به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، این روزها زیاد پیش میآید که خبر پرپر شدن فرشتههای سپیدپوش را از گوشه و کنار کشورمان میشنویم. سپیدپوشانی که در گرماگرم روزهای آتشین کرونایی پا پس نکشیدند و استوارتر از همیشه عرصه مقاومت و ایثار را حفظ کردند.
همان شیرزنان و جوانمردانی که خسته شدند، بیمار شدند، طعم غربت چشیدند اما از پای ننشستند و جانانه برای دفاع از جان شیرین هموطنانشان ایستادگی کردند.
اینبار نیز مادری مهربان و همسری دلسوز بهعنوان دومین بانوی مدافع سلامت رنگ سرخ شهادت را بر سردر دلهامان حک کرد. بانویی ۳۵ ساله از دیار فارس که بهعنوان پرستار بخش اورژانس و مراقب سلامت در درمانگاه حکیم شیراز مشغول ارائه خدمت به بیماران بود، در اثر ابتلا به کرونا به شهادت رسید.
شوهرش که او نیز به کرونا مبتلاست و حال و روز خوشی ندارد، با شنیدن خبر شهادت همسرش دچار شوک شده و اکنون ویلچرنشین است و با دستگاه اکسیژن تنفس میکند.
عجب روزهای تلخی در حال رقم خوردن است، روزهایی سیاه که رنگهای زرد و نارنجی پاییز هم دلیل حال خوبش نشد.
بغض امانش نمیدهد و صدای لرزانش آن سوی خط، نیشتر به جانم میزند.
داغ دلش تازه بود و از آغازین روزهای تولدش، تا راه رفتنها و قد کشیدنهایش، از هوش و ذکاوتش تا مقامهای درسی و اخلاقی مدرسهاش، از تعریف و تمجیدهای معلمانش تا پایبندی به شغل و حرفهاش، همه را جزء به جزء برایم تعریف کرد.
صدایش لرزان بود، اما سخن میگفت، آرام و شمرده شمرده، من را دخترم خطاب کرد و از آرزوهای دخترش برای فرزند نوجوانی سخن گفت که حالا دیگر زمانی برای تحققش نمانده است.
پدری را میگویم که به تازگی داغدار فرزند ارشدش شده است.
پدری را میگویم که به تازگی داغدار فرزند ارشدش شده است.
زهرا سوری، بیستم آبانماه در بیمارستان شهید فقیهی به دلیل ابتلا به کرونا بستری شد و دهم آذرماه در اوج خزان، پرکشید و خانوادهای را تنها گذاشت که حالا با خاطراتش میسوزند و میسازند.
همکارانش در وصف او، واژه خواهر به کار میبرند و از صبر و بردباریاش سخن میگویند.
پدر زهرا، حالا باید مرهم دل نوه نوجوانی باشد که مدام سراغ مادرش را میگیرد و مرگ مادر را باور نمیکند.
پدر شهید سوری که نظامی بازنشسته است و در سیستان و بلوچستان زندگی میکند از آخرین تماسهای تلفنی دخترش گفت و داغ ندیدن او در لحظاتی که تا به همیشه بر دلش خواهد ماند.
عباسی، پدر همسر شهید سوری هم دل پر دردی دارد، او که حالا نگران حال فرزندش هم هست از گشادهرویی و دلسوزی این بانوی شهید سخن میگوید. وی میگوید: من از او دور بودم، زهرا پس از ازدواج در شیراز ساکن شد و من به واسطه شغلم در زاهدان، سالی دو سه بار میدیدمش و پدرشوهرش زحمت پدری را هم برایش کشیده است.
وی درباره جزئیات ابتلای عروسش به کرونا توضیح میدهد: زهرا شیفت اورژانس بود که حالت تهوع و سرگیجه میگیرد، به پزشک مراجعه میکند و بیماری کرونا تشخیص داده میشود، به دلیل حال بد در بیمارستان شهید فقیهی بستری میشود و چند روز بعد همسرش هم در همان بیمارستان به دلیل ابتلا، بستری میشود، حال وخیم زهرا سبب میشود او را به آیسییو ببرند و در نهایت زهرا دهم آذرماه از میان ما میرود.
لحظهای درنگ میکند، بغض امانش نمیدهد، کمی بعد از صبوری نوهاش طاها سخن میگوید و انتظاری که چشمانش حکایت میکند و شوک بزرگی که به همسر شهید وارد شده است.
کریم شکوهینژاد، مدیرعامل درمانگاه حکیم نیز در گفتگو با فارس از خوبیهای او سخن میگوید و از ویژگیهای اخلاقی این شهید والا مقام یاد میکند: روحیه، منش و تعهد بالای این بانو به خوبی در شخصیتش نمایان بود.
وی میافزاید: در حقیقت او در همه زمان ها در پی کسب رضایت پروردگار بود و عاشقانه در این مسیر گام برداشت و همچون مجاهدی جان بر کف، جان خود را نثار سلامت بیماران کرد و جرعه شیرین شهادت را نوشید تا زندگی برای مردم جریان یابد.
شکوهینژاد ادامه میدهد: شهید سوری از خطر استقبال کرد و جان خود را در راه حق قربانی کرد تا با ایمان و اراده قلبی، کاری سخت و طاقت فرسا را هموار کند.
آری، او راه پدر را برگزید و آن را ادامه داد، همانگونه که پدرش در هشت سال جبهه حق علیه باطل جنگید و به مقام جانبازی رسید و خود امروز ناجی سلامت مردم شد و با سر کشیدن جرعه شهادت در اوج جوانی به دیار معبود شتافت.
انتهای پیام/ ن/و