به گزارش خبرنگار فرهنگ عمومی خبرگزاری فارس، پس از انتشار مطلبی در خبرگزاری فارس با عنوان «کارهای سخت، مشتری ندارد/ همه میخواهند «بنگاهی» شوند!»، بسیاری از کاربران خبرگزاری فارس نیز نظرات خود را در اینباره اعلام کردند.
همه توقع دارند کارمند شوند
برخی نظام آموزشی و برخی دیگر نبود نظارت بر مشاغل و همچنین دلالی را دلیل اصلی نامتوازن بودن حقوق افراد و همچنین تن ندادن به مشاغل سخت عنوان کردند. در گزارش اخیر فارس، به تمایل جوانان برای پشت میزنشینی و تصدی پستهای مدیریتی اشاره شد که یکی از کاربران هم دلیل افزایش تقاضای کارهای دولتی توسط جوانان را اینگونه بیان کرد: «وقتی که کارمند در اداره بدون کار، حقوق و پاداش خوب و مزایای عالی دیگه میگیره، همه توقع دارن کارمند بشن دیگه».
یکی دیگر از مباحثی که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفت، نامتوازن بودن دستمزد است. به طور مثال حقوق کسی که شاید بیشتر کار کند و حتی کار یدی با تخصص انجام دهد، گاهی از یک کارمندی که از صبح تا ظهر صرفا فقط در مجموعهای حضور دارد و کار خاصی هم انجام نمیدهد، کمتر باشد. یا حتی یک فرد بنگاهی، در یک هفته ممکن است چند برابر حقوق ماهانه یک کارمند را داشته باشد، بدون اینکه نگران حضور و غیاب باشد و خاکی روی لباسش بنشیند!
برخی کارمندی را موروثی میدانند
یکی از کاربران خبرگزاری فارس نوشته است: «کارمندی دولت فرهنگ کار را در جامعه نابود کرده. تقریبا در اکثر ادارهها شاهدیم که کارمندان به اندازه یک دهم حقوقی که میگیرن کار نمیکنند، تازه پاداش هم میگیرن. فقط دولت و مجلس به فکر کارمند است و حقوق اونها را افزایش میده. به هرجوانی که میگی کارکن، میگه میخوام کارمند بشم. تازه دارن کارمندی را موروثی هم میکنند. مردم با همون سطح سواد کارمند، در بخش خصوصی خیلی بیشتر کار میکنند وخیلی کمتر حقوق میگیرن. تازه نگرانند که کارشون را ازدست بدن».
چرا تعداد مشاوران املاک افزایش یافته است؟
همچنین یکی دیگر از کاربران با مقایسهای درباره مشاوران املاک و یک مهندس عمران نوشته است: «دلیل اصلی این اتفاقات در کشور، عدم تناسب کار با دستمزد است. از این رو همه افراد میخواهند شغل سادهتر با درآمد بیشتر داشته باشند. خواسته افراد مختلف کاملا طبیعی است، ولی عدم نظم و برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح که وظیفه حاکمیت است، جای تأمل دارد. مشاور املاک در کمترین شرایط حدود ۱ درصد مبلغ مبایعه نامه را دریافت میکند. در تهران که متوسط قیمت آپارتمان حدود ۳۰ میلیون تومان است، میشود متری ۳۰۰ هزار تومان. مسئولیت مشاور املاک، بسیار کم است و مقدار کار برای فروش یک آپارتمان کمتر .یک مهندس عمران (ناظر ساختمان) متری حدود ۱۵ هزار تومان میگیرد و از شروع ساختمان باید حضور داشته باشد تا خاتمه کار. مسئولیتش بسیار زیاد است و در مدت بهره برداری ساختمان نیز مسئولیت دارد. از خوردن یک آجر روی سر کارگر در زمان ساخت تا افتادن یک بچه از پلهها به دلیل ایرادات ساخت در دوره بهره برداری. از این رو مشکلات زیر پدید میآید: علاقه به تحصیل در رشته مهندسی عمران برای افراد نخبه و با استعداد به شدت کاهش مییابد. خیلی از مهندسین عمران علیرغم داشتن صلاحیت، مسئولیت نظارت ساختمان را نمیپذیرند. ناظر ساختمان مسئولیتش را درست انجام نمیدهد. تعداد مشاورین املاک روز به روز افزایش مییابد و این شغل در آیندهای نزدیک میشود...و تولید ناخالص ملی کاهش مییابد».
روند صعودی قیمت مسکن برخی را یک شبه میلیاردر کرد/ وقتی دلالی شغل میشود!
این روزها دلالی هم برای برخی شغل شده است و در گوشه و کنار خیابان از خرید و فروش ارز گرفته تا ماشین و خانه و حتی در روستاها و زمین کشاورزی شاهد هستیم که افرادی با خرید کالا و محصولات با قیمت پایینتر، آن را با قیمت بالاتری میفروشند و چند دست میچرخد و قیمتها روز به روز بالاتر میرود و کسی نظارتی به این امر ندارد. به طور مثال، یک محصول کشاورزی از میوه و سبزیجات گرفته تا برنج و ... که حاصل دسترنج یک کشاورزی است که شاید ماهها روی زمین کار کرده و از محصولاتش مواظبت کرده تا ثمربدهد، به یک باره توسط یک فردی با قیمت پایین خریداری میشود و این محصول بین دلالان دست به دست میچرخد تا اینکه آن در بازار با قیمت شاید بیش از ۱۰۰ درصد بیش از قیمتی که از کشاورز خریداری شده است، به مصرف کننده عرضه میشود. یا حتی از اواخر سال گذشته که روند صعودی مسکن ترمز بُرید، برخی به جای سرمایهگذاری در تولید و کارآفرینی برای پیشرفت اقتصادی کشور، با خرید و فروش مسکن و قیمتگذاری نامتعارف، علاوه بر بالا بردن قیمت مسکن، یک شبه میلیاردر شدند.
با این اوصاف برخی هم به جای اینکه مهارتی بیاموزند و به فکر کسب و کارباشند، دلال میشوند و در یک ماه حقوق یک سال کارمند را دارند. بر همین اساس یکی از کاربران خبرگزاری فارس نوشته است: «وقتی با خرید و فروش یک خونه اونم تو حواشی شهر ظرف یک ساعت بتونی ۱۰۰ میلیون تومن معادل سه سال کارگری از ۸ صبح تا ۹ شب (کار میکنه) دربیاری، فرهنگ کار و کارآفرینی میمیونه؟ اصلا دل کار میمونه؟... چرا مالیات بر خرید و فروش وجود نداره؟ مگه چند درصد آدمهای مصرف کننده زیر یکسال خونه و ماشینشون رو میفروشن؟ پس میشه به راحتی قوانینی گذاشت که فرهنگ کار زنده بشه، نه فرهنگ دلالی».
یکی دیگر از کابران اینگونه نوشته است: «قیمت زمین، آپارتمان با حقوق و درآمد متناسب نیست. نظارت بر روی کار املاکیها صورت نمیپذیرد. حس ذاتی سرمایهگذار بودن اکثریت و ...نتیجه معلومه. این کار سود داره چه برای خریدار چه واسطه و دلال !!! چون هر چقدر گرون بخری، تورم آینده اونو به سود تبدیل می کنه».
راهکارهایی برای کاهش تمایل جوانان به پشت میزنشینی
برخی هم برای جلوگیری از دلالی و افزایش تمایل جوانان به مشاغل سخت و توازن بین حقوق و کار، پیشنهاداتی ارائه کردند. یکی «کاهش حقوق کارمندان» و دیگری «غلبه بر تفکر کارمند پروی» را امری ضروری دانست و برخی هم نوشتند: «جلوی تورم رو بگیرید، حقوقها رو بروز کنید، بعد جلوی دلالی رو بگیرید. خود بانکهای وام دهنده برای حفظ سرمایشون از گرونی سود میبرن».
