بهگزارش خبرگزاری فارس؛ پیگیری مطالبات شما اولویت نخست خبرگزاری است؛ البته که داغترین سوژهها اولویت بیشتری هم دارند. این تلاش و پیگیری اما همیشه با نتیجه همراه نیست. بعضی وقتها نمیشود که نمیشود! حتی پویشهای دهها هزار نفری؛ مطالباتی مثل «الزام شرکتها به استفاده از سامانه سجام»، یا «لغو برگزاری آزمون سراسری» یا «پویش هواداران رائفیپور». این گزارش مرور مهمترین بنبستهای تاریخ «فارس من» است!
۱| ۸۵۰۰۰ امضا برای استفاده از سجام؛ چرا بزرگترین کمپین فارس من بهنتیجه نرسید؟
«سجام» زیرساخت ارزشمندی است؛ زیرساختی که آمده تا میلیونها فعال بازار سرمایه را احراز هویت کند. موضوعی که طبعاً برای مقابله با پولشویی و دیگر اقدامات مُجرمانه ضروری است. سجام اما امکانات دیگری هم داشت؛ قابلیت واریز خودکار سود مجامع شرکتهای بورس به حساب افراد یکی از مهمترین آنها است. قابلیتی که معالأسف چندان مورداستفاده نمادهای اثرگذار بازار نیست.
انتقاد مردم کاملاً بهجا است؛ اینکه انتظار دارند دیگر برای دریافت چند هزار تومان سود وسط این کرونابازار در صفهای طولانی بانک معطل نشوند. آنهم وقتی زیرساخت مُعظمی مثل «سجام» مستقر شده است. بگذریم از اینکه برخی شرکتهای بزرگ با همین عدم استفاده از سجام و واریز نکردن سود سهامداران، مرتکب چه سواستفادههای کلانی شدهاند. پویش آنها بهرحال خرداد ماه همین امسال در «فارس من» بهثبت رسید.
کار بالا گرفت؛ کمپین آنها خیلی زود توانست هشتادوپنجهزار امضا جمع کند. البته که در اولویت پیگیریهای همکاران من در گروههای مختلف خبرگزاری قرار گرفت. ضرورت استفاده از «سجام» آنقدر بدیهی بود، که کسی نمیتوانست با آن مخالفت کند. برای همین عمده مسؤلین از دولت گرفته تا اهالی بهارستان اعلام کردند همدلانه پشتیبان خواست مردمند. با این وجود چون «قانون» مصرحی در اینباره وجود نداشت، علیرغم خبرهای خوب ولی مطالبه آنطور که میخواستیم به نتیجه نرسید.
بگذریم البته که فشار افکار عمومی و پیگیریهای همکاران من بسیاری از شرکتهای مهم را ناگزیر از واریز سود از طریق سجام کرد. مثلاً آنطور که حسین فهیمی مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی همین چند روز پیش به خبرنگار ما گفت: «از ابتدای سال تا امروز ۳۶ شرکت برای توزیع سودهای مکتسبه را به ارزش بالای ۱۵هزار میلیارد ریال از سامانه سجام استفاده کردهاند.»
مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی همچنین در گفتوگوی دیگری از مسؤلان نمادهای مختلف «سهام عدالت» خواست از سامانه سجام استفاده کنند. وی گفت: «از آنجا که بیشتر این افراد از سهامداران خرد بازار هستند، اصلاً منطقی نیست در این شرایط کرونا بخواهند برای دریافت سود سهام درگیر صفوف طولانی بانک شوند.» حسن روحانی رئیسجمهور هم مرداد ماه امسال خواستار برطرف شدن مشکل شد.
البته که نمادهای متعددی با احترام به خواست مردم، نسبت به واریز سود از طریق سجام اقدام کردند. با این همه خلأ قانونی مانع توفیق مطلق پویش ۸۵هزار نفری فارس من شد. ساز و کار پیشنهادی قالیباف اصل رئیس سازمان بورس اما در شرایط فعلی راهگشا است. وی پیشنهاد کرد در شرایط فعلی، «سهامداران باید در مجامع عمومی شرکتها را مکلف به واریز سود سهام از طریق سجام کنند.»
پیشنهاد قالیباف عملگرایانه و اجرایی است. با این همه با مطالبه مردم فاصله دارد. گیر کار اما نبود «قانون» منسجمی است که تمام نمادهای بازار سرمایه را ملزم به واریز وجوه از طریق سجام کند. برای همین علیرغم پیگیریهای همکاران من تا قانون مناسبی تهیه و تصویب نشود، مشکل همچنان بهجا است. موضوعی که در گزارش مفصل همکاران من در گروه اقتصادی خبرگزاری مفصلاً مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات بیشتر اینجا.
