اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اقتصادی  /  صنعت ، تجارت ، بازرگانی

مقایسه سهم ایران و ترکیه در تجارت با سوریه/ چرا پیشنهاد فعالیت مشترک در بندر لاذقیه را رد کردیم؟

کارشناسان مسائل اقتصادی سوریه عدم شناخت سوریه از ایران، ضعف لجستیک، عدم برندسازی مناسب، باور نداشتن سوریه به توانمندی های ایران، عدم انتخاب سفرا با رویکرد اقتصادی و عدم وجود رایزنان بازرگانی در کشورهای مختلف و نداشتن راهبرد مشخص تجاری از سوی سازمان توسعه تجارت ایران را مهمترین نقاط ضعف در توسعه روابط تجاری ایران و سوریه عنوان کردند.

مقایسه سهم ایران و ترکیه در تجارت با سوریه/ چرا پیشنهاد فعالیت مشترک در بندر لاذقیه را رد کردیم؟

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، میزگرد «چالش های جهش صادرات» با موضوع «بررسی خلاء های فناوری صادرات به سوریه با تکمیل زنجیره ارزش» با حضور محسن مقصودی تهیه کننده و مجری برنامه های تلویزیونی، رضا محتشمی پور قائم مقام بورس کالای ایران و محمد هادی ضیغمی رئیس مرکز فناوری های ایران در سوریه، در خبرگزاری فارس برگزار شد. 

در این میزگرد به مسائلی از جمله لزوم فعال شدن سفارتخانه ها در امر تجارت و همچنین حضور پررنگ رایزنان بازرگانی در کشورهای هدف صادراتی تاکید شد و از جمله راهکارهای برقراری روابط تجاری با کشورهای مختلف در سراسر دنیا  و بخصوص کشورهای آفریقایی و سوریه  شناخت متقابل از یکدیگر عنوان شد. زیرا یکی از نقاط ضعف برقراری روابط تجاری بین کشورها این است که کشورهای مختلف معمولا از توانمندی ها، ظرفیت ها و نقاط ضعف یکدیگر مطلع نیستند و همین موضوع چالش هایی را در تجارت بوجود می آورد بنابراین از نقطه نظر کارشناسان حاضر در این میزگرد تخصصی، ساخت مستندهایی در خصوص معرفی توانمندی های کشورها برای برقراری تعاملات تجاری بسیار در زمینه توسعه تجارت موثر عنوان شد. 

 

آقای مقصودی شما به عنوان تهیه کننده و مجری  برنامه تلویزیونی «ثریا» و تهیه‌کننده مستند تأثیرگذار «سوریه در زمین شگفتی‌ها» و به عبارتی از نگاه یک مستندساز و کارشناس، که در سوریه حضور داشته اید  و بازار سوریه را تحلیل و آسیب‌شناسی کرده اید،  بفرمائید که این بازار از چه فرصت‌ها، چالش‌ها، نقاط ضعف و قوتی برخوردار است و ما در برقراری روابط تجاری با این کشور باید به چه نکاتی توجه کنیم؟

مقصودی: مستند «سوریه سرزمین شگفتی‌ها» اولین مستند ما در خصوص شناخت ظرفیت‌های اقتصادی یک کشور نبود و پیش از این نیز در روسیه، عمان، عراق و چهار کشور آفریقایی مجموعه مستندهایی در رابطه با شناخت ظرفیت‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی ساخته شده بود. 

هدف از ساخت مستند سوریه سرزمین شگفتی‌ها و سایر مستندهایی که به آن اشاره شد، این بوده تا بازارهای جدید را معرفی کنیم و نشان دهیم که بازارهایی در سایر کشورهای جهان وجود دارد که الزاما کشورهای متخاصم ما نیستند.

به عبارتی هدف ما از ساخت چنین مستندهایی آن است که بگوییم دنیا بزرگتر از ترکیب آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه است و لذا قصد ما از ساخت چنین مستندهایی آن است که نشان دهیم که می‌توانیم با دنیا تعامل داشته باشیم و دنیا بزرگ‌تر از سه یا چهار کشور است، لذا با  ساخت چنین مستندهایی در واقع می‌خواستیم بیان کنیم که بعضی از مسئولین  ما و برخی از مسئولین سیاسی ما تعامل با دنیا را بلد نیستند و اگر چه شعار تعامل با دنیا را می‌دهند اما اساساً دنیا را نمی‌شناسند. 

در هر یک از کشورهای مذکور چه کشورهای همسایه و چه کشورهای مستقل و حتی کشورهای آفریقایی شاهد ظرفیت‌های اقتصادی و تجاری بودیم که برای ما بسیار شگفت‌انگیز بود. البته آنها هم ظرفیت‌های ایران را نمی‌شناسند  اساسا طرفین نسبت به یکدیگر نگاه سوءتفاهمی دارند. 

*  شناخت ایران و کشورهای آفریقایی از یکدیگر از دریچه رسانه های غربی است

در مورد کشور آفریقا تصور ما این است که هیچ بازاری در این کشور وجود ندارد و آنها هم فکر می‌کنند اوضاع ایران از آنها بدتر است لذا هر دو در یک سوءتفاهم نسبت به یکدیگر قرار داریم و یکدیگر را از دریچه رسانه‌های غربی می‌شناسیم.

در سوریه نیز شرایط این چنین است و اگرچه دو کشور ایران و سوریه قرابت سیاسی، فرهنگی و نظامی با یکدیگر دارند، اما شناخت دو کشور از یکدیگر به لحاظ فرهنگی و اقتصادی بسیار کم است و این در حالی است که مردم سوریه به ویژه در سالهای جنگ و بعد از آن بسیار به ایرانیان علاقمندند به طوری که چنین علاقمندی نسبت به مردم ایران را تاکنون از سوی هیچ کشوری ندیده‌ام. 

*  مهمترین عامل حضور موفق در بازار سوریه

براساس آسیب شناسی‌هایی که ما از بازار سوریه انجام دادیم مهمترین مشکل ما در این بازار عدم شناخت طرفین از یکدیگر است و این عدم شناخت در بازار همه کشورهایی که از آنها نام بردم وجود دارد. اما این عدم شناخت در مورد سوریه و ایران مضاعف‌تر است. 

تصور ایرانیان در مورد سوریه بعد از جنگ این است که این کشور به لحاظ اقتصادی تمام شده است و علت این مسئله آن است که با توجه به اهمیت اقدامات مدافعان حرم و همچنین نشان دادن اقدامات خرابکارانه و غیرانسانی داعش، دائماً تصویرسازی جنگی از سوریه ارائه داده‌ایم و لذا آن تصاویر در اذهان مردم شکل گرفته است تا جایی که در حال حاضر و با گذشت سه سال از جنگ سوریه هر فردی که قصد سفر به سوریه را با مقاصدی گوناگون دارد، مردم با وی خداحافظی آخر را می‌کنند و به عبارتی حلالیت می‌طلبند و لذا هنوز تصورات از سوریه کشوری با شرایط جنگی است. 

این در حالی است که در تجارت بیش از هر چیز موضوع امنیت، اهمیت دارد و تجار و سرمایه‌گذاران برای برقراری روابط اقتصادی و تجاری با یک کشور به مسائل امنیتی آن توجهُ بسیاری دارند. 

راهکار تغییر این تصویر جنگی از سوریه در اذهان نیز با کمک رسانه‌ها امکان‌پذیر است و همانطور که رسانه‌های داخلی در دوران جنگ سوریه تصویرسازی مناسبی از وضعیت جنگ و مقاومت داشتند، اکنون نیز باید دقت لازم را در اطلاع‌رسانی داشته باشند و اولویت‌ها و ارزش‌های خبری را تغییر دهند. 

به عنوان مثال؛ در شرایط فعلی خبر یک انفجار کوچک در گوشه‌ای از لاذقیه را که حتی مردم آن شهر از آن مطلع نمی‌شوند را در صدر اخبار قرار ندهند و به عبارتی در نحوه خبررسانی و اطلاع‌رسانی دقت بیشتری داشته باشند و براساس شرایط، ارزش‌های خبری را نیز تغییر دهند. 

در حال حاضر در استان‌ها و شهرهای مختلف سوریه روزانه تعداد قابل توجهی اتفاقات مهم اقتصادی و تجاری رخ می‌دهد که می‌تواند در صدر اخبار رسانه ها  قرار گیرد. 

 

* سهم 3 درصدی ایران از بازار سوریه

ایران در دوران جنگ سوریه به کمک مدافعان حرم و نثار خون شهدا خدمات ارزنده و قابل توجهی را برای مبارزه با تروریسم انجام داد. اما اکنون که اوضاع این کشور به آرامش رسیده و زمان برقراری روابط تجاری و روابط اقتصادی بین دو کشور است؛  سهم کمتر از 3 درصدی از بازار سوریه را دارد، در حالی که ترکیه 8 برابر سهم ایران  را در بازار سوریه دارد. در خصوص واردات از سوریه نیز وضع به مراتب بدتر است در حالی که لازمه توسعه اقتصادی و تجاری برقراری روابط دوطرفه کشورها است. 

البته بخشی از این تصویر جنگی از سوریه با پخش مستند «سوریه سرزمین شگفتی‌ها» حل شده است به طوری که در چند هفته اخیر بعد از نمایش قسمت‌هایی از این مستند تماس‌های بسیاری حتی بیش از یک‌هزار تماس تلفنی از سوی مردم، تجار و بازرگانان، شرکت‌های دولتی و بخش خصوصی برای کسب اطلاعات در زمینه چگونگی نحوه حضور در بازار سوریه داشتیم و این تماس‌ها نشان می‌دهد که با پخش این مستند تصویر ذهنی از سوریه درست شده و مردم متوجه شده‌اند که در کنار زیبایی‌های طبیعی در این کشور امنیت وجود دارد و زندگی در جریان است و لذا امیدواریم به مرور این نگاه و تصویر ذهنی از سوریه بیشتر اصلاح شود. 

در مرحله دوم و بعد از شناخت طرفین از یکدیگر باید به این موضوع پرداخت که در حوزه اقتصاد چه باید کرد؟ چه چالش‌ها و مشکلاتی وجود دارد؟ که در بخشی از مستند هم یکی از چالش‌های اصلی تجار ما مسئله حمل کالا از مسیر زمینی عنوان می‌شود، به طوری که تجار می‌گویند اگر موضوع مسیر زمینی برای نقل و انتقال کالا حل شود، بقیه راه را خودمان می‌دانیم که چگونه ادامه دهیم.

عدم امکان نقل و انتقال از طریق مسیر زمینی باعث افزایش چند برابری هزینه‌های حمل بار شده است، به طوری که در مستند مذکور شاهدیم که فردی می‌گوید که کل هزینه‌های تمام شده یک بار سنگ برای وی 8 هزار دلار بوده است اما 9 هزار و 500 دلار برای هزینه حمل آن بار پرداخت کرده که اگرچه با توجه به قیمت‌های کالا در بازار سوریه صادرات در این بخش باز هم صرفه اقتصادی دارد، اما پرداخت چنین هزینه‌هایی منطقی نیست و هزینه اضافه محسوب می‌شود. 

برای حل این مشکل نیز باید از طریق ترانزیت کالا در عراق اقدام شود که قانون ترانزیت در عراق فعلا مصوب نشده، لذا دیپلماسی اقتصادی باید این پیگیری‌ها را انجام می‌داد که انجام نداده، اگرچه در این موضوع از ناحیه برخی کشورها به عراق فشار وارد می‌شود، اما با توجه به تبادلات اقتصادی ایران با عراق در حوزه‌های مختلف انرژی، ما این امتیاز را به راحتی می‌توانستیم از عراق بگیریم که نیازمند درک درست از اهمیت آن بود.

 آقای محتشمی پور در حوزه توسعه صادرات بخصوص توسعه صادرات به سوریه از نظر شما باید به چه نکاتی توجه شود و موانع اصلی در این حوزه چیست و چه راهکاری برای حل آن وجود دارد؟ 

محتشمی‌پور: در موضوع توسعه صادرات دو بحث وجود دارد یکی توسعه صادرات به معنای عام و یکی هم می‌تواند بر روی بحث‌های فناورانه متمرکز شود اما نکته این است که سطح مشکلات امروز ما در حوزه صادرات یک مقدار عمومی است و به عبارتی ما در صادرات با مشکلات سطح عمومی بیشتری نسبت به مشکلات  خاص مواجه هستیم. به عنوان مثال مسائل و مشکلات ما در حوزه صادرات برق  خیلی مسائل خاص آن حوزه نیست بلکه مسائل عمومی است و در حوزه صادرات خودرو هم همین طور است. 

چیزی که در لایه‌های سیاست‌گذاری ما به آن کمتر توجه شده است آن است که دولت جنس مشکلی که بایددر منطقه حل شود را بیشتر امنیتی ـ سیاسی ترجمه می‌کند و به سایر ابعادش خیلی فکر نمی‌کند و حتی طرحی هم برای آن ندارد. 

این موضوع را در قالب یک مثال می‌توان بیشتر توضیح داد. فرض کنید در جنگی توپخانه‌ به شدت و حدت کار می‌کند اما نیروی پیاده ای وجود ندارد و حتی برنامه‌ای برای ورود نیروهای پیاده به میدان هم وجود ندارد، لذا تصور چنین جنگی سخت است اما واقعیت آن است که ما اکنون در چنین شرایطی قرار داریم.

* فاقد آمادگی و برنامه  لازم برای تعاملات اقتصادی در سوریه هستیم

یعنی ما در لایه امنیتی ـ نظامی در منطقه تمام قد پای کار آمده‌ایم و بسیار خوب و موفق و به شکل تحسین‌برانگیزی توانسته‌ایم در عراق و سوریه موضوع را مدیریت کنیم و جلوی اقدامات جریان سلطه را در این حوزه گرفته‌ایم اما در فاز بعد از این اقدام، آمادگی برای فعالیت های اقتصادی نداشته ایم. 

لذا من فکر می‌کنم که شاید این تفسیر، تفسیر مربوط به دوران حاضر نباشد، شاید چنین نگاهی مربوط به 100 سال پیش است به طوری که 100 پیش کشورها وقتی با یکدیگر درگیر می‌شدند و در صورتی که در حوزه نظامی پیروز می‌شدند یا شکست می‌خوردند موضوع را تمام شده می‌دانستند اما امروز این طور نیست و وقتی در حوزه سیاسی درگیر هستید همزمان در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز درگیر هستید و هر کدام از این‌ها پرونده خودش را می‌طلبد و شما در آن حوزه‌ها باید طرحی را برای اقدام داشته باشید.

* تمرکز جنگ اقتصادی بر حوزه های تجاری و تجارت بین الملل است

در حوزه اقتصاد و تجارت چند نکته به نظرم قابل طرح است، اول اینکه وقتی ما آنچه را به اسم تحریم اقتصادی، جنگ اقتصادی یا محاصره اقتصادی می‌شنویم  و آن را تحلیل می‌کنیم متوجه می‌شویم که این جنگ، محاصره و درگیری به طور کامل تمرکز بر حوزه‌های تجاری دارد و تمرکز بر روی تجارت بین‌الملل دارد لذا توجه به ابزارهای بکار گرفته و حوزهای مورد تهاجم نشان می‌دهد که نقطه هدف خط مقدم حوزه تجارت است.

در حوزه تجارت نکته دومی که می‌توان به آن پرداخت این است که علیرغم اینکه طرف ما حوزه تجارت و اقتصاد را حوزه اصلی و هدف قرار داده است اما ما در سمت خودمان هیچ طرح و برنامه‌ای نمی‌بینیم و در نتیجه وارد دوری از اقدامات و یا اتفاقات نامطلوب می‌شویم که تأثیر آن را در لایه‌های اقتصادی می‌بینیم.

* ضعف لجستیک مهمترین مانع در توسعه روابط تجاری ایران وسوریه

در موضوع سوریه می‌توان چند موضوع را به عنوان حوزه عمومی تجارت مطرح کرد مهمترین مسأله در تجارت بین ایران و سوریه مسأله لجستیک است و در حال حاضر مسأله حمل و نقل  حتی در حد مسافری بین دو کشور با مشکل مواجه است و در صورتی که فردی قصد سفر به سوریه و بازگشت از این کشور را داشته باشد با مشکلات بسیار فراوانی روبه‌رو می‌شود و این تردد به آسانی امکانپذیر نخواهد بود .

لذا راحت‌ترین و آسان‌ترین زیرساخت همکاری و توسعه تجارت با آسیب مواجه است و اساساً این موضوع برنامه‌ریزی برای تجارت را بسیار سخت می‌کند، این موضوع یعنی مشکل لجستیک تبعاتی نیز دارد به طوری که به صورت انفرادی سفر به سوریه تقریبا ناممکن و یا به عبارتی بسیار سخت است و برای سفر به سوریه شرکت‌ها حتما باید به صورت کانالیزه و از طریق یک کانال خاص اقدام کنند تا حداقل بعد از یک ماه مقدمه چینی بتوانند به سوریه سفر کنند و این موضوع یک عامل محدودکننده بزرگ در توسعه روابط تجاری و اقتصادی دو کشور است. 

بنابراین مسأله لجستیک دریایی و زمینی مسأله اصلی در برقراری روابط تجاری دو کشور است که البته در زمینه لجستیک دریایی کمی وضعیت بهتر از لجستیک زمینی است اما از آنجا که حجم مراوادات تجاری توسعه نیافته است و حجم بار قابل حمل به سوریه کم است، لذا  پر شدن حجم  کشتی‌های حمل بار  زمان‌بر است و با توجه به طولانی شدن زمان پر شدن حجم کشتی، بسیاری از تجار از حمل کالا از مسیر دریایی صرف‌نظر می‌کنند. 

 

*لزوم تدوین برنامه اقتصادی برای برقراری روابط تجاری با کشورهای عراق و سوریه

مسئله ما در مورد تجارت با کشورهایی مثل عراق یا سوریه آن است که ما برنامه‌های اقتصادی، تجاری برای بعد از جنگ نداشته‌ایم و این موضوع وقتی آشکارتر می‌شود که مشاهده می‌کنیم که تیم سیاسی ما در رابطه با این کشورها هنوز امنیتی است، در حالی که وقتی در منطقه‌ای اولویت اقتصادی وجود دارد یا هر اولویت دیگر، تیم سیاسی، براساس آن اولویت‌ها مثلاً اولویت اقتصادی، فناوری یا رسانه‌ای چیده می‌شود، لذا این مسئله یک نقد جدی است که باید به خودمان داشته باشیم که بعد از مسائل جنگ در این کشورها ما برنامه‌ای در زمینه‌های اقتصادی و تجاری نداشته‌ایم. 

چنانچه در سال‌های 2016 و 2017 ما توافقات بسیار عالی با کشور عراق داشتیم که هیچ‌کدام پیگیری نشد و با نفوذ برخی کشورها در عراق جلوی آن توافقات در حوزه مالی - بانکی را گرفتند. 