جوهره انسان به کار است، نه مدرکهای ظاهری
برخی دیگر هم تلاش برای فرهنگسازی به منظور کارهای فنی را لازمه برون رفت از این نوع تفکرغالب جامعه عنوان کرده وراهکار برای کارآفرینی را اینگونه بیان کردند: «علت مهم، فرهنگی است. از خانواده گرفته تا آموزش و پرورش باید کاری کنیم عزت و شرف و بزرگی به کار حلال باشد و آموزش و پرورش باید کاری کند که دانش آموزان مشتاق رشتههای عملی و فنی شوند و به خانوادهها نیز از تریبون تلویزیون و مساجد و .... تفهیم شود جوهره انسان به کار است، نه مدرکهای ظاهری و یک بحث مهم دیگر توازن دستمزد در مراکز دولتی و خصولتی و بخش آزاد است. الان طوری شده کار دولتی و خصولتی هم حقوقش به مراتب بیشتر است، هم کار آن دهها برابر راحتتر است. بدون دغدغه و تعطیلی پنج شنبه و جمعه و دیگر تعطیلیها و یک ماه مرخصی و هیاتعلمیها ۲ ماه مرخصی با امنیت شغلی. این عوامل نشان میدهد پول کمتر از زحمت به دست میآید. حتی ما اگر فرهنگ را درست نکنیم، ولی نظام اقتصادی دستمزد کارهای پر زحمت را معنی دار میکرد، باز اثرگذار بود و مسئله بعدی قانون کار ضد کار و ضد شرع ما است که به جای ترویج کار فقط به کارگر القاء میکند برو حقت را بگیر. انگار کارآفرین در کل از سلاطین و ظالمین است؛ در حالی که ما باید کاری کنیم ملت به کارآفرینی تشویق شوند و کار تولیدی زدن، اولویت اول سرمایه گذاری شود و کار زیاد شود و خود به خود این کارفرما خواهد بود که دنبال کارگر خواهد دوید و طبیعتا وقتی کار رونق داشته باشد، منافعش به کارگر خواهد رسید و امنیت شغلی او تأمین خواهد شد و باید روزی برسد که حقوق کارگر مبتدی از کارمند مبتدی بیشتر شود و گرنه سیکل معیوب ادامه خواهد داشت».
دولت بزرگترین عامل اشتیاق مردم به تنپروری است/ چه انتظاری دارید از اینکه جوانان دنبال میز و صندلی نباشند!
اکنون واقعا طوری شده که مشاغل سخت و پیچیدهتر، دستمزد کمتری دارد و بالعکس کار ساده و راحت، دستمزد بالاتر. یکی از کاربران خبرگزاری فارس ریشه شکل گیری این معضل را سیستم آموزشی حافظه محور کشور عنوان کرده که هیچ ارزشی برای خلاقیت و عملکرد نوجوانان قائل نیست و از سوی دیگر در طول دوران تحصیل چه مقاطع مختلف آموزش پرورش و چه مقطع آموزش عالی در همه سطوح کتب و مطالبی آموزش داده میشوند که کارایی برای هیچ کجای کشور ندارد و فقط اتلاف وقت است و هزینه. این فرد ناشناس ادامه داده است: « تعادل درآمدی مشاغل مختلف توسط دولت و مجلس از بین رفته. زیرا وقتی مدیری حتی نالایق و بیتدبیر از حقوق و درآمدی نجومی برخوردار میشود که هیچ مسئولیت و پاسخگویی در پی ندارد، این تفکر را نهادینه میکند که مردم به سمت مشاغلی از این دست هدایت شوند. به عنوان مثال، یک تراشکار متخصص که در ماه نهایتا بین ۳ تا ۵ میلیون درآمد دارد، چه فرقی با یک کارگر ساده ساختمانی یا بنا دارد با همین مبلغ درآمد ؟ یا چه فرقی بین یک مهندس عمرانی که در ماه بین ۴,۵ تا ۷ میلیون حقوق میگیرد، البته هر ۷-۸ ماه یکبار و در کارگاهی خشن با خطرات فراوان وجود دارد، با مهندس عمرانی که در وزارت راه در طول روز فقط (چند) دقیقه کار مفید انجام میدهد و نه از خطرات جانی خبری هست و نه از خشونت کارگاهی. و در زیر کولر گازی و با کلیه امکانات رفاهی مشغول است و هر ماه هم حقوق میگیرد. از قضا ماهی بین ۸ تا ۱۵ میلیون بسته به موقعیت اداری. دوستان این دولت و مجلس هستند که متاسفانه این فرهنگ تن پروری را اشاعه میدهند. دولت با سیاست دلال پروری و فعالیتهای دلال بازی، بزرگترین عامل اشتیاق مردم به تنپروری است و پس از دولت مجلس در جایگاه دوم این فرهنگ قرار گرفته است. اگر مشاغل پشت میزنشینی نسبت به مسئولیت و تخصص از حقوقی مناسب نسبت به مشاغل تخصصی که هم مسئولیتپذیری دارند و هم نیاز به نیروی بدنی و تحرک بالاتر و ..(برخوردار باشد) قطعا مردم و جوانان به آن سمت حرکت خواهند کرد. مثلا اگر یک مهندس طراح و مشاور درآمد ۲ میلیونی داشته باشد و مهندسی که در خط تولید باید آن طرح را اجرا و بسازد از حقوقی ۴ میلیونی بهرمند شود، قطعا مهندسین ما دیگر به پشت میزنشستن فکر نخواهند کرد.البته اگر نظام آموزشی کشور بتواند مهندسی تربیت کند که به جای نشستن پشت نیز و صندلی و فقط نگاه کردن به تخته وایت برد سودای طراحی و ساخت ایدههای خود در کارگاه را در سر بپروراند .وقتی نظام آموزشی کشور ۱۲ سال در آموزش و پرورش و ۴ سال در دانشگاه و ۳ سال در مقطع ارشد و چندین سال در مقطع دکتری فقط پشت میز نشستن را آموزش میدهد و حضور و غیاب پشت همین میزها ملاک ارزش تحصیلی دارد، چه انتظاری دارید از اینکه جوانان دنبال میز و صندلی نباشند !!!!!».
خدمات متمرکز بر دلالی است
برخی هم از رشد بیرویه بنگاهها و افزایش حق کمیسیون املاک گلایه داشتند و راهکارهایی در این زمینه ارائه دادند. یکی «تعطیلی تمامی بنگاههای ملکی و اداره شدن امر مسکن زیر نظر دولت» و دیگری «کاهش حق کمیسیون املاک» را راهی برای کاهش تمایل افراد به بنگاهی شدن را عنوان کردند.
با همین این متغیرها و نظرات کاربران، آنچه که در اقتصاد کشور دیده میشود، نبود اطمینان لازم برای کارآفرینی در جامعه و توجه به کارگر است. همانطور که یکی از کاربران نوشته است: «مشاغل تولیدی ثبات و درآمد کافی متناسب با افزایش قیمتها ندارند. یعنی سود کشاورزی و صنعت در کشور مختل شده است. کسانی که در بخش تولیدی کارگری میکنند هیچ سازماندهی حمایتی منسجم ندارند. به واسطه عدم ثبات و درآمد کم تمایل به این بخش ندارند. سیاست کلان اقتصادی که در اختیار دولتها است در خدمات متمرکز بر دلالی است. شبکههای اجتماعی محل دلالی است، پولهای مردم هم یا در بانکها است یا در بورس یا در خرید و فروش سکه و زمین و دلار، به دلیل بیثبات بودن نرخ ارز. در این شرایط رفتار معقول چه میتواند باشد؟ از بیت کویین و مزارع سرقت ارز دیجیتال، دلالی زمین و سکه و دلار و فروش اجناس وارداتی بنجل به چند برابر قیمت».
انتهای پیام/