اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

کهگیلویه و بویراحمد

طبل رسوایی سکولاریسم با توهین «شارلی‌ابدو»/محاکمه روژه گارودی اوج سیاه‌بختی فرانسه

استاد حوزه و دانشگاه گفت: طبل رسوایی سکولاریسم با توهین شارلی‌ابدو به پیامبر اسلام بیش از پیش نواخته شد.

طبل رسوایی سکولاریسم با توهین «شارلی‌ابدو»/محاکمه روژه گارودی اوج سیاه‌بختی فرانسه

به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج بعد از توهین مجدد نشریه شارلی ابدو بر آن شدیم که از منظر اندیشه ای به چند و چون مقوله «آزادی بیان» بپردازیم. 

در همین خصوص با حجت الاسلام غفاری استاد شاخص حوزه و دانشگاه در یاسوج به گپ و گفت پرداختیم. 

 نسبت آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی عمل چه ربط و نسبتی با هم دارند؟ و کدام مقیدتر است؟ چرا؟

با سلام خدمت شما و تشکر از بسیج دانشجویی استان که به مباحث اندیشه ای اعتنای ویژه ای داشته اند. اما در مورد سوال شما باید گفت اولا اصل بر آزادی است مگر خلافش ثابت شود.ثانیا به نظر می رسد آزادی اندیشه نسبت به آزادی بیان و آزادی عمل اوسع باشد منطقیون هم می گویند "فرض محال، محال نیست" و ظرف فرض، اندیشه است.

در اسلام فکر گناه، گناه نیست هر چند اندیشه مبرا از تصور گناه منزه تر است.
در اسلام آزادی اندیشه باب اوسعی دارد تا جائی که به ذهنم می رسد؛ فقط ما در "سوء ظن" مشکل داریم. "ان بعض الظن اثم" قرآن کریم ما را از بدگمانی پرهیز داده ک فرموده: بدگمانی در حق دیگران، گناه محسوب می شود.

آزادی بیان نسبت به آزادی اندیشه محدودتر ولی نسبت به آزادی عمل موسع تر هست.

انسان ممکن است بداندیشی ذهنی داشته باشد، که جرم نیست و جرم انگاری هم نشده اما همین مورد بداندیشی را اگر بیان کرد، ممکن است جرم و قابل تعقیب باشد.

آزادی عمل دایره اش از هم آزادی اندیشه و هم آزادی عمل، مضیق تر است.
مثال؛ هر شعروندی می تواند بیندیشد که پشت چراغ قرمز نباید ایستاد!
این مدل بداندیشی جرم نیست. کسی هم تعرض به وی و حق ذهن خوانی وی را ندارد.

اما اگر همین شهروند در ترافیک حاصله پشت چراغ قرمز سرش را از پنجره خودرش بیرون آورد و گفت ایهاالناس کسانی مراعی قانون توقف پشت چراغ قرمزند که ترسو هستند!

و مردم را با بیانش تشجیع کرد به نقض قانون، باز این هم جرم انگاری نشده و بر وی حرجی نیست.

اما اگر خودش عملا گاز داد و قانون توقف پشت چراغ قرمز را نقض کرد، اینجا باید ضابط قانون با وی برخورد کند و هر که هم در عمل او را همراهی ک معاضدت کرده باید جریمه و مجازات شود.

آزادی بیان مطلق است یا مقید؟ اگر مقید است، مقید به چه قیودی است؟

آزادی بیان مطلق نیست.مقید است به تحدیدهایی که قانون و شرع تعیین کرده است.در عین حال که اصل بر آزادی است،اصولا و ماهیتا قانون با آزادی نامتلائم اند.تمام قوانین محدود کننده آزادی اند. چه قوانین موضوعه عرشی و چه فرشی
هر قانونی بالنسبه به میران لاغری و فربهی اش، به همان میزان تحدیدگر آزادی است.

قانونگزار باید حواسش باشد که در شعاع محدود و به گونه ای قانون وضع نماید که آن اصل حاکم یا وارد مخدوش نشود بلکه به اندازه ضرورت و مابه الاحتیاج شهروندان آزادی شان را تحدید کند.

ملاک نصاب وضع قانون، مصالح میانگین نرم شهروندان است به عبارت دیگر قانون گزار فقط و فقط به اندازه ای قانون وضع کند که سامانه نظم اجتماعی مخدوش نشود و مناسبات بشری به سامان برسد وفاداری به اصل آزادی همواره و در همه پایه ها بایستی ملحوظ نظر مقنن باشد.

 اقدام و ادعای نشریه شارلی ابدو مبنی بر طراحی کاریکاتور پیامبر اسلام (ص) و توهین به ایشان و ادعای آزادی بیان در توجیه آن، در ترازوی تحقیق چه وزنی دارد؟ 

اقدام نشریه شارلی ابدو فرانسوی قطعا توهین آمیز بود.چون عرض کردم آزادی بیان مطلق نیست. قیودی داشت هم قیودات و قوانین وحیانی همه ادیان و هم قوانین موضوعه بشری اهانت به مقدسات و توهین به شرایع و انبیاء عظام را ممنوع کرده است.

همان انبیائی که بزرگ ترین ره آوردشان رهایی بشر از یوغ طواغیت و رهاندن آنان از اسارت خرافات بود با مستمسک پایه های نظری لغزان لیبرالیسم نمی شود اهانت به رسولان و پیام آوران آزادی را تئوریزه کرد.
"لقد بعثنا.... 
ان اعبدوالله
واجتنبوالطاغوت"

آن انسان های الهی معلمان درس آزادی بودند منجی بشر بودند الهه سوزی کردند تا بشر ره رهایی یافت.به همین خاطر مقدس اند.

مع الاسف لیبرالیسم به عنوان یک مکتب بشرساخته و با طرح عناوین فریبا و سیال کلاه گشادی سر بشر امروزی گذاشته.

البته تجربه تاریخی ملل و نحل بشر دیروز و امروز نشانگر این است که تمام مکاتب بشرساز و غیرمنطبق با اندیشه توحیدی یکی پس از دیگری از کارآمدی افتاده و به مرور از خط خارج و در نهایت از صفحه روزگار محو می شوند.

لیبرالیسم غربی هم چون نارسایی فلسفه اش را نمایانده،  آرام آرام عملا کشتی اش در حال به گل نشستن است.

ولی چون غربی ها با ابررسانه هایشان ذهن بشر امروزی را پرکرده اند از اوهام بی پایه، تا حقیقت نارسایی فلسفه مکتب ناقص لیبرالیسم تبیین و فراگیر شود، بی تلفات نیست.

این توهین بخشی از همان تلفات است.

سوال؛ این اقدام نشریه شارلی ابدو و اقدامات مشابه از جمله ساخت فیلم موهن علیه پیامبر اکرم (ص)، به لحاظ جامعه شناختی چه آثاری در دینداری و روی آوری افراد به دین در اقصی نقاط عالم دارد؟ 

از دو منظر که نگاه کنیم، افق باز هم روشن تر جلوه می کند؛
الف) از منظر باوری و اعتقادی
ب) از منظر عملی و تجربه تاریخی
از منظر باوری، قرآن کریم با صراحت می فرماید؛"یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله یتم نوره و لو کره الکافرون این آیه می گوید خود خداوند حافظ و متم دین هست بشر که در حفظ دین می کوشد در اصل برای سعادتمندی خود تلاش می کند نه سعادتمندی دین.

دین سعادت بخش است و انسان سعادت خواه و سعادت پذیر انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون بشری که می خواهد حافظ دین باشد به واقع حافظ خویش است به واسطه دین بله بشر مبلغ دین هست اما حافظ دین، خداست.

از منظر کارکردی هم تجربه به ما می گوید در امتداد تاریخ هر گاه بدخواهان و دشمنان سخت گیرتر بوده اند، روی آوری عملی به دین سیر صعدگودی تزایدی تری داشته.

هرچند خفقان ها ممکن است در کوتاه مدت اقبال علنی را کم کند اما اقبال عملی را در میان مدت و درازمدت به دنبال داشته

این تجربه را ما از تاریخ در جغرافیا آموختیم که فشارها، توهین ها و اسلام هراسی ها به دین گریزی و دین ستیزی منجر نشد بلکه نتیجه عکس داد.

شاید راز این که امام راحل می فرمودند محرم و صفر را زنده نگه دارید همین بود که محرم نماد و چکاد معصوم کشی بود ولی تحولات و  قیام های پسا عاشورا به ما می گوید تهدید و ارعاب و قتل نتیجه عکس داده است.

یکی از ثمرات قیام امام حسین، انقلاب عزیز اسلامی در ایران است.
اصولا ادبیات، گفتمان و جنس فکر دینی چیزی نیست که با توهین و تهدید درجا بزند.

 تاریخ به ما می گوید هر وقت شبهه های دین برانداز ییشتر شده؟ پاسخ های دین ماندگار و دین گستر بیشتر شده

وانگهی ما به لطف و برکت خداوند در کنار و در پی حرکت مومنین و مجاهدین باور داریم.

بنظر شما با توجه به اینکه در انقلاب فرانسه به عنوان مهد دموکراسی شناخته می شود (شعار آزادی، برادری و برابری) این میزان دین ستیزی در این کشور چه نسبتی با آن عقبه تاریخی دارد؟ آیا به تعبیری سکولاریسم ستیزه گر شده است یا ستیزه جویی در ذات این ایده وجود داشته است؟

البته در باره شناخت ماهیت سکولاریسم غربی همواره اختلاف برداشت بوده و خواهد بود ولی سکلاریزم لابشرط نیست.سکولاریزم بشرط لاست از همان اول هم سکولاریزم ستیزه جو بوده است.

می خواستند خوانش ملاین و لعاب بی آزاری از آن جلوه دهند، که خوشبختانه خودمعرف و خوداظهار واقعیت خودش را در بزنگاه های تاریخی بهتر از هر مفسری، نمایاند.

اصولا ویژگی مشترک هنه مکاتب غیرتوحیدی، خود تناقضی است. این پارادوکس ها در گذر زمان بهتر خود را نشان می دهد. هر گاه فضای آزادتری پیش آمده و پروپاگاندای ابررسانه ها بهتر اجازه داده اند که مبانی نظری و کارکرد رفتاری سکولاریزم مورد واکاوی و ارزیابی بازاندیشی قرار بگیرد، خود سکولاریزم بهتر از هرکس خودمعرف، نقاط ضعفش را برملا کرده است.

یک نمونه کوچکش در رابطه با هلوکاست و محاکمه آقای روژه گارودی بوده
نمونه دیگرش ایجاد محدودیت برای بانوان محجبه در مدعی مهد آزادی بود.
تبارشناسی و نوع مواجهه با کشورهایی که رژیم سیاسی خود را بر اساس اراده واقعی ملت شان برمی گزینند در قیاس با مواجهه آنان با کشورهایی که اصلا اعتقاد به انتخابات ندارند!

در تناقض نمی توان زیست بلندمدت داشت.خلا تئوریک فقط برد کوتاه مدت دارد.
و ... به نظر می آید که کوس رسوایی سکولاریسم را با تبلیغات و برتری فناوری به تاخیر انداخته اند و گرنه لیبرالیسم محتضر مدت هاست مرده و فقط اجازه نداده اند که خبر مرگش رسانه ای شود.

انتهای پیام/82009

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول