به گزارش خبرگزاری فارس از داراب، راهی موسسه دستهای مهربان میشوم؛ مرکزی که هر چند دستهای مهربانانه کارکنان موسسه، نوازشگر کودکان و نوجوانان آنجا است اما این امید نیز وجود دارد که آنجا آخرین پناهگاه این اطفال معصوم نباشد و آنها روزی به آغوش خانواده واقعی خود یا خانواده ای که پذیرای آنها است، بازگردند و طعم محیط خانواده را بچشند.
در آستانه یلدا، همراه یکی از بانوان نیک اندیش داراب که گاه به گاه با دست پر به کودکان موسسه سرکشی می کند، راهی جایی می شوم که حسی غریب با خود دارد. از آن احساساتی که به راحتی نمی توان توصیف کرد.
طول محوطه و داخل ساختمان را طی می کنیم، بغضی گنگ مرا در خود می فشارد. در بدو ورود، مدیر داخلی موسسه و مربیان به استقبال ما می آیند. از آنها می خواهم قبل از مصاحبه، با بچهها ملاقات کنم.
همه می آیند. چهرههایشان از صفایی دیرینه حکایت دارد اما پشت نگاهشان غمی به وسعت زندگی نهفته است. بچههای دستهای مهربان، سال گذشته در کانون فیلمِ تشکل یاران کتاب، مهمان ما بودند و با آنها راجع به فیلمی که آن روز با هم دیدیم، صحبت می کنم.
همه می آیند؛ چهرههایشان از صفایی دیرینه حکایت دارد اما پشت نگاهشان غمی به وسعت زندگی نهفته است
به یاد می آورند: نام و مشخصات فیلم، حتی تک تک سکانسها را... و باز هم خلاصهای از بررسی آن اثر سینمایی را بازگو می کنم. می پرسم دوست دارید باز هم دور هم جمع شویم، فیلم ببینیم و کتاب بخوانیم؟ دسته جمعی استقبال می کنند و یکی از کمسالترها با شیرینزبانی میگوید: الان که کرونا است و نمی توانیم بیاییم.
می گویم: کرونا که بالاخره میره؛ قرار نیست بمونه. شما با قلب های صاف و مهربونتون دعا کنید زودتر بره... اندکی تامل می کنم و قبل از اینکه بغضم سرا زیر شود، از جمع بیریای آنها خارج میشوم.
بابا ستوده آمد
بچه های موسسه او را بابا ستوده صدا میکنند و به راستی جای پدر را برای آنها که از خلاء خانواده رنج میبرند، پر کرده است هر چند در نهانخانه نگاه معصومانه تک تک دختران موسسه، هنوز رنج محرومیت دیده میشود. محرومیت از خانواده ای که حق ابتدایی آنها است.
بابا ستوده، جمعه ها و دیگر روزهای تعطیل، بچه ها را با خود به تفرجگاههای داراب میبرد. سد رودبال داراب یکی از مقصدهای تفریح بچه ها است. او و دیگر کارکنان موسسه سعی می کنند، بچهها دچار کمبود نشوند.
بچه های موسسه او را بابا ستوده صدا میکنند و به راستی جای پدر را برای آنها که از خلاء خانواده رنج میبرند، پر کرده است هر چند در نهانخانه نگاه معصومانه دختران موسسه، هنوز رنج محرومیت دیده میشود
محبت، توجه و رسیدگی به کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، متداول ترین کار کارکنان این مجموعه است، ایثاری سترگ که انجام آن، شاید برای بسیاری از افراد دشوار باشد.
خسرو ستوده؛ رسانهای سابق، رئیس مجمع خیرین داراب و مسئول موسسه خیریه دستهای مهربان حاج بهمنی و پسران است.
سرگذشتی تکان دهنده که کمتر کسی توان شنیدنش را دارد
ستوده در گفتگو با خبرنگار فارس در داراب با اشاره به وظیفه حقوقی همچنین فلسفه وجودی نگهداری و سرپرستی کودکان ایتام، بدسرپرست و بی سرپرست میگوید: نحوه ورود بچهها به مرکز به این گونه است که با شناسایی و گزارش اورژانس اجتماعی همچنین تشکیل پرونده در سازمان بهزیستی و دستور مقامات قضایی با رعایت تمام اصول قانونی و مقررات اجتماعی، در نهایت جهت نگهداری به مرکز معرفی و تحویل می گردد.
وی ادامه میدهد: وظیفه مسئولین و مربیان بعد از ورود فرزندانی بی گناه و گاه آسیب دیده از خانواده یا اجتماع به مرکز، شروع می شود و تشکیل پرونده و ثبت روند زندگی آنها، گاهی چنان غمانگیز و تکاندهنده است که کسی را یارای شنیدن نیست اما مربیان ما همانند مادری مهربان آنها را در آغوش می کشند و در تمام ایام شبانه روز با چهره ای گشاده مشغول تربیت و بازپروری روحی و جسمی بچه ها هستند.
