به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه جام جم در گزارشی به اظهارنظرهای غیرکارشناسانه برخی سینماگران درباره پروتکلهای بهداشتی پرداخته است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
غائله افخمی - نمکی
درست است که از همین امروز اعمال برخی محدودیتهای اجتماعی برای مشاغل حذف میشود و حتی برخی کارشناسان گفتهاند زنجیره انتقال ویروس قطع شده و تهران نیز پس از ماهها به وضع نارنجی بازگشته است، اما هیچ کارشناسی در این میان نگفته که دیگر خیالتان راحت باشد! هنوز همهشان، همگان را به رعایت پروتکلها توصیه میکنند. ازجمله اینکه دولت نیز محدودیت رفتوآمد شبانه را با وجود کاهش آمار ابتلا و مرگ و میر، برنداشته است.
مرگ روزانه ۴۰۰ تا ۶۰۰ نفر فاجعه نیست!
با این حال، کمی پیشتر از این تغییر وضع، در روزهایی که آمار مرگ و میر و ابتلا در توفانیترین روزهای خود بود، بهروز افخمی، کارگردان طی اظهارنظرهایی عجیب درباره عملکرد مسؤولان سلامت کشور در بحران ویروس کرونا، شهر را بههم ریخت. او ابتدا خطاب به سعید نمکی وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی نامهای انتقادی نوشت سپس با خبرگزاری خبرآنلاین دوباره مباحث مطرحشده در نامه را تحلیل کرد. خلاصه کلام او این بود که اینهمه محدودیت لازم نیست، مرگ ۴۰۰ تا ۶۰۰ نفر روزانه فاجعه نیست و چون به هرحال کرونا عدهای را میکشد و نمیتوان با کندکردن شیوع ویروس مردم را نجات داد، از کجا معلوم اینها که با کرونا میمیرند، با دیگر امراض نمیمردند و ...
کروناگرفتهها نباید مغازههاشان بسته شود!
افخمی در بخشی از نامهاش نوشته چرا باید به کسانی که مبتلا شده و آن را از سر گذراندهاند، محدودیتها را تحمیل کرد و از این رو مثال زده که چنین افرادی نباید مغازههاشان بسته شود، چون بابت مصونیتشان نمیتوانند ویروس را به کسی منتقل کنند.
جدای از اینکه هنوز کارشناسان حوزه سلامت به قطع و یقین نگفتهاند کسانی که یکبار مبتلا میشوند، دیگر در حاشیه امن قرار میگیرند و نیازی به رعایتکردن پروتکلها ندارند، باید گفت مگر اعمال محدودیتهای اجتماعی و بهویژه در اینجا تعطیلی برخی مراکز فروش، بابت این است که فروشندگان زنجیره را به خریداران منتقل نکنند؟! خب اصلا آقای فروشنده و صاحب مغازه مصون! دیگرانی که آنجا رفتوآمد میکنند، اگر مبتلا باشند، نمیتوانند ویروس را به دیگران منتقل کنند؟ مشخص است که میتوانند.
معلوم نیست سالمندان بدون ابتلا به کرونا هم زنده بمانند!
افخمی در بخشی دیگر از نامهاش، سوالی از وزیر بهداشت پرسیده و البته چون میدانسته این پرسش، بسیار مورد توجه قرار خواهد گرفت و جنجال به پا خواهد کرد، در متن نامه آن را «پرسش بیملاحظه» نامیده است. البته چنین اطلاقی مطلقا نمیتواند از سویههای غیرانسانی این اظهارنظر کم کند. خلاصه ادعای او این بوده است که هیچ معلوم نیست کسانی که بر اثر ابتلا به بر کرونا میمیرند، در غیر این صورت نیز میتوانستند بابت سالمندی زنده بمانند یا نه! او حتی بعدها که نامهاش سر و صدا بهپا کرد، با خبرگزاری خبرآنلاین به گفتوگو نشست و این ادعا را اینبار اینطور مطرح کرد: «امسال ما، بین ۴۱۰ تا ۴۲۰ هزار مرگ خواهیم داشت که ۸۵ درصدشان سالمند هستند. با این محدودیتها، حداکثر میتوان جلوی مرگ ۲۰ هزار نفر را گرفت که معلوم نیست بدون کرونا هم زنده بمانند». آیا با اتکا به گزارهای چون «معلوم نیست سالمندان بدون ابتلا به کرونا هم زنده بمانند!» باید از صیانت جان مردم دست کشید؟ این از آن حرفهاست.
نجات جان یک سالمند، شاید منجر به مرگ سه یا چهار جوان شود!
آقای کارگردان در گفتوگوی اخیرش، باز هم با برخی اظهارنظرها سر و صدا بهپا کرده است. مثلا گفته: «تعطیلی مملکت و نجات جان یک سالمند، شاید منجر به مرگ سه یا چهار جوان شود. مثلا یک جوان اگر به دلیل بیکاری یا ورشکستگی ناشی از تعطیلات، خودکشی کند، مرگش برابر است با فوت
پنج سالمند که جانشان را نجات دادهایم». با این حال، انتقادهای افخمی سراسر هم مبتنی بر اظهارنظرهای غیرکارشناسانه نیست.
او در رابطه با آمار و ارقام تجهیزات پزشکی کشور، هشدارهای بهینه و انتقادهای سازندهای را خطاب به مجموعه درمان کشور مطرح کرده است.
افخمی تنها نیست!
خب خیلی از پزشکان و متخصصان و کارشناسان در شبکههای اجتماعی، پاسخهایی به افخمی منتشر کردهاند. اما در این میان، یکی از منتقدان فیلم که از قضا پزشک متخصص هم هست، وارد ماجرا شده و افخمی را متهم به نادانی در علم کرده است. او در متنش که تلویحا و آشکارا افخمی را به عادت در بهپا کردن جنجال با اظهارنظرهای عجیب متهم کرده، خطاب به او نوشته: «فرآیند تولید علم، زمانبر و پیچیده است و همینطور الکی نمیتوان نظر داد. مشکل افرادی مثل آقای افخمی که در حوزه تخصصی پزشکی نظر میدهند، این است که اصلا نمیدانند علم چیست.
آقای افخمی چطور میتواند بهراحتی بگوید ۴۰۰ تا ۶۰۰ کشته در روز، فاجعه نیست؟ ایشان فیلمساز است، یک پلان را تصور کند که ۶۰۰ جنازه کنار هم، ردیف شده باشد. مثل این است که هر روز یکی دو هواپیمای مسافربری در کشور سقوط کند».
با اینحال بهروز افخمی، تنها سینماگری نبوده که در این مدت، با اظهارنظرهای غیرکارشناسانه شهر را بههم ریخته است.
پیش از این، به طور مثال افسانه بایگان هم حرفهایی زده بود که سر و صدا بهپا کرد. او در اظهارنظری آمیخته با گرایشهای کاذب معنوی که ناظر بر قرائتهای اشتباه او از مقولات عرفانی است، گفته بود که انرژی منفی نداشته باشیم و به کرونا که الفش رو به بالاست بگوییم «کروناز» چون «ز» مثل سرسره میآید پایین و اینطوری دیگر کاری از دست ویروس ساخته نیست!
هنگامه قاضیانی هم چندی پیش گفته بود در رعایت پروتکلها کاری از ما برنمیآید. او گفته بود کرونا را جدی نمیگیرد، چون دچار اضطرابش میکند.
البته جز چند مورد از این دست، باقی سینماگران در این مدت با کادر درمان و مردم همراه بوده و سعی کردهاند در این مسیر همراهی کنند.
حداقل از اشکهای پیرمرد شرم کنید
لابد دیدهاید آن ویدئوی کوتاه را که زندهیاد پرویز پورحسینی، چند وقتی پیش از درگذشتش، با ماسک جلوی دوربین قرار میگیرد و التماس میکند از مردم که رعایت کنند و بعد بغضش میترکد و میگوید: «ما داریم عزیزترین کسانمان را از دست میدهیم.» ما با خجالت این روزها این ویدئو را میبینیم.
آیا همکاران پورحسینی که چنین سهلانگارانه و غیرکارشناسانه درباره لزوم کاهش محدودیتها سخن میگویند، از حضور غایب پرویز پورحسینی در این ویدیو خجالت نمیکشند؟ شرم نمیکنند وقتی میبینند پیرمرد محبوب سینمای ایران با بغض التماس میکند و حالا جان خودش را هم در این میان از دست داده است؟
انتهای پیام/