خبرگزاری فارس- لشکر سلیمانیها؛ ویژهنامه هفته بسیج: آن روزها نام و نان بهایی نداشت و آن چه میداندار بود، قیام و عروج بود.
آن روزها ماندن بیمعنا بود و مردن در بستر ننگی بزرگ، آن روزها شهادت شاهراهی به وسعت افق داشت. فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت، یک میدان مین بود.
خاکریزها، بوی بهشت مردانی را گرفته بود که سربهسر، تن به مرگ میسپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن به دست متجاوزان بیفتد.
بسیجی شهید عباس راستی فرزند حسین سال ۱۳۴۱ در محله کهوردان شهر لامرد در خانوادهای با ایمان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در محله زادگاه خود کهوردان با موفقیت به پایان رساند. سپس راهی شیراز شد و در دبیرستان سید جمالالدین اسدآبادی در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل داد. نوجوانی فعال و پرتحرک بود و از فعالین نهضت دانشآموزی در شیراز به شمار میآمد.
فعالیتهای اجتماعی خود را در گروه مقاومت و شورای اسلامی مسجد محمدی شیراز ادامه داد، با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران راهی جبهه شد و در سه اعزام پیدرپی، در مناطق قصر شیرین، سومار، دشت عباس و زبیدات با متجاوزان بعثی دلیرانه پیکار کرد.
وی چنان سرگرم جنگیدن بود که برای شرکت در مراسم تدفین برادر شهیدش، حس راستی نیز نتوانست بازگردد. سرانجام یک شب بهاری هنگامی که گروهی از رزمندگان را به خط پدافندی جبهه زبیدات میبرد، ترکش داغ خمپارهای به خدمات صادقانه و زندگی سراسر مبارزهاش، پایان داد و روز هشتم اردیبهشت ۱۳۶۲ عاشقانه به وصال محبوب شتافت.
در وصیتنامه این شهید والامقام آمده است: همه چیز در دنیا زیبا است، ولی زیباترین چیز برای من شهادت در راه خدا و اسلام است. سخنی با برادرانم در مسجد محمدی (شیراز) و آن این است که به فعالیتهای خود در این مسجد مستضعف بیفزایند و برای بچههای پایینشهری این مسجد بیشتر کوشش کنند.
از پدر، مادر، برادران، خواهرانم و تمام خویشاوندان میخواهم که مرا حلال نمایند. مقدار پنج هزار تومان پول نیز در حساب شرکت تعاونی محله دارم که آن را بگیرید و دو هزار تومان آن را به بخش فرهنگی و تبلیغات مسجد خودمان (مسجد محمدی) بدهید و اگر از طرف بسیج پولی داشتم به مصرف همین امر برسانید. اگر خداوند مرا قبول کرد و شهید شدم و جسدم به دستتان رسید، هر کجا که برادران حزباللهیام در مسجد محمدی گفتند مرا دفن کنید به ویژه نظر برادران و استادان محترمم غلامحسین غیب پرور و حجتالله روشن، شرط واجب است.
یادداشتی با عنوان" ضمیمه وصیتنامه" در هنگام شهادت در جیب این شهید والامقام پیدا شد که هر چند قسمتی از آن به دلیل اصابت ترکش خوانا نبود. اما غرض اصلی نگارش آن یعنی تغییر نظر مبارکشان در زمینهٔ محل دفن به طور کامل واضح بود.
در این متن آمده است: با سلام به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، از برادران غلامحسین غیب پرور و محسن ....... و دیگر برادران گروه مقاومت ...... دارم در صورت شهید شدن این .......... جنازهام را به زادگاهم منتقل و در کنار برادرم حسن راستی دفن نمایند. عباس راستی؛ ۲۰ فروردین ۱۳۶۲
انتهای پیام/ س