اما در موضوع فناوری چند نکته لازم به ذکر است که کشور سوریه برعکس بازارهایی مثل عراق کشوری صاحب صنعت است و لذا یک کشور صاحب صنعت مصرف‌کننده نهایی کالا نیست، بنابراین کشور سوریه یا مصرف‌کننده مواد اولیه و یا مصرف‌کننده تجهیزات و دانش فنی است و به عبارتی بازار سوریه بازار مصرف مواد اولیه، تجهیزات و دانش فنی است. 

در حال حاضر بزرگترین بازار مصرف کالاهای فناورانه ما عراق و بعد از آن افغانستان است، اما به نظرم پتانسیل سوریه به گونه‌ای است که اگر زیرساخت‌های لازم فراهم شود، مقصد اول کالاهای فناورانه ما خواهد شد. بنابراین برای دستیابی به این هدف نیاز است تا در ابتدا شرکت‌های های‌تک در سطح وسیع در این بازار حضور یابند و سپس زیرساخت‌های تعاملات برای آنها را به وجود آوریم.

البته در فراهم ‌سازی زیرساخت تعاملات نقش حضور شرکت‌ها در بازار سوریه حتی از لجستیک هم مهم‌تر است، بنابراین برای حضور شرکت‌های فناورانه در کشوری مانند سوریه با توجه به ریسک استقرار و ریسک خدمات، باید امکاناتی فراهم کنیم تا آنها در این مناطق حضور یابند ضمن اینکه باید توجه شرکت‌های فناورانه برای حضور در این مناطق را نیز جلب کنیم.

به این نکته نیز باید اشاره کنم که برخی شرکت‌های فناورانه ما در حال حاضر متقاضی حضور در بازارهای سوریه هستند اما برای اتصال و مذاکره با طرف مقابل باید وقت و انرژی زیادی صرف کنند که با این روش زمان زیادی را از دست می‌دهیم. لذا اصلاً زمان به نفع ما نیست و با از دست دادن هریک روز برای حضور در بازار سوریه، احتمال کسب سهم مناسب از بازار فناوری این کشور را از دست می‌دهیم و این اتفاق را قبلاً در بازار عراق تجربه کرده‌ایم به طوری که علی رغم اینکه در زمینه سیستم‌های IT بانکی توافقنامه‌ای با عراق داشتیم تا شرکت‌های پرداخت را در این کشور راه‌اندازی کنیم اما طی کمتر از شش الی هفت ماه کشور دیگری وارد بازار عراق شد و زیرساخت‌ها را در دست گرفت و شرکت‌های پرداختی را راه‌اندازی کرد و به این ترتیب اجازه حضور به  ما را ندادند. 

 آقای ضیغمی شما به عنوان رئیس مرکز فناوری های ایران در سوره بفرمایید که خلاءهای فناورانه صادرات به سوریه چیست و چگونه می توان در رفع آن اقدام کرد؟ 

ضیغمی: مشکل اول ما در تجارت با سوریه عدم شناخت ظرفیت‌های اقتصادی سوریه در ایران است و مشکل دوم عدم شناخت ظرفیت‌های اقتصادی ایران در سوریه است. در مجموع طرفین شناخت درستی از یکدیگر ندارند. بنابراین تصور تجار ما از کشور سوریه این است که این کشور به لحاظ ظرفیت‌های اقتصادی و صنعتی مانند عراق است در حالی که وضعیت سوریه کاملاً متفاوت است.

در بازدیدی که برای فعالان اقتصادی ایران در زمان برگزاری نمایشگاه سلامت در سوریه فراهم شد فعالان اقتصادی ما از شرکت‌های تولید داروی درجه 6 و 7 سوریه بازدید کردند و در این بازدید فعالان اقتصادی ما بسیار متعجب شدند که چگونه یک شرکت سوری علی‌رغم مدت طولانی جنگ با چنین تجهیزات قابل توجهی در حوزه تولید دارو فعالیت می‌کند و حتی در زمان جنگ به جز مقطع کوتاهی به فعالیت خود ادامه داده و در قبل از جنگ نیز به 40 کشور دنیا صادرات داشته است. 

گفتنی است در مقابل، فعالان اقتصادی و تجار سوری هم هیچ شناختی نسبت به وضعیت اقتصادی، تولیدات و تولیدات دانش‌بنیان ما ندارند و در بازدیدی که ما برای فعالان سوری از چهار شرکت داروساز گیاهی و شیمیایی فراهم آوردیم، آنها از سطح فناوری و تکنولوژی ما در تولید دارو شگفت‌زده شده بودند به طوری که یکی از بازدیدکنندگان و تجار می‌گفت با دیدن تولیدات شما در ایران بسیار متعجبم به طوری که برنامه‌هایی که برای واردات مواد اولیه و توسعه خطوط تولید از اروپا را داشته‌ام کاملا بهم ریخت و اصلا تصور نمی‌کردم که ایران تا این اندازه پیشرفته باشد که بتوانم برخی کالاها، مواد اولیه و سایر ملزومات تولید را از ایران تهیه کنیم. 

لذا هدف از بیان این مطالب آن است که بگویم اولا طرف ایرانی و سوری شناخت درستی از ظرفیت‌های یکدیگر ندارند و ثانیا تا این شناخت درست حاصل نشود نمی‌توان امیدوار به برقراری روابط تجاری و توسعه آن بود.

* توانمندی های صنعتی و اقتصادی ایران در سوریه شناخته نشده است

با توجه به اقداماتی که تجار و فعالان اقتصادی ما از قبل در بازار سوریه انجام داده‌اند برخی محصولات تولیدی ما در زمینه تولید شیرآلات و کاشی و سرامیک در بازار سوریه شناخته شده است اما در زمینه‌های دیگر از جمله صنایع برق، ساختمان و سایر فناوری‌ها شناختی از ما ندارند  لازم است تا برای معرفی این ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها اقدامات بیشتری صورت گیرد. 

راهکار و راه‌حل برای دستیابی به شناخت طرفین از ظرفیت‌های اقتصادی نیز برگزاری نمایشگاه‌ها و یا دعوت از تجار و بازرگانان سوری برای حضور در برنامه‌های مختلف اتاق بازرگانی است.

در حال حاضر با توجه به اینکه ترکیه 20 درصد بازار سوریه را در دست دارد می‌توان گفت که این کشور شریک تجاری سوریه است و این در حالی است که مطابق قوانین سوریه عرضه محصولات ترکیه در بازار سوریه ممنوع است لذا علی‌رغم این ممنوعیت ترکیه سهم 20 درصدی از بازار سوریه را به خود اختصاص داده است و معلوم نیست در صورت لغو این ممنوعیت کشور مذکور چقدر از بازار سوریه را کسب کند و حتی معلوم نیست که پس از لغو ممنوعیت مذکور ما چه جایگاهی در بازار سوریه خواهیم داشت.

آقای محتشمی پور یکی از راه های حضور در بازار کشورهای مختلف مسائله برندینگ است لطفا بفرمایید نقش برندینگ در در صادرات و فروش کالا چگونه است و آیا ما در این زمینه توانسته ایم اقدامات موثری برای حضور در بازارهای مختلف بخصوص سوریه داشته باشیم؟ 

محتشمی پور: در تئوری و در کتاب های مدیریت بازرگانی، همواره بر اینکه نکته تاکید می شود که برای حضور در یک بازار دوره عرضه گذشته و باید به تقاضا توجه کرد بنابراین اینکه چه کنیم تا بازار سوریه ما را بشناسد مهمتر از آن است که ما بازار سوریه را بشناسیم.

پس از پخش مستند «سوریه سرزمین شگفتی ها» حجم زیادی پیغام و تماس بوجود آمد که نشان می دهد تمایل برای حضور در بازار سوریه افزایش یافته است و به عبارتی اقبالی برای حضور در بازار سوریه بوجود آمده است، بنابراین بوسیله این مستند سوریه را شناختیم و ظرفیت ها، چالش ها و نقاط ضعف و قوت این کشور برای ایرانی ها مشخص شد اما باید عکس این مسیر را هم برویم و در بخش دوم ما خودمان را به سوریه معرفی کنیم.

اینکه سوری ها از شنیدن و دیدن توانمندی های صنعتی ایران شگفت زده می شوند، کاملا درست است و ما بارها این را در مورد کشورهای مختلف نسبت به ایران دیده ایم، حتی تصور آفریقایی ها از ایران کشوری بسیار عقب افتاده است و دلیل این نوع شناخت آن است که ما یکدیگر را از یک کانال که همان کانال رسانه های غربی است می شناسیم لذا این وضعیت باید تغییر کند.

* توسعه بازارهای فناورانه با شناخت متقابل کشورها از یکدیگر

از نظر من مهمترین کاری که در توسعه بازارهای فناورانه باید انجام دهیم ایجاد شناخت متقابل است بنابراین کاری که ثریا در تهیه مستند سوریه سرزمین شگفتی ها انجام داد باید یک نسخه از این مستند را برای شناخت سوریه از ایران تهیه کنیم.

کشور ترکیه به شناخت قوت ها و توانایی هایش از طریق فعالیت های رسانه توجه بسیاری دارد و لذا با فعالیت قوی رسانه ای و کارهایی که در ساخت سریال  هایش برای معرفی خود انجام می دهد برندسازی خوبی انجام می دهد و لذا این اقدامات باعث می شود وقتی فردی وارد بازاری می شود ناخودآگاه مجذوب کالاهای ترکیه ای شود، البته در این خصوص کره بسیار قوی تر از ترکیه عمل کرده بطوریکه در مجموع نگاه مثبتی نسبت به برندهای تولید کره وجود دارد.

* از اثرات مهم برندسازی در ایجاد تقاضا نباید غافل شد

اثر برندسازی بسیار حائز اهمیت است زیرا اگر تقاضا نباشد ما حتی توانمندی هایمان را نمی توانیم عرضه کنیم، سوریه سالانه متقاضی 15 میلیون تن سیمان است و این در حالی است که ما در صنعت سیمان دارای ظرفیت ها و توانمندی های قابل توجه تولید هستیم اما اگر سوریه نداند که ما در این صنعت از چه ظرفیت ها و توانمندی هایی برخوردار هستیم نباید انتظار داشت که ما در صنعت سیمان سوریه نقشی ایفا کنیم، بنابراین مهم است که شناخت متقابل را ایجاد کنیم و در لایه های بعدی به بقیه موارد و بازار بپردازیم.

در  حوزه IT  با چند بانک سوری صحبت کردیم اما مقاومت می کردند و هیچکدام قبول نکردند که در این حوزه با ایران همکاری کنند و اصلا نمی پذیرفنتند که ایران در این زمینه حرفی برای گفتن در سوریه دارد و حتی برداشت من از صحبت های آنها در این زمینه آن بود که به ما می گفتند که اگر شما در این حوزه چیزی می خواهید ما می توانیم آن را  به شما ارائه دهیم، بنابراین این نگاه باید بشکند و بدانیم که ایجاد تقاضا بسیار مهم‌تر از عرضه است.

* لزوم بیداری سازی پتانسیل بزرگ صنعت ساختمان سوریه به عنوان یک محرک اقتصادی

شرکت های دانش بنیان ما تولید می کنند اما در سطح عرضه هیچ کس حاضر نیست با آنها قرارداد ببندد و حتی در زمینه عرضه برخی تولیدات در داخل کشور نیز این نگاه وجود دارد. ما در حوزه تجهیزات پزشکی بسیار توانمند هستیم و در زیرساخت های آن نیز توانمندیم و کریدورهای تجاری لازم را داریم . در زمینه ساخت و ساز علیرغم ظرفیت های بالای ما همکاری ما با عراق در این زمینه هیچگاه منجر به همکاری های سنگین تجاری نشده هر چند که در این خصوص همکاری با عراق بهتر از سوریه بود.

در سوریه یک پتانسیل بزرگ وجود دارد و بطور خاص این پتانسیل بازار صنعت ساختمان است که این پتانسیل از تولید مصالح شروع می شود و به ساخت تاسیسات و ... منتهی می شود در دنیا نیز همیشه صنعت ساختمان لوکوموتیو بوده و یکی از صنایعی است که در صورت راه اندازی قادر است بخش های بسیاری را با خود همراه کند لذا کسی که در صنعت ساختمان فعالیت می کند می تواند تقاضای زیادی را ایجاد کند. در سوریه و عراق ظرفیت برای ساختمان سازی وجود دارد بطوری که صنعت ساختمان سوریه یک لوکوموتیو بزرگ است و در صورت راه اندازی هم صنعت سوریه را به حرکت می اندازد و هم صنعت ایران را در بخش های مختلف مصالح، صنایع انرژی بر، لجستیک و ... به حرکت می اندازد.

به عنوان مثال فقط در زمینه 15 میلیون تن تقاضای سیمان، 15 میلیون تن تقاضای حمل بار ایجاد می شود و نمونه این تقاضاها پس از به حرکت در آمدن صنعت ساختمان زیاد خواهد بود. که البته متاسفانه این لوکومتیو بزرگ در سوریه خوابیده است و البته شرایط کشور سوریه هم اجازه حرکت سریع این لوکومتیو را نمی دهد.

لذا یک پتانسیل بالقوه در بخش ساختمان وجود دارد که اگر به آن ورود کنیم اقتصاد سوریه و ایران از آن بهره مند می شود و اگر به آن ورود نکنیم اقتصاد سوریه عامل توسعه اش را از دست می دهد و سطح تقاضا هم پایین می ماند.

سطح تقاضای فناوری سوریه از ما در حوزه های مختلف دارویی، پلیمر و ... بسیار برای ما پیش پا افتاده است و سطح تقاضای فناوری آنها از ما بسیار از سطح فناوری ما پایین تر است اما باید در زنده کردن تقاضای آن نقش ایفا کنیم و بتوانیم لوکومتیو را راه اندازی کنیم.

آقای مقصودی شما  به ما از راهکارها برای حضور در بازار سوریه بگویید؟ از فرصت ها و ظرفیت های صادراتی بفرمایید  و اینکه چه کنیم که جامعه مقصد ما شناختی از برندینگ ما داشته باشند؟

مقصودی: یکی از اهداف مستند ثریا ضمن شناساندن فرصت و ظرفیت های صادراتی کشورها، تلنگر زدن بر اصحاب قدرت است زیرا سفارتخانه های ما که باید در زمینه توسعه تجارت و برقراری روابط تجاری مسئول باشند کلا یک نگاه سیاسی – امنیتی دارند و به عبارتی سفارتخانه به یک حیات خلوتی برای مسئولین تبدیل شده است. لذا با توجه به اینکه نظارتی به سفارتخانه ها وجود ندارد و پاسخگویی به رسانه ها هم در کار نیست در مجموع نگاهی که ما به سفارتخانه ها داریم در هیچ کجای دنیا نبوده است در حالی که سفارتخانه ها باید اتاق کار تجار و صادرکنندگان ما باشند.

 سهم اندک صادرات ما از بازارهای دنیا ، نشان می دهد که مشکل ما فقط معرفی فناورانه و شرکت ها نیست بلکه مشکل ما مشکل راهبردی است. یعنی اساسا سیستم، ما را فروشنده نفت و واردکننده تعریف کرده است.

* در ساختار تجاری 50 سال قبل مانده ایم

 وزارت خارجه ما هم اصلا برای خودش هیچ نقشی در حوزه اقتصادی و تجارت قائل نیست و وزارت صنعت ما هم بیشتر واردات را مدیریت می کند و اتاق های بازرگانی نیز بیشتر بر مبنای واردات و بر مبنای صادرات مواد نفتی و خام شکل گرفته  است، بطوریکه بزرگترین تاجران ما یا واردکنندگان بوده اند و یا صادرکنندگان مواد خام، پسته، فرش و زعفران بوده اند و به عبارتی هنوز در ساختار تجاری 50 سال قبل مانده ایم. لذا علیرغم اینکه دنیا مدرن شده و بحث های دانش بنیان و IT بوجود آمده اما ساختار همان ساختار و آدم ها همان آدم ها هستند.

گام دوم انقلاب اسلامی، این است که ما حصاری را که دور خودمان بسته ایم را بشکنیم زیرا ما در تحریم های خود خواسته قرار داریم. در حدود 100 سال پیش که نفت در ایران کشف شد ما به وارد کننده تبدیل شدیم و درون گرا شدیم در حالی که سابقه تجارت ما قبل از انقلاب در کشورهای مختلف وجود دارد و در زمینه تجارت ردپای ایران از شرق آسیا تا آفریقا مشاهده می شود و به عبارتی برون گرا بودیم.

بنظرم از سازمان توسعه تجارت ایران، به عنوان متولی تجارت کشور باید خواسته شود تا راهبرد تجارت ایران را در کشورهای مختلف مانند کشورهای آفریقایی، سوریه و ... بیان کند و برنامه عملیاتی برای توسعه تجارت را بیان کند و نشان دهد که وضع مطلوب چیست و در چند سال آینده در زمینه تجارت ما در کجا قرار داریم.

* سازمان توسعه تجارت برنامه های راهبردی در برقراری روابط تجاری با کشورها را ارائه کند

لذا بدینوسیله مشخص می شود که سازمان توسعه تجارت ایران برای چند کشور راهبردی و برنامه تجاری دارد و این در حالی است که من به عنوان فردی که حدود 6 الی 7 سال در حوزه های تجارت برنامه سازی می کنم،  شاهد هیچگونه برنامه راهبردی تجاری از سوی سازمان توسعه تجارت ایران برای توسعه روابط تجاری با کشورهای مختلف را ندیده ایم.

سهم ما از واردات 600 تا 700 میلیارد دلاری به آفریقا تنها 600 میلیون دلار یعنی یک هزارم است و این نشان می دهد که ما راهبرد تجاری با کشورهای مختلف نداشته ایم در حالی که کشورهای دیگر از جمله هند راهبرد دارند و در تعاملات اقتصادی و تجاری با کشورهای مختلف دنیا دقیقا می دانند که چه می خواهند و می دانند که چه اهدافی برای صادرات و واردات دارند و می دانند که باید در چه حوزه هایی وارد شوند.

ترکیه نیز دقیقا در برقراری روابط تجاری با آفریقا دارای راهبرد است بطوری که طی 14 الی 15 سال حضور در این بازار به 20 برابر میزان صادرات ایران به کشورهای آفریقایی رسیده در حالی که ما پس از 40 سال از برقراری روابط تجاری با کشورهای آفریقایی همانطور که پیش تر اشاره شد از سهم بسیار اندکی برخورداریم.

* لزوم انتخاب سفرا بر مبنای راهبرد اقتصادی

بنابراین کشوری مانند ایران که طی 10 الی 15 سال گذشته در شرایط شدید جنگ اقتصادی قرار داشته باید انتخاب سفرای آن بر مبنای راهبرد اقتصادی باشد و این همان کاری است که ترکیه در کشورهای مختلف انجام داده و طی 10 سال گذشته تعداد سفارتخانه های خود را در کشورهای آفریقایی بطور قابل توجهی افزایش داده است.

همچنین با توجه به لزوم ایفای نقش قابل توجه سفرا در توسعه روابط تجاری و صادرات لازم است در پایان دوره ماموریت هر سفیری در کشورهای مختلف از آنها سوال شود که در مدت ماموریت در کشور هدف خود آن کشور را با چه میزان صادرات از ایران تحویل گرفته و اکنون که در پایان کار قرار دارد با چه میزان صادرات ایران به آن کشور تحویل می دهد.

* در اوج جنگ اقتصادی فاقد رایزن بازرگانی در بسیاری از کشورهای جهان هستیم

در حالی که در شرایط جنگ اقتصادی باید تجارت و صادرات برای ما جزء اولویت های اصلی باشد در اوج جنگ اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا رایزن بازرگانی نداریم و رایزنان بازرگانی در این کشورها را به علت مسائل مالی به  ایران برگردانیده ایم، این در حالی است که هیچ  کشوری خط حمله اش را در لب خط جبهه برنمی گرداند.

اگرچه گفته می شود که رایزنان بازرگانی به علت عدم توانایی در پرداخت حقوق به ایران بازگردانده شده اند اما می توان برای اینکه این افراد هزینه کمتری برای دولت داشته باشند بخشی از حقوق آن را به ازای افزایش صادرات پرداخت کرد و همانطور که برای توسعه صادرات مشوق صادراتی پرداخت می شود در خصوص این افراد نیز بخشی از حقوقشان بر اساس عملکردشان در زمینه صادرات و توسعه آن پرداخت شود، البته این شیوه پرداخت حقوق و دستمزد را می  توان در مورد سفرا نیز اجرا کرد و به عنوان مثال بخشی از حقوق این افراد ثابت باشد اما الباقی به ازای افزایش صادرات ایران با کشوری که آن سفیر در آنجا ماموریت دارد پرداخت شود.

* برای برقراری روابط تجاری با سوریه راهبرد نداریم

در حالی که ترکیه در سوریه 40 رایزن بازرگانی دارد ما در امر تجارت با این کشور نه راهبردی داریم و نه برنامه بلند مدت ، ضمن اینکه متاسفانه تجار و بازرگانان ما در کشورهای هدف صادراتی به رقیب یکدیگر تبدیل می شوند و در رقابت با هم بازار هدف را از دست می دهند بنابراین در مجموع مساله ما در تجارت با سوریه و یا سایر کشورها فراتر از شرکت های دانش بنیان است اما با این وجود باز هم می توان کار کرد و نباید ناامید شد.

در بسیاری از کشورها از جمله روسیه میزان صادرات ما در حد صفر است بنابراین اگر روابط تجاری با این کشورها را شروع کنیم بازار زیادی در این کشورها خواهیم داشت لذا برای دستیابی به این اهداف باید جهش صادراتی و تغییر رویکرد صادراتی داشته باشیم.

*  رد پیشنهاد سوری‌ها برای فعالیت مشترک در بندر لاذقیه

سوریه چندی پیش پیشنهاد همکاری مشترک در بندر لاذقیه را به ایران داده بود تا در کنار همکاری مشترک زیرساخت های لازم برای توسعه بندر مذکور نیز فراهم شود در حالی که من شنیدم که مسئولان ما ، این پیشنهاد را رد کرده اند و گفته اند  که  در حالی که ما در توسعه بندرچابهار مانده ایم بندر جدید نمی خواهیم، این در حالی است که با رد چنین پیشنهادی ایران فرصت های زیادی را در توسعه صادرات از دست داده است زیرا بندر لاذقیه به معنای ورود به آبهای مدیترانه و در نتیجه دسترسی آسان تر به کشورهای افریقایی است.

به لحاظ اتاق بازرگانی نیز ما هنوز به روز نشده ایم. ضمن اینکه همان سوء تفاهمی که ما نسبت به سوریه داریم آنها هم نسبت به ما دارند و تجار و بازرگانان سوری، ایران و ظرفیت های ایران را نمی شناسند و به همین دلیل وقتی که به ایران وارد می شوند با مشاهده توانمندی های مختلف ایران در زمینه های مختلف شوکه می شوند.

همچنین ما از ظرفیت کشورهایی که شبکه های تلویزیونی ما در آنجا کار می کند برای تبلیغات و معرفی ظرفیت ها و کالاهای تولیدی مان و پخش مستندهایی در این زمینه استفاده نکرده ایم لذا تولید انواع سریال ها و مستندهایی ایرانی با اهداف برون مرزی و شناساندن تکنولوژی، فضای شهرسازی، دستاوردهای پزشکی و ... و پیگیری برای پخش از بهترین شبکه ها می تواند ما را چندگام جلو ببرد.

در مجموع ما در دو لایه می توانیم با سوریه کار کنیم یکی در لایه تامین مواد اولیه صنایع آنها و لایه دوم ورود به تولیدات مشترک در این کشور است. سوریه کشوری مانند عراق نیست و 80 درصدی از کالاهای مصرفی مورد نیاز خود را تولید می کند بنابراین در زمینه هایی مانند صادرات مواد غذایی، پوشاک، لوازم خانگی نمی توانیم با سوریه کار کنیم اما همین کشور در صنایع سنگین مانند پتروشیمی و صنایع، های تک و فناوری های نو مانند IT  ضعف دارد و لذا ما در این زمینه ها همکاری های خوبی می توانیم با این کشور داشته باشیم.  ضمن اینکه در برخی صنایع مانند صنایع شوینده و بهداشتی می توان با هدف تولید مشترک و برند مشترک برای بازار سوریه و همچنین صادرات همکاری کرد. 

ما نگاهی که غربی ها  در حوزه تجارت  به ایران  به عنوان یک مصرف کننده دارند  با سوریه و  کشورهای اسلامی نداریم،  بنابراین با توجه به اینکه این کشور از معدود کشورهای عربی است که هم دولت و هم ملتش در مقابل اسرائیل ایستاده  و با توجه به تمام مشکلات به لحاظ اقتصادی سرپا  مانده است باید برای ما درس عبرتی باشد و لذا من در خصوص تولید مشترک با این کشور و حتی عراق بسیار اصرار دارم و نگاه ما در تجارت به این کشور و کشورهای جبهه مقاومت باید  باید یک بازار برد – برد باشد.

کشور سوریه در زمینه انرژی، برق و در حوزه های IT مبتنی بر موبایل ضعف بسیاری دارند و لذا این موضوع فرصت ها بسیاری خوبی  را برای حضور ما در بازار سوریه فراهم می کند.

در مجموع تولید مشترک در سوریه زمینه بهره مندی از بازارهای بسیار خوب عربی را برای ما فراهم می کند زیرا کشور سوریه امکان صادرات به کشورهای عربی بدون تعرفه را دارد بنابراین در صورت تولید مشترک، ما نیز می توانیم از این فرصت صادراتی بدون تعرفه بهره مند شویم.

* در تعامل اقتصادی با سوریه باید رقبا را کنار بزنیم

در ادامه این نشست ضیغمی گفت: بعد از پخش مستند طیف وسیعی از شرکت های ایرانی برای برقراری روابط تجاری با سوریه با ما تماس می گیرند و لذا این مستند حس خوبی برای کار کردن در سوریه را در مردم فراهم کرده است، اما مردم، فعالان اقتصادی و بازرگانان باید بدانند که اگرچه کشور سوریه یک کشور جنگ زده است اما ورود به به بازار این کشور به راحتی امکان پذیر نیست و تجار سوری برای تامین یک کالا، کالاهای مختلف تولیدی از کشورهای مختلف را بررسی و مقایسه می کنند و ایران هم یکی از آنهاست. 

بنابراین تجار و بازرگانان ما باید بدانند که تعامل اقتصادی با این کشور به مانند تعامل و مراوده اقتصادی و تجاری با یک کشور به سبک اروپایی است و در تجارت با این کشور رقبایی زیادی مانند ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای اروپایی وجود دارد، بنابراین در عرضه کالاها باید قیمت، کیفیت و تمام جوانب لازم برای رقابت را باید در نظر بگیریم. 

بنابراین حتی شرکت های دانش بنیان ما باید بدانند که برای حضور در بازار سوریه هر محصولی را نمی توانند ارائه دهند و تولید کنندگان ماشین آلات صنعتی ما نیز برای معرفی محصولات خود در بازار سوریه در ابتدا باید این محصول در در داخل کشور عرضه کنند تا بتوانند نوع و کارکرد محصول تولیدشان را به معرفی کنند و از طرفی دقیقا بررسی کنند که رقبای آنها در کشورهایی مانند چین همان کالا را براساس چه پارامترها و خدماتی عرضه می کنند و نباید در عرضه و معرفی کالا چیزی نسبت به رقیب کمتر داشته باشند. 

در مجموع کار تجارت بازرگانان بیشتر در اتاق بازرگانی شکل می گیرد بنابراین برای معرفی تجار به یکدیگر و همچنین برقراری روابط تجاری اتاق بازرگانی باید فعالانه تر عمل کند و به تعهدات و نقش خود در این زمینه دقت و اهتمام بیشتری داشته باشد. اتاق بازرگانی باید شتابدهنده صادرات باشد اما در این زمینه ضعف هایی دارد. 

ساخت مستندهایی از توانمندهای اقتصادی و تولیدی کشور و نمایش آن برای تجار سوری در مکان های مختلف از جمله اتاق های بازرگانی بسیار در شناسایی ما به سوریه می تواند موثر باشد، البته در این زمینه خبرگزاری ها و  رسانه های مختلف نیز می توانند بسیار کمک کننده باشند. 

نشست های تجاری با کشورهای مختلف از جمله روسیه  در سوریه با حضور عالی ترین مقام این کشور یعنی رئیس جمهور و یا  نخست وزیر صورت می گیرد و در بدترین حالت این نشست ها با حضور وزرای این کشور برگزار می شود  لذا می خواهم بگویم که ارتباط گیری با مقامات مسئول سوریه مانند وزرای این کشور، برای تجار کار آسانی است در حالی که ما به این موضوعات کمتر توجه داریم لذا به نظر می رسد در این خصوص نیز در ایران باید یک چارچوب تعریف شود تا ارتباط گیری تجار با مسئولین ما آسان تر انجام شود. 

 در حوزه داروهای نانو هایتک  در 4 سال خیر حدود یک میلیون و 430 هزار یورو به کشور سوریه صادرات داشته ایم و در این حوزه مناقصات خوبی برگزار شده است. 

در زمینه  صادرات ماشین آلات از یک سال پیش کارهایی انجام شده بطوری که در ابتدا سبد خودمان را ارزیابی کنیم و براساس برنامه سال اول را به ارزیابی شرکت های خودمان اختصاص دادیم و همزمان رسیدن به سرنخ های بازارهای سوریه بود، سال دوم را نیز به بحث زیر ساخت فیزیکی اختصاص دادیم و اکنون این پایگاه در سوریه آماده است و سال سوم برنامه نیز زمان رساندن طرفین به یکدیگر و دستیابی به مسائل اقتصادی است. 

ما در قدم اول  در امر تجارت و صادرات به عنوان مرکز فناوری  از  حدود 5 هزار و 500  شرکت دانش بنیان ارزیابی لازم را انجام داده ایم و بر اساس  60 تا 70 معیار 400 تا 500 شرکت قابل قبول برای صادرات را احصا کرده ایم و در قدم دوم این شرکت ها هستند که باید در بازارها حضور یابند و قطعا با حضور در بازارها سرنخ ها را پیدا خواهند کرد البته با این وجود ما در سوریه یک زیرساخت فیزیکی فراهم کرده ایم و دپارتمان های کوچکی را راه اندازی کرده ایم تا بتوانیم به حضور این شرکت های دانش بنیان در بازار سوریه کمک کنیم. 

بنابراین با توجه به ظرفیت محدود مرکز فناوری های ایران در سوریه، شرکت ها باید بدانند که برای ورود به این بازار می توانند از ما کمک  بگیرند اما بقیه کارها را باید خودشان انجام دهند و هزینه ها را باید خودشان برای حضور در این بازار پرداخت کنند. 

نکته مهم در برقراری روابط تجاری دو طرفه بودن این روابط است بنابراین ما در ایران باید فضایی فراهم آوریم تا آنها نیز کالاهای خود را به ایران عرضه کنند و لذا در این زمینه باید تسهیلاتی را فراهم کرد. 

انتهای پیام/ 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول