اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

زنجان

اینجا سنگ آخرت تراشیده می‌شود/زنده ای که برای خودش سنگ قبر سفارش داد

سنگ قبر دومین شناسنامه انسان است که بعد از مرگ بر روی قبر هر کس گذاشته می‌شود تا توسط کسانی که به سراغ وی می‌آیند شناسایی و شناخته شوند. سنگ یادبود شاید آخرین چیزی است که برای یک انسان خریداری و بر روی مزار وی قرار داده می‌شود.

اینجا سنگ آخرت تراشیده می‌شود/زنده ای که برای خودش سنگ قبر سفارش داد

گروه استان‌ها_ قنبر رسولی، شاید بشود گفت که سنگ قبر دومین شناسنامه انسان است که بعد از مرگ بر روی قبر هر کس گذاشته می‌شود تا توسط کسانی که به سراغ وی می‌آیند شناسایی و شناخته شوند. سنگ یادبود شاید آخرین چیزی است که برای یک انسان خریداری و بر روی مزار وی قرار داده می‌شود. 

گرانیت نطنز اصفهان، گرانیت سیمین، گرانیت برزیلی، انواع سنگ مرمر سفید و صورتی و کِرم سنگ‌هایی است که برای سنگ قبر استفاده می‌شود. البته سنگ‌های خاص، باکیفیت ویژه‌تری هم وجود دارد که خوشبختانه در زنجان هنوز مد نشده است و سنگ گرانیت سیاه در بیشتر قبرها استفاده می‌شود.

حاج محمدعلی اصغری و حکاکی اصغری را از مدت‌ها قبل می‌شناسم، حاج علی انسان آرام و خوش اخلاق و خوش برخوردی است، با خوشرویی تمام مرا می‌پذیرد و با وجود اینکه سرشان شلوغ است حاضر می‌شود به سؤال‌هایم پاسخ دهد.

متولد 1346 است و 53 سال سن دارد و بیش از 40 سال که در این حرفه مشغول فعالیت است، می‌گوید بر حسب اتفاق به این شغل گرایش پیدا کرده و در این کار ماندگار شده است. 

می‌گوید؛ در زمانی که دانش‌آموز بودم در کنار دایی‌ام که به این حرفه اشتغال داشت مشغول شدم و بعد از آنکه خطاطی را در نزد استاد میرمحمد رضایی از خطاطان بزرگ زنجان و کشور و نعمت‌الله محمدی آموختم در این حرفه ماندگار شدم و هنوز هم به این شغل اشتغال دارم.

به کارم علاقه دارم و چهار دهه است که زندگی خودم و خانواده‌ام را از این طریق می‌چرخانم بسیاری از دوستانم مهندس و دکتر شده‌اند و من هم در این حرفه مشغول هستم و هرگز از کارم اظهار نارضایتی و پشیمانی نکرده‌ام.

حاج علی می‌گوید؛ کار ما طوری است که شاید جزو آخرین‌ کارهایی است که می‌شود یک نفر برای عزیز از دست رفته خود بکند، مثلا یک بیت شعر و یا جمله‌ای را که می‌گوید روی سنگ قبرش بنویسم و وقتی آنرا با خط خوش می‌نویسم، خوشحال می‌شود و همین خوشحالی برای من کافی است.

می‌گوید این روزها کرونا زندگی را بر مردم سخت گرفته است و من و همکارانم هم درگیر این بیماری شده‌ایم هر چند گفتنش برایم خوشایند نیست، ولی این ویروس موجب افزایش مراجعات به ما شده است.

این ویروس اداره‌ای و کاسب و کارگر و کوچک و بزرگ هم نمی‌شناسد و همه و همه را درگیر می‌کند و در این مدت من از همه قشر و سنی را دیده‌ام و برایش سنگ قبر نوشته‌ایم.

اطلاعات خوبی از کرونا دارد و با تشریح نحوه انتقال و جلوگیری از انتقال آن می‌گوید؛ در زنجان آن طور که رسانه‌ها می‌گویند روزی هشت یا 9 نفر فوت می‌کنند، این در کار ما هم تاثیرگذار بوده است اگر در گذشته روزی سه یا چهار سنگ حکاکی می‌کردیم الان بیشتر شده است.

 

مردی که برای خودش سنگ قبر سفارش داد

می‌گوید کرونا رِنج سنی خاصی ندارد، دارا و ندار هم نمی‌شناسد، از همه قشر زن و مرد، پیر و جوان و بزرگ و کوچک داشتیم که برایش سنگ تراشیدیم، شغل و سمت مختلفی هم داشتند که فوت شده بودند، حتی آشنا هم داشتیم که دیروز با ما بوده و فردایش متوجه شدیم، فوت شده است.

کار ما طوری است که عزیزان فوت شده تلاش می‌کنند که بر روی سنگش چیزی به یادگار بنویسند که تمام عشق و ارادت خود را به عزیز خود نشان دهند، شده شعرهای مختلف و نوشته‌های خاص بگویند و بنویسیم و به این ترتیب کمی از آلام آنها را کاهش دهیم.

می‌گوید؛ روزی یک بنده خدا سنگ قبری سفارش داد و اجرت ما را هم پرداخت کرد، ولی بعد از یک ماه سنگ قبر را برگرداند و تعجب کردیم، گفتند که طرف زنده شده است، گفتم یعنی چه زنده شده گفتند، این سنگ را برای فیلم می‌خواستیم و من همان متوفی هستم.

یک خاطره جالب اینکه یک روز فردی آمد و بسیار عصبانی و ناراحت بود گفت، سنگ قبر می‌خواهم من هم چیزی نگفتم، چون خیلی ناراحت بود، وقتی مشخصات را گرفتم متوجه شدم طرف برای خودش سنگ قبر می‌خواهد!

به آرامی با او صحبت و درد دل کردم دیدم با خانواده‌اش جر و بحث کرده و برای اینکه اوج ناراحتی خود را نشان دهد آمده بود، سنگ قبر سفارش می‌داد تا خانواده‌ به ویژه فرزندانش را تنبیه کند، دلداریش دادم، ولی فایده‌ای نداشت تا سنگ را تراشیدم پولش را هم پرداخت ولی هنوز سنگ در مغازه است و آن فرد هم زندگی می‌کند.

 سنگ قبرهایی که موجب متعجب میشود

خیلی اتفاق افتاده؛ شده روزی کسی آمده سنگ قبر سفارش داده و دیدم کسی بوده که تا چندی قبل با او همسفر بودم یا آشنا بوده و با اینکه همسایه و بسیار ناراحت شدم، ولی زندگی همین است و فرصت‌های زندگی خیلی زود دیر می‌شود.

می‌گوید 30 سالی است که چاپ عکس بر روس سنگ مزار مد شده است، قبلا این کار با دست انجام می‌شد که بسیار سخت و زمان‌گیر بود و هزینه بالایی داشت ولی از زمانی که دستگاه‌های لیزری و کامپیوتری وارد این کار شده کار راحت‌تر و سریع‌تر شده و در کمترین زمان این کار انجام می‌شود.

شاید از جمله کسانی که خط بدی دارند، ما خبرنگاران باشیم چرا که مجبوریم وقتی مصاحبه شونده حرف می‌زند، تند بنویسیم تا عقب نمانیم هر چند این روزها کارها راحت شده است و خیلی از خبرنگاران هنگام مصاحبه دیگر دست‌نوشته‌ای ندارند و تایپ می‌کنند، ولی دیدن خط خوش حکاکان برایم جالب بود، آن هم خط خوش روی سنگ.

علی محمدی، همکار آقای اصغری با سنگ فرز به زیبایی می‌نویسد و خطاطی می‌کند، می‌گوید روزی می‌توانم تا 30 سنگ را بنویسم و بتراشم اما در حدود روزی 10 تا می‌نویسم و می‌تراشم، در محضر استادم آقای عبدالله میری دوره ممتازی خود را گذرانده‌ام.

می‌گوید مدرک ممتاز خوشنویسی خود را از انجمن خوشنویسان تهران گرفته‌ام، 41 سال دارم و در حدود 17، 18 سال است که به این کار اشتغال دارم در زمان خدمت سربازی مدارک مورد نیاز را گرفتم و از سال حدود 82 وارد این کار شدم و از کارم هم راضی هستم.

در مورد خاطرات جالب خود می‌گوید یک شب آخر وقت، در مغازه به تنهایی مشغول تراش سنگ بودم، از قبل شنیده بودم که موقعی که سنگ فردی را می‌تراشیم، روحش در کنار سنگ‌تراش حاضر می‌شود.

مشغول بودم و سنگ قبر خانم جوانی حدود 20 ساله را می‌تراشیدم و به این نکته هم نا خود آگاه فکر می‌کردم،که به یک باره دیدم خانم جوانی بالای سرم ایستاده و مرا نگاه می‌کند، از ترس خشکم زده بود و نمی‌دانستم چه بگویم به زور خودم را جمع و جور کردم و گفتم بفرمایید، گفت پول لازم دارم تازه متوجه شدم که نیازمند است.

می‌گوید؛ دوستی داشتم که روز جمعه‌ای با او توی کوه و گشت و گذار بودم که فردا به یکباره هنگام کار متوجه شدم که سنگ مزارش را به ما سفارش داده‌اند و بسیار دلگیر و ناراحت شدم.

می‌گوید؛ کار ما کار شادی نیست مثل خیلی از شغل‌ها، ولی شغلم را دوست دارم و وقتی به خوبی خطی را می‌نویسم که رضایت مشتری را در پی دارد، خوشحال می‌شوم.

نقل است که می‌گویند، وقتی سنگ مزار را روی میت می‌گذارند و آخرین فاتحه‌ها خوانده می‌شود و وقتی همه از کنار مزار دور می‌شوند، میت هم بلند می‌شود تا او هم به خانه برود، ولی وقتی سرش به سنگ لحد می‌خورد تازه متوجه می‌شود که کسی مرده خودش است...

عمر و زمانی که در اختیار داریم، شبیه حبابی ست که از وجود تا عدم وجودش لحظه‌ای بیش نیست، پس مراقب باشیم تا این حباب نترکیده به درستی از لحظه لحظه زندگی استفاده کنیم.

انتهای پیام/2308/ق/ی

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول