به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به موضوع مهاجرت چهرههای تلویزیونی و باخت-باخت این اقدام پرداخته است که بخشهای مهم آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
«همیشه سر کلاسهایم گفتهام و بچههای صنایع میتوانند شهادت بدهند که سعی کردم و تاکید داشتم که «آقایان و خانمها» از ایران نروید و مملکت را ترک نکنید؛ اینجا مثل تمام عزیزانی که ماندند و موجب افتخار ما هستند، بمانید. تلاش کنید و بجنگید تا مملکت خودمان را بسازیم و همیشه این موضوع را گفتهام.»
این جملات را عادل فردوسیپور، چند روز پیش در مراسم آنلاین فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف گفت و ادامه داد: «اسفندماه ۹۷ بدون هیچ توضیح و دلیل موجه من را کنار گذاشتند. وقتی عید شد و به اولین کلاسم در فروردینماه ۹۸ رفتم، بچهها گفتند: «استاد! شما که میگفتید بمانید و مملکت را بسازید، شما بیش از ۲۰ سال ماندی و برنامه داشتی، چه اتفاقی افتاد و الان چه حرفی میزنید؟» واقعا در آن زمان هیچ جوابی برای بچههای کلاسم نداشتم.»
دو پاراگرافی که میتوان در آن موضع و نگاه این مجری و گزارشگر کاربلد و باهوش را به صراحت دید؛ گلایه از وضعیت فعلیاش و تلاش برای شفافیت آیندهاش حتی با توسل به تهدید به رفتن. عادل فردوسیپور درحال حاضر برنامه جذاب «فوتبال ۱۲۰» را در شبکه ورزش دارد که بهطور زنده پخش میشود و مخاطبان خودش را دارد. پس هنوز عادل در صداوسیما فعالیت میکند و حداقل یک پایش این سمت است و طبق شنیدهها حداقل یک سال دیگر هم قرار است با شبکه ورزش و صداوسیما همکاری کند. با همه اختلافات و حتی دعواها اما فردوسیپور بهتر از هرکسی میداند که آنور برایش موقعیت ویژهای نیست و آنچنان ذکاوتی هم دارد که به موقعیت و شرایط دوست و همکار سابقش، مزدک میرزایی هم نیمنگاهی بکند.
پروژه شکستخورده مهاجرت به جم
از اواسط سال ۹۴ موج مهاجرت به ترکیه بین برخی برنامهسازان تلویزیونی شکل گرفت و رفتوآمدهای بازیگران به این کشور هم زیاد شد. شاید ابتدا کسی باور نمیکرد کارگردانهایی مثل مهدی مظلومی یا سعید ابراهیمیفر در شبکهای که به خراب کردن بنیان خانواده مشهور شده، حاضر به ساخت سریال شوند. اما بعد از چند نمونه سریال و برنامهسازی که موفقیتی نداشت، آهنگ بازگشت و پشیمانی بازیگرانی که رفته بودند، شدت گرفت.
چکامه چمنماه و مانی کسراییان جزء اولین بازیگرانی بودند که به جم پیوستند و البته کشفحجاب چمنماه بازتاب زیادی در رسانههای داخلی داشت. رابعه اسکویی بازیگر دیگری بود که رفتنش به جم بازتاب زیادی در رسانههای داخلی داشت. بهدنبال آنها صدف طاهریان، ساناز زرینمهر، بنیامین احمدی، سارا باهنر و بهارک صالحنیا نیز راهی آنسوی مرزها شدند که البته هرکدام از آنها مختصات متفاوتی از هنر بازیگری در داخل ایران داشتند و هدفشان در خارج از کشور، با هم فرق داشت. در سال۹۵ نوبت به موج دوم مهاجرتها رسید و بازیگرانی همچون هرمز سیرتی، رامسین کبریتی و درنهایت پردیس افکاری هم به این شبکه و سریالهایش پیوستند تا ظاهرا تعداد کوچکردهها کم نباشد.
ابتدای حضور هرکدام از این افراد در ترکیه همراه با داغ شدن تنور شایعات بود و در سایتهای داخلی هم پوشش خوبی داده میشدند. اما بعد از چند صباحی که رنگ و لعاب شایعات و بازیهای رسانهای کنار میرفت، کوچکردهها با واقعیتهای تازهای از مهاجرت روبهرو میشدند. مثلا ابتدای سیل این مهاجرتها گفته میشد که برای بازی در یک تلهفیلم به بازیگر ایرانی مهاجرتکرده ۸۰ میلیون تومان پول دادهاند یا برای عوامل ایرانی شاغل در این شبکه حقوق ثابت ماهیانه ۸/۳ میلیون تومانی درنظر گرفته شده است، اما بعدتر مشخص شد تلهفیلمهایی که کلا ۵۰ تا ۶۰ میلیون هزینه دربر دارد، برای نقش اولش تنها ۶ میلیون تومان دستمزد درنظر گرفته شده که در مقایسه با دستمزد بازیگرانی که در داخل کار میکنند هم کمتر است.
حرف و حدیثهایی از وضعیت بد حضور بازیگران ایرانی در کشور ترکیه شنیده میشد، مثل اینکه عوامل حاضر در سریالها و فیلمهای این شبکه روزانه تنها یک وعده ناهار از عوامل سازنده میگیرند یا حتی برخی خانمهای کوچکرده به ترکیه بهصورت اشتراکی سوئیت اجاره کرده و نیمی از حقوق خود را برای اجاره این سوئیتها میپردازند.
مهاجران
مهاجران مشهور را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ آنهایی که برای رسیدن به زندگی بهتر به خارج از ایران رفتهاند و گروه دوم کسانی هستند که بهمنظور یافتن یک موقعیت شغلی بهتر و پردرآمدتر، کشورشان را ترک کردهاند و حالا و پس از گذشت چندسال میشود کیفیت کارشان را سنجید و به امتحان جابهجایی بزرگشان نمره داد؛ نمرهای که برآیند نظرات کارشناسان هر حوزه است و حتی گاهی هم آنقدر بدیهی است که نیاز به سنجش ندارد.
شادمهر عقیلی، محسن نامجو، حمید طالبزاده، تتلو، ساسی مانکن و این اواخر مانی رهنما در موسیقی، مزدک میرزایی و مهدی رستمپور در حوزه اجرا و خبرنگاری و پردیس افکاری، شبنم طلوعی، حنانه شهشهانی، مانی کسراییان، روناک یونسی و گلشیفته فراهانی در حوزه سینما و تلویزیون نمونههایی هستند از چهرههایی که هرکدام با جایگاه و اندازه خودشان ترجیح دادند هجرت کنند و در این مجال نگاه عمیقتری به برخی چهرههای شاخص رادیو و تلویزیون داریم که طی سالهای اخیر قید کارکردن در ایران را زدند.
فرشید منافی
شنوندگان حرفهای رادیو در اواخر دهه۷۰ صدایی را شنیدند که هم خاص بود و دلنشین و هم حرفهای خوبی میزد. در رادیو جوان، برنامه «روی خط جوانی» نزدیک به یک دهه تبدیل به محبوبترین برنامه شد و منافی که سنوسال کمی داشت و بهواسطه پدرش، علیاصغر منافی وارد رادیو شد، پلههای ترقی را بهسرعت طی کرد و از رادیو جوان به رادیو پیام، رادیو ایران، رادیو فرهنگ و حتی رادیو ورزش رفت و آرامآرام بهسمت دوبله هم کشیده شد و در سریالهای مطرح دهه۸۰ بهجای برخی از کاراکترها حرف میزد. منافی به تلویزیون هم آمد و «کولهپشتی» و «صبح آمد» را هم اجرا کرد، اما هرکسی را برای کاری ساختهاند و منافی خیلی زود فهمید رادیو برایش جای مطمئنتری است.
او حتی بازیگری را هم امتحان کرد و نامزد دریافت جایزه هم شد، اما ناگهان و بهواسطه گرایشات اعتقادی به گروههای خاص و عوامل دیگری که هیچگاه دربارهاش بهطور مشخص صحبت نکرد، ایران را در اوج شهرت ترک کرد و در رادیو «پسفردا» هیچگاه نتوانست حتی دوران اوج خودش در رادیو را هم تکرار کند. اگر منافی در رادیوی ایران محدودیتهایی داشت، آنجا ظاهرا هیچ ملاحظهای برایش وجود نداشت، اما برنامههایش یک شکست مطلق تلقی میشود؛ استعدادی که در ۲۰ سالگی مشهور شد و در ۳۱سالگی کشورش را ترک کرد تا در ۴۱سالگی تبدیل به یک چهره کاملا معمولی و حتی فراموششده شود.
مزدک میرزایی
آن زمان که خبر مهاجرت یکی از گزارشگران فوتبال منتشر شد، میرزایی آخرین نفری بود که مخاطبان حدس میزدند از ایران رفته است. گزارشگر بیحاشیهای که وقتی در افتتاحیه جام جهانی روسیه و در بازی عربستان و میزبان جمله «حتی دلارهای سعودی هم نتوانست برای عربستان کاری بکند» را گفت، هیچکس فکرش را نمیکرد که بعدها دلارهای سعودی بتواند پای گزارشگر ایرانی را به شبکه ایران اینترنشنال باز کند.
مزدک میرزایی گزارشگر خوبی بود، اما هیچگاه مجری قابلاعتنایی نبود. درست است که جای خالی او در ایران حس میشود، اما واقعیت این است که مزدک جایگاه بالایی در آنسو برای خودش به دست نیاورده و اگر اوایل حضورش و بهخاطر حاشیهها، برنامهاش تماشا میشد، اما در ادامه مخاطبانش را از دست داد و هیچگاه نتوانست تبدیل به یک مرجع فوتبالی قابلاعتنا باشد. پس از رفتنش، دوستان و همکارانش از پاکی و نجابت و وطندوستیاش گفتند، اما کسی پیگیری نکرد تا این گزارشگر انتخابش را تغییر دهد و در تصمیمش تجدیدنظر کند.
سیدمحمد حسینی
«کاظم احمدزاده»، « مسابقه بزرگ»، «ایشیم بالا»؛ هرکدام از این واژهها یادآور حضور یک مجری مسلط و محبوب در دهه۷۰ تلویزیون بود که نگاهی به روند کاریاش میتواند برای هر انسانی عبرتآموز باشد. محبوبترین مجری تلویزیون در دهه۷۰، در دهه ۹۰ به چنان حقارتی رسید که مردم را دعوت به آتش زدن مساجد میکرد. سقوط آزاد برای چهرهای که هم سریال بازی کرد و هم بهواسطه حضور او در تلویزیون، برادرانش هم فعال و مشهور شدند.
جنون؛ کلمهای است که در توصیف و توجیه رفتارهای حسینی در سالهای اخیر بهکار میبرند. گرانقیمتترین مجری تلویزیون در دهه۸۰ با وجود نداشتن چارچوب و خطقرمزهای مرسوم رسانههای خارج از ایران هم هرگز نتوانست حتی ذرهای از محبوبیتها و موفقیتهایی راکه در داخل کشور بـهدست آورده بود، تکرار کند و مجبور شد حرفهای تند سیاسی بزند و البته بازهم رنگ موفقیت را نبیند. البته در زمان حضور حسینی در ایران هم شایعاتی درخصوص اتهامات مالی او مطرح شد که سرانجامش هیچگاه مشخص نشد و درنهایت این مجری و شومن از ایران فرار کرد، او که خودش اصرار به سوزاندن خودش و استعدادهایش داشت و البته تلاش ها برای نسوختنش هم بی فایده بود.
مهدی مظلومی
کارگردان موفق و مشهور تلویزیون در دهه۸۰ که توانسته بود با «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» دل مردم و مدیران تلویزیون را ببرد، با گفتن این جمله که «من فیلمسازم، پس هرکجای این جهان بتوانم فیلم میسازم... برای من حرفی که میزنم مهم است و کسانی که فضای آزاد برای حرف زدن فراهم میکنند.» از ایران به مقصد «جم» رفت و تمام تلاشش را کرد تا خاطرههای خوش مردم از خودش را از بین ببرد.
وقتی در هدفش موفق شد، به ایران بازگشت و چندین کار ساخت، اما هیچکدام حرفی برای گفتن نداشتند. مظلومی با وجود ساختن چند مجموعه در شبکه تلویزیونی «جم» و حتی ساخت سریالی به نام «شهر قشنگ» با حضور پردیس افکاری و هرمز سیرتی که نام آن را هم از سریال «بدون شرح» در ایران وام گرفته بود، نهتنها به پیشرفتی دست پیدا نکرد که حتی ساخت این مجموعهها بهلحاظ کیفیت نیز برایش یک پسرفت محسوب میشد. مظلومی پس از بازگشت به ایران فیلم «سه بیگانه» را ساخت که با بیتوجهی گیشه و منتقدان مواجه شد و پس از آن تلاشهایی شد تا او مجدد به تلویزیون برگردد که تاکنون موفقیتآمیز نبوده است.
انتهای پیام/