حنان سالمی: تاریخ طبری را که ورق بزنید به نقلی از سعد بن عبیده از روز واقعه میرسید، از آن دقایقی که نواده رسول بشارت را به جرم امر به معروف و نهی از منکر سَر میبُریدند و برخی بزرگان کوفه بر تپهای ایستاده و با گریه زجه میزدند که: 《خدایا! نصرتت را نازل کن!》 و همین؛ بیآنکه خود برای یاری خون خدا قدمی بردارند یا شمشیری به جان بخرند.
حال و پس از یک هزار و چندصد سال، این حقیقتِ گلوی سرخ حسین است که روزانه در میان گودال خویشتنپرستیهای بشر عصر تکنولوژی ذبح میشود و ما مدعیان 《لبیک》، بر تپهی امن عافیتطلبی ایستاده و با گریه دست به دعا بلند کردهایم که: 《خدایا! نصرتت را نازل کن!》.
آیا جز این است که ما خود نصرت حسینیم آنگاه که لبیکش را نه به زحمتِ زبان که به شوقِ جان، در رگها جاری میکنیم؟
حسین علیهالسلام حقیقتی بیانتها و رازی مکشوف برای تمام دورانها است تا گمشدگان خفته در بستر غفلت را بیداری ببخشد که شعار کربلا، ایستادن است، ایستادنی از جنس آنکه 《نه دست بیعت به ذلت میدهم و نه چونان بردگان از فراروی شما دونمایگان میگریزم》.
سخن کوتاه کنم که ما به حسین و آل حسین سخت بدهکاریم، نباشد و نشود که خون مبارک سرهای به دار و خطبههای مطهرهی حضرت کرار را تنها با اشک و آه قیمت بگذاریم که صبح و ظهر و عصر و شام عاشورا، لبیکی فراتر از این را از ما طلبکار است.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب