به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس در این که اعتماد به دشمنان و کفار به خصوص دشمنی که حیلهگریش بارها به اثبات رسیده، کاری غلط و خسارتبار است تردیدی نیست اما آن چه اهمیت دارد این است که چرا تاریخ دوباره تکرار میشود؟ و همواره طیف قابل توجهی از مردم باز هم در دام اعتماد و امید به دشمن قرار میگیرند؟ با مرور برخی آیات و روایات دراین باره به دنبال یافتن پاسخ این پرسش هستیم.
خواهشهای نفسانی
بارها تأکید شده که مقابله با دشمن درونی بسیار سختتر از تقابل با دشمنان بیرونی است و از آن با عنوان «جهاد اکبر» نام بردهاند؛ چنان که رسول خدا (ص) خطاب به سربازانی که از یک جهاد باز میگشتند فرمودند: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ؛ [۱] مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را انجام دادند و تکلیف جهاد اکبر همچنان بر دوش آنهاست. آنان گفتند: یا رسول الله جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.»
واقعیت آن است که دست دشمن درونی در قصه تلخ افتادن در دامهای فریب دشمنان بیرونی به عیان قابل مشاهده است؛ اگرنه، چه دلیلی دارد که نسبت به دشمنی که از هر فرصتی برای نابودی اسلام و جامعه اسلامی استفاده میکند رغبتی هر چند اندک باقی بماند؟
بر این اساس، میزان رغبت مردم، مسئولین، خواص و عوام نسبت به ارتباط با دشمن قسم خورده نشان از درجه شکست آنها در مقابل نفس اماره و شهوت طلب است که موجب میشود حقایق به فراموشی سپرده شده و همچنان زمینه فریب از سوی دشمن بیرونی فراهم شود. تا وقتی در میدان جهاد با نفس و کنترل خواهشهای نفسانی پیروز نشویم، چراغ سبز دشمن درونی، مانع جدی در یأس دشمنان بیرونی نسبت به فریب جامعه اسلامی خواهد بود.
به عبارت دیگر، تا همگی نتوانیم مرکب چموش هواها و خواهشهایمان را لجام زنیم، همچنان ندای فریبنده دشمن، تعداد قابل توجهی از ما را متوجّه خود خواهد ساخت. یعنی باید اول ما از دشمن مأیوس شویم تا در مرحله بعد بتوانیم او را از فشار و فریب مأیوس کنیم.
جهالت و بیبصیرتی خواص
به طور طبیعی طیف وسیعی از مردم، تحت تأثیر خواص، چهرههای مشهور و مورد علاقه خود هستند و متأسفانه در بسیاری از مسائل، با کمترین دلیل و بهانهای از آنان پیروی میکنند. تأسف مضاعف آن که، بسیاری از خواص در طول تاریخ را نمیتوان در زمره آگاهان و دانایان شمرد و همین مسأله موجب شده جهالت آنان، پیروان آنان را نیز به ورطه گمراهی و خطا بکشاند.
اتفاقاً در قصه طولانی و پر غصه افتادن در دام نیرنگ دشمنان نیز نقش خواص ناآگاه و بیبصیرت پررنگ بوده است؛ از این رو امیرالمؤمنین با اشاره به نقش جهالت در فریب خوردن افراد میفرمایند: «الْغَفْلَةُ ضَلَالَةٌ الْغِرَّةُ جَهَالَة؛ [2] غفلت سبب گمراهی، و فریب خوردن نشانه نادانی است.» نادان و کسی که از نادان پیروی میکند عاقبتی یکسان دارند.
تزیین و رنگ و لعاب باطل
یکی از ویژگیهای فطری انسان، زیبایی جویی است. اما گاهی چیزهای باطل و زشت سیرت در ظاهری زیبا و در کادویی فریبنده بزک شده و به جامعه ارائه میشوند. بزککنندگان باطل، همان جریان تحریف هستند. یکی از اثرات مخرب جریان تحریف که در طول تاریخ هزینههای هنگفتی را بر دوش جامعه و تاریخ اسلامی تحمیل کرده است تزئین دشمن و محور باطل بوده است که منجر به گمراهی افراد و جوامع بسیاری شده است.
دشمنان سعادت انسان از جمله نفس اماره، ابلیس و کفار در استفاده از روش تزیین باطل برای گمراه ساختن انسان، همراه و پشتیبان یکدیگرند. مثلاً در مورد نفس اماره در آیات قرآن و روایات اسلامی به این روش فریبنده اشاره شده است؛ چنان که قرآن کریم در مورد ادعای دروغین برادران مبنی بر کشته شدن حضرت یوسف (ع) میفرماید: «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُم؛ [۳] بلکه نَفْس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است.» امیرالمؤمنین (ع) نیز در این باره میفرمایند: «کَفَى بِالْمَرْءِ غُرُوراً أَنْ یَثِقَ بِکُلِّ مَا تُسَوِّلُ لَهُ نَفْسُه؛ [۴] در غفلت و فریب خوردگى آدمى همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند.» از این روش می توان با نام «خود فریفتگی» نیز یاد کرد. خودفریفتگی در بسیاری از مواقع اگرچه منشأ درونی دارد اما ابلیس و دشمنان بیرونی نیز به تقویت و تجهیز آن کمک می کنند.
بیتوجهی به نصایح دلسوزانه
در مقابل همدستی دشمنان بیرونی و درونی در استفاده از روشهای گوناگون برای اغوای انسان، سامانههای مختلف دفاع درونی و بیرونی انسان نیز به طور طبیعی فعال است که یکی از مؤثرترین آنها نصیحت پذیری از دلسوزان است. اگر چه نفس اماره، جهالت و بی بصیرتی خواص و تلاش دشمنان و غریب دوستان در تزیین و بزک راههای غلط، عوامل مهمی در تکرار سناریوهای فریفتگی برخی از اقشار جامعه به شمار میروند اما اگر، تنها روحیه توجه به نصیحتهای دلسوزانه و مشفقانه در دستور کار همگان قرار گیرد، باز هم نقشه دشمنان درونی و بیرونی نقش بر آب خواهد شد.
گاهی نصیحت از درون انسان سرچشمه میگیرد و گاهی فرد دیگری انسان را نصیحت میکند. امام جواد علیهالسلام در این باره میفرمایند: «الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ [5] مؤمن نیازمند سه چیز است: توفیقى از پروردگار، پند دهندهاى از درون خویش و پذیرش از نصیحتکنندگان.» فروتنی و تلاش برای فهم و عمل به نصایح دلسوزان فهیم، نقش زیادی در جلوگیری از افتادن در دامهای نفس اماره، دشمنان و شیاطین خواهد داشت.
محسن رفیعی
پینوشت
[۱] کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی( ط- الإسلامیة)، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۱۲، ح ۳.
[۲] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ناشر: دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۳۱۰، ح ۷۱۷۰.
[۳] سوره یوسف، آیه ۱۸.
[۴] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ناشر: دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۳۱۱، ح ۷۱۷۷.
[۵] ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول، ناشر: جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ ق، ص ۴۵۷.
انتهای پیام/