به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، امین تارخ، بازیگر سینما و تلویزیون که در سریال آقازاده هم در نقش حاح رضا ایفای نقش کرده است گفتوگویی با روزنامه ایران داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
«آقازاده» یک اتفاق در سریالسازی است
- هر بازیگر مسئولیتی در قبال خودش دارد که بهلحاظ حرفهای انتخاب غلط نکند. معیارهایی برای تشخیص غلط و درست یک انتخاب وجود دارد و اولین آن فیلمنامه است. اینکه پیام فیلم متناسب با زمانه است و نیاز اجتماعی آن احساس میشود یا نه، از جمله دغدغههایی است که یک بازیگر میتواند داشته باشد.
- «آقازاده» یک اتفاق در سریالسازی است. شاید برای اولین بار هیچ خط قرمزی محدودیتی برای اثر نمایشی ایجاد نکرده است. حرفهایی که نمیشود در روزنامهها نوشت در این سریال مطرح شد. درددل مردم و آنچه در ذهن داشتند بیان شد. آنقدر درست به تجزیه و تحلیل مناسبات پشت پرده سیاسی و اقتصادی پرداخت که تماشاگر خودش را در سریال پیدا کرد. این دست مناسبات خشن است اما تیزهوشی و خلاقیت نویسنده و کارگردان بستری فراهم کرد که خشونت حرف اول را نزند.
- عشق در کمال لطافت در بستر اصلی قصه وجود داشت و در پناه آن ارتباطات خشن و پشت پرده اقتصادی، اختلاس و معضلات پیچیده معیشتی به شکل روشنی به چشم و گوش تماشاگر رسید. تماشاگر نفسی راحت کشید که بالاخره حرفم زده شد. اینکه حرف مخاطب در سریال مطرح شود برای من جذابیت زیادی دارد.
- بارها گفتهام که در تاکسی، مراکز خرید، گفتوگوهای تلفنی و... این مباحث از زبان مردم شنیده میشود اما نمیشود گفت حالا که مردم میدانند نباید چگونگی مناسبات پشت پرده مطرح شود. در فضای اجتماعی هم این حرفها گفته میشود! بله درست است اما در این فضا خیلی حرفها مطرح میشود که آن را بیاعتبار میکند یا گاهی اوقات به نوعی استفاده میشود که نمیتوان به آن اعتماد کرد. اینکه تمامی این مباحث بدرستی در یک اثر نمایشی ارائه و تجزیه و تحلیل شود، آگاهی دهنده است و برای مخاطب هم جذابیت بیشتری دارد.
- هر اثری مخالفان و موافقانی دارد اما با قاطعیت میتوان گفت هواداران این سریال بیشتر از مخالفانش بودند. خیلیها با آن ارتباط گرفتند و از تماشایش لذت بردند. بخشی از هنر، لذت بخشیدن به تماشاگر است. من معتقدم درصد بالایی از مردم لذت بردند و آگاهی گرفتند و اینها مؤلفههای کمی نیست، اهمیت زیادی دارد.
هر سال ۱۱-۱۰ تجدید میآوردم
- کلاس اول متوسطه بازیگری را شروع کردم. در دبیرستان حیات شیراز. دیدن بازی احمد سپاسدار، جمشید اسماعیلخانی، مجید افشاریان، قدرتالله پدیدار و حمید مظفری باعث شد به بازیگری تئاتر علاقهمند شوم. برای شروع هم به همانها مراجعه کردم و آنها دستم را گرفتند. در ۱۴ سالگی نقش نوجوانی کوروش کبیر را بازی میکردم. سال ششم متوسطه تصمیم گرفتم کار نکنم و تکیهام بر ادامه تحصیل باشد. هرسال ۱۰-۱۱ تجدید میآوردم اما آن سال باید یکضرب قبول میشدم تا به دانشکده راه پیدا کنم. فهمیده بودم که بهترین روش برای ادامه مسیر، یادگیری آکادمیک است.
- تصمیم گرفتم هر طور شده باید خودم را به عرصه آکادمیک شهری که اتفاقات هنری در آن جاری است (تهران) برسانم. آن سال بدون تجدیدی و با معدل 15 و خردهای قبول شدم. اتفاق غریبی بود. تشویقهای مادرم خیلی مؤثر بود. اگر پیگیری او نبود موفق به گرفتن دیپلم هم نمیشدم. ما خانواده مرفهی نبودیم. حتی سر پرداخت شهریه مادرم با مسئولان فرهنگی چانهزنی میکرد تا 98 تومان را تبدیل به 8 تومان کند. با همین مرارتها وارد دانشکده شدم و با دکتر کوثر آشنا شدم. به لحاظ حرفهای هر چه دارم و ندارم از ایشان است.
مخالف ستارهسازی نیستم/ ۳میلیارد برای یک سریال زیاد نیست!
- ستاره به وسیله و انتخاب مردم ساخته میشود. مردم تشخیص میدهند چهکسی ستاره است و چهکسی نیست. هیچکس تصمیم نگرفت که شهاب حسینی و نوید محمدزاده را ستاره کند. آنقدر خوب رشد کردند و هنرشان را ارائه دادند که ستاره شدند. چه بخواهند و چه نخواهند اینها ستاره هستند. ستارههایی که در بازیگری تأثیرگذار هستند. فقط به تیپ و قیافه نیست...اصلاً مخالف ستارهسازی نیستم و حمایت هم میکنم.
- تصور کنید یک نفر برای سریالی 3 میلیارد بگیرد. حساب کنید قبل از این سریال چند ماه و چند سال بیکار بوده است. نه این که فیلم و سریالی پیشنهاد نشده باشد او نخواسته هر پیشنهادی را قبول کند. بعد از این سریال هم ممکن است یک سال بیکاری بکشد. حالا دستمزدی که گرفته را تقسیم بر تعداد ماههای بیکاری کنید، رقم عجیب و غریبی نمیشود. باید نگرانی نسبت به آینده را هم به این دغدغهها اضافه کرد. 45 سالگی را که رد کنی دیگر از دستمزدهای خوب خبری نیست. خیلی از بازیگران برای حمایت از تهیهکننده دستمزدهای کم دریافت کردهاند اما در آخر بازنده کسی است که دستمزد کمتری گرفته است.
انتهای پیام/