به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، «محمد عرب» را شاید بسیاری از مردم ایران، با مشاهده برنامه ماه عسل که در ماه رمضان اجرا می شود، دیدهاند، او کسی بود که در آمریکا خود را مهیای سفری میکرد که ممکن بود مرگ را در پی داشته باشد، کارناوالی که او میخواست شرکت کند شاید مسیری بیبازگشت به زندگی بود.
اما زمانی که برای بدرقهاش، خواهرش از روی یک عادت ایرانی، او را از زیر قرآن رد میکند، این کتاب توجه محمد را جلب میکند تا جایی که آنقدر توجهش به معانی این کتاب جلب میشود که از شرکت در کارناوال منصرف میشود، تا به جستجوی حقیقتی باشد که زندگیاش را به سمت نور میکشاند.
بهزاد دانشگر، از نویسندگان تازهنفس اصفهانی است که در کتاب «تولد در لسآنجلس»، به توصیف زندگی محمد عرب میپردازد تا زندگی وی را قبل از آشنایی با قرآن و پس از شناخت عملی، برای مخاطبان، به تصویر بکشاند.
در قسمتی از این کتاب جذاب می خوانیم:
همه این سالها در چنین شرایطی طی شد. با یک خودخواهی و لذتمحوری محض تا اینکه روزی چیزهایی درباره کارناوالی توی برزیل شنیدم. بعضی از دوستهایم سالهای قبل رفته بودند و چیزهایی تعریف میکردند که ما انگار توی خواب هم نمیدیدیم.
اوج هیجان بود و تفریح. فکر کردم باید هرطور شده این سفر را بروم و این کارناوال را تجربه کنم. این شد که صبر کردم تا وقتی که به زمان برگزاری کارناوال در ریودوژانیرو نزدیک شدم. بدون اینکه به کسی چیزی بگویم بلیت سفر را خریدم و توی یک هتل هم اتاق رزرو کردم.
به خانوادهام یکی دو روز قبل از سفر خبر دادم که دارم میروم سفر. تا رسید به همان روزی که فریبا من را از زیر قرآن رد کرد. قرآنی که قرار بود من را از حادثه ها حفظ کند. قرآنی که قرار بود من را از از حادثه ها حفظ کند؛ اما بعدها دیدم این کتاب من را حفظ نکرد که حتی من را نابود کرد؛ من را نابود کرد تا یک انسان دیگر بسازد.
قرآن، من درونم را خراب کرد تا از بین ویرانههای من یک انسان دیگر، سر بلند کند. سربلندکردنی که چندان راحت نبود و من تازه اول راه بودم. اولین قدمش همین بود که خیلی از اطرافیان من، این محمد جدید را نمیپذیرفتند. آنها همان محمد قبلی را میخواستند. نمیدانستم تا اخرش دوام میآورم یا نه؟
انتهای پیام/۶۳۱۰۶/ج۲۰/