مسئول موسسه دستهای مهربان بیان می کند: هر مربی، عنوان مادری ۲۰ فرزندی را شامل می شود که هیچ پناهگاهی ندارند و این گونه است که لذت پرورش آنها قابل وصف نیست.
ستوده تاکید می کند: مسولیت نگهداری و پرورش سه خواهر بدون هویت و شناسنامه یا دختری که ۹ سال پیش در خیابان رها شده باشد و با پیگیری بسیار، شناسایی پدر در زندان و دیداری غیرقابل تصور همچنین دختر معصوم ۸ ساله ای که قربانی خودخواهی پدر و مادری نامهربان شده است، پسندیده و آرامبخش است.
هر مربی، عنوان مادری ۲۰ فرزندی را شامل می شود که هیچ پناهگاهی ندارند و این گونه است که لذت پرورش آنها قابل وصف نیست
وی با اشاره به آغاز فعالیت مرکز دستهای مهربان حاج بهمنی و پسران، خاطرنشان میکند: این مرکز به عنوان بزرگترین و مجهزترین خانه کودک و نوجوان کشور در ۲۵ آذر ماه سال ۹۶ با همت نیکاندیش دارابی - رضا بهمنی- و تلاش مجمع خیرین شهرستان همچنین با حضور وزیر کار و امور اجتماعی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، سایر مسولان استانی و محلی گشایش یافت.
ستوده با اشاره به کیفیت و تجهیزات این مرکز خیریه اضافه می کند: رئیس سازمان بهزیستی کشورکه طی مدت زمان کمتراز یک سال، با سه بار سفر به داراب، روند ساخت پروژه را رصد می کرد، در مراسم افتتاحیه گفت با توجه به اینکه در کل کشور مراکز عدیده ای را بازدید نموده ام، تاکنون چنین پروژه ای مشاهده نکرده ام.
مدیر داخلی موسسه خیریه دستهای مهربان نیز در گفتگو با خبرنگار فارس میگوید: در حال حاضر ۱۵ نفر از کودکان بیسرپرست، بدسرپرست و فاقد سرپرست موثر در موسسه دستهای مهربان نگهداری می شوند که این تعداد متغیر است؛ ممکن است در طول روز پنج یا شش ورودی جدید یا برعکس چند نفر خروجی داشته باشیم.
فهیمه چوب تراش با اشاره به استقرار دو موسسه ۶ تا ۱۲ ساله ویژه دختران و ۱۲ تا ۱۸ ساله ویژه پسران در داراب، ادامه میدهد: این ورود و خروج، بر حسب رده سنی مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست شکل گرفته و تفکیک می شود؛ از آنجا که مرکز دستهای مهربان محل نگهداری کودکان ۶ تا ۱۲ ساله است، چنان چه کودکی از مراکز دیگر به ۶ سال برسد به مرکز ما منتقل می شود.
وی بیان می کند: خروجیهای مرکز نیز شامل دختران ۱۲ ساله ما است که بعد از این سن باید به مراکز دیگر منتقل شوند همچنین کودکانی به فرزندخواندگی پذیرفته می شوند یا اینکه مدیر موسسه، پیگیر یافتن خانواده واقعی آنها می شود.
والدینی که در جستجوی فرزندان خود نیستند!
چوب تراش که بچه ها او را مامان فهیمه یا خاله فهیمه صدا می کنند، از پدران و مادرانی می گوید که دوره محکومیت خود را در زندان سپری کرده و فرزندان آنها در موسسه نگهداری می شوند و پس از پایان محکومیت با پیگیری موسسه، آن کودک نزد خانواده خود بازگشته است.
از خانوادههایی می گوید که سالها از فرزندان خود بی خبر هستند و حتی تلاشی برای یافتن آنها نمیکنند. ما از آسیبهای عاطفی یا اجتماعی که در کمین این کودکان است، گفتگو کردیم.
او با اشاره به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی موسسه، اظهار می دارد: آموزش مدرسه و تکالیف آن در اولویت قرار دارد و با توجه به شرایط کرونا و آموزش مجازی، سه عدد تبلت در اختیار بچه ها قرار دادیم تا با همراهی مربیان مستقر در این مرکز به تکالیف مدرسه بپردازند.
از خانوادههایی میگوید که سالها از فرزندان خود بی خبر هستند و حتی تلاشی برای یافتن آنها نمیکنند
وی ادامه می دهد: دختران ما، در اوقات فراغت تابستان به کانون فرهنگی تربیتی میروند، جلسات کتابخوانی داریم که در این راستا کتابهای یک صحفه ای داریم که یکی از کودکان آن را می خواند و راجع به آن، برای بقیه توضیح می دهد.
چوب تراش بیان می کند: کارهای هنری در حیطه هنرهای تجسمی نیز مورد علاقه کودکان مرکز است و در این زمینه هر یک از دختران که در یک شاخه هنری ، استعداد و علاقه دارد، امکانات لازم را در اختیارش قرار می دهیم؛ طراحی روی سفال، نقاشی، دوخت تزیینات نمدی، کارهای زینتی و... از هنرهایی است که بیشتر مورد توجه بچه ها است و در آستانه نوروز سال گذشته، نمایشگاهی از آثار هفت سین آنها در موسسه برگزارشد؛ همچنین حفظ سورههای قرآن، حفظ ادعیه، اجرای سرود و نمایش بخش دیگری از برنامههای فرهنگی مرکز است.
مدیر داخلی موسسه دستهای مهربان خاطرنشان می کند: در حیطه برنامه های ورزشی نیز زمین چمن فوتبال و والیبال، دستگاههای ورزشی و دوچرخه در اختیار بچه ها است؛ آنها با ورزش و هنر سرگرم می شوند و کمتر به مسائل حاشیه ای فکر می کنند.
وی راجع به نحوه تعامل دختران دستهای مهربان با یکدیگر می گوید: بچه های ما مثل گروههای دوست و همسال در مدرسه هستند که گروه های دو یا سه نفره با هم صمیمت بیشتری دارند هر چند گاه پیش می آید با هم مجادله نموده یا وسایل یکدیگر را خراب کنند؛ معمولا ناراحتی خود را بر اشیا و وسایل تخلیه می کنند و این ناراحتی زمانی بروز می کند که در مدرسه، دانش آموزان دیگر را در کنار خانواده می بینند و مهر مادری را مشاهده می کنند و این خلاء عاطفی در وجود آنها زنده می شود.
چوب تراش اضافه می کند: این مسئه باعث شد بچه ها را از مدرسه غیرانتفاعی به مدرسه دولتی منتقل کنیم چرا که توجه به ویژه هزینه کرد خانواده ها برای فرزندان در این مدارس کمتر است و بچههای مرکز، از این لحاظ کمتر آسیب می بینند؛ از سوی دیگر در موسسه سعی می کنیم، هم راستا با برنامه های مدرسه نظیر جشن الفبا، جشن اسم، تولد و... پیش برویم.
وی با اشاره به شناسایی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست توسط اورژانس اجتماعی و گزارشهای مردمی خاطرنشان می کند: برخی موارد کودک آزاری که به اورژانس اجتماعی ارائه می شود و مشاوران بهزیستی با مداخله و مشاوره سعی در حل بحران دارند؛ چنان چه با وجود این، شرایط مساعدی برای کودک در معرض آسیب ایجاد نشد، او را به مرکز دستهای مهربان منتقل می کنند هرچند هدف نهایی جمع شدن آنها در مرکز نیست بلکه یافتن خانواده و سرپناهی امن برای بچه ها است.
اینکه کدام یک از دختران از حضور در خانواده استقبال کرده اما دیگری با بیمیلی از دوستان خود در مرکز دستهای مهربان جدا شده است
مدیر داخلی موسسه دستهای مهربان با اشاره به حضور خانواده ها برای تقاضای فرزندخواندگی، از چالش پذیرش دختران مرکز می گوید.
اینکه کدام یک از حضور در خانواده استقبال کرده اما دیگری با بی میلی از دوستان خود در مرکز دستهای مهربان جدا شده است. از اینکه بچه ها جویای محبت و توجه هستند و در بدو ورود به مرکز، به راحتی جذب محبت می شوند.
خسرو ستوده و فهیمه چوب تراش، پس از حضور بچه ها در خانواده نیز جویای احوال آنها و پیگیر مسائلشان هستند. گویی به این راحتی نمی توانند از دغدغه آینده دختران خود در این مرکز خیریه رها شوند.
در پایان گفتگو، احساس می کنم به خلوتی ژرف و تاملی عمیق نیاز دارم. آسیب شناسی کودکان بی سرپرست یا فاقد سرپرست موثر، تلنگری است که گاه و بیگاه مرا همراهی میکند. از سوی دیگر به کار دشوار و حساس کارکنان مرکز دستهای مهربان می اندیشم، اینکه مرز محبت و ترحم و تمایز بین این دو چقدر دشوار است، رسیدگی به کودکانی که وضعیتی متفاوت با کودکان دیگر دارند؛ پای درددل آنها نشستن و به درک و باوری عمیق از زندگی آنها رسیدن که گاه می طلبد حتی به همذات پنداری بپردازند و... همه عواملی است که عملکرد کارکنان دستهای مهربان و دیگر موسسات مشابه را به عرصه ای خطیر تبدیل می کند. عرصه ای که بابا ستوده، خاله فهیمه، مددکار، مربی مرکز و... با همه دشواری به خوبی از عهده آن برآمدهاند و حال خوش و وجدانی آسوده که نصیب هر کس نمی شود.
انتهای پیام/ س/و