به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه جامجم گفتوگویی با حجتالاسلام علیاکبر کیخا، امام جمعه زابل درباره ظرفیتها و مشکلات سیستان انجام داده است که بخشهای مهم آن را در ادامه میخوانید.
سوءمدیریت و مدیریتهای مثبت، اما ناپایدار دلیل عقبماندگی سیستان
- به عقیده من بعد از انقلاب گامهای بزرگی در استان سیستانوبلوچستان و خطه سیستان برداشته شده، اما به دو دلیل سوءمدیریت و مدیریتهای مثبت، اما ناپایدار، این حرکتهای مثبت و گامهای بزرگ به سرانجام نرسیده و نتوانستهایم از ظرفیت انقلاب اسلامی در جهت رفاه مردم و اشتغالزایی آنها استفاده کنیم. درحالی که در همین مدت یعنی همین چند دهه گذشته شهرهای نزدیک ما مثل نهبندان و بیرجند در خراسانجنوبی رشد عظیمی در بخشهای مختلف داشتهاند.
- ما هم مثل شما سوال داریم و از مسؤولان میپرسیم چرا از این همه ظرفیتی که در سیستان وجود دارد در جهت رفع بیکاری و درآمدزایی و رفاه حال مردم منطقه استفاده نشدهاست؛ البته این را هم بگویم پول زیادی طی سالهای گذشته به سیستان و بلوچستان تزریقشده، اما درست مدیریت نشده، به عبارتی همان دو عامل سوءمدیریت (یعنی وجود مدیران بیلیاقتیکه شایسته جایگاه خود نبودند) و مدیریت مثبت ناپایدار (یعنی وجود مدیران خوبی که دوره مدیریتشان کوتاه بوده و طرحهایشان در دوره مدیران بعدی متوقف شده)، باعث شده که این منابع و اعتبارات هدررفته و به مردم نرسد و من بارها گفتهام و اکنون نیز به ضرسقاطع میگویم که همین دو عامل علت عقبافتادگی استان ماست.
- طرحهای کلان خوبی در این خطه کلیدش زده شده و به سرانجام نرسیده، رها شد؛ مثلا یک مورد آن اجرای طرح نیملوله (جویهای بتنی) برای آبیاری مزارع است که همین حالا هم اگر از سمت لوتک وارد شوید، لولههایش را میبینید؛ نیملولههای سیمانی که از سطح زمین بالاتر کار شدهاند. زمانی که دلار هزارتومان بود، 1200 میلیارد تومان اعتبار برای اجرای طرح تخصیص یافت؛ حالا اما از این طرح فقط کمی نیملوله سیمانی کنار جاده قابل مشاهده است و یک علامت تعجب بابت سرمایههای کلانی که هدر رفت و حیف و میل شد. درواقع هر دولتی که روی کار آمد برای استان ما پول آورد، اما مدیر کارآمد و متعهد و دلسوز نیاورد.
- مثال دیگری از طرحهای بهسرانجام نرسیده، طرح انتقال آب به مزارع سیستان معروف به طرح 46 هزار هکتاری است که اجرای آن از زمان دولت آقای احمدینژاد شروع شد و اخیرا هم برخی فازهایش توسط وزیر کشاورزی افتتاح شده. رئیسجمهور برای اجرای این طرح حدود 850 میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی از رهبری تقاضا کرده و رهبری هم اجازه برداشت دادند. تاکنون حدود 5 الی 6 میلیارد تومان ( با دلار 4200تومانی) برای این پروژه هزینه شده و قرار بوده تاکنون به نتیجه برسد که بعید میدانم با این شرایط به این زودیها به سرانجام برسد.
دولتیها برای افتتاحِ همان چند فاز هم مرا دعوت نکردند!
براساس این طرح قرار است آب از چاهنیمهها به 46 هزار هکتار از مزارع سیستان برسد. همزمان الگوی کشت هم عوض شود و به جای محصولات آببر و کشت سنتی ( که آب زیاد میبرد و بازدهی کم دارد)، محصولات کمآببری مثل گیاهان دارویی و مثل چای ترش کشت شود که پربازده و قیمتی است و کیلویی 160 هزار تومان فروش میرود. این طرح میتوانست سیستان را به قطب کشاورزی و دامداری کشور تبدیل کند، اما بهخاطر همین سوءمدیریت و عدم نظارت دقیق روی اجرای آن هنوز به اهداف مورد نظر نرسیده است. دولتیها برای افتتاحِ همان چند فاز هم مرا دعوت نکردند، چون معترض اجرای آن به این شکل شدم و گفته بودم این طرح مبهم است و جای سوال زیادیدارد.
ظرفیتهای مرزی سیستان
- ظرفیت مرز و هممرز بودن با دو کشور پاکستان و افغانستان که از طریق آنها به کشورهای زیادی از جمله آسیای میانه مرتبط میشویم، نه تنها میتواند آبادی برای مرزنشینان ما به همراه بیاورد که میتواند کمک حال اقتصادی کل سیستان باشد که متاسفانه نتوانستهایم بهدرستی از این ظرفیت استفاده کنیم.
- مرز درآمد سرشاری دارد، ولی این درآمد کجا میرود؟ خب مستقیم میرود خزانه؟ چرا؟... یکی از مسؤولان بپرسد چرا بخشی از این درآمد در منطقه و برای پیشرفت و آبادانی آن استفاده نمیشود؟ سؤال بعدی اینکه این مرز خودش میتواند هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کند اما چرا این شغلها ایجاد نشد و برعکس یکسری ویژهخواران، مافیای دام و سوخت را تشکیل دادند که اخیرا سرشاخههایی از آنها هم دستگیر شدند.
این سیستان زیبای ثروتمند مهجور
- سیستان در همان زمان که دچار خشکسالی بود و هامونش خشک شد، میتوانست با توسل به میراث فرهنگی و تاریخی و گردشگریاش یا مرزهایش، قطب اقتصادی کشور بشود، اما نشد و ما باید دنبال پاسخ این پرسش باشیم.
- اصلا دریاچه هم که خشک باشد و بیبهره، سیستان نعمت شگفتانگیز دیگری هم دارد و آن هم وجود مارهای سمی در خطه سیستان تا دشت نهبندان در خراسان است. مار و عقرب یعنی ظرفیت سرم سازی، اما چرا یک کارخانه سرم سازی در سیستان نیست؟ سم مار تا چند سال پیش کیلویی 50 میلیون تومان بود و حالا حتما به صد تا 200 میلیون هم رسیدهاست. خب چرا همینجا کارخانه سرمسازی نباشد که همینجا سرم بسازند و درآمد و سود سرشارش برسد به خود مردم سیستان و برای مردم همین منطقه اشتغالزایی ایجاد کند؟
مخ مدیریت نداریم
- خدای متعال همه جور ظرفیت به این استان داده، ولی بلد نیستیم از آن استفاده کنیم. مخ مدیریت نداریم. ما در این منطقه بیشتر از آنکه به پول و بودجه نیاز داشتهباشیم، به مدیر نیاز داریم؛ مدیری که هم مغز متفکر و ذهن خلاق داشتهباشد و هم در کنار تخصصش دارای روحیه حاج قاسمی؛ یعنی مرد میدان و کارزار باشد، ما یک مدیر بسیجی میخواهیم که هم تخصص داشتهباشد و هم تعهد و درد خدمت به مردم و محرومان.
انتهای پیام/