اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  مسجد و هیئت

مقتل‌خوانی | شما برای ما گریه می‌کنید؛ پس چه کسی ما را کشت؟

زن و مرد کوفیان برای کاروان اسرا با صدای بلند گریه می‌کردند و بر سر و صورت می‌زدند، امام سجاد علیه‌السلام در حالی که بسیار بیمار بود و دستش در گردن بسته بود، با صدایی ضعیف فرمود: «شما برای ما گریه می‌کنید؛ پس چه کسی ما را کشت؟»

مقتل‌خوانی | شما برای ما گریه می‌کنید؛ پس چه کسی ما را کشت؟

هیئت همدلی| به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، همزمان با فرارسیدن ماه محرم، متناسب با عزاداری هیأت‌های مذهبی در هر روز این دهه، بسته مقتل منتشر خواهیم کرد.

در شب دوازدهم روز ماه محرم در هیأت‌های مذهبی، مرثیه اسرای کربلا را می‌خوانند.

روز دوازدهم محرم اهل بیت علیهم‌السلام را سوار بر شتران بی‌جهاز و در محاصره دشمنان وارد کوفه کردند و سرهای مطهر شهدا را روی نیزه‌ها زده و پیشاپیش قافله روان کردند و مردم برای استقبال از لشکریان و تماشای اسرا جمع شدند.

برای اهل‌بیت که روزگاری در این شهر، با عزت فراوان زندگی می‌کردند، بسیار سخت بود که در لباس اسیری با دلی داغدیده وارد این شهر شوند. راوی می‌گوید: آن‌چنان وضع اسرا دلخراش بود که زنی از بالای بام فریاد زد: «شما از کدام اسیرانید؟» گفتند: «اسرای خاندان محمد صلی‌الله علیه و آله.» او مقداری لباس آورد تا خود را بهتر بپوشانند.

زن و مرد کوفیان صدا به گریه بلند کردند و بر سر و صورت می‌زدند و امام سجاد علیه‌السلام در حالی که بسیار بیمار بود و دستش در گردن بسته بود، با صدایی ضعیف فرمود: «شما برای ما گریه می‌کنید؛ پس چه کسی ما را کشت؟»

سپس حضرت زینب سلام‌الله علیها خطبه‌ای فصیح ایراد فرمود. راوی می‌گوید، وقتی آن بانو اشاره کرد که مردم ساکت شوند، نفس‌ها برید و زنگ شتران آرام گرفت.

حضرت زینب سلام‌الله علیها ضمن خطبه فرمود: «هرگز اشک‌هایتان خشک نشود و شیونتان قطع نشود. بسیار بگریید که دامنتان به ننگی آلوده شده که هرگز شسته نخواهد شد. فرزند رسول خدا و چراغ هدایت را کشتید. می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریدید و چه خون‌هایی ریختید؟»

امام سجاد فرمود: «عمه جان! کافی است. تو بحمدلله عالمی استادندیده و فهمیده‌ای مکتب نرفته‌ای.» و نیز فاطمه بنت‌الحسین سلام‌الله علیها نیز سخن راند و فرمود: «ای کوفیان! ای اهل نیرنگ! ما خاندانی هستیم که خدا ما را با شما آزمود. شما ما را تکفیر و تکذیب کردید و کشتن ما را حلال دانستید و اموال مارا غارت کردید. مرگ برشما! وای بر شما. می‌دانید با چه دستی به ما نیزه زدید و با چه کسانی به جنگ ما آمدید؟ دل‌هایتان سخت شده و قلوبتان مُهر خورده و گوش و چشمتان از درک حق ناتوان است. مرگ بر شما کوفیان! چقدر خون از آل رسول ریخته‌اید و آنگاه با افتخار می‌سرایید: «ما بودیم که با شمشیر هندی و نیزه، علی و پسرانش را کشتیم و زنانشان را همانند اسیران ترک به اسارت گرفتیم و برآنان چه ضربه سختی زدیم.» خاک بر دهان گوینده این سخن! آیا کشتن کسانی که خداوند آنها را پتک قرارداده افتخار دارد؟»

راوی می‌گوید، صداها به گریه برخاست و گفتند: «ای دختر پاکان! بس است که قلوب ما را سوزاندی.» حضرت ام کلثوم نیز فرمود: «ای اهل کوفه! چه شد که حسین را تنها گذاشتید و او را کشته و اموالش را غارت کردید و خاندانش را به اسیری گرفتید؟ می‌دانید چه بار سنگینی از گناه به دوش گرفته‌اید؟....»

آن‌گاه این شعر را خواند: «برادرم را با شکنجه کشتید؛ وای بر مادرتان که به زودی در آتش سوزان، جزا خواهید دید. خون‌هایی را ریختید که خدا و قرآن و پیامبر، محترمش شمرد. شما را به دوزخ بشارت که فردا در قعر جهنمی که آتشش زبانه می‌کشد، هستید. تا زنده‌ام بر برادرم که پس از پیامبر، بهترین مولود است، گریه می‌کنم؛ با اشک‌های زیادی که بر صورتم روان است و هیچ‌گاه خشک نخواهد شد.»

در این حال که زنان کوفی، گیسو پریشان کردند و خاک بر سر ریختند و بر صورت لطمه می‌زدند، مردان نیز بر سر و صورت می‌زدند. امام سجاد فرمود: «هر که مرا می‌شناسد که شناخته است، اما هر که مرا نمی‌شناسد، من علی بن حسین، فرزند کسی هستم که بی‌آنکه خونی ریخته و قصاصی برگردنش باشد، سرش را در کنار فرات بریدند و حریمش هتک شد، اموالش به غارت رفت و خانواده‌اش به اسارت گرفته شد. من پسر کسی هستم که به صبر کشته شد. [زجرکش شد] شما به او نامه نوشتید و به او نیرنگ زدید. با او عهد بستید و بی‌یاورش گذاشتید و با او جنگیدید. مرگ بر شما باد! با کدام چشم به روی پیامبر نگاه می‌کنید؛ وقتی به شما بگوید دودمان مرا کشتید و حرمتم را شکستید. پس از من نیستید.»

از مسلم جساس (گچکار) نقل شده که دیدم سیدالساجدین بر شتر بی‌جهاز، سوار و خون از پایش جاری بود. ام‌کلثوم نان و خرمایی که اهل کوفه به اسرا داده بودند را جمع می‌کرد و فریاد می‌زد: «صدقه بر ما حرام است.»
آنگاه غوغا برخاست و سر مطهر حسین علیه‌السلام را مقابل محمل زینب علیها سلام آوردند. سر به چوبه محمل زد؛ چنان که خون از زیر مقنعه‌اش جاری شد و چنین فرمود:

«یا هلالا لماستتم کمالا
غاله خسفه فابدی غروبا
ماتوهمت یاشقیق فوادی
ان هذا مقدرامکتوبا
یا اخی فاطم الصغیرة کلمها
فقد کاد قلبها ان یذوبا

توضیحات
١. مبسوط خبر مسلم گچکار را صاحب نفس‌المهموم و منتهی‌الآمال در هر دو اثر از مرحوم مجلسی نقل، اما به سندش اشکال فرموده.

٢. خطبه‌های ارائه شده در این متن، خلاصه شده است و برای مطالعه متن کامل آنها باید به منابع مراجعه شود.

منابع
لهوف/ سید بن طاووس
الفتوح/ ابن اعثم
احتجاج ج ٢/ طبرسی
نفس المهموم/ شیخ عباس قمی

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول