهاوند هم‌صحبت شدیم، او که بازنشسته فرهنگی است بیش از ۴۵ سال از عمر خود را در کار خبرنگاری سپری کرده است، 

شفیعیان پس از سالها کار و کسب تجربه می‌گوید اگر به دوره نوجوانی برگردم باز هم خبرنگاری و فعالیت در عرصه رسانه را انتخاب می‌کنم.

گپ و گفت ما با این فعال رسانه‌ای را می‌خوانید تا هم تجلیلی باشد بر تلاش‌های گذشته ایشان و هم زمینه‌ای باشد برای بازگویی برگی از تاریخ مطبوعات شفاهی نهاوند برای اهالی رسانه.

فارس: از کی و چگونه به کار روزنامه‌نگاری علاقمند شدید؟ 

دلیل ورود من به مطبوعات علاقه زیادم به روزنامه بود، از ۱۰ سالگی هر روز جلوی روزنامه‌فروشی آقای شاکری، از قدیمی‌ترین فروشندگان روزنامه در نهاوند، می‌‌ایستادم و تیتر اخبار را می‌خواندم اما چون قادر به خرید تمام آنها نبودم فقط نگاهشان می‌کردم.

 یک کتابفروشی هم در همین منطقه وجود داشت که اغلب وقت خود را آنجا سپری می‌کردم اما علاقه‌ام بیشتر به مطبوعات بود، بین هفته پول توجیبی که پدرم می‌داد را جمع می‌کردم و برخلاف سایر همسالانم که جمعه‌ها سینما می‌رفتند به خرید «مجله تماشا» اختصاص می‌دادم و تمام مطالب آن را با علاقه می‌خواندم.

 آقای صدرالدین نادری که خبرنگار کیهان از من خواست چند روزی به جای او روزنامه‌ها را تحویل بگیرم و بین مشترکان توزیع کنم، سریع پذیرفتم

تا مدت‌ها به همین منوال گذشت، علاقه‌ام برای خبرنگاران هم که آن دوران چهار روزنامه داشتیم، مشخص شده بود، سال ۵۲ اتفاق جالبی برایم افتاد، آن موقع ۱۴ سالم بود، آقای صدرالدین نادری که هم خبرنگار کیهان بود و توزیع‌کننده روزنامه از من خواست چند روزی که در نهاوند نیست به جای او روزنامه‌ها را از گاراژ تحویل بگیرم و بین مشترکان توزیع کنم، آن زمان عمدتا فرماندار، شهردار، رئیس شهربانی، رئیس اداره دارایی، اداره ساواک و چند نفر این روزنامه‌ها را دریافت می‌کردند، سریع پذیرفتم و با دوچرخه‌ای که مربوط به موسسه کیهان بود کارم را انجام دادم، خودم هم یکی از روزنامه‌ها را برداشتم برای مطالعه، آقای نادری که برگشت و دید کارم خوب بوده، همان جا پیشنهاد همکاری داد و همین مساله آغازی شد بر فعالیت من در عرصه مطبوعات.

بعد از شروع همکاری‌ام در «کیهان»، اوایل سال ۵۷ مرحوم پدرم که کارمند تربیت بدنی بود به عنوان نماینده مجله «امید ایران» که مدیرمسئولی آن برعهده مرحوم صفی‌پور اولین نماینده نهاوند در مجلس شورای ملی آن زمان بود انتخاب شد، علاوه بر این نمایندگی روزنامه «بامداد» را نیز به ایشان دادند و همین اتفاق بهانه‌ای شد ما تقریبا خانوادگی وارد کار مطبوعات شویم.  

فارس: در آن دوران وضعیت مطبوعات در نهاوند چطور بود؟  

دوران نوجوانی‌ام فقط دو روزنامه «اطلاعات» و «کیهان» با هم رقابت جدی داشتند، نمایندگی هر کدام از روزنامه‌ها را فقط به یک شخص می‌دادند و کسی نمی‌توانست نماینده دو روزنامه شود که این هم به دلیل رقابتی بود که باید در روزنامه ایجاد می‌شد و هر کدام با یک دیدگاه به انتشار مطالب می‌پرداختند.

 سال ۱۳۵۵ بود که اولین کیوسک روزنامه‌فروشی به نام روزنامه «اطلاعات» توسط منوچهر شجاعی که آن زمان سرپرستی «اطلاعات» لرستان و همدان را برعهده داشت دایر شد و همین مساله جلوه‌ای زیبا به شهر داده بود چراکه در آن زمان یکی از نمادهای فرهنگی بودن هر شهر کیوسکی بود که در آن مطبوعات عرضه می‌شدند.

 سال ۱۳۵۵ اولین کیوسک روزنامه‌فروشی به نام روزنامه «اطلاعات» توسط منوچهر شجاعی که آن زمان سرپرستی «اطلاعات» لرستان و همدان را برعهده داشت دایر شد 

همزمان با نصب این کیوسک آقای شجاعی مرا که ۱۷ سال داشتم و سال آخر دبیرستان تحصیل می‌کردم رسما به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات به تهران معرفی کرد، با توجه به اینکه در آن دوران از طرف دفتر مرکزی چک بابت ضمانت کار گرفته می‌شد و من هنوز به سن قانونی نرسیده بودم و نمی‌توانستم دسته چک بگیرم، آقای شاکری یک برگه چک به جای من برای ودیعه در اختیار روزنامه اطلاعات تهران قرار داد.

وضعیت تیراژ فروش روزنامه اطلاعات که تعداد صفحات آن ۴۰ صفحه بود و قیمت آن هم پنج ریال، در نهاوند روزانه به ۱۲۰ عدد می‌رسید که در مقایسه با جمعیت آن روز شهرستان تیراژ قابل توجهی بود؛معمولا خیلی کم مرجوعی داشت.

توزیع روزنامه‌ها در شهرستان هم یک روز پس از چاپ و توزیع در تهران انجام می‌شد، این وضعیت به همین شکل ادامه داشت تا اینکه با شروع زمزمه انقلاب و شرایط خاص آن زمان مردم به منظور اطلاع از وضعیت کشور روزنامه‌ها را بیشتر مطالعه می‌کردند به طوری که در این دوران تیراژ روزنامه‌ها با افزایش ۳۰۰ درصدی مواجه شده بود.

با توجه به امکانات آن روز خبرها را با پست به دفتر روزنامه تهران ارسال می‌کردیم و معمولا پنج یا ۶ روز بعد در صفحه شهرستان‌ها چاپ می‌‌شد و خبرهای با قید فوریت تلفنی مخابره می‌شد

 

البته پس از اعتصاب روزنامه‌ها از آبان تا نیمه دی‌ماه سال ۵۷ مدتی توزیع و چاپ مطبوعات در شهرستان متوقف شد که پس از پایان اعتصاب و بازگشایی مجدد روزنامه‌ها یکباره شاهد افزایش تیراژ در شهرستان مانند سایر مناطق کشور بودیم طوری که روزانه تعداد روزنامه‌های توزیعی به ۲ هزار عدد می‌رسید که یک رکورد جدید در این زمینه بود چون ما بجز زمان اعلام اسامی کنکور چنین تیراژ بالایی نداشتیم. 

فارس: وضعیت ارسال خبر چطور بود؟

با توجه به امکانات آن روز خبرهایمان را توسط پست به دفتر روزنامه در تهران ارسال می‌کردیم و معمولا پنج یا ۶ روز بعد در صفحه شهرستان‌ها به چاپ می‌رسید و در رابطه با خبرهایی مانند حوادث که فوریت داشت تلفنی به تهران مخابره می‌شد.

از نکات جالب آن دوران در کار روزنامه‌نگاری این بود که بسیار روی بار معنایی کلمات حساسیت داشتند، یادم هست یک بار خبری فرستادم که از کلمه «سگ هار» برای سگ‌های ولگرد استفاده شده بود، دفتر تهران تاکید داشت که اگر سگ‌ها هار هستند چرا در داخل شهر رها شده‌اند؟ باید از کلمه «سگ‌های ولگرد» استفاده شود که نکته درستی نیز بود، خبرنگاران باید در هر شرایطی حواسشان به بار معنایی واژه‌هایی که به کار می‌برند باشد.

فارس: یادتان هست اولین جلسه‌ای که در آن شرکت کردید چه بود؟

اولین جلسه رسمی که من به عنوان خبرنگار در آن شرکت کردم جلسه انجمن شهر آن زمان بود، این جلسه در محل کنونی پاساژ «باران» که نزدیکی میدان کنونی ابوذر قرار دارد تشکیل شد و دستور کار جلسه هم نرخ‌گذاری روی کالا بود؛ برای این منظور از رئیس اتاق اصناف شهر هم دعوت شده بود در جلسه حضور یابد تا قیمت‌ها را مور بررسی قرار دهند؛ جلسه حدود دو ساعت طول کشید و سرانجام با مصوباتی در خصوص تعیین نرخ برخی کالاها به تصویب انجمن شهر رسید. 

فارس:  اولین گزارشی که چاپ کردید چه؟ 

 اولین گزارشی که در «اطلاعات» کار کردم مربوط به وضعیت جاده نهاوند بروجرد و دست‌اندازهای آن بود، در آن زمان بیشترین مراودات را با این شهرستان داشتیم بنابراین باید وضعیت نامناسب راه آن مورد رسیدگی قرار می‌دادم.

 مسئولین به گزارش‌ها روزنامه اهمیت می‌دادند مثلا اگر گزارشی کار می‌شد فورا از سوی مسئول مربوطه مورد بررسی قرار می‌گرفت 

یکی از نکات جالب توجه اهمیتی بود که مسئولین به گزارش‌ها و اخبار روزنامه اهمیت می‌دادند مثلا اگر گزارشی در رابطه با سگ‌های ولگرد کار می‌شد فورا از سوی مسئول مربوطه مورد بررسی قرار می‌گرفت و این یعنی نفوذ خبرنگار بالا بود.

فارس: خاطره خاصی از آن دوران دارید؟

یکی از خاطراتم مربوط به وقوع زلزله در نهاوند است، زمانی که گزارش آن را تلفنی به تهران دادم گفتم «زلزله‌ای به قدرت ۲/۳ ریشتر نهاوند را لرزاند که تخریبی در بر نداشته و فقط باعث ترس مردم شده است». یک سال بعد اکیپی از دانشگاه تهران به نهاوند آمدند و پس از دیدار با من، پرسیدند «شما چطور متوجه میزان ریشتر زلزله شده‌اید؟ وقتی مرکز لرزه‌نگاری در شهرستان و حتی استان وجود ندارد!» فکر کردم رقمی که اعلام کرده‌ام با واقعیت فاصله دارد، بنابراین گفتم «بر اساس برداشت خودم از میزان لرزش بود» بعدا مشخص شد دقیقا همان عدد در مرکز لرزه‌نگاری دانشگاه تهران به ثبت رسیده و این نکته جالبی بود که از خاطرات آن زمان در ذهنم مانده است. 

«شما چطور متوجه میزان ریشتر زلزله شده‌اید؟ وقتی مرکز لرزه‌نگاری در شهرستان و حتی استان وجود ندارد!»

یک خاطره دیگرم مربوط به قبل از انقلاب است؛ در محل نزدیک میدان فعلی امام(ره) که آن زمان خارج از شهر قرار داشت حفاری صورت گرفته بود و از آنجا چند استخوان کشف شد؛ همین مساله سوژه خوبی بود برای تهیه عکس و گزارش، چندین عکس از آن تهیه کردم و گزارشی هم از قول شهرداری آوردم که سرانجام مشخص شد این مکان در گذشته‌های خیلی دور قبرستانی در حاشیه شهر بوده است.

خاطره دیگری که برای خودم جالب است، مربوط به عکس خبری محمد قضاوت عکاس مطبوعات نهاوند بود؛ این عکس جاروی دسته بلند یکی از کارگران شهرداری را نشان می‌داد که به صندوق فلزی انتقادات و پیشنهادات سازمان حقوق بشر که جلوی فرمانداری آن زمان قرار داشت تکیه داده شده بود، پس از اطلاع فرماندار از این موضوع و احتمال اینکه چاپ عکس دردسر شود، در جلسه از عکاس با این بهانه که سوژه خوبی را به تصویر کشیده تجلیل کرد و عکس را از او گرفت.  

فارس: در خصوص روزنامه‌فروش‌های آن دوران هم برایمان بگویید. 

اولین کسی که سابقه فروش روزنامه را حدود ۵۵ سال پیش به صورت سیار در سطح شهر داشت شخصی بود معروف به «کاکا» که اتفاقا مردم به صدای ـ روزنامه‌ روزنامه‌ـ اش آشنا بودند؛ فردی دیگری داشتیم به نام رشتی‌زاده معروف به «جیمی»؛ البته او روزنامه را در مغازه ‌ای فروش مطبوعات توزیع می‌کرد. بعد از اینها دو برادر به نام داود و مهدی فاعلی که شباهت زیادی به یکدیگر داشتند در این زمینه فعالیت می‌کردند، یکی حدود ۵۰ سال سابقه کار داشت و دیگری ۴۰ سال.

فارس: راستی یک سوال مهم؛ اگر به گذشته برگردید باز هم خبرنگاری را انتخاب می‌کنید؟ 

من خبرنگاری و کار در مطبوعات را با عشق و علاقه انتخاب کرده‌ام و حتی با وجود شغل معلمی، روی فعالیت در مطبوعات بیشتر وقت می‌گذاشتم، از طرفی با توجه به اینکه فوتبالیست بودم و با داشتن کارت داوری درجه ملی فوتبال حتی می‌توانستم به عنوان ناظر فدراسیون انتخاب شوم  و به لحاظ مالی در موقعیت بهتری قرار گیرم اما با توجه به علاقه‌ام به خبرنگاری و کار فرهنگی این حرفه را انتخاب کردم.

 اگر به گذشته برگردم قطعا همین حرفه را انتخاب می‌کنم؛ البته باید انسان به لحاظ مادی هم تامین شود اما نگاه صرفا مادی مانع موفقیت در این کار می‌شود

 

الان اگر به گذشته برگردم قطعا همین حرفه را انتخاب می‌کنم؛ البته باید انسان به لحاظ مادی هم تامین شود اما نگاه صرفا مادی مانع موفقیت در این کار می‌شود، حتی به یاد دارم در سال‌های گذشته زمانی که در همایش‌های سراسری شرکت می‌کردم وقتی بزرگان مطبوعات وارد می‌شدند پس از احوالپرسی به ما می‌گفتند «سلام بر عاشقان دیوانه» چون معتقد بودند یا باید عاشق بود و یا دیوانه که بتوان در این عرصه کار کرد و یا برای بالا بردن توان حرفه‌ای با صرف وقت و هزینه های شخصی در اینگونه جلساتی شرکت کرد.

با وجود موقعیت‌های خوبی که داشتم و می‌توانستم به جایگاه‌های بالاتری برسم اما خانه‌ای که اکنون دارم ارثیه پدری‌ام است و حتی به برخی نشریات و مطبوعات بدهکارم اما زیبایی‌های خبررسانی مرا برای ادامه کار مصمم کرده است. 

 

فارس: به نظر شما شان و جایگاه یک خبرنگار چگونه حفظ می‌شود؟ 

یک جمله‌ای هست که می‌گوید «اگر می‌خواهی پایت را دراز کنی باید دستت را بکشی و اگر می‌خواهی دستت را دراز کنی باید پایت را بکشی» یعنی «اگر زمانی بخواهی دستت جلوی کسی دراز باشد باید پایت را بکشی و خبردار بایستی» بنابراین خبرنگار نباید انتظار مادی از هیچ مسئولی داشته باشد تا بتواند به راحتی نقد کند.

البته بحث تجلیل فرق دارد اما تجلیل که نباید صرفا با کارت هدیه باشد و می‌تواند به شکلی دیگر انجام شود، برای نمونه چند سال پیش توسط آقای کریم حمیدوند فرماندار وقت نهاوند اجرا شد بدین صورت که ایشان خبرنگاران را به اتفاق خانواده دعوت کردند و مراسم باشکوهی را در یکی از تالارهای شهر برگزار کردند بدون اینکه کارتی به خبرنگاران داده شود و یا اینکه سال بعد به مناسبت روز خبرنگار تور گردشگری ویژه خبرنگاران نهاوند همراه با خانواده به مقصد غار علیصدر و دهکده توریستی گنجنامه برگزار شد و آقای حمیدوند هم یک روز کامل در کنار خبرنگاران حضور داشتند که خاطرات آن هنوز برای همکاران باقی مانده است.

فارس: بفرمایید به نظر شما آسیب‌های کار خبرنگاری امروز در مقایسه با گذشته چیست؟

 بر خلاف معدود افرادی که امروزه به این عرصه وارد می‌شوند و به عنوان یک شغل به آن نگاه می‌کنند در گذشته کار بیشتر بر اساس عشق و علاقه بود؛ علاوه بر آن توجه به کسب مهارت‌های حرفه ای بود که در این زمینه وجود داشت، البته امروزه هم تا حدودی اینطور است اما باید هر روز مهارت‌های حرفه‌ای را افزایش داد.

فارس: در پایان اگر بخواهید عصاره کار خود را ارزیابی کنید چه می‌گویید؟ 

برخلاف امروز که اغلب خبرها عمدتا در شبکه‌های اجتماعی در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد و یک سبک و موضوع و فونت یکسان دارند و کار خاصی روی آنها انجام نمی‌گیرد در حالی که در گذشته چنانچه ۱۰ خبرنگار با هم به جلسه‌ای می‌رفتند خبر یا گزارش را با ۱۰ سبک و دیدگاه خاص تنظیم می‌کردند و همین مساله باعث رقابت بیشتر برای جذب مخاطب می‌شد.

حدود ۷۷ سال در کارهای فرهنگی فعالیت داشتم، ۳۰ سال در آموزش و پرورش به عنوان معلم و ۴۷ سال هم در عرصه مطبوعات؛ اما با توجه به شرایط فرهنگی فعلی جامعه از کار خودم راضی نیستم و فرهنگ را لشکر شکست‌خورده می‌دانم زیرا ما نتوانسته‌ایم در فرهنگ جامعه تاثیرگذار باشیم و مشکلاتی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد را اصلاح کنم.

===============

وحید سیفی

==============

انتهای پیام/ 3140/ 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول