چرا کاربران لحظه های خصوصی زندگیشان را به تصویر می کشند؟
کارشناس رسانه گفت: شأن و شخصیت و جایگاه ایرانی، این نیست که مانند مدهوشان و خواب زدهها دنبالهرو عده ای بی سواد و بیمار روحی شوند. قطعا فضای مجازی و ارتباط سالم با هنرمندان و سلبریتی ها می تواند خوبی هایی از جنس و موضوعیت حقیقی خود داشته باشد.
خبرگزاری فارس- گروه هنر و رسانه: "متأسفانه عده کثیری از سلبریتی ها و اینفلوئنسرهای فضای مجازی(در تمام دنیا) همان مرد در مثال بالا هستند که با گریم خود را تبدیل به مدرس و دیزاینر و یا حتی متخصص خانواده و جامعه شناس نیز جا می زنند و متأسفانه این رفتار بیمارگونه بین شهروندان برخی کشورها از جمله ایران خریدار دارد! لذا یک سلبریتی می تواند به واسطه جادوی رسانه و قدرتی که پیدا کرده است، بیاید و در فضای مجازی با یک حرکتی مانند کشف حجاب، یک شبه خود را تبدیل به مامن عده ای کند و لشگری از دختران و پسران ناآگاه و غافل مطیع او در مسائل سیاسی اجتماعی نیز شوند و روزی که این مخاطبان که بی خیراتی اسیر رسانه و فضای مجازی هستند بیدار شوند و از مسخ این جادو رها شوند، قطعا جامعه ای سرخورده و افسرده به وحود می آید که مامن و منجی ! خود را از دست داده است." او بر این باور است که مسئولان باید سطح سواد و دانش خودشان را از فضای مجازی و فرصت ها تهدیدهای آن بالا ببرند و رفتارهای غلطی همچون ترویج استفاده کودکان هفت تا سیزده سال به استفاده از تلفن هوشمند و اینترنت پرسرعت شخصی به بهانه تحصیل در کرونا بر بستر اپلیکیشن کذا وکذا را کنار بگذارند و در کنار آن نیز خانواده ها و شهروندان نیز به صورت مستقل سواد و دانش خود برای استفاده از فضای مجازی و فهم آواتاریسم و فرصت ها تهدیدهای آن را بالا برده و به مانند هشت سال گذشته ایران، زندکی و عقل خود را دست عده ای سلبریتی و اینفلوئنسر در فضای مجازی ندهند.
این بخشی از صحبت های بابک کرباسی کارشناس رسانه است که در خصوص سوئیت هوم ها، فعالیت ها و آسیب هایی که این گروه ها می توانند برای کاربران معمولی داشته باشند، ساعتی به بحث و گفت و گو نشستیم آنچه از نظر می گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است. **سابقه سوئیت هوم ها به چه زمانی بر می گردد، در این خصوص توضیح می دهید؟ - سبک زندگی مجازی همان زندگی دوم بشر امروزی است که بشریت به جهت پیشرفت تکنولوژی و درهم تنیده شدن تار و پود زندگی واقعی با زندگی مجازی، لاجرم به آن تن داده و به مرور اکثریت انسانها برای استفاده از فرصت های بسیار طلایی و مناسبی که به سبب ظهور تکنولوژیهای نوین بر بستر فضای مجازی (مانند امکانات پیام رسانها، شبکه های اجتماعی، کتابخانه های آنلاین، بازی ها و سرگرمی ها و...) برای بشریت به ارمغان آمده است، به ناچار در این بُعد زندگی نیز حضور پیدا میکنند. یک سلبریتی می تواند به واسطه جادوی رسانه و قدرتی که پیدا کرده است، بیاید و در فضای مجازی با یک حرکتی مانند کشف حجاب، یک شبه خود را تبدیل به مامن عده ای کند و لشگری از دختران و پسران ناآگاه و غافل مطیع او در مسائل سیاسی اجتماعی نیز شوند و روزی که این مخاطبان که بی خیراتی اسیر رسانه و فضای مجازی هستند بیدار شوند و از مسخ این جادو رها شوند، قطعا جامعه ای سرخورده و افسرده به وحود می آید که مامن و منجی ! خود را از دست داده است.
بنابراین سبک زندگی مجازی، ذاتا موضوع بد یا عجیبی نیست و سبک زندگی مجازی تمام انسان هایی که به هر طریقی از اینترنت بهره میبرند( خارج از حجم استفاده) با اولین حضور خود در دهکده جهانی و اتصال به یکی از زیرساخت های وب جهان گستر (world wide Web) با عدد ۱ آغاز میشود و این سبک زندگی میتواند تا عدد n نیز پیش برود به گونهای که باعث اعتیاد فرد به زندگی مجازی ( second Life) و آواتاریسم شده و زندگی واقعی او مختل شود، اینکه ما چگونه از این ابزار کارآمد استفاده میکنیم، سبک زندگی ما در این فضای مجازی را ترسیم میکند حال در این فضای ۱ تا ۱۰۰ که میتوان آن را شبیه یک خمیر تجسم کنیم، اینکه یک انسان چقدر و چه میزان زندگی واقعی خود را وابسته به آن کند یا تا چه میزان برای تسهیل در روند زندگی واقعی خود و اطرافیانش از این ابزار (در حد یک ابزار) استفاده کند، وابسته به سطح سواد، دانش و فرهنگ آن فرد می باشد. برای اصلاح امور در ابتدا باید با الگوبرداری از کشورهای موفق فعال در عرصه محازیکه نفوذ اینترنت تا اشیای زندگی شهروندان شان نیز گسترده شده است، اما دارای رشد اقتصادی، اشتغال و در آمد ملی بالایی هستند و سرانه مطالعه در کشورشان نیز در رتبه های بالای بین المللی است، الگو بگیریم. سطح زندگی انسان ( خارج از عمق آن) در فضای مجازی قطعا باید دارای قالب و ظرفی باشد که اسم این ظرف «سبک زندگی مجازی » ست.
این ظرف در شرایط صحت و سلامت روح و روان انسان، هم تراز و نعل به نعل سبک زندگی واقعی اوست، اگر این سطح دارای عمق زیادی باشد باعث میشود درونواقعی فرد در زندگی که شاید سال ها طی روند رشد او در زندگی واقعی آن را مخفی کرده است، خودنمایی کرده و به منزه ظهور برسد **البته این امر و تضاد شخصیت همیشه بد نیست. - بله همینطور است، البته این امر و تضاد شخصیت همیشه بد نیست؛ یعنی گاهی یک فرد به دلیل شرایط خاص رشد خود در زندگی نرمال و واقعی خود، انسانی گوشه گیر یا بدون روابط عمومی مناسب برای حضور در گفتگوهای جمعی ست، اما وقتی منِ واقعی را پشت فضای مجازی مخفی میکند، جسارت گفتار پیدا کرده و هر آنچه سالها در دل با حسرت میپرورانده بیرون میریزد. البته مواردی نیز منجر به سقوط انسانیت افراد می شود. برای مثال فردی در زندگی واقعی بسیار متشرع و دارای دیسیپلین رفتاری مشخص است، اما شخصیت او در فضای مجازی می تواند علاوه بر یک هنجارشکن و هتاک، حتی جنسیت مخالف او نیز باشد و این آواتاریسم بعضا باعث اختلالات گسترده روانی حتی در جوامع پیشرفت کرده شده است. بعضی افراد نیز به همین دلیل و در جستجوی آن قهرمان گمشده ی خود (که شخصیت فرو خفتهی خودشان در زندگی واقعی ست) و یا تثبیت آن قهرمان، زندگی واقعی خود را نیز صورت ۲۴ ساعته به فضای مجازی منتقل میشود و اصطلاحاً کف فضای مجازی، زیست میکنند.
**بنظر شما چرا برخی از کاربران خصوصی ترین لحظه زندگی شان را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند؟ - گاهی ممکن است این فرد با یک یا چند اکانت کاربری در بستر های مختلف مجازی در نقش یک اندیشمند و واعظ و بعضا همزمان یک روشنفکر و ضددین ! (توأمان چند شخصیت خطرناک و البته بعضا تاثیرگذار) حضور پیدا می کند و ساعت ها با کاربران دیگر (که یا خودِ واقعیشان هستند یا آنها نیز اسیر آواتاریسم بوده و سایه ای از خودشان هستند) به بحث و گفتگو میپردازد هدف نیز خلق شخصیت مجازی جدید است ! یک قهرمان که دنیا به او نیاز دارد.
متأسفانه عده کثیری از سلبریتی ها و اینفلوئنسرهای فضای مجازی(در تمام دنیا) همان مرد در مثال بالا هستند که با گریم خود را تبدیل به مدرس و دیزاینر و یا حتی متخصص خانواده و جامعه شناس نیز جا می زنند و متأسفانه این رفتار بیمارگونه بین شهروندان برخی کشورها از جمله ایران خریدار دارد! با این توضیحات، نگاهی داشته باشید به فعالین شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و اینفلوئنسرهای آن که با نمایش یک برش گلچین شده از زندگی روزمره ی خود سعی در رهبری یک تفکر در دنیا واقعی دارند و مانند اساتید و دانشمندان پیشکسوت دنیای واقعی که عده ای مرید دارند، سعی در ساخت لشگری از مریدان برای تثبیت شخصیت محازی خودشان دارند که البته اکثرا این لشگرسازی ها و شبکه سازی های محازی برای نمایش زندگی واقعی از دریچه نگاه کاربران فضای مجازی برای دیده شدن بیشتر پست ها و تبلیغات مالک آن صفحه اجتماعی ست که متأسفانه طی سال های اخیر با تفکر view بیشتر درآمد بیشتر، باعث درهم تنیده شدن واقعیت و دروغ شده اند در ادامه به خود فرد که گرفتار سبک زندگی مجازی غلط خود است، جوی غالب میشود که گویی واقعا برای بیان این دیدگاههای بعضا غیر کارشناسی، غیر علمی و حتی غیر اخلاقی، دوره ای دیده است و با تحمل سختی های آموزشی و تلمز در محضر اساتید و کارشناسان جامعه شناسی توانسته به این جایگاه برسد.
برای مثال تجسم کنید مرد فربه و گنده ای را که با عرقگیر و شکم بیرون زده از زیر آن، پشت یک وانت در حال عربده کشیدن در یک بلندگو دستی برای فروش باقی مانده محصول خود، نسبت به توجه مردم به اجناس او یا حس کنجکاوی به قیمتها، جوگیر شود و خود را در نقش راهبر و مدرس سبک زندکی تصور کند با همان استایل و تیپ غیرموجه برای حضور در اجتماع، پشت همان بلندگو، مشغول نصیحت به مخاطبانش برای تغییر در سبک زندگی و تبدیل شدن به فرد دیگری شود.
این صحنه از نگاه یک رهگذر چگونه دیده می شود؟! حال اگر در این میان، غالب شدن جو سمعی بصری در آن فضا، بر مردم و مخاطبان آن مرد نیز تاثیر بگذارد (جادوی رسانه) و فرد بتواند واقعا برای خودش مرید پیدا کند، آن رهگذر بی خبر از اتفاقات چه صحنه ای را می بیند ؟! متأسفانه عده کثیری از سلبریتی ها و اینفلوئنسرهای فضای مجازی(در تمام دنیا) همان مرد در مثال بالا هستند که با گریم خود را تبدیل به مدرس و دیزاینر و یا حتی متخصص خانواده و جامعه شناس نیز جا می زنند و متأسفانه این رفتار بیمارگونه بین شهروندان برخی کشورها از جمله ایران خریدار دارد! لذا یک سلبریتی می تواند به واسطه جادوی رسانه و قدرتی که پیدا کرده است، بیاید و در فضای مجازی با یک حرکتی مانند کشف حجاب، یک شبه خود را تبدیل به مامن عده ای کند و لشگری از دختران و پسران ناآگاه و غافل مطیع او در مسائل سیاسی اجتماعی نیز شوند و روزی که این مخاطبان که بی خیراتی اسیر رسانه و فضای مجازی هستند بیدار شوند و از مسخ این جادو رها شوند، قطعا جامعه ای سرخورده و افسرده به وجود می آید که مامن و منجی خود را از دست داده است ** راهکاری در این زمینه برای مان می فرمایید؟ - برای اصلاح امور در ابتدا باید با الگوبرداری از کشورهای موفق فعال در عرصه محازیکه نفوذ اینترنت تا اشیای زندگی شهروندان شان نیز گسترده شده است، اما دارای رشد اقتصادی، اشتغال و در آمد ملی بالایی هستند و سرانه مطالعه در کشورشان نیز در رتبه های بالای بین المللی است، الگو بگیریم.
باید بپذیریم ما اشتباه کرده ایم و قبل از فرهنگسازی برای استفاده از فضای مجازی و تبیین فرصت ها و تهدیدهای آن، زیرساخت و ابزار استفاده از آن را در اختیار شهروندان گذاشته ایم اگر این موضوع را به عنوان پاشنه آشیل اتفاقات دهه ی پیشرو بپذیریم، قطعا می توانیم شاهد تغییر این سبک زندگی و عدم گسترش آن به تمامیت کشورمان باشیم. سبک زندگی مجازی همان زندگی دوم بشر امروزی است که بشریت به جهت پیشرفت تکنولوژی و درهم تنیده شدن تار و پود زندگی واقعی با زندگی مجازی، لاجرم به آن تن داده و به مرور اکثریت انسانها برای استفاده از فرصت های بسیار طلایی و مناسبی که به سبب ظهور تکنولوژیهای نوین بر بستر فضای مجازی (مانند امکانات پیام رسانها، شبکه های اجتماعی، کتابخانه های آنلاین، بازی ها و سرگرمی ها و...) برای بشریت به ارمغان آمده است، به ناچار در این بُعد زندگی نیز حضور پیدا میکنند. به نظرم مسئولان باید سطح سواد و دانش خودشان را از فضای مجازی و فرصت ها تهدیدهای آن بالا ببرند و رفتارهای غلطی همچون ترویج استفاده کودکان هفت تا سیزده سال به استفاده از تلفن هوشمند و اینترنت پرسرعت شخصی به بهانه تحصیل در کرونا بر بستر اپلیکیشن کذا وکذا را کنار بگذارند و در کنار آن نیز خانواده ها و شهروندان نیز به صورت مستقل سواد و دانش خود برای استفاده از فضای مجازی و فهم آواتاریسم و فرصت ها تهدیدهای آن را بالا برده و به مانند هشت سال گذشته ایران، زندکی و عقل خود را دست عده ای سلبریتی و اینفلوئنسر در فضای مجازی ندهند.
شأن و شخصیت و جایگاه ایرانی، این نیست که مانند مدهوشان و خواب زدهها دنبالهرو عده ای بی سواد و بیمار روحی شوند قطعا فضای مجازی و ارتباط سالم با هنرمندان و سلبریتی ها می تواند خوبی هایی از جنس و موضوعیت حقیقی خود داشته باشد. انتهای پیام/.
09:33 - 10 September 2020