به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه جام جم گفتوگویی با سیدمهرداد ضیایی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
بازیگری همه زندگیام نیست
بازیگری برایم همه زندگیام نیست و ترجیح میدهم کارم را دلی انجام دهم و بنویسم. گذراندن زندگی با نوشتن بسیار سخت است و طبیعتاً آدمهایی که طاقتشان زیاد نیست مجبور میشوند به بسیاری از آثار پیشنهادی پاسخ مثبت بدهند.
اگر به گذشته برگردم طبیعتاً به کار خودم یعنی حوزه ادبیات میپردازم. البته اگر قرار باشد بازی کنم، تئاتر را بر تلویزیون و رادیو ترجیح خواهم داد. این را هم بگویم که از بازی هیچ وقت احساس پشیمانی نکردم و همیشه خوشحال و راضی بودم.
نقشهای خاکستری سختتر از دیگر نقشها هستند
نقشی مرا سر ذوق میآورد که چالش داشته باشد، البته نقشهای خاکستری معمولاً سختتر از دیگر نقشها هستند چون اگر کسی بخواهد خلاقیت داشته باشد در نقشهای خاکستری سختتر میتواند این کار را انجام دهد و در عین حال راحت میتواند از خیلی چیزها فرار و خودش را پشت نقش خاکستری پنهان کند.
خیلی علاقهمندی به بالا رفتن سطح سلیقه وجود ندارد!
الان خیلی تله فیلم تولید نمی شود، ۸ یا ۹ سال است که خیلی اندک و شاید سالی یک یا دو فیلم تولید شود. اتفاقاً مدیوم بسیار خوبی بود.
دو کار در تلویزیون می توانست سطح کار را بالاتر ببرد و متعادل تر کند، یکی تله تئاتر و دیگری تله فیلم که می تواند سطح سلیقه مخاطب را درباره کارهای عامه پسند بالاتر ببرد. تلویزیون هر دو را حذف کرد. تولید تله فیلم و تله تئاتر خرج زیادی ندارد و مسئله بودجه نیست. فکر میکنم خیلی علاقهمندی به بالا رفتن سطح سلیقه وجود ندارد.
همواره بابت بازیهایم طلبکار هستم!
همواره بابت بازیهایم طلبکار هستم و مدت هاست که ندیدم برای یک کار، درست و عادلانه دستمزد را پرداخت کنند و مدام میگویند تهیه کننده باید پرداخت کند! تهیه کنندهای که جیباش به جیب تلویزیون وصل است تهیه کننده نیست. چه رضایتی از انجام این کار وجود دارد و با چه حسی باید انجام شود؟
یکی از دفترهای شعرم را مهرداد ضیایی به چند نفر هدیه داده!
من و مهرداد ضیایی که نام و نام خانوادگیمان یکی است از سال ۷۵ تا حالا خیلی با یکدیگر کار کردهایم، از تله تئاتر، تئاتر و تلویزیون تا سینما. مهرداد ضیایی از دوستان عزیز من است و خیلی اتفاقات جالبی برای مان رقم خورد.
گاهی اوقات در حوزه نگارش اشتباه میگیرند، مثلاً آن بنده خدا را ممکن است مورد مواخذه قرار دهند از این که کاری را باید میفرستاده، نفرستاده یا دیر فرستاده. حتی برای دریافت جایزه کتاب سال تئاتر اول به او زنگ زدند و از او دعوت کردند -خنده- یکی از دفترهای شعرم را مهرداد ضیایی به چند نفر هدیه داده و از این اتفاقات میافتد.
کاری در حوزه داستانهای شاهنامه برای رادیو مینویسم/ در تنهاترین زمان زندگی خودم هستم
پنج شش کتاب بیشتر ندارم و آخرین آنها «مرا به پیراهنت بسپار» بود. یک کتاب دو جلدی در دست نگارش دارم که جلد اولش به پایان رسیده و درباره تاریخ اجتماعی دو ساله تهران و در حال پژوهش است. باید نمایشنامهای را برای محمد حاتمی تمام کنم. کاری هم باید در حوزه داستانهای شاهنامه برای رادیو بنویسم.
فروردین ماه همسرم را بهدلیل کرونا از دست دادم. الان در تنهاترین زمان زندگی خودم هستم. فقط میتوانم بگویم خیلی سخت است.
انتهای پیام/