به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، عباس آخوندی، وزیر راه دولت نخست روحانی با ایسنا گفتگویی داشته است که بخشهایی از آن در ادامه آمده است.
مشکل از دولت نهم و دهم شروع میشود!
- رئیس دولت نهم و دهم با برخی جریانها در درون نهادهای قدرت توافق میکرد، تمام نهادهای مدنی را حذف میکرد و میگفت من مستقیم با تودهها صحبت میکنم. او اساسا گفتگوی اجتماعی را با بن بست روبهرو میکرد. نهایتا با عبور او از قانون، شاهد بیانضباطی مطلق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مالی بودیم و نتیجه آن نیز آن انفعال مطلق تمام نهادهای مدنی بود.
- در دولتهای نهم و دهم، نهادهای مدنی در حالت استیصال بودند، نه فقط نهادهای مدنی سیاسی بلکه نهادهای حرفهای همچون کانون وکلا، جامعه مهندسان مشاور و سندیکای شرکتهای ساختمانی، اتاق بازرگانی، تشکلهای صنعتی و نهادهایی از این دست هم مستاصل و گرفتار بودند، زیرا کار مختل بود.
- نهادهای مدنی در دولتهای نهم و دهم تقریبا متلاشی شدند و در وضع بسیار ضعیفی قرار گرفتند.
مشکل ما از دولت نهم و دهم شروع میشود. در آن دولت تحت عنوان انقلابیگری و ظرف کمتر از دو سال در دولت نهم و دهم تحت عنوان انقلابیگری شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به کشور تحمیل شد کمتر از دو سال شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را داریم. این معلول سیاست دولت وقت بود وگرنه شورای امنیت که سرجای خودش بود.
روحانی توان همراه کردن جامعه با خود را ندارد
- در دولت یازدهم و دوازدهم مسئله را تا حدی؛ بهویژه در حوزهی امنیت بینالملل درست متوجه شدند، ولی وقتی میخواهند مسئله را حل کنند آن را اجتماعی نمیکنند و فکر میکنند باید آن را به صورت امنیتی حل و فصل کنند. بزرگترین مشکل آقای روحانی نیز این است که نمیتواند مسئله را با جامعه در میان بگذارد، لذا ممکن است برجام را درست تشخیص دهد ولی نمیتواند مسئله را حل و فصل کند، زیرا توان همراه کردن جامعه با خود را ندارد. ممکن است FATF را درست تشخیص دهد، ولی نمیتواند این مسئله را با جامعه در میان بگذارد و فکر نمیکند که در آخر کار عهدی با مردم بسته که باید به پیمان خود وفادار باشد بلکه فکر میکند مسئله را باید جای دیگری حل و فصل کند.
- نتیجه رفتار دولت یازدهم و دوازدهم این شد که در ایران تقریبا پنج دولت داریم و وقتی کشوری پنج دولت داشته باشد کارآمدی و کارآیی در آن بیمعنی است. آیا مجلس الان به وظیفهی قانونگذاریاش عمل میکند؟ یا کاملا به عنوان دولت رقیب عمل میکند؟ هر روز مقررهای میگذارد و میگوید اگر این کار را نکنی نقره داغت میکنم و امکان اینکه دولت بتواند در صحنه اجرا عمل کند را از او میگیرد. اساسا قانون را از درون بیمعنی ساختهاست.
- همین قانون ضدتحریم به این معناست که دولت هیچ کاری نمیتواند بکند و آن را در انفعال کامل در برابر آمریکا قرار میدهد و میگوید باید منتظر باشی و ببینی آمریکا چه کار میکند که در برابرش موضعگیری کنی. در واقع دولت را برای هرگونه ابتکار بینالمللی خلع سلاح کردهاند.
روحانی باید به جای رویکرد امنیتی رویکرد اجتماعی انتخاب میکرد
- دولت کارآمد دولتی است که وقتی مسئله را تشخیص داد بتواند منفعت عمومی را از مجاری قانونی ایجاد کند. فرض کنید دولت تشخیص داده باید مسئله FATF را حل کند. این را به لایحه تبدیل میکند. مجلس آن را تصویب میکند و شورای نگهبان هم میگوید مغایرت قانون اساسی ندارد، اما کسی از جایی دیگر وارد میشود و کل عملیات دولت را متوقف میکند، پُر واضح است که کارآمدی محقق نمیشود.
- دولت به دنبال خلق منفعت خصوصی نیست، این را بخش خصوصی ایجاد میکند. کار دولت این نیست که کفش و کلاه و مرغ و تخم مرغ و مسکن تولید کند. این کار را باید بنگاهها انجام دهند. وظیفه دولت این است که ثبات اقتصادی ایجاد کند تا کسانی که میتوانند تولید کنند، در این فضا فعال باشند. وظیفه دولت این است که کاری کند مبادله تجاری در ایران و جهان به شکل پایدار انجام شود. کاری کند همه کسانی که میتوانند تولید رقابتی کنند، رقابت منصفانه داشته باشند. نه اینکه رقابت غیرمنصفانه باشد و یکی در زمین، دیگری را خفه کند، در این صورت دیگر رقابت نیست. و کارآمدی هم معنی ندارد.
- اگر آقای روحانی به جای رویکرد امنیتی رویکرد اجتماعی را انتخاب میکرد و این مسئله (اقتصاد غیر رسمی) را با مردم در میان میگذاشت، مساله تا اندازهای با توجه به سرمایه اجتماعی که از مجرای برجام حاصل شدهبود قابل حل بود.
انتهای پیام/