محمد شیخان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی نوشت: پایگاه اینترنتی پالیتیکو به بررسی خشونتگرایی در بین طرفداران احزاب دموکرات و جمهوریخواه پرداخته است. در این نوشتار، گزارش فوق مورد تحلیل و ارزیابی قرار خواهد گرفت.
این گزارش در ابتدا مینویسد: «در اولین مناظره ریاست جمهوری 2020، دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه نگرانی خود را بابت احتمال بروز خشونت سیاسی از جانب طرفداران حزب رقیب ابراز نمودند. ما نیز مانند تعداد فزایندهای از رهبران و دانشمندان برجسته آمریکایی، بیشازپیش نگران هستیم که این کشور به سمت بدترین بحران داخلی خود که در طول صد و پنجاه سال گذشته بیسابقه میباشد، حرکت نماید. بزرگترین نگرانی ما این است که انتخابات ریاست جمهوری تبدیل به یک مناقشه بحثبرانگیز شود، بهویژه اگر در چند ایالت پرتحرک، رقابت بسیار نزدیک باشد و یا یک نامزد مشروعیت روند (انتخابات) را تقبیح نماید. چراکه این شرایط میتواند خشونت و خونریزی ایجاد کند».
گزارش جاری در این خصوص میافزاید: « بررسیهایی که ما درباره روند خشونتگرایی در افکار عمومی آمریکا انجام دادهایم، زمینههای محکمی برای نگرانی فراهم میکند. تحقیقات ما که برای اولین بار در اینجا آن را گزارش میکنیم، نشانگر این است که ظرف ماههای گذشته تعداد زیادی از آمریکاییها، یعنی هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان گفتهاند اگر نامزد موردنظر ما در انتخابات ریاست جمهوری شکست بخورد، اِعمال خشونت از جانب آنها قابل توجیه است. این شکل از پذیرش فزاینده احتمال بروز خشونت، یک جنبش دوحزبی از سوی هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه میباشد. دادههای ما نشان میدهد که تمایل جمهوریخواهان و دموکراتها برای توجیه خشونت در حال افزایش است».
گزارش فوق در خصوص افزایش تمایل به خشونت در بین طرفداران دموکراتها و جمهوریخواهان مینویسد: «در میان آمریکاییهایی که خود را دموکرات یا جمهوریخواه معرفی میکنند، از هر 3 نفر، 1 فرد بر این باور است که خشونت میتواند برای پیشبرد اهداف سیاسی احزاب آنها انجام شود. در ماه سپتامبر (شهریور 1399)، 44 درصد از جمهوریخواهان و 41 درصد از دموکراتها گفتند که در صورت پیروزی نامزد طرف مقابل در انتخابات، اِعمال خشونت توجیهپذیر است. درصورتیکه در ماه ژوئن (تیر 1399)، این ارقام برای دموکراتها و جمهوریخواهان 30 درصد بوده است».
گزارش فوق با ابراز نگرانی از روند افزایش خشونت در آمریکا میپرسد: «چقدر باید این رفتارهای خشونتآمیز را جدی بگیریم؟. تاریخ و روانشناسی اجتماعی، به ما هشدار میدهند که آنها را باید بسیار جدی بگیریم. در اروپای دهه 1920 و 1930 (1310-1300)، موج درگیریهای مسلحانه خیابانی میان احزاب کشورهای اروپایی، فرهنگ دموکراسی را مورد آزار و اذیت قرار داد. همچنین این وضعیت، بهانه لازم را به دیکتاتوریهای نوظهور آن زمان ارائه داد تا بتوانند قدرت را به تصاحب خود دربیاورند. برخی از ما که ظهور اقتدارگرایان را بررسی کردهایم، بین آن دوره از تاریخ اروپا و عواملی که امروزه در آمریکا فعالیت میکنند، تشابهات زیادی میبینیم».
گزارش موردنظر در این خصوص میافزاید: «از این منظر اتفاقات تابستان امسال نگرانکننده است. معترضین رقیب که پیرو جناح راست و چپ هستند، در پورتلند، کنوشا، ویس و لوئیزویل بهشدت با یکدیگر درگیر شدند افراطگرایان چپ بارها ساختمانهای فدرال در پورتلند را محاصره کردهاند و در چندین مورد راستگرایان مسلح، وارد مرکز ایالت میشیگان شدند».
گزارش جاری در خصوص فرافکنی دموکراتها و جمهوریخواهان در مقصر جلوه دادن یکدیگر در زمینه روند افزایش خشونت در ایالاتمتحده مینویسد: «دموکراتها سخنان و توئیتهای ترامپ را بهعنوان مشروعیت بخشی و یا حتی تشویق طرفدرانش به اقدامات خشونت آمیز تفسیر کردهاند. از سوی دیگر جمهوریخواهان بهنوبه خود، سؤال بایدن در سخنرانی اخیرش را به چالش کشیدند که پرسیده بود، آیا کسی معتقد است در صورت انتخاب مجدد دونالد ترامپ، خشونت در آمریکا کمتر خواهد شد؟».
گزارش جاری در این خصوص میافزاید: «علاوه بر این، افزایش چشمگیر دیدگاههای خشونتآمیز در سال گذشته روند نگرانکنندهای را نشان میدهد. دادههای نظرسنجیهای ما در سایت You Gov بین سالهای 2016 و 2017 (1396 - 1395)، حاکی از افزایش 9 درصدی حمایت از اعمال خشونت در میان طرفداران متعصب هر دو حزب میباشد».
گزارش موردنظر در خصوص نقش سیاستمداران برجسته در افزایش و یا کاهش خشونتگرایی سیاسی، این سؤال را مطرح مینماید که: «رهبران باید چه اقدامی انجام دهند؟ هیچ درسی در مورد بررسی شکستهای دموکراتیک، واضحتر از این نیست که رهبران سیاسی نقش اصلی را در دامن زدن به قطبگرایی سیاسی و افراطگری بازی میکنند. از آلمان و ایتالیای میان دو جنگ جهانی اول و دوم گرفته تا کشورهای آمریکای لاتین در دهه 1960 و 1970 (1350-1340)، شعارها و تاکتیکهای سیاستمداران برجسته، سرنوشت بدی را برای دموکراسیهای بحرانزده رقم زد».
گزارش جاری در خاتمه مطلب خود مینویسد: «تحقیقات اخیر در مورد ایالاتمتحده این واقعیت را تائید میکند که سیاستمداران نقش مهمی در شعلهور کردن آتش خشونت یا خاموش کردن آن، در میان پیروان خود دارند. مطالعات اولیه نشان میدهد که پیامهای بایدن یا ترامپ در محکومیت همه خشونتها، میتواند روند تائید و حمایت از آنها را کاهش دهد».
در تحلیل نهایی این گزارش باید گفت: فرهنگ قدرت و خشونت که برای قرنهای متمادی تبدیل به جزء لاینفک جامعه آمریکا گردیده و در قالب آزادی حمل سلاح متبلور شده بود، امروزه نتایجی مانند نا امنی و عدم اطمینان مفرط نسبت به شرایط آینده را به بار آورده که شاید مردم آمریکا هیچگاه تصور چنین وضعیت بغرنجی را نمیکردند. چراکه در حال حاضر بزرگترین مشکلات پیش روی دولت و جامعه ایالاتمتحده، تهدیدات خارجی نیست، بلکه چالشهای داخلی نظیر آشوب و هرجومرج میباشد. ازاینرو میتوان گفت دادههای گزارش پایگاه اینترنتی پالیتیکو که در این نوشتار ارزیابی گردید، حاکی از شرایط بهشدت شکننده و ناپایدار جامعه ایالاتمتحده است.
از سوی دیگر تجربه بروز دیکتاتوری و فاشیسم در اروپای میان دو جنگ جهانی اول و دوم نشان میدهد که سیاستمداران، با اقدامات غلط خود چقدر میتوانند در گسترش خشونت مؤثر باشند. این شرایط، آسانترین مسیر ممکن برای نابودی روند صحیح دموکراسی و بروز دیکتاتوریهای تمامیتخواه نظیر هیتلر و موسولینی است که هیچ ارزشی برای حقوق انسانی افراد و کرامت آنها قائل نبودند. لذا به نظر میرسد جامعه آمریکا هم در همین راه قدم برمیدارد. خاصه اینکه ترامپ در این بین، دارای نقش بسیار مؤثری است. برای مثال او بارها نشان داده دارای تمایلات دیکتاتوری میباشد و با گروههای نژادپرست و افراطگرا، دارای رابطه صمیمانهای است.
همچنین ترامپ طی هفتههای اخیر بارها اذعان کرده که در صورت شکست او در انتخابات، حتماً تقلب انجام شده و به پیروزی رقیب خود تمکین نخواهد کرد. از سوی دیگر گمانهزنیهای بسیار قوی در خصوص تلاش وی برای یارگیری از نیروهای مسلح آمریکا شنیده میشود تا در صورت شکست در انتخابات، بهنوعی دست به کودتا زده و کلیت قدرت اجرایی را قبضه نماید. لذا وجود چنین عواملی این احتمال قوی را به وجود میآورد که ایالاتمتحده وارد چرخه بسته و معیوب نهادینگی خشونت و پس از آن اختناق و دیکتاتوری شده است.
انتهای پیام/