برای تسلیم شدن زود است! همکاران من مطالبه مردم را به بهارستان هم بردند؛ یک عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس از بررسی قریبالوقوع موضوع خبر داد. وی به خبرنگار فارس گفت: «مطالبه مردم کاملاً حق است. هرچه سریعتر سود سهامداران باید با استفاده از سجام پرداخت شود. ما بهزودی موضوع را بررسی خواهیم کرد.» البته که بررسی ماجرا و احتمالاً تصویب قانون در خانه ملت، پروسه زمانبری است. تا توفیق کامل شکیبایی پیشه کنید!
۲| عاقبت یک کنکور پرحاشیه؛ لغو آزمونسراسری در فارسمن چندهزار امضا داشت؟
کرونا همه را نگران کرد؛ آنقدر که پدر و مادرها قلباً برای شرکت فرزندانشان در آزمون سراسری رضایت نداشتند. حرفوحدیثها از مدتها قبل شروع شده بود. کارشناسان میگفتند اجتماع صدها داوطلب در فضای بسته آن هم برای چند ساعت حتماً ریسک ابتلا بهبیماری را افزایش خواهد داد. بدتر اما تجربه برگزاری آزمون کارشناسی ارشد بود. کنکوری که شانزده مرداد با مشارکت بیش از ۳۲۱هزار داوطلب برگزار شد.
وزارتخانه اطمینان داده بود حداکثر سختگیریها را برای مراعات پروتکلهای بهداشتی اعمال خواهد کرد. تصاویر و اخبار اما نمایشگر اوضاع نامناسب بهداشتی حوزههای برگزاری آزمون بود. حق داشتند خانوادهها اگر نگران سلامتی بچههایشان بودند. برای همین پویش «لغو آزمون سراسری» در فارس من تشکیل شد. پویشی که توانست بیشتر از ۵۷هزار امضا جمعآوری کند. حامیان معتقد بودند تا ایمن شدن شرایط، برگزاری هیچ آزمون سراسری مصلحت نیست.
کار بالا گرفت؛ علیرغم اصرار دولت، اهالی بهارستان با برگزاری شتابزده آزمون سراسری مخالف بودند. همکاران من موضوع را از آنها پیگیری کردند. کمیسیونهای مختلف مجلس موضع گرفتند؛ از کمیسیون اصل ۹۰ گرفته تا امنیت ملی. حتی رئیس مجلس کمیسیون آموزش را مأمور بررسی ماجرا کرد. هیچکدام اما درنهایت حریف دولت نشد. اصرار آقای رئیسجمهور باعث شد سرآخر کنکور البته با رعایت استاندارد بالاتری از پروتکلهای بهداشتی برگزار شود.
نشد؛ پویش ۵۷۰۰۰ نفری لغو کنکور بهنتیجه نرسید. اگرچه برای آن بسیار تلاش شد. نکته مهم همینجا است؛ حلوفصل چنین موضوعاتی حتماً بهعهده یک «خبرنگار» نیست. همکاران من تنها پیگیریکننده مطالبات شما هستند. تصمیم جای دیگری گرفته میشود. و چنانچه میبینید دولت مستقر حتی اعتنای چندانی به مواضع نمایندگان مردم نمیکند. چه برسد به رسانهها!
۳| دهها هزار امضا برای رائفیپور؛ «۹۰ سیاسی» به کجا رسید؟
کمپین آنها اسفند سال گذشته بهثبت رسید؛ کمپین هواداران رائفیپور. یک سخنران مذهبی که حسابی توانسته با ارائه تحلیلهای جذاب و بهروز میان جوانترها جا باز کند. طرفداران اما از اینکه او در میان برنامههای پرشمار سیما دیده نمیشود، گلایه داشتند. مطالبه آنها همین بود؛ راهاندازی یک برنامه سیاسی برای استاد محبوبشان. مطالبهای که خیلی زود توانست بیش از ۵۰هزار امضا جمع کند.
پیگیری مطالبه آنها هم با قید فوریت در دستور کار قرار گرفت. همکاران من یک گفتوگوی تفصیلی را با شخص رائفیپور ترتیب دادند. گفتگویی که در آن موضوعات متخلف از همین برنامه ۹۰ سیاسی گرفته تا دیگر موضوعات مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. وی درباره ایده این برنامه تلویزیونی گفت: «ماجرا به چند سال قبل و پیش از انتخابات مجلس دهم برمیگردد. در آن زمان طرحی را به رئیس وقت آقای سرافراز دادیم. خیلی هم استقبال کرد.»
رائفیپور ادامه داد: «البته آقای سرافراز خیلی اصرار داشت خودم باید اجرای چنین برنامهای را بهعهده بگیرم. بعد از تغییر رئیس سازمان اما طرح عملاً بهحاشیه رفت. در زمان آقای علیعسگری دوباره مطرح شد. اما شخص ایشان درنهایت با ساخت چنین برنامهای مخالفت کرد. وی را در حرم امام رضا(ع) دیدم. ضمناً به من گفت بهخاطر ملاحظات دولت نمیتواند با ساخت چنین برنامهای موافقت کند.»
باز هم دولت! البته که افکار عمومی با سنگاندازی آنها در مسیر رسانه ملی کاملاً آگاهند. و البتهتر اینکه تغییر چنین معادلاتی از حوزه توانایی یک خبرنگار خارج است. با این همه در همان گفتوگو پیشنهاد ساخت برنامه ۹۰ سیاسی در بستر خبرگزاری فارس ارائه شد. اینکه حالا که سیما با ملاحظاتی توانایی میزبانی از وی را ندارد، فارس حاضر است میزبان پخش و تولید چنین مجموعهای باشد.
۴| ماجرای یک شرکت هرمی؛ پشتپرده «تلفیق هنر» چه بود؟
«تلفیق هنر» مجموعهای که ادعا داشت برای معرفی و فروش صنایع دستی ایرانی تشکیل شده است. اگرچه بعداً کاشف بهعمل آمد از روشهای شبکهای یا هرمی استفاده میکند. آنها توانسته بودند در همه این سالها با جذب صدها هزار نفر، میلیاردها تومان سواستفاده کنند. آن هم بدون مجوز. دستگاههای ذیصلاح با این همه از آذرماه سال گذشته هشدار داده بودند. قرار بود این شرکت ظرف ۶ ماه جواز لازمه را اخذ کند؛ نکرد.
روی کاغذ فعالیت «تلفیق هنر» غیرقانونی بود؛ یک شرکت هرمی که علیرغم مهلت ششماهه اقدامی برای اخذ مجوزهای لازم از اداره صمت انجام نداد. با صدها ناراضی و مردمی که چارهای جز شکایت به دستگاه قضا نداشتند. سایت آنها فیلتر و دفتر مرکزیشان در تهران پلمپ شد. دهها نفر از لیدرها و سرکردههای این مجموعه هرمی هم با دستور قاضی بازداشت شدند. بدنه دهها هزار نفری گرفتار در قاعده هرم اما چنین ماجرایی را باور نداشت.
برای همین کمپین آنها در «فارس من» بهثبت رسید؛ کمپینی که خیلی زود توانست بالغ بر ۳۷۰۰۰ امضا جمع کند. آنها نسبت به توقیف و توقف فعالیتهای شرکت معترض بودند. پیگیری مطالبه انتظار بهجایی است که هواداران این پویش از فارس داشتند. حتی اگر «تلفیق هنر» غیرقانونی بود، باید نسبت به روشنگری و تنویر افکار عمومی اقدام میشد. همکاران من دست به کار شدند. مراتب را به دستگاههای ذیصلاح منعکس و توضیحات آنها را اخذ کردند.
گزارش مفصل گروه حقوقی و قضائی خبرگزاری با همین هدف تهیه شد؛ گزارشی که چهارم تیرماه با عنوان «چرا تلفیق هنر پلمپ شد» روی خروجی قرار گرفت. یک گزارش مفصل که تلاش داشت پشتپردههای فعالیت غیرقانونی این مجموعه را آشکار کرده و نسبت به آگاهسازی هزاران اعضای این مجموعه هرمی اقدام کند. بعلاوه همکاران من در یک گفتگوی مفصل با موافقان و مخالفان شرکت، ابعاد پیدا و پنهان عملکرد آن را مورد واکاوی قرار دادند.
یک گزارش مفصل دیگر که ده تیرماه منتشر شد. خبرنگار فارس در این گزارش تلاش کرد روایت موافقان و مخالفان فعالیت «تلفیق هنر» را در یک متن بیطرفانه ارائه دهد. فعالیت بدون مجوز و البته هرمی مطلبی بود که در گفتههای مختلف نمود داشت. بعلاوه شکایتهای متواتر مردم از رویههای مرسوم موجود که موجب اقدام قضائی و سرآخر پلمپ شرکت شد.
کمپین آنها هم علیرغم دهها هزار امضا به نتیجه نرسید؛ چون خلاف قانون بود. چون شاکی خصوصی داشت. چون دستگاه قضایی به آن ورود کرد. البته که فصلالخطاب قانون است. همه مطیع دستگاه قضا هستند؛ «فارس من» هم تلاشش را برای روشنگری و تنویر افکار عمومی انجام داد. بهاحترام تکتک آن آدمها؛ تکتک کسانی که این مجموعه را برای پیگیری مطالباتشان انتخاب کرده بودند.
«فارس من» در اختیار شما است. پای حرفمان هستیم؛ وعده کرده بودیم مطالبات شما را پیگیری خواهیم کرد. البته که به نتیجه رسیدن یک پویش مستقیماً دست ما نیست. وظیفه خبرنگار پیگیری ماجرا و انعکاس صدای مردم به مسؤلین است. اینکه بعضی آقایان کُلاً اعتنای چندانی به افکار عمومی ندارند، اینکه بعضیها اساساً نمیخواهند کار کنند، درد مشترک همه ما است. فارس من همیشه مدافع مطالبات و سوژههای شما است.
گزارش از محمد آزادی
انتهای پیام/